چرا مداحی نکنند؟ همه چیزشان را از خمینی دارند

- سروش یک سارق علمی، تبلیغاتچی و ناقض مقررات حقوقی و اخلاقی در روابط صمیمی ‌با دانشجویان بوده است.
- در هر جا از دنیا اگر معلم با دانشجویانش رابطه‌ی صمیمی ‌برقرار کند او را از کار اخراج می‌کنند اما در ایران تحت جمهوری اسلامی خط قرمزی برای قدرتمندان وجود نداشته است.
- سروش و سیدحسین نصر که امروز در ایالات متحده بساط عرفان فروشی باز کرده و دستشان را برای بوسیدن به سمت پیروان دراز می‌کنند باید از عرفان جلادانی مثل خمینی ستایش کنند تا این مغازه را باز نگه دارند.
- سروش و دیگر تحصیلکردگان دانشگاهی که به دستبوسی خمینی رفتند اولین نسل تبلیغاتچی‌ها و مداحان حکومت بودند.
- سواد مقامات یک رژیم را با جهت گیری‌ای که کشور را بدان سمت سوق می‌دهند می‌توان اندازه گرفت.
- عرفان علم نیست و هنگامی ‌که به آورده‌ای در کسب منزلت سیاسی و اجتماعی تبدیل شود روغن ماری است که در بساط دستفروش‌های خیابانی برای دوای همه‌ی دردها به فروش می‌رسد.
- شجاعت رهبران سیاسی با ایستادن در برابر بلاهت و حماقت و تنفر و خشونت اندازه‌گیری می‌شود و نه استفاده از آنها.

دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۷ برابر با ۰۴ مارس ۲۰۱۹


مجید محمدی – سخنان عبدالکریم سروش (حسین حاج فرج‌الله دباغ) در مدح و ستایش خمینی تازه نیست. او بارها به ستایش از خمینی پرداخته است و این را باید به معنای قدرشناسی وی تفسیر کرد. سروش هنگامی‌ که به ایران بازگشت تنها یک جزوه‌ی سی چهل صفحه‌ای منتشر کرده بود و با همین میزان پرونده‌ی «علمی» ‌به فیلسوف رسمی ‌نظام برای مقابله با مخالفان فکری آن تبدیل شد. آثار بعدی وی نیز همه پیاده شده از نوار و زیرنویس داده شده توسط شاگردانی بود که در آن دوره به فراوانی در خدمت بسط جهل و تبلیغات فعالیت داشتند و نمی‌دانستند که سروش مطالب دیگران بجای ترجمه‌ی آنها، به عنوان محصولات فکر خود عرضه می‌کند. ساعات اول شب تلویزیون در دورانی که تصویر متحرک انحصاری بود (دو کانال تلویزیونی دولتی) به او اختصاص می‌یافت. بعد از آن به عضویت شورای انقلاب فرهنگی درآمد و بزرگترین اتاق انجمن فلسفه و حکمت در اختیار وی قرار گرفت. او برای دو دهه راننده‌ی شخصی (از نخست وزیری و ریاست جمهوری) داشت و مدام از این کشور به آن کشور با ارز دولتی در مجامع و کنفرانس‌ها حضور پیدا می‌کرد. به همین گونه بود که وی شبکه‌ای از ارتباطات برای گرفتن موقعیت‌های دانشگاهی برای خود و فرزندانش ایجاد کرد. این شبکه در دورانی که وی و فرزندانش به خارج کشور آمدند مایه‌ی حضور در محافل دانشگاهی (با دریافت حقوق‌های مناسب) بدون انجام کوچکترین کار علمی ‌بوده است. این توهم که سروش قرار است در اسلام تحولی ایجاد کند با خرج صدها هزار دلار از کیسه‌ی مردم ایران ایجاد شد در حالی که وی مترجم آثار غربیان در باب فلسفه‌ی دین و علم بدون ذکر منابع بوده است (سرقت علمی).

سروش یک تبلیغاتچی حرفه‌ای است که کار تبلیغات برای اسلام را یک لحظه فروگذار نکرده است. او در دورانی که در دانشگاه تهران درس می‌داد هیچگاه همانند سنت دانشگاهی غربی شرح درس و صورت کتاب‌های مورد استفاده‌اش را در کلاس عرضه نمی‌کرد تا دانشجویان تصور کنند هرچه او می‌گوید از ترشحات فکری خود اوست. برای جامعه‌ی بی‌سواد اواخر دهه‌ی پنجاه و شصت خورشیدی بیان برخی نظریات فیلسوفان غربی‌زبان و علم توجه برانگیز بود اما سروش در مقام انتقال دانش ظاهر نمی‌شد. یک بار در دانشکده‌ی الهیات تهران خواستم عنوان کتابی را که به همراه خود به کلاس آورده بود و در دستش بود نگاه کنم؛ متوجه شد که من دارم تلاش می‌کنم عنوان کتاب را بخوانم. کتاب را در دستانش چرخاند تا عنوانش را نتوانم ببینم.

