فیروزه رمضانزاده- «انقلابیِ ناخواسته» نوشته امیر (دین) شرفی، روایتی بحث برانگیز از حقیقت انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق است. روایت یکی از هزاران دگراندیش سیاسی که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی به زندان افتاد، از تحصیل محروم و مجبور شد اسلحه به دست بگیرد و به گفته خودش «در جنگی بیپایان و بیمعنی بکشد یا کشته شود.»
کتاب با روایت نویسنده از مقر سپاه پاسداران در اهواز آغاز میشود که در آن، شرح بازجویی و شکنجههای خود را بازگو میکند.
پس از انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها، با فراخوان ثبت نام در دانشگاهها، امیر شرفی در صبح یکی از روزهای پاییزی سال ١٣۶١ برای ثبت نام و ادامه تحصیل به دانشگاه جندی شاپور اهواز رفت، جایی که قبلاً در آنجا درس میخواند.
او که پیش از انقلاب فرهنگی یکی از فعالان دانشجویی و نماینده یکی از گروههای چپ در دانشگاه بود میدانست که رفتن به دانشگاه و ثبت نام، میتواند به قیمت بازجویی و بازداشت او تمام شود ولی تصور میکرد با پذیرش کارهایی که حتم داشت کمیته انضباطی از انجام آنها اطلاع دارد و کتمان هرگونه فعالیت سیاسی میتواند به تحصیلات خود ادامه دهد.
امیر شرفی نویسنده کتاب در ادامه گفتگویی با کیهان لندن میگوید: «در حقیقت پس از تعطیلی دانشگاه، چندین ماه فعالیت سیاسی در سطح بالا داشتم ولی در نهایت به خاطر خیانت یکی از رهبران سازمان که با من در یک خانه زندگی میکرد از ادامه فعالیتهای سیاسی و ایدئولوژی سیاسی به عنوان روشی برای اداره جامعه ناامید شدم.»
او اضافه میکند: «نام کتاب به همین دلیل «انقلابیِ ناخواسته» انتخاب شده است. درواقع در شرایطی قرار گرفتم که به خاطر افکاری که دیگر به آنها اعتقادی نداشتم شکنجه میشدم. آن زمان اطلاعات بسیار از برخی افراد داشتم به همین دلیل، تحت فشار قرار میگرفتم که هر چه را میدانم برملا کنم ولی با سرسختی هرگونه اتهام را منکر شدم و با مقاومت در برابر بازجوها آنها را به این نتیجه رساندم که آنچه را ادعا میکنم بپذیرند.»
به گفته وی، فصل اول کتاب بسیار خشن و مخوف است و با تهدید او به اعدام از سوی بازجویان به پایان میرسد.
فصل دوم تا ششم کتاب، بازگشت به گذشته است. نویسنده روایت خانواده خود را در بستر تحولات ایران از زمان جنگ جهانی دوم تا سال شروع انقلاب ۵٧ به تصویر میکشد.
در این فصلها، پیشرفتهای ایران در دوران پهلوی از یک کشور عقبمانده به کشوری در حال رشد و تاثیرات فرهنگی این رشد سریع بر جامعه ایران بازگو میشود.
نویسنده کتاب توضیح میدهد: «در ادامه کتاب اشاره کردهام که چگونه با وجود دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی ایران در نبود آزادیهای سیاسی از یکسو روشنفکران و از سوی دیگر روحانیون بر ضد شاه به مبارزه بر میخیزند و نهایتاً چگونه روحانیون از این نارضایتی به سود خود بهره جسته و با سوار شدن بر این موج، یک دیکتاتوری قرون وسطایی را بر ایران حاکم میکنند.»
نویسنده روایت میکند که چگونه پس از تعطیلی دانشگاه به تهران میرود و در تماس با کادر رهبری یکی از سازمانهای چپ قرار گرفته و به کار فرهنگی ترجمه کتاب و نشریات برای آن سازمان گمارده میشود. او ادامه میدهد: «یورش حکومت به گروهها و گرایشهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی باعث متلاشی شدن آنها و فرار هزاران فعال سیاسی به شهرهای دیگر شد. خیانت یکی از سران سازمان که همخانه من در تهران بود باعث شد که پس از گذراندن مسیری بسیار اندوهبار و سخت، نگرشی نوین به دنیای پیرامون خود پیدا کنم.»
در فصل ششم، روایت به فصل اول باز میگردد و به بازجویی و صدور حکم اعدام میپردازد؛ اجرای حکم به صورت تصنعی ولی به گونهای واقعی که نویسنده تصور میکند واقعا لحظههای پایانی عمر خود را میگذراند.
مواجهه با مرگ و بیان احساسات و افکار نویسنده در آن لحظات، بسیار خواندنی، همراه با احساساتی پر التهاب است.
نویسنده شرح میدهد پس از آنکه بازجوها با ارائه سناریوی اعدام، موفق به دریافت اطلاعات جدید نشدند، او را به زندان کارون اهواز منتقل کردند. پس از چند بار بازجویی و شکنجه در دادگاه انقلاب اهواز، در نهایت پس از چند هفته بطور موقت و به شرط احضارهای هفتگی در مقر سپاه پاسداران آزاد شد.
امیر شرفی در ادامه کتاب خود به جنگ ایران و عراق نیز اشاره میکند که در جریان بود اما او به خاطر باور نداشتن به جنگ، از رفتن به سربازی خودداری میکند و ۴ سال پر از دغدغه را از سر میگذراند. چهار سالی که مجوز زندگی او از یک هفته به هفته دیگر صادر میشد و هر لحظه امکان بازداشت مجدد وی وجود داشت. سرانجام به اجبار به سربازی میرود و در لشکر پیاده ٢١ «حمزه» بیش از ۲سال با درجه سرباز پیاده در جبهههای جنگ شرکت میکند.
