مجید محمدی – دولت اسرائیل (هر که سکان آن را به دست داشته باشد) نه تنها بهترین و قابل اتکاترین همپیمان خاورمیانهای یک ایران آزاد و دمکراتیک است بلکه بهترین و سرسختترین همپیمان مخالفانی است که میخواهند حکومت را براندازند. با توجه به رقابتهای منطقهای و تفاوتهای مذهبی و سوابق تاریخی، دولتهای روسیه، ترکیه، پاکستان و عربستان سعودی در چهار طرف ایران هیچگاه نمیتوانند همپیمانان استراتژیک ایرانی آزاد و دمکراتیک باشند هرچند چنین ایرانی باید دست دوستی به سمت همهی آنها دراز کند و روابط اقتصادی و فرهنگی خود را با آنها تعمیق بخشد.
در چهل سال گذشته نه تنها هیچ دولت و مردمی به اندازه دولت و مردم اسرائیل تحت حملات رژیم اسلامی در تهران نبوده است بلکه هیچ دولت و مردمی با جدیت به مقابله با سیاستهای رژیم اسلامی نپرداختهاند. تنها دولتی که بطور مستمر و سازگار با رژیم اسلامی مقابله کرده دولت اسرائیل بوده است. دولتهای اروپایی و آمریکا در دورههایی با رهبران رژیم اسلامگرا با وجود تروریسم، برنامههای تولید سلاحهای کشتار جمعی و نقض گسترده و نهادینهی حقوق بشر نرد عشق باخته و در دورههایی نیز سکوت اختیار کردهاند. این دولتها هیچگاه دوست خواستاران براندازی رژیم نبودهاند. آنها مانند اصلاحطلبان در پی اصلاح رژیمی بودهاند که نشان داده قابل اصلاح نیست. بهتر از همه این سیاست را در رسانههای دولتی فارسیزبان خارج از کشور میتوان مشاهده کرد. برنامههای آنها معطوف به اصلاح رژیم است و از کار حرفهای خبررسانی و تحلیل بازماندهاند.
تابوشکنی
به همین جهت، زمان سفر گروهی از مخالفان شناخته شده به اسرائیل فرا رسیده است. سفر یک گروه از ایرانیان معتقد به براندازی رژیم و دیدار آنها با مقامات اسرائیلی نه تنها تابوی روشنفکران چپ و مذهبی در مخالفت با موجودیت دولت اسرائیل را خواهد شکست بلکه شجاعت آنها را در اتحاد با مخالفان رژیم اسلامی نشان خواهد داد. در حالی که جمهوری اسلامی از در آغوش گرفتن قصاب سوریه ابایی ندارد چرا مخالفان این نظام باید از همکاری با رهبران یک رژیم دمکراتیک در خاورمیانه ابا داشته باشند؟
محسن مخملباف با وجود سر و صدای لابی جمهوری اسلامی و پستمدرنهای عاشق دولت قطر و مادورو و باورمندان به تحریم اسرائیل به این کشور سفر کرد و آنها را نادیده گرفت. امروز نوبت فعالان سیاسی است که این تابو را بشکنند و راه را برای عادی ساختن روابط با اسرائیل پس از سقوط جمهوری اسلامی بشکنند. آنها بدین ترتیب به مردم ایران برنامههای آیندهی خود را نیز اعلام میکنند. براندازان جمهوری اسلامی اگر واقعا میخواهند نشان دهند که با مارکسیستهای ضدآمریکایی و ضداسرائیلی و اصلاحطلبان و مقامات رژیم متفاوت هستند و سیاستهای دیگری در پیش خواهند گرفت باید به این سفر آفاق و انفس بروند.
اتهام جاسوسی در سطل زباله
دستگاه تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی با علم به تابو بودن سفر به اسرائیل و ارتباط با مقامات اسرائیلی در میان روشنفکران چپ و اسلامگرا چهل سال است مخالفان را جاسوس اسرائیل نامیده است. سفر گروهی از مخالفان به اسرائیل این اتهامزنی را به سر و صدای بدون مخاطب تبدیل میکند. وقتی گروهی از مخالفان با پای خود به اسرائیل رفته و مثل مقامات دیگر کشورها با اسرائیل و مردمش به عنوان عضوی از جامعهی جهانی رفتار کنند دیگر جایی برای اتهامزنی باقی نمیماند. زنی که با فهم حقوق فردیاش بدنش را به نمایش میگذارد دیگر برای این کار به اقدامات پنهانی غیراخلاقی متهم نخواهد شد.