سروش با یکی از شاگردان کلاس‌های خود رابطه‌ی صمیمی‌ داشت و موضوع برای خانواده‌ی وی و بسیاری دیگر آشکار و منجر به اختلاف خانوادگی وی شد. بعدا مثل همه  مدیران جمهوری اسلامی اعلام کردند که وی صیغه‌ی ایشان بوده است. در هر جا از دنیا اگر معلم با دانشجویانش رابطه‌ی صمیمی‌برقرار کند او را از کار اخراج می‌کنند اما در ایران تحت جمهوری اسلامی خط قرمزی برای قدرتمندان وجود نداشته است. سوء استفاده از موقعیت، بخشی تعریف شده از رفتار مقامات جمهوری اسلامی بوده و هست و خواهد بود. خامنه‌ای این بساط دانشگاهی وی را به هم زد و از همانجا خصومت سروش و خامنه‌ای (نه جمهوری اسلامی) آغاز شد. اصلاح‌طلبانی مثل سروش هیچگاه با حکومت دینی‌ای که مال خودشان بود مشکلی ندشتند؛ آنها با خامنه‌ای مشکل داشته و دارند که برخی امتیازات را از آنها گرفت.

سخنرانی روح‌الله خمینی در گورستان «بهشت زهرا»؛ ۱۲ بهمن ۱۳۵۷

سروش و دیگر تحصیلکردگان دانشگاهی که به دستبوسی خمینی رفتند اولین نسل تبلیغاتچی‌ها و مداحان حکومت بودند که اسلامگرایی شیعی برای جامعه‌ی ایران به ارمغان آورد. اصلاح‌طلبان گاه چنان از مداحان خامنه‌ای انتقاد می‌کنند که گویی در یک نظام شایسته‌سالار سر برآورده‌اند. سروش بدون حکومت دینی و خمینی کسی بود شبیه رحیم پور ازغدی (که حتی مثل او سخن می‌گوید) و شهریار زرشناس؛ اما ازغدی و زرشناس در دورانی به میدان آمدند که جامعه دیگر شیفته‌ی تولید «فیلسوفان بزرگ» نبود و مارکسیست‌ها هم قبلا همه از عرصه‌ی عمومی‌ حذف شده بودند و آنها که ماندند یا تواب بودند یا دیگر اسمی‌ از ایدئولوژی خود نمی‌بردند. دستگاه تبلیغاتچی رژیم در دورانی که سروش و همکاران در داخل بودند مجرای مداحی‌های آنها تحت عنوان نظریه‌پردازی بودند و بعد از خروج هم بی‌بی‌سی فارسی در خدمت عرفان‌نمایی آنها بوده است.

هر سه ویژگی ذکرشده یعنی سرقت علمی، تبلیغاتچی بودن و نقض مقررات حقوقی و اخلاقی دانشگاهی، سروش را از مقام داوری سواد این و آن به زیر می‌کشد. و اما چند نکته در مقایسه‌های بیجای سروش میان محمدرضاشاه و خمینی در سخنرانی وی در کالیفرنیا به مناسبت چهلمین سالگرد حکومت نکبت و فلاکت:

قدرت جهل و تنفر

مقامات رژیم پهلوی به قدرت علم و تکنولوژی پی برده و تلاش داشتند جامعه‌ی ایران را از انحطاط هزارساله با تاسیس دانشگاه در سراسر کشور و شکل دادن به مراکز تحقیقاتی نجات دهند و تا حدود زیادی در طی پنج دهه چنین کردند اما خمینی و یارانش به قدرت جهل و دستبوسی و دنباله‌روی کورکورانه باور داشتند و توانستند این انرژی را در جامعه‌ی ایران در خدمت کسب قدرت و ثروت قرار دهند. خمینی و خامنه‌ای علم و دانش را در ایران نابود کرده و بجای آن ایدئولوژی را نشاندند و بعد با دروغ، تاسیسات و موشک‌های خریده شده از پاکستان و کره‌ شمالی را به عنوان دستاوردهای علمی ‌به مردم از همه جا بی‌خبر فروختند.