«انقلابیِ ناخواسته» کتابی در دو بخش است، بخش نخست، شامل روزهای زندان، بازجویی و فعالیتهای سیاسی نویسنده است.
بخش دوم، روایتگر جنگ است، آنچه در جبههها بین سالهای ١٣۶۵ تا ١٣۶٧ یعنی زمان پذیرش قطعنامه سازمان ملل متحد از سوی ایران گذشت.
او در ادامهی گفتگو توضیح میدهد: «برای یک زندانی سیاسی پیشین، خدمت در یکی از حساسترین بخشهای ارتش یعنی رکن سوم که رکنی عملیاتی است مخاطرات خاص خود را داشت.»
امیر شرفی در کتاب خود به دسترسی وی به مدارک سرّی ارتش ایران اشاره میکند، تسلط او به زبان انگلیسی باعث شد که به دور از چشمان همسنگرهای خود خاطرات روزانهاش را به انگلیسی بنویسد. این دفترچه خاطرات، دستمایه اصلی بخش دوم کتاب شد.
وی ادامه میدهد: «در طول ۲ سالی که در منطقه زبیدات خاک عراق خدمت میکردم، دیدم که ایران به مرور تضعیف شد و عراق دست بالا را گرفت.»
اواخر بخش دوم کتاب، فراز دیگری از داستان است که در آن به ماههای پایانی جنگ ایران و عراق میپردازد.
به گفته شرفی، پس از شکستهای پیاپی نیروهای ایران، تنها منطقهای از خاک عراق که تحت کنترل نیروهای ایرانی بود منطقه زبیدات بود، فرماندهان جنگ بجای عقبنشینی از آن منطقه و نجات جان هزاران سرباز ایرانی، دفاع از آنجا را به عنوان یک استراتژی جنگی پیش کشیدند بدون آنکه حتی خودشان به این استراتژی اعتقادی داشته باشند. عراق پس از چند روز به نیروهای ایران در آن منطقه حمله کرد و با تار و مار کردن تمامی نیرویهای ایران طی چند ساعت دوباره آنها را تا نزدیکی رودخانه کرخه پس راند؛ هزاران ایرانی به قتلگاه، فرستاده شدند، هزاران تن نیز با بمبهای شیمیایی مصدوم شدند و برای همیشه معلول ماندند.
وی اضافه میکند: «بیکفایتی و ندانمکاری رهبران سیاسی و جنگی ایران به بهای نابودی ارزشمندترین سرمایههای انسانی تمام شد. پس از این حمله، چنان ضربهای به ارتش ایران وارد شد که جمهوری اسلامی چارهای جز پذیرش قطعنامه شورای امنیت نداشت و بهانه این پذیرش را در سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط کشتی جنگی آمریکا اعلام کرد ولی با خواندن قسمت دوم کتاب، دلیل اصلی این تغییر سیاست، آشکار میشود. البته پس از پذیرش قطعنامه، حوادث جنگ به پایان نرسید و ماجراجویی سرداران جنگ، همچنا هزاران تن را به کام نیستی کشاند.»
نویسنده در آن زمان به دلیل دانستن زبان انگلیسی خود را در موقعیتی باورنکردنی مییابد؛ وی در میان نیروهای ایرانی و عراقی و نیروهای سازمان ملل، نقش مترجم را ایفا کرد: «نیروهای ایران به دلیل شکست و عقب رانده شدن توسط نیروهای عراقی درگیر ماجراجویی عجیبی شدند که رهبران جنگ برای آنها رقم زدند و در یک موقعیت خطیر، جان هزاران تن از سربازان ایران در معرض خطر قرار گرفت. نقش به موقع و تصمیمگیری من به عنوان مترجم، باعث نجات جان هزاران سرباز ایرانی شد که در بخش پایانی کتاب به آن پرداختهام.»
«انقلابیِ ناخواسته» اثری قابل توجه از ناگفتههای جنگ ایران و عراق پس از گذشت ۳۰ سال از پایان آن است. مشاهدههای شخصی نویسنده از دو سال پایانی این جنگ از اهمیت ویژهای برخوردار است.
این کتاب، همچنین ضمن نگاهی انتقادی به اسلامگرایی و ایدئولوژی توتالیتر اسلامی به یادآوری حقایق کشته شدگان در جنگ ایران و عراق میپردازد.
امیر شرفی در این کتاب، فارغ از اینکه به شکل بیرحمانهای ایدئولوژی را مورد انتقاد قرار میدهد، از برتری ارزشهای انسانی نسبت به تراژدی خشونت و جنگ نیز سخن گفته است.
امیر شرفی «انقلابیِ ناخواسته» را با هدف آشنا کردن مخاطبان سایر کشورها با حقانیت تاربخ معاصر ایران به ویژه جنگ ایران و عراق، به زبان انگلیسی نوشته است. این کتاب، از سوی انتشارات Create Space در سال ٢٠١٨ منتشر شده و برای علاقمندان در وبسایت آمازون در دسترس است.
کتاب خواندنیست، بسیار مسائل ناگفته مانده که به روز خواهند آمد، نکته های مرگبار ولی به چشم نامدنی که بیان خواهند شد. شاید درسی برای آیندگان و سازندگان جهانی نو.