سفر اخیر بشار اسد رئیس جمهوری سوریه به ایران در روز ۶ اسفند ۱۳۹۷، پرسشهای بسیاری را مطرح کرده است؛ به ویژه که این سفر در حالی صورت گرفت که نداهای منطقهای و بینالمللی که خواستار خروج نیروهای سپاه «قدس» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر شبه نظامیان مورد حمایت حکومت ایران از این کشور هستند، روز به روز بلندتر میشود. تا جایی که خیلی از کشورها از جمله ایالات متحده شرط مشارکت در بازسازی سوریه را خروج کامل تهران از سوریه اعلام کردهاند.
همزمان استعفای اینستاگرامی ظریف که خیلی زود و پس از چند ساعت آن را در همان اینستاگرام پس گرفت، توجه همگان را برای مدتی از این سفر و اهداف آن به نمایش استعفای وزیر خارجهای جلب کرد که نه او و نه دولتش در سیاستهای منطقهای و همچنین سیاست خارجی کلان کشور نقشی ندارند.
با اینهمه سفر غیررسمی و اعلامنشدهی اسد به پیشگاه خامنهای مورد تجزیه و تحلیل ناظران و کارشناسان مسائل منطقه قرار گرفت. رسانههای داخلی ایران اما از این واکنشها تنها به بازتاب آنچه پرداختند که بتوانند با آن به نمایش قدرت پوشالی جمهوری اسلامی بپردازند.
البته دیدگاههای رسانهها و تحلیلها همانطور که از سوی ناظران ایرانی مختلف بود در جهان عرب نیز متفاوت است. برخی تحلیلگران مانند نویسنده افراطی فلسطینی عبدالباری عطوان سردبیر وبسایت «القدس العربی» و کسانی که از جریان منطقهای معروف به «خط مقاومت» متشکل از حزبالله لبنان و ایران و سوریه دفاع می کنند، از این سفر حمایت کرده و آن را یک سفر راهبردی در روابط تهران و دمشق و نشاندهنده بهبود وضعیت سوریه به لحاظ سیاسی و نظامی و پیامی در برابر تهدیدات آمریکایی– اسرائیلی قلمداد کردهاند.
غیبت پرچم سوریه نشانهی سرسپردگی اسد؟!
رسانهها عربی در اولین انتقاد از سفر اسد و ملاقاتش با خامنهای در تهران، به مسئله زیر پا گذاشتن پروتکلهای رسمی از جمله نبود پرچم سوریه در کنار پرچم جمهوری اسلامی پرداختهاند. از نگاه بسیاری، غیاب پرچم سوریه از جلسه رسمی، یعنی تبعیت کامل اسد و دولتش از خط مشی تهران. نکتهای که از دیگاه بسیاری از تحلیلگران عرب نه تنها بیاحترامی به پروتکلهای رسمی است بلکه نوعی بیاحترامی به سیادت و حاکمیت سوریه تلقی شده است. البته این احتمال را نیز میتوان در نظر گرفت که چه بسا این سفر چنان نامنتظره و سرّی و با هدف بیخبر ماندن دولت روحانی انجام شده که حتی از پرچم سوریه نیز در این دیدار غفلت شده است!
یادآوری میشود که این اولین سفر بشار اسد به تهران پس از سال ۲۰۱۰ است. در این سفر اسد با خامنهای، روحانی و قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس دیدار کرد اما در همه این دیدارها طبق تصاویری که از رسانههای جمهوری اسلامی منتشر شد، پرچم سوریه غایب بوده است.
پیامهای یک سفر پیدا و پنهان
روزنامه شرق الاوسط در گزارشی تحت عنوان «نگرانی از مسکو و مقابله با واشنگتن» نوشته است: «سفر اسد به ایران حامل چندین پیام و موضوع است.»
این رسانه مشهور عرب مینویسد: «این دیدار پس از تصمیم دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا به حفظ بخشی از نیروهایش در شرق سوریه و تشکیل «نیروهای حافظ صلح» اروپایی- آمریکایی و ایجاد «منطقه امنیتی»، و نیز در آستانه سفر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به مسکو برای هماهنگی نظامی جهت کنترل حریم هوایی سوریه بعد از تصمیم روسیه به دادن S 300»» به سوریه و مسئله تشکیل کمیتهای بینالمللی برای تدوین قانون اساسی سوریه و مسئله عادیسازی روابط اعراب با دمشق که همه اینها در نهایت و جمع بندی به ضرر رژیم ایران هستند، صورت گرفت.»
این روزنامه یادآوری میکند که «اسد و تهران خواهان کنترل کامل همه مناطق سوریه و پیروزی نظامی تمامعیار بر مخالفان رژیم اسد هستند. اما آمریکا ترکیه و روسیه یک راه حل سیاسی و انتقال قدرت بدون دخالت مستقیم حکومت ایران و همچنین با حضور پررنگ مخالفان اسد و تغییرات کلی در سوریه از جمله تدوین یک قانون اساسی را ترجیح میدهند.»