انقلاب ارتجاعی ۵۷ خمینی را به جای شاه بر کرسی قدرت نشاند

در همه‌‌ی جوامع نیروهایی متمرکز بر کردار و گفتار و پندار نیک و در برابر آن نیروهای تاریکی و زشتی و بدکرداری وجود دارد. رهبران فرهمند به نیکی پر و بال می‌دهند و رهبران تبهکار به تباهی. خمینی و خامنه‌ای پرچمدار تباهی‌ها بوده‌اند. روشنفکران ایرانی به دلیل دشمنی با غرب و یهود و نوستالژی زندگی چوپانی، در یک دوره‌ی چهل ساله خمینی را به عنوان رهبر فرهمند به جامعه‌ی ایران فروختند کسی که جز اعدام و تنفر و جنگ و خشونت چیزی نمی‌دانست. همه‌ی سال‌های خمینی با انقلاب و جنگ و اعدام گذشت. پس از عملیات کربلای چهار و پنج شبی با اتوبوس در سفر از شیراز به تهران از اصفهان می‌گذشتیم. شهری بود با هزاران حجله با عکس‌هایی از جوانانی که قربانی جاه‌طلبی‌های خمینی و وفادارانش شده بودند. سروش و شرکا آن سال‌ها را فراموش کرده‌اند یا نمی‌خواهند ببینند. برای بررسی میزان جهل  خمینی کافی است یک‌بار مجموعه سخنرانی‌های وی را مرور کنید. این مرور به شما نشان می‌دهد کسانی که آدمی مثل خمینی را باسواد و فیلسوف می‌نامند خود چقدر بی‌مایه‌اند.

دانش کشورداری

سواد مقامات یک رژیم را با جهت‌گیری‌ای که کشور را بدان سمت سوق می‌دهند می‌توان اندازه گرفت و نه با نمرات ریاضی و فیزیک آنها. بر اساس هر شاخص علمی‌ اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی که درنظر بگیریم جامعه‌ی ایران در دوران پهلوی در مسیر توسعه و پیشرفت و سربلندی قرار داشت و جامعه‌ی ایران در دوران خمینی و خامنه‌ای در مسیر نکبت و فلاکت و تحقیر.

تصویری که سروش از خمینی به دست می‌دهد فیلسوف شاه افلاطونی است که خود وی بهتر از همه باید بداند که چنین همه‌دانی را خدا هم نیافرید و حکمرانی چنین عوام‌فریبان تمامیت‌خواهی به جهنم روی زمین منتهی می‌شود. جالب است که نیروهای مذهبی هرچه از جامعه‌‌ی مذهبی خود فاصله می‌گیرند بیشتر شیفته‌ی آن شده و دو سه نقدی را هم که به گفتمان‌های آن داشتند فراموش می‌کنند.

دانش کشورداری رهبران اروپایی (که سروش خمینی را با سوادتر از آنان معرفی می‌کند) مثل پادشاهان بریتانیا  در قرون ۱۲ تا ۲۰ میلادی را آنجا می‌توان مورد سنجش قرار داد که توانستند با واگذاری اداره‌‌ی امور به مردم هم راه را برای قدرت‌یابی کشور باز کنند و هم توانستند نهادهای پادشاهی را در توسعه‌یافته‌ترین کشورهای دنیا حفظ کنند. حکومتی که خمینی بنیان نهاد هر روز از منظر مقاماتش در معرض براندازی و فتنه است.

کسب و کار عرفان

عرفان علم نیست که ادعای آن برای کسی سواد بتراشد (شناخت این کسب و کار البته می‌تواند معرفت برانگیز باشد) و هنگامی ‌که به آورده‌ای در کسب منزلت سیاسی و اجتماعی تبدیل شود (چنانکه سروش از آن برای خمینی و خود استفاده می‌کند) روغن ماری است که در بساط دستفروش‌های خیابانی برای دوای همه‌ی دردها به فروش می‌رسد. سروش و مداحانی شبیه به وی خمینی را به عنوان عارف و حکیم از مجرای دستگاه تبلیغاتی رژیم به عوامی‌ که در تاریخ به دنبال عظمت خود می‌گشتند فروختند تا توده‌وار بودن جامعه و نقض حقوق فردی آنها را تضمین کنند. عزتی که سروش معتقد است خمینی به ارمغان اورد بالا نشستن دستبوسانی بود که به تحریک توده‌ها برای تبعیت از «پیشوا» می‌پرداختند. به آثار «عرفانی» خمینی مراجعه کنید تا ببینید جز انبوهی از مهملات و هذیان در آنها چیزی وجود ندارد. دستگاه تبلیغاتی رژیم‌های تمامیت‌خواه از «پیشوا» همه‌چیزدان می‌سازد و بادنجان‌های دور قاب خودشان این داستان‌ها را به تدریج باور می‌کنند چون به نفع‌شان است.

