بهزاد احمدینیا – طی هفتههای اخیر به ندرت خبر امیدوارکنندهای از صنعت نفت ایران بیرون آمده و همین موجب شده که افتتاح یک فاز تازه در پالایشگاه ستاره خلیجفارس و افزایش ظرفیت تولید بنزین توجه رسانههای داخلی را به خود جلب کند اما همزمان، خبر میرسد که بیژن زنگنه، وزیر نفت، پس از بازگشت از بندرعباس، مسافر پکن خواهد بود؛ سفری که هدف از آن تعیین تکلیف قرارداد فاز ۱۱ و جایگزینی توتال با شرکت ملی نفت چین است.
هفته گذشته و در جریان نشست خبریای که در وزارت نفت به مناسبت ۲۲بهمن برگزار شد، زنگنه صراحتاً اعلام کرد که فروش نفت آنقدر دشوار شده که شاید به زودی غیرممکن شود. بیپاسخ ماندن تماسها با طرفهای اروپایی و نبود سرمایه و رغبت در داخل برای خرید نفت خام از بورس انرژی و اشاره تلویحی به موازیکاریهای بینتیجه مانند سفر علیاکبر ولایتی، مشاور امور خارجه رهبری، به روسیه و مذاکرات دست و پا شکسته نفتی، از محورهای مهم این نشست خبری بودند اما در بین خطوط اخباری که در چند روز گذشته روی تلکس رفته، میتوان فهمید که اوضاع از این نیز بدتر است.
چینیها نمیآیند؟
در عرف قراردادهای بینالمللی و به ویژه در حوزه پرسود نفت و گاز که اهمیت استراتژیک و سیاسی نیز دارد، روش اعمال قراردادها معمولاً در متن با جزئیات کامل به امضای طرفین میرسد و حتی گزارشهای کارشناسی و کاتالوگهای فنی تجهیزات مصرفی نیز در ضمیمههای این قرارداد درج رسمی میشوند. از سوی دیگر بنا بر اهمیت این صنعت، به طور معمول فشار برای سرعت عمل و به نتیجه رسیدن پروژهها، از سوی سرمایهگذاران است چرا که تولید بیشتر در هر زمانی، به منزله جایگاه قدرتمندتر در بازار خواهد بود اما در فاز۱۱ پارس جنوبی و دیگر قراردادهایی که در نفت و گاز ایران بسته شده، وضعیت به دلیل تحریمهایی که هر چند سال تجدید یا تمدید و تعلیق میشوند، بالعکس شده است. گویا طرف چینی قرارداد که در سازوکار پیشبینی شده قرار بود در صورت بازگشت تحریمها جایگزین توتال شده و ۸۱ درصد از اجرای کار را سرمایهگذاری کند، اکنون رغبتی به این مهم ندارد و حتی مسیرهای معمول ارتباطی بین طرفین قرارداد نیز طی ۴ماه گذشته نتوانسته منجر به پاسخ شود. از این رو زنگنه همراه با تیم ریاست مجلس ایران، به پکن میرود تا حضوری برای قراردادی که نوشته چانهزنی کند. در چنین شرایطی حتی اگر CNPC تعهدات خود در فاز ۱۱ را بپذیرد، احتمالاً این کار را در قبال امتیازهای تازهای انجام خواهد داد و برای همین است که وزیر نفت به این نتیجه رسیده که سفر چین ممکن است گرهگشا باشد.