شرقالاوسط تأکید میکند که «روسیه تمام سرنخهای بحران سوریه را در دست دارد و همه کنفرانسهای سوچی را مطابق میل خود تنظیم میکند. روسیه اما در قبال آمریکا و کشورهای عربی و ترکیه تعهداتی دارد که نه اسد ونه ایران نمیتوانند این کشور را از پایبندی به تعهداتش منصرف کنند. بنابراین سفر پیدا و پنهان اسد در رابطه با همین مسائل صورت گرفته است. مسئله ایجاد منطقه امن بزرگترین چالش برای دو رژیم جمهوری اسلامی و اسد به شمار میرود برای همین خامنهای آن را طرحی و نقشهای بسیار خطرناک توصیف کرده است.»
شرایط و زمینههای این سفر
در همین رابطه وبسایت تحلیلی «انابلادی» که از منابع لبنانی منتقد سیاستهای رژیم ایران وحزبالله در منطقه است در گزارشی نوشته: «علاوه بر غیاب پرچم سوریه، از دیگر ویژگی این سفر که خلاف پروتکلهای رسمی بود، وزارت خارجه و رئیس جمهوری ایران نیز از این سفر خبر نداشتند و این دیدار از طریق خامنهای و دار و دستهاش تدارک دیده شده بود؛ مسئلهای که به اعتراض وزارت خارجه ایران و استعفای ظریف و پس گرفتن آن منجر شد.»
این دیدار در شرایطی صورت گرفت که ترکیه و روسیه برای ایجاد منطقه امن در شمال سوریه به توافق رسیدهاند. موضوعی که رژیم ایران به شدت با آن مخالف است. این منطقه که قرار شده ترکیه آن را رسما اداره کند نه تنها دست جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسد را از سرکوب مخالفان کوتاه خواهد کرد بلکه مسئله سوریه را بینالمللی کرده و آن را به پایگاهی برای تجمع همه مخالفان و ایجاد یک مرکز بینالمللی منسجم در برابر رژیم اسد تبدیل خواهد کرد. روسیه برای اعزام سربازان خود جهت کمک به ترکیه برای اداره این منطقه امن اعلام آمادگی کرده است. چراغ سبز و رضایت روسیه درباره این مسئله به معنی پایان نقش حکومت ایران و قبول تغییرات کلی در سوریه است. جمهوری اسلامی میداند که در سوریه فقط اسد را دارد و چنانچه موقعیت اسد تضعیف شود دیگر جایی برای تهران در سوریه باقی نخواهد ماند.
واکنش حکومت ایران به ایجاد«منطقه امن» سبب شد که اختلاف شدید روسیه و ایران در سوریه بیشتر برملا شود. علی خامنهای در دیدار با اسد آن را «توطئهای خطرناک» توصیف کرده و گفته است که با وجود اعلام آمادگی روسیه، باید این طرح را محکوم و با آن مخالفت کرد. اما بشار اسد خوب میداند که مخالفت با تصمیمات روسیه یعنی از دست دادن یک قدرت صاحب حق «وتو» که در صحنههای بینالمللی در آینده میتواند از او به مراتب بیشتر از حکومت پادرهوای ایران حمایت کند.
در دیدار اخیر با خامنهای، بشار اسد نیز رجب طیب اردوغان را یک «اخوانالمسلمینی» فرصتطلب توصیف کرد که میخواهد خود را به عنوان کسی که همه رویدادهای سوریه را در دست دارد معرفی کند. اسد رو ز۱۷ فوریه در یک سخنرانی خطاب به سران شوراهای محلی سوریه گفته بود که «اردوغان یک مزدور ارزان برای آمریکاییهاست!» و افزود: «از ابتدای بحران در سوریه، اردوغان مانند گدایی است که برای رسیدن به شمال سوریه به روسها التماس میکند.»
این سخنان اسد با واکنش روسها روبرو شد و روسیه روز ۱۸ فوریه رسما اعلام کرد، خواستههای ترکیه در شمال سوریه منطقی و قانونی است و ترکیه در چارچوب حراست از «امنیت ملیاش» عمل میکند.
دیمیتری پسکوف سخنگوی کرملین در پاسخ به اسد روز ۱۸ فوریه گفت: «همه خواستههای ترکیه «مشروع و حقی طبیعی و قابل درک» است و رهبران کشورهای تاثیرگذار تلاش می کنند تا مشخص کنند که ترکیه چگونه میتواند این حق را حفظ کند».
به این ترتیب به نظر میرسد که سفر ناگهانی و پنهان از دولت روحانی، برخلاف ظاهرش، بیشتر حول این محورها بوده است.
در این میان، وبسایت «الخلیج آنلاین» که مورد حمایت قطر است و از لندن منتشر میشود در عنوانی درشت نوشت: « فعالان شبکههای اجتماعی پس از دیدار اسد از تهران، سیاست امارات را مسخره میکنند.»
تلاش برای انزوای رژیم ایران
اما رسانههای قطر هیچ اشارهای یا تحلیلی درباره محتوای این سفر منتشر نکردهاند بلکه بیشتر سیاستهای اخیر امارات و بحرین را که سفارتهای خود را در دمشق باز کردهاند، شماتت