فقه نیز علم نیست: مجموعه آیین‌ها و سنن زندگی در یک قبیله در شبه جزیره عرب در ۱۴۰۰ سال پیش است. شأنی که سروش برای فقه به عنوان علم قائل شده نشان می‌دهد که نقدهای وی بر فقه صرفا برای مشروعیت‌زدایی از روحانیونی است که امتیازات وی در دوران خمینی را قبول نداشتند. او با فقه خمینی که همان فقه سنتی بوده مشکلی نداشته است.

سروش و سیدحسین نصر که امروز در ایالات متحده بساط عرفان‌فروشی باز کرده و دستشان را برای بوسیدن به سمت پیروان دراز می‌کنند باید از عرفان جلادانی مثل خمینی ستایش کنند تا این مغازه را باز نگه دارند. مرید و مریدبازی یک کسب و کار جمعی است که سروش و سیدحسین نصر به خوبی فراگرفته‌اند. اگر حکومت دینی، شیعیان افغان و پاکستانی و لبنانی و ایرانی را پایگاه خود برای بسط مراکز اسلامی در اروپا و امریکا می‌داند (و دولت‌های غربی نیز به اینگونه اقدامات به عنوان بسط تنوع نگاه می‌کنند تا روزی که تریلرها صدها نفر از جمعیت‌شان را زیر بگیرند) سروش و نصر و دیگر احیاگران دینی به آنها به عنوان مریدان بالقوه‌ای نگاه می‌کنند که بساط جلسات آنها را پر رونق نگاه می‌دارند. بالاخره شیعیانی که از قرون وسطا به قرن ۲۱ آمده‌اند نمی‌توانند کوله‌پشتی مهملات خود را یکباره بر زمین بگذارند.

شجاعت

شجاعت رهبران سیاسی با ایستادن در برابر بلاهت و حماقت و تنفر و خشونت اندازه‌گیری می‌شود و نه ایستادن در برابر حق رای زنان و مقاومت علیه فرستادن سپاهیان دانش به روستاها. مقامات رژیم پهلوی حداقل در برابر کمونیست‌ها و اسلامگرایان مارکسیست این شجاعت را از خود نشان دادند گرچه در برابر خمینی و یارانش و شبکه‌ی روحانیت کمبود شجاعت داشتند. اما خمینی و وفادارانش نه تنها در برابر حماقت و بلاهت تاریخی ایرانیان در قرن بیستم (دشمنی با غرب و اعتماد به دایناسورهای فیضیه) نایستادند بلکه بر امواج آنها سوار شده و از آنان برای پیشبرد منافع خود بهره گرفتند.

خمینی البته در طول یک دهه حکومتش بسیار شجاع (بخوانید سنگدل و جنایتکار و ابله) بود: هزاران تن از مخالفانش را در زندان به قتل رساند؛ ده‌ها هزار جوان ایرانی را برای فتح کربلا و «قدس» در دوران بعد از پس گرفتن خرمشهر (با همکاری افراد «شجاع» دیگری مثل محسن رضایی و‌هاشمی ‌رفسنجانی) به میدان‌های مین و عملیات لو رفته فرستاد تا به دست سربازان صدام قتل عام شوند و با صحه گذاشتن بر گروگانگیری دیپلمات‌های امریکایی صدها میلیارد دلار خسارت تا همین امروز بر کشور بار کرد. او شجاعت به راه‌اندازی سنگسار و قطع دست و پا و انگشتان و تحمیل حجاب اجباری به زنان در اواخر قرن بیستم را داشت؛ او آنقدر شجاع بود که دویست تن از بهاییان را به اتهام بهایی بودن اعدام کرد؛ فهرستی طولانی از این شجاعت‌های وی در تاریخ معاصر ایران ثبت شده است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=148284

30 دیدگاه‌

  1. عابر

    یکی از نظرات شرم آور خمینی جواز لذت جنسی از نوزاد هست، تخفیض

    خمینی و عموم فقها بالقوه یک مشت بیمار جنسی هستن

    http://persian.kamangir.net/?p=1831

  2. ارشک

    برای داشتن قاطعیت آنطور که درنظر شماست آن هم در برابر روحانیت باید دستکم از یک حمایت حداقلی از جانب مردم برخوردار بود .شما بهتر میدانید که مذهب و آخوند همیشه دست بالا را داشتند.در ضمن این آسانگیری نسبت به مخالفان شامل همه می شد ،بجز آنان که مرتکب قتل و جنگ مسلحانه شده بودند.کافی است شرح حال افراد جبهه ملی نهضت آزادی و توده ای ها را بخوانیم.
    با سپاس از مقاله شیوا و آموزنده تان

  3. کامبیز

    سال ها پیش نوشتم سروش شاراتان و دروغ گوست.حالا خودش را لو داد.

  4. ;کامبیز

    این مخالفت ها با سروش سفیه مطلوب وی است.توصیه می کنم سروش را ندیده بگیرید-به رغم پاسخ های دندان شکن به یاوه های وی-سکوت بهتر است.او سودای شهرت دارد و بهترین کار درباره این شارلاتان سکوت است تا از درد بی شهرتی جان به جانان سپری کند.