بنزین، بلای قدیمی
مشکل تولید و مصرف بنزین طی ۲۰ سال گذشته همواره یکی از دغدغههای اصلی دولت ایران بوده و راهکارهای گذرایی که برای عبور از هر بحران مطرح شده، فقط مدت اندکی توانسته مسکنی بر این درد باشد. افتاح ستاره خلیج فارس با توان تولید بنزین با کیفیت روز، قطعا ستارهای درخشان در میان فانوسهاییست که تاکنون روشن شدهاند اما انقدر درخشان نیست که تمام تاریکی این معضل را روشن کند. گره این کلاف نهچندان پیچیده، در صنعت خودروسازی کشور است که آن نیز مانند صنعت نفت هم از آمد و رفت تحریمها و هم از نسبت ناثواب خود با حکومت ایران رنج میبرد. منافع و مصالح نانوشته و ناگفته در کنار نبود تکنولوژی و نیازی که به غلط در جامعه ایجاد شده، از هرگونه پیشرفت بهسوی بهبود شرایط جلوگیری میکند و همانگونه که بارها زنگنه در مصاحبههای خود اعلام کرده، با این الگوی رشد تصاعدی مصرف، و نبود سرمایهگذاری در ساخت پالایشگاه که نیازمند دهها میلیارد دلار پول است، چارهای جز سهمیهبندی و گران شدن سوخت باقینمیماند؛ پس افتتاح فازهای یک پالایشگاه، هراندازه عظیم باشد نمیتواند در مقابل این مشکلات و قاچاق فراگیر دوام طولانی مدت داشته باشد.
معادله سرمایه و فرصت در جهان امروز
بحث بر سر بودجه سال ۹۸ در مجلس ادامه دارد و همزمان خبر میرسد که حکم حکومتی آیتالله خامنهای مبنی بر کاهش سهم صندوق توسعه از درآمدهای دولت، در این بودجه گنجانده شد. این دستور که علیرغم تحریمها و مشکل درآمد ارزی صادر شده، نهتنها راهحلی برای مشکلات نخواهد بود بلکه فساد و بیبندوباری در بودجه را تشدید میکند. هدف از تشکیل این صندوق، سرمایهگذاری در زیرساختها برای نسلهای اینده ایران بوده و صنعت نفت نیز یکی از این زیرساختهاست که طی چهاردهه گذشته تنها در مسیر افول گام برداشته و اکنون بیش از هر زمان دیگری در تأمین سرمایههای موردنیاز خود ناتوان است.
در همین زمان، رقبای نفت و گاز ایران در منطقه و دیگر نقاط جهان در حال تثبیت و توسعه موقعیت خود در بازار هستند و این کار را با اتکا به سرمایهگذاریهای پیشین و امروز خود انجام میدهند. اوپک بهعنوان فراگیرترین و قدیمیترین سازمان همکاری نفتی حال حاضر دنیا، با کاهش سهمش در بازار، اثرگذاری پیشین را در معادلات بینالمللی ندارد و ایران نیز با نوسانهای پیاپی تولید و صادرات، جایگاه خود در این سازمان را از دست داده است. در سال ۱۳۵۷ ایران با تولید ۶ میلیون بشکه در روز، به سرعت به سوی قدرت گرفتن در بازارهای دنیا بود اما برنامهای که باید امروز ایرن را با تولید بیش از ۱۰ میلیون بشکه در رده عربستان، آمریکا و روسیه قرار میداد، برای همیشه بهدست فراموشی سپرده شد و اکنون زمان برای بازیابی این توان تقریبا به انتها رسیده است. زنگنه در جریان افتتاح فیلم «نامههای یک جاسوس نفتی» در سال ۹۶ گفت که برای آینده نباید هیچ حسابی روی نفت باز کنیم چراکه حداکثر توان افزایش تولید و افزایش نرخ بینالمللی نیز نهایتا برای پوشش افزایش هزینههای جاری دولت و حقوق و دستمزد کفایت میکند و برای سرمایهگذاریهای بنیادین و پسانداز ملی باید چاره دیگری اندیشید.
حال باتوجه به اینکه حتی طرح فروش نفت خام در بورس انرژی و پرداخت پول آن به ریال هم شکست خورده، میتوان ادعا کرد که نفت و گاز ایران نیز مانند تمامی منابع معدنی دیگر، از رده تولید و اثرگذاری خارج شده و هر دولت یا نظامی که برای دهههای آینده ایران سر کار بیاید، نمیتواند حسابی روی آن باز کند.