رفتار سازگار و مستمر اسرائیل
در موضوع مداخلههای جمهوری اسلامی در منطقه و برنامههای هستهای و موشکی (دوربرد) که هر سه صد درصد به ضرر منافع و امنیت ملی ایرانیان بوده است تنها دولتی که بطور سازگار و جدی در مقابل این سیاستها ایستاده دولت اسرائیل بوده است. مخالفان جمهوری اسلامی در شرایط امروز هیچ دولتی را نمیتوانند نزدیکتر و همراهتر از دولت اسرائیل به خود از این جهات پیدا کنند. آنچه سبب حفظ فاصله شده ترس از واکنش روشنفکران مذهبی و چپ است که متاسفانه رسانههای دولتی فارسیزبان مثل بوق در اختیار آنهاست. عامل دیگر رسوبات ضدیهودی است که در پس ذهن آنها جا خوش کردهاند. برای خاموش کردن کاهش تاثیر آن بوقها و این رسوبات یک اقدام جدی همین سفر مخالفان سیاسی به اسرائیل و دیدار با نتانیاهوست. همانها که یک دوره نتانیاهو را به صورت شیطان در نگاه ایرانیان معرفی کردند پس از آن با ترامپ هم همین کار را کردهاند در حالی که ایرانیان دوستانی بهتر از ترامپ و نتانیاهو پیدا نمیکنند.
با شرایطی که امروز در منطقهی خاورمیانه وجود دارد و ائتلافها و دشمنیهایی که شکل گرفته هم کشور ایران و هم مخالفان رژیم جمهوری اسلامی باید هر چه سریعتر پیوندهای خود را با اسرائیل که هیچ خطری برای ایران ندارد بلکه میتواند بهترین دوست ایران باشد محکم سازند.
مشکل مخالفان آن است که رژیم با فراغ بال با مخالفان دمکراسی و آزادی هر جا بخواهد طرح دوستی میریزد و نام آن را گذاشته «محور مقاومت» اما مخالفان از پیریزی رابطه با دولتها و مردمانی که دوست واقعی آنها هستند پرهیز کرده و میپرهیزند. مخالفان برای پیشبرد اهداف خود و جلب اعتماد جامعه به حرکات شجاعانه در دنیایی که پر شده است از پاکیزگی سیاسی (مورد توجه چپ) نیاز دارند. در شرایطی که چپ اروپایی و آمریکایی و اسلامگرایان در تحریم اسرائیل و توطئهباوری (ادارهی دنیا توسط یهود) همصدا هستند حرکاتی بر خلاف مسیر رود مورد توجه قرار میگیرد.
برنامهی سفر
مخالفان جدی جمهوری اسلامی در سفر به اسرائیل باید از دیوار ندبه با گذاشتن اسکالکپ (پوشش مخصوص سر یهودیان) برای احترام به یهودیان دیدار کنند، از موزهی هولوکاست دیدار کرده و به قربانیان آن ادای احترام کنند، به کِنِست (پارلمان اسرائیل) رفته و به دمکراسی اسرائیل سر تعظیم فرود بیاورند و اعلام کنند که سفارت ایران آزاد و دمکراتیک در اورشلیم خواهد بود. همچنین در دیدار با وزیر خارجهی اسرائیل باید از چهل سال مقاومت اسرائیل در برابر تروریسم اسلامی تشکر کنند. مخالفان نمیتوانند هم دوست حماس و جهاد اسلامی و حزبالله لبنان باشند و هم طرفدار دمکراسی و آزادی. بدون اینگونه اعمال نه مخالفان برانداز در داخل و نه جامعهی جهانی مخالفت جدی آنها با سیاستهای رژیم را باور خواهند کرد. چرا دولتهای غربی میرحسین موسوی را همانند گوائیدوی ونزوئلا جدی نگرفتند چون او هنوز در اندیشهی دوران طلایی «امام چاوز» و حفظ نظام بود.