  5. ١٣

    چرا بعد از ۴٠ سال افرادى مثل زیبا کلام و سروش و محسن چریک هـنوز از خمینى جنایتکار
    ایا این افراددچار بیمارى روحى و روانى هـستند ؟
    امیدوارم که کیهـان لندن در این رابطه با یک روانشناس مستقل و بى طرف گفتگو کند

  6. ١٣

    باید افرادى مثل سروش که از خمینى یک جنایتکار حمایت میکنند
    دادگاهـى و مجرم شناخته شوند و سلب تابعیت ایرانى این افراد
    خمینى با هـیتلر فرقى نمى کنه

  7. ناشناس

    ۴.همسر و فرزندان بنی صدر را میگویند پیش مرد نامحرم لباس تور می پوشند در سایت مشرق نیوز گروهی اموزش دیده تحت نظر استاد بزرگ این فن حسین شریعتمداری و کچویی این گونه مقالات را مینویسند وقتی در دنیا حرفی برای گفتن ندارد و پیشرفت کره و ژاپن را تاب نمی اورند گزارش تهیه می کنند که زنان ان دو کشور سالها تحت بهره جنسی سربازان امریکایی بودند
    ۵.وقیح ترین تهمت را در نجف اباد بعد از حمله به خانه مرحوم منتظری انجانم دادند و در نماز جمعه و منابر و مراکز بسیج اعلام می کرد از خانه او فیلم های سکسی و ادوات استمناء پیدا کردیم

  8. امین ۱

    جناب محمدی باسلام
    مطالبی را از رفتار رسانه ای فردی و جمعی رژیم را در برخورد با مخالفان بیان می کنم از شما انتظار دارم مقاله تحقیقی در این رابطه بنویسید تا دست این فرقه اوباش بیش از پیش برای مردم رو شود
    ۱.از روز اول نقلاب هر کس با اینها نبود با انواع و اقسام تهمت های جنسی از سوی مهره های بی شرف آخوندی روبرو میشد در تلویزیون یادم می اید یک آخوند فرح را به رابطه جنسی با مردان امریکای متهم کرد
    ۲.رژیم بارها اعلام کرده بهاییان مقید به خانواده نبوده گروهی با هم در مراسم های ویژه با هم سکس می کنند
    ۳.در منابر و روزنامه دایما گفته شده مریم رجوی بدون نگهداشتن عده به عقد مسعود در آمده بنابراین او یک بد کاره است

  9. ناشناس

    گاهی از نوشته های آقای محمدی خوشم میاد اما بعضی وقتا نه! در این متن گفته اند که: “مقامات رژیم پهلوی حداقل در برابر کمونیست‌ها و اسلامگرایان مارکسیست این شجاعت را از خود نشان دادند گرچه در برابر خمینی و یارانش و شبکه‌ی روحانیت کمبود شجاعت داشتند.” اکثر روحانیون حامی شاه بودند و در شرایطی که در خیلی از کشورهای به اصطلاح جهان اول اسب کمونیسم چهار نعل می تاخت و اندیشۀ باز هم به اصطلاح روشنفکران آن ها را درگیر کرده بود چه لزومی داشت که ملایانی را که بیشتر هم حامی بودند از حکومت براند.

  10. farid

    با حکومت صفویه آخوندها جزو دربار شدند تا بعداز ۳۰۰ سال با توجه به نا رضاتی شدید مردم٬ صفویه به آسانی مغلوب یک گروه افغانی شد!
    در قاجار نیز در دربار ماندند و با فتوای علیه روسها ولایات شمالی را بباد دادند! در انقلاب مشروطه نیز با اعلم کردن حکومت مشروعه ! در نهایت سبب شکست آزادیخواهان و دستگیری و قتل ستار خان و باقر خان شدند!.
    در زمان مصدق نیز درکودتاو ترور فاطمی شرکت فعال داشتند..
    بقیه افتضاح را از سال ۱۳۵۷ببعد هم که همه میدانند!!

  11. Kourosh

    خاک بر سر دباغ، مثلا روشنفکر دینی که چیزی جز حماقت به شنونده گانش و خوانندگانش ترزیق نمیکند.

    این جانورها چه درسی و در کجا خواندهند

  12. بهرام پارسی

    بدبختی مردم ایران نفوذ اسلام و ریشه گرفتن آن در ایران بود که اکنون مردم محتاج امثال سروش و ملکیان هستند تا دینشان را کمی مهربان تر و آزاد تر سازد .خدای مهربان و روشنایی بخش ایرانیان “اهورامزدا” و خدای مهربان مسیحیان و مانویان ایران کجا و این رب افسار گسیخته و ضحاک کردار کجا .وقتی که تعریف از خدا یک ضحاک خون ریز باشد تمامی صاحب منصبان که پیروی چنین خدایی هستند در خون ریزی و شقاوت روی خدایشان را سفید می کنند .بیخود نیست شاعران بزرگ ایران مثل حافظ و عطار عرفان ایرانی را مطرح می کنند و از عشق می گویند .اما مگر زهر این جنون از مغز ایرانیان خارج می شود؟ خداوند مهر و عشق یاریمان کند!

  13. 1

    ۳-آنچه در ذهن کودکان کاشته میشود درخت انبوه و پر ریشه ذهنی میشود. که بر کلیت مغز انسان تسلط پیدا خواهد کرد و آنرا در کنترول خود قرار خواهد داد در این حالت تنها لغتی که گویا عمق فاجعه است کلمه انسان بیمار ذهنی میباشد. این انسان بیمار هیتلر،خمینی،خامنه ای،بن لادن،سروش، رجوی و … میشوند و معمولا نقش های بسیار تاریکی در تاریخ بشریت ایفا میکنند. اما انسانهایی هستند که بر ذهن تاریک خود پیروز شده اند. از اینرو ویران کردن مسجدها در کشورهای اسلام زده عملی مقدس برای کمک به رهایی ذهن انسانها از تاریکی ژرفی که در آن اسیر و زندانی شده اند خواهد شد.

  14. 1

    ۲- به ایرانیان نگاه کنید چهل سال است که در درد و رنج عظیمی زندگی! میکنند اما هنوز و همچنان آن کتاب جهل و جنایت بیابانگردهای وحشی را بر روی طاقچه های خانه خود قرار میدهند و مقدس میشمرند و توانایی درک جنایات نمایندگان تبهکار الله بیابانگردها را از دست داده اند. به مردم کره شمالی نگاه کنید که در فقر و رنج عظیم زندگی میکنند و دیکتاتور مخوف کیم جونگ اونگ محمد بن عبدالله کره شمالی ها شده است. به هندوستان نگاه کنید مقدس شمردن گاو،موش یک قسمت از آیین تعداد زیادی از آنها شده است.

  15. 1

    ۱- آقای محمدی این فقط سروش دباغ نیست که اینچنین است میشود گفت تقریبا تمام اسلامگرایان اینچنین تاریک اندیش هستند و همه چیز از کودکی شروع میشود. مورتی اندیشمند بزرگ تاریخ معاصر ما مینویسد که اگر شما در مسیر رفتن خود تکه چوبی خشک را پیدا کنید که برایتان جالب است و آنرا ببرید و در مهمترین قسمت خانه تان قرار دهید و هر دفعه که از خانه خارج میشوید یا داخل میشوید با آن روبرو شوید آن قطعه چوب خشک بخش مهمی از ذهن شما تسلط پیدا میکند و برای کودکانی که در آن خانه زندگی میکنند و برای نسل های بعدی حتی مقدس میشود. کودکی که ذهنش از کودکی شستشو داده میشود در بزرگسالی قدرت تشخیص دروغ از حقیقت را کاملا از دست میدهند.

  16. بشر

    اما در مورد حجت الاسلام و المسلمین حاج دباغ. سیاهی لشکر ارتجاع سرخ و سیاه و ولایت معاشان و اینتلیجنسیای فاشیست و شارلاتان و فاسد برون مرزی، پس از روی کار آمدن ترامپ مدتی بود که خفقان گرفته بودند و فقط گاهگداری مقاله نویس پرکار رادیو فردا و بی بی سی، ثقه الاسلام و المسلمین حاج اکبر گنجی، مقالات خنثی می نوشت. با نزدیک شدن ایام انتخابات و کاندیداتوری یک چپگرا و نسبیتگرای حرفه ایی به نام برنی سندرز، به نظر می رسد مجددا شارژ شده اند و بعید نیست بزودی ، با توان بیشتر از گذشته، شروع به اراجیف پراکنی کنند تا بلکه چاه ویل وقاحت و بی شرفی خود را پر نمایند و هم به ندای شهوانی نسبیتگرایان غربی لبیک گویند و هم حق الجفنگیات خود را از مقام اوزما دریافت کنند.