این سفر نباید برای دهنکجی به جمهوری اسلامی انجام شود بلکه هدف آن است که جبهه و سیاست خارجی رژیم آینده به روشنی ترسیم شود. مردم ایران به کمک و دوستی اسرائیل برای غلبه بر بحران آب، توسعهی کشاورزی، افزایش قدرت دفاعی و انتقال تکنولوژی نیاز دارند. اسرائیل بدون داشتن نفت و با اهتمامی که بر امور نظامی دارد سالانه ۶۰ میلیارد دلار صادرات دارد. چرا مردم ایران باید از همکاری با چنین کشوری محروم باشند؟
مخالفانی که با این طرح دوستی و همکاری که بازی بُرد- بُرد برای ایرانیان و اسرائیلیان است مشکل دارند مشخص است در براندازی جمهوری اسلامی (حداقل یکی از ستونهای اصلی آن) مشکل دارند. مخالفان هر چه زودتر باید با کردار در کنار گفتار، حساب خود را با سه پایهی ایدئولوژیک رژیم یعنی دشمنی با اسرائیل، تنفر از غرب و اصرار بر اجرای شریعت به عنوان سبک زندگی اسلامی (مثل حجاب اجباری) روشن کنند. براندازی جمهوری اسلامی فقط براندازی خامنهای و هیولاهای چاق سپاه و روحانیت نیست؛ براندازی خشونت و تنفر و تمامیتخواهی است.
karbare Aziz puya..in neweshteat ra yekbar bekhan,ma nafahmidim israiil duste Shah bude ya doshman
توهین چیز خوبى نیست.
من هم خواستار کمک اسرائیل و آمریکا براى گذر از این شرایط هستم.
نوشتارم را درست نخواندى.
احساسى بودن و شیفتگى انسان را در مشکلات قرار مى دهد.
نمونه اش همین کامنت شماست، که بدون دلیل به توهین رسید.
من حتى علاقه اى به ایجاد کشور مستقل فلسطین ندارم و بنظرم با ایجاد این کشور، مشکلات فى مابین بزرگ مى شود.
البته براى من همه انسان ها با هم برابرند. ایرانى، عرب و اسرائیلى فرقى ندارند.
این هیئت اعزامی قطعا نیاز به یک رهبر و پیشرو داره که متاسفانه به سبب ۴۰ سال تعلل اوپوزوسیون خارج نشین و درگیری های داخلی آنها کماکان چنین شخصی وجود خارجی ندارد!!
ما مردمان ایران بدلیل ریشه های عمیق و اشتراکات تاریخی غیرقابل انکار با یهودیان عزیز اسرائیل بسیار مشتاق آغاز مجدد رابطه دیپلماتیک با آنان و بازگشائی سفارت اسرائیل در طهران هستیم
متاسفانه این یک واقعیته که برخلاف خمینی گجستک جناب ولیعهد معزز قدرت رهبری مخالفین و هدایت جریانات اعتراضی رو تا این تاریخ بروز ندادند و این در حالیست که مردم بارها به عناوین مختلف اثبات کردند عاشق ایشان و خاندان جلیله پهلوی هستند.مخالفین ایرانی مادامیکه رهبری مقتدر و باجبروت به خود نبینند نمی توانند نتیجه مطلوب را بگیرند
پویا مهر، مخالفین نظام ایران میخواهند از اسرائیل برای بر اندازی موجودی متعفن بنام آخوند کمک بگیرند، هزینه دفاع از اسرائیل برای مردم ایران از کجا در آمد، ساندیس زیاد نخور ، ساندیس زیاد سم مهلکى است
شکى ندارم که اسرائیل دشمن شاه فقید نبود،
ولى سیاستمدار اسرائیلى بدون توجه به دوستى نظرات خود را اجرا مى کند.
او حتى مى تواند همین امروز در مقابل جمهورى اسلامى براى منفعت و بقاى خود شما را بازى دهد.
هوشیارى شما مى تواند این ترفندهاى سیاسى را خنثى کند و اسرائیل براى آینده در سوى شما باشد و به پیروزى شما کمک کند.
بنظرم دوستى و همکارى ایران و اسرائیل خوب است
ولى همانگونه که تحمیل هزینه دفاع جمهورى اسلامى از اسد و حزب الله و حوثى ها غلط است،
بهمان اندازه تحمیل هزینه دفاع از اسرائیل به مردم ایران غلط است.