  17. بشر

    مانند همیشه مقاله ایی ارزشمند و روشنگرانه از آقای محمدی.
    یکی از مغالطه های وقیحانه روشنفکران ارتجاع سرخ و سیاه در مورد رضا شاه این است که می گویند او تحصیلات دانشگاهی نداشت. اولا در آن روزگار سیاه پسا-قاجار، مگر چند نفر در ایران تحصیلکرده بودند و اصولا کدام دانشگاهی وجود داشت، ثانیا، از بین حاکمان کشورهای منطقه و بلکه جهان، مگر چند نفر دانشگاهی بودند. بینش و دانش و دور اندیشی و خردمندی و خدمات شگرف رضا شاه در آن وضعیت آشفته ایران و منطقه و‌کل جهان کم نظیر است و در تاریخ ایران بی مانند. جفنگیات ولایت معاشان برون مرزی مصداق این ضرب المثل است : مه فشاند نور و سگ عوعو کند.
    Let the moon shine, and dogs bark

  18. عسگرآقا

    دکتر آیت الله اوزما فیلسوف حاج دبــــــــــــــّــــــــــــــــــاغ کیمیاگر !

    داشتم پیش خودم فکر میکردم ؛ ای بخشکی شانس که غرب هم فیلسوف پرورش داد مثل کانت که همش از حقوق و حق مردمان حرف زد و ما هم در شرق ” فیلسوف اختراع کردیم ” که پوست جانداران را پرورش داده که ” شهید ” تولید کنند؛ در ایران گرچه فلسفه و فیلسوف نداشته و نداریم اما هرچه دلت بخواهد ” فیلسوف شهید پرور ” داریم مثل دباغ !!! انقلاب کردیم که دانشگاه ها را ببندیم امــــــــــــــــّــــــــــــا عنوان دکتر، مهندس و فیلسوف را عشق است ، پابرهنه که بودیم … برهنه هم شدیم!

    https://www.youtube.com/watch?v=YS3lz_SIdgc

  19. مصطفى يونسى

    فریدون فرخزاد یادش گرامى باد

  20. پويا مهرفر

    ٣-
    عرفان قبل از اسلام بود و بعد از اسلام پناگاه کسانى شد که توانایى مبارزه نداشتند و نمى خواستند با ظالمان همکارى کنند.
    عارفان بزرگى چون مولوى و خواجه عبداله انصارى و هاتف اصفانى از این سلاله هستند.

    امروز بیشترین مدعیان عرفان یا از جمله فریبکاران و نیرنگ بازان و یا از جمله گمراهان هستند.
    آن ها مدعیان دروغین هستند، نه عارف.
    سروش حتى با منطق خمینى مستحق اعدام است.
    و البته من با اعدام مخالفم و نیز نابودى زندگى انسان در زندان خوشایند من نیست.

  21. پويا مهرفر

    ٢-
    یا مولانا مى گوید:
    ترازو چون ندارى پس ترا زو ره زند هر کس
    یکى قلبى بیاراید، تو پندارى که زر دارد
    و او مى گوید:
    تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
    لیک کس را دید جان دستور نیست
    نمى توان گفت حتماً بى پایه است.

    علم نمى تواند در وادى فراى خود به صراحت در رد یا پذیرش سخن بگوید.
    متاسفانه غالب دانش آموختگان، در این مبحث دچار اشتباه هستند.

    عرفان در طول قرن ها دستمایه نیرنگ بازان سفاکى چون خمینى و سروش شد.
    ولى این افراد نه از عرفان چیزى میدانند و نه به آن باورمند هستند.

  22. - 3

    ……..صدیقی از نفرات موثر جبهه ملی ایران و ریس شورای سلطنت در زمان قبل از سقوط پهلوی و استاد جامعه شناس دانشگاه تهران در کلاس درس در پاییز سال ۵۷ برای دانشجویانش بیان گردیده به این مضمون :
    زمانی که اصرار دانشجویان برای اظهار نظر وی در خصوص انقلاب وشخص لعنت الله خمینی درخواست میشود این مرد بزرگ و اینده نگر میگوید ، کاری که عربهای تازی در زمان اشغال ایران از بابت (غارت و بی ناموسی) انجام دادند و انچه که مغول در زمان اشغال ایران از ( ویرانی و کشتار) تک به تک انجام دادند ، مطمئن باشید که این فرد ( خمینی هندی زاده مادر چهار شوهره ) هر دو را یکجا برایتان انجام خواهد داد ؟!!!
    روح این مرد بزرگ با این پیشگویی خردمندانه اش شاد باد .

  23. پويا مهرفر

    ١-
    استاد محمدى!
    من در مورد سروش قاقارى در کامنت ها مفصل نوشته ام.
    سروش نه عارف که یک جنایت کار است.
    عرفان گرایشى از باورهاى ایرانى است که در آن ستم نکوهیده است.
    عارف در تنهایى و عزلت خوبش باور مردمان است.
    عرفان اگر چه علم نیست، فروکاهیده نیست و من باور دارم که از الهام درونى است.

    من علم را کمال انسانى نمى دانم و از این رو محتمل است که در گذر زمان حقایقى از عرفان نهان انسانى کشف گردد.
    اگر عارفى چون هاتف اصفانى مى گوید:
    دل هر ذره را که بشکافى
    آفتابیش در میان بینى

  24. - 2

    ………بیاد هزاران جوان محصل و دانشجوی کشورمان که به جرم هواداری از مجاهدین و دیگر گروه های مخالف به جهت فروش روزنامه سازمانی و هواداری دستگیر و به جوخه اعدام سپرده شده و یا با طناب دار توسط جلادان حکومت ولایت وقیح در زندانهای سراسر کشور کشته شدند و در صدها گور گمنام بصورت دست جمعی دفن شده اند ، لرزه بر تنمان میاندازد ؟! این قصه سر دراز دارد .
    افرادی چون عبدالکریم سروش – حسین موسویان – عطالله مهاجرانی و…….از عواملی هستند که در دیار فرنگ بیشترین تبلیغ و اثر گذاری را جهت بقا و دوام حکومت جنایکار ملاها بجا میگذارند .
    نقل قولی از زنده یاد دکتر غلامحسین صدیقی از ……..

  25. ضد انقلاب - 1

    – یاد زمان افتضاح فرهنگی ( انقلاب فرهنگی ) فرج الله دباغ و تعطیلی دانشگاه ها ی سراسر کشور و جو ارعاب و دستگیری ها و اعدامها و ….میافتم که لرزه بر اندام بسیاری انداخته بودند ! چقدر سخت و سنگین و ناراحت کننده بود ؟!
    – به یاد تصویری از تکه و پاره شدن جوانان محصل ۱۲ الی ۱۵ ساله فرستاده شده بر میدان مین در زمان عملیات شبانه رمضان توسط جانیانی بنام فرمانده چون رضایی و شمعخانی و سلیمانی و صفوی و رفیقدوست و….میافتم و بر عاقبت جوانانمان بعنوان موافق حکومت بدست ملاهای جنایتکار افسوس خورده و بسیار ناراحت میشویم .
    – بیاد هزاران جوان نابغه…..

  26. اردوان ـ ۲

    ولی آن مرد بلند اندیشه تاب تحمل هویت عاریتی را نداشت. هنگامیکه درسال ۱۴۳هجری ، در سن ۳۶ سالگی بدستورمنصور خلیفهٔ عباسی بسوی شنگجه گاهی که قتل گاهش بود برده میشد، هنگام عبور از جلو«مهر درب» قدیمی بصره این چنین زمزمه کرده بود:
    ای خانهٔ «دلدار» که از بیم بد اندیش
    روی ازتو همی تافتم ودل بتودارم
    روتافتنم را منگر زانکه به هر حال
    جان بهرتومیبازم ومنزل به تو دارم

  27. اردوان ـ ۱

    در طول یکهزار وسیصد واندی سال گذشته عارفان واندیشمندان ایرانی کوشیده اند تا تعریف وارداتی توسط تازیان به ایران بصورت«خدا ـ خشم» و«خدا ـ زور» را به تعریفی منطبق با فرهنگ باستانی ایران یعنی «خدا ـ یار» و «خدا ـ عشق» تبدیل نمایند. نخستین راز ونیازهای «عارفانه» با این خدای یار ودلدار عرفان ایرانی در ادبیات پارسی به یکی از نوابغ ادبی ایران بنام روزبه دادویه ملقب به «ابن مقفع» نسبت داده شده است که درآن روزگارشوم تسلط تازیان برسرزمین ما پا به میدان مبارزهٔ فرهنگی با آنها نهاد وجان درآن راه باخت. این اندیشمند نامی ایران را تازیان مجبور کردند نام وزبان وهویت ملی و«خدایش» را ترک کند.

  28. ناشناس

    درود بر شما اقای محمدی. سختی کار نیروهای متمرکز بر کردار و گفتار و پندار نیک٬ نداشتن ثروت و مخصوصا رسانه قدرتمند می باشد. در تمام این سایت ها به جرات می توانم بگویم که فقط کیهان لندن و تاحدودی کم گویا نیوز به نقد این افراد می پردازند.
    نگاه کنید به بی بی سی و رادیوفردا. انگارنه انگار که یکی از تحلیلگران محبوب شان٬ خمینی جنایتکار را در دنیای ازاد غرب تطهیر می کند.
    دیگر به جرات می توانم بگویم که این روزی نگارها با تمام توان در جهت منافع کشور انگلستان(حفظ نظام) فعالیت می کنند.

  29. ناشناس

    I salute you for this great article brother,loved loved reading it,Farajollah is so old news.

  30. ماکان

    فقط احمق‌ها کارهای گذشته احمق‌های دیگه رو گرامی می‌دارند.

Comments are closed.