نقش ایران چون دوران شاه فقید کمک هوشیارانه و میانجیگرانه باید باشد.
شیفتگى سم مهلکى است. ما نیازمندیم سیاست بیاموزیم.
من نقش اسرائیل را در خاورمیانه بطور کلى مثبت مى بینم
و دوستى با اسرائیل را بنفع ایران مى دانم.
ولى اگر اسرائیل یک هم پیمان قوى است؛
مخالفت و سنگ اندازیش براى شاه فقید، از چه رو بود؟
چرا ا از سال ١٣۵۶ (توجه کنید یک سال قبل از انقلاب که هنوز هیچ نشانى از انقلاب نبود) عملاً در سوى مخالفت با شاه فقید قدم برداشت.
شکى ندارم که اسرائیل دشمن شاه فقید نبود،
یک فکر کاملا مفید است اسرائیل در خاورمیانه میتواند یک همپیمان قوی باشد، اگر آخوند برای قدرت نوکری بورکینا فاسو و زیمبابویه و روسیه را میکند، ما مخالفان نظام حق داریم از قدیمی ترین همپیمان خود یاری بگیریم
عالی ….بسیار پیشنهاد بجا و در خور ستایشی هست
ایرانیان باید ازاوضاع خطرناک « بحران تجزیه طلبی» دراسپانیا که نتیجهٔ دادن حقوقی در حد «فدراتیو منطقه ای» به استان های مرزی آن کشور است عبرت بگیرند واز ایدهٔ تضعیف یکپارچگی در امور ظاهرأ پیش پا افتادهٔ « اداری ، فرهنگی ، اقتصادی ،آموزش وپرورش» وازاین قبیل به استانهای ایران احتراض کنند. دادن چنین حقوقی به استانهای مرزی بمنزلهٔ گشودن یک درب ورودی به دخالتهای کشورهای همسایه ومقدمه ای به پیدایش یک اقلیت تجزیه طلب دوآتشه بکمک دولتهای بیگانه است.
ملت ایران باید تصمیم بگیرد زیرا اتحاد چپ ومذهبی شکست خورده است و راهی جز پذیرش تمام کشورها نیست
سیاست هاى خرابکارانه جمهورى اسلامى موجب آن شده است که ایرانیان بشدت در مقابل اعراب موضع دشمنانه بگیرند. با این وجود یک سیاستمدار براى تعیین اهداف و حرکت خود باید برنامه داشته باشد. ما نفوذ در منطقه را نیاز داریم. سیاست خارجى دوران شاه با اصلاحات اندکى به نفع اسرائیل بهترین انتخاب ممکن است.
اپوزیسیون نیازى به دشمن تراشى ندارد.
بى شک نیاز است که ایران آینده هم پیمان غرب باشد ولى ما باید بسیار نسبت به بازى هاى سیاسى غرب که گاهاً بچگانه است و نظیر آن را در دشمنى با شاه فقید تجربه کرده ایم هشیار باشیم و استقلال نظرى و عملى خود را حفظ کنیم و شیفتگى بىجا را کنار بگذاریم.
مطرح شدن این بحث نظرى خوب است.
ولى براى یک کار اجرایى لازم است که بررسى هاى همه جانبه اى صورت پذیرد.
اول این که برسمیت شناختن اسرائیل مسئله حل شده اى براى مردم ایران است و شعارهاى نه غزه نه لبنان جانم فداى ایران، حتى تندتر از برسمیت شناختن اسرائیل است.
این تابو شکسته است.
شاه فقید سیاست موازنه مثبت داشت و رفتار دوستانه اى با اسرائیل و اعراب داشت. با این وجود سیاستمداران اسرائیل علیه او فعالیت کردند تا هدف خود را حاصل کنند.
ایران باید ظرفیت خود را دو سویه ببیند و پتانسیل خود را براى پیشبرد صلح اعراب و اسرائیل حفظ کند گو اینکه خود سیاستمداران اسرائیل هم علاقه به ارتباط نزدیک با جهان عرب را پنهان نمى کنند.
جای خوشوقتی است که اگر امریکایی ها اشتباها یا ناچارا یک گروه متمرکز را بیاورند ، ان گروه مجاهدین خواهند بود . چون حتا اگر رضا پهلوی قدرت را در دست بگیرد ، همین ها ( توده ایها ، فدایی ها ) دوباره ترکمن صحرا و کردستان علم میکنند. تنها گروهی که میتواند مثل سوکارنو ریشه کمونیسم روسی را از ایران بکند همین مجاهدین هستند .
از همه مضحکتر سایت توده ای میهن است که بدون اشاره به اشوب گری فدائیان ، کردهای تروریست ، از همان روز اول علیه دولت بازرگان و بنی صدر برای روی کار اوردن ورژن روسی فقاهت ( باند رفسنجانی ـ کیانوری ) ، همان مزخرفات حزب توده را تکرار و امیر انتظام را جاسوس سازمان سیا می خواند . اما از رفسنجانی هیچ سخنی نیست ! چرا توده ایها بهشتی را که حاضر به همکاری با ورژن روسی نبود به دست نبوی کشتند ؟ چه گونه سفیر شوروی در شب تصویب ولایت فقیه ( فقط طالقانی ، بنی صدر و مراغه ای انرا قبول نداشتند) به دیدن او میرود و او را مسموم میکند ، مثل بقیه مسمومیت های روسیه. هیچ سخنی از مخالفت بنی صدر ، بازرگان با ان نیست ! خیانت توده ایها در تحریف تاریخ قدمت بیش از صد سال دارد.
می خواهند به هر قیمتی که شده با دروغ و دست کاری و سانسور مانع مطرح شدن نقش شوروی ، کیانوری ، طبری ، فدائیان سیاه کل ژاندارم کش ، در اخبار و تحلیل ها و پخش گزینشی فیلم های ان زمان( که اکثرا از ارشیو تحت کنترل حکومت هست و معلوم نیست اینها چه گونه به انها دست رسی دارند ) امریکا و لیبرال ها و ملیون را مقصر اصلی و شاه را ریشه انقلاب می دانند . کیانوری در تلویزیون به بهشتی التماس میکرد انها را خودی بداند و اجازه خدمت به حزب توده بدهند! مریم فیروز زن او افتخار میکرد به اینکه خمینی شاه را سرنگون کرده و ممنون او بود ! میگفت اگر خمینی شاه را سرنگون نکرده بود ما همگی ( همه احزاب چپ و راست روی هم ) نمی توانستیم او را سرنگون کنیم ! از همه مضحکتر سایت توده ای میهن است که
چقدر مارکسیست های روسی در رسانه های اشغالی به هذیان افتاده اند ، حالا که دولت ترامپ تصمیم به فشار حد اکثری به ملاها گرفته ا ز ترس اینکه یک فرد یا گروه هوادار امریکا ( سلطنت طلب ، مجاهد ، یا حتی یک ناسیونالیست ) ،قدرت را که انها با توطئه دنباله دار (از شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۳۲ ، از خرداد ۴۱ تا بهمن ۵۷ ، از اشغال سفارت امریکا تا کودتای ۶۰ علیه بنی صدر ، تا کامل شدن حاکمیت ورژن کیانوری ، رفسنجانی ، خوئینیها ، موسوی ، عبدی ، نبوی در ۶۷ و بعد بتن ارمه کردن ان با ترور و پیوند با روسیه و سوریه و طالبان و هر که علیه امریکا بود) روسی کرده اند ، از چنگال انها برباید . می خواهند به هر قیمتی که شده با دروغ و دست کاری و سانسور مانع مطرح شدن نقش شوروی ، کیانوری ،
خیلی هم خوب و جالب است، به جزرضا پهلوی، ایران دوستانی چون نویسنده گرامی و سایر همفکرانش مانند الهه بقراط که در نهایت وقار و فروتنی و ضمن تحمل بار غربت حتی زیر بار شهروندی آلمان هم نمی رفت بعنوان ایرانیان نمونه مبارز اصیل باید به اسرائیل بروند.سلام به سرزمین یهود، درود فراوان به مناشه امیر که الهی وطن فروشانی چون فرخ نگهدار، مسعود بهنود، مهاجرانی فدایش شوند.
از جناب محمدی باید برای این نوشتار موشکافانه و از شهامت ایشان برای تابوشکنی بسیار سپاسگزار بود. چه خوش گفتید که «مشکل مخالفان آن است که رژیم با فراغ بال با مخالفان دمکراسی و آزادی هر جا بخواهد طرح دوستی میریزد و نام آن را گذاشته «محور مقاومت» اما مخالفان از پیریزی رابطه با دولتها و مردمانی که دوست واقعی آنها هستند پرهیز کرده و میپرهیزند.»
شاید هیچ قوم دیگری نتواند فاجعه اشغال ایران توسط اسلامیست های فرقه تبهکار را مانند یهودیان درک و حس کند. گر چه بیشتر اعراب مسلمان اسلامگرا نیستند، ولی فقط باید چند تا مثل نصرالله یا حمس و حزب الله را در همسایگی داشته باشید تا بفهمید اسلامگرایی چیست. اسرائیل هیچگاه دشمن ایران نبوده است.
بسیار آینده نگر هستید و بدون واهمه واقعیت را نوشته اید. ممنون!
امیر عزیز
من از فدرالیسم منطقه ای (و نه قومی) در ایران دفاع می کنم. اگر مردم سمنان و گیلان استاندار و شورای قانونگزاری استانی و دادستان و قضات خود را انتخاب کنند چه بلایی بر سر یکپارچگی ایران می آید؟اگر به مقاله من در بی بی سی در مورد فدرالیسم اشاره می کنید آن مقاله “شرطی” است و نه “توصیه ای”. من گفته ام که “اگر” ایران به سمت خودگردانی منطقه ای نرود به تدریج میان بخشهای کشور شکاف می افتد و احتمال تجزیه بالا می رود. متاسفانه گروهی از افراد مطالب را به گونه ای که می خواهند می بینند و گزارش می کنند.
Aghaaye Mohammad Shoma ke rasman Elam kardid ke digar Khod raa irani nemidanid va khahaane tajzieh Iran hastid behtare dar Moore Iranian dekhaalat nakonid
من با دیدگاههای نویسنده کاملا موافقم مقاله بسیارخوبی است وامید است که مورد توجه روشنفکران و سران مخالفین ج ا قرار بگیرد
درود بر شما اقای محمدی. اصولا چپگراها هر عمل کثیفی را نیز برای خودشان مجاز و حلال می دانند مانند فروش مواد مخدر (ایران) و تجارت سکس با دختران و کودکان فقیر (روسیه٬ ونزولا٬ کوبا٬ ایران)٬ معامله و تجارت با غرب و امریکا و اسراییل(خرید اسلحه از اسرائیل توسط رفسنجانی در زمان جنگ)٬ زندگی خانواده هایشان در بهترین کشورهای غربی با بهترین امکانات(فرزندان سید ممد خاتمی٬ابتکار٬ طبسی و …) و تنها سلاحشان درمقابل مردم دروغگویی وقاحت بی شرفی و بی وطنی می باشد. البته بدون حمایت رسانه های غربی اروپایی در عرض ۱ ماه دود می شوند و به هوا می روند …
در جهان امروز که مبتلا به عفونت اسلامگرایی، چپگرایی، پست مدرنیسم مغشوش، بیماری یهود ستیزی، هویت طلبی ، فاشیسم، استالینیسم، ارتجاع،شارلاتانیسم ومعاشقه هرزآلود نسبیت گرایان شرق و غرب می باشد، اسراییل مفهومی بیش از یککشور دارد ونمادی است برای حقوق بشر، آزادی، سکولاریسم، آینده محوری،جهانگرایی،پیشرفت ، سازندگی ،خردورزی و امید به آینده بهتر ومعیاری است که مرز بین نیرویهای واپسگرا و نوگرا را مشخص می کند. پیشنهاد آقای مجید محمدی بسیار اندیشمندانه و خردمندانه است. اپوزوسیون باید تعارف و انفعال را کنار گذارد.
عالی بود، عالی بود، عالی بود!!
+++++++++++++++++++++++++++++
جناب مجیدی بنده از طرفداران پر و پا قرص مطالب شما هستم. لطفا بنویسید و بنویسید و بنویسید.
سپاس فراوان!
با شما کاملا موافق هـستم
بهـترین شخص شهـبانو فرح پهـلوى است پیام اور دوستى و فرهـنگى و بعنوان
ملکه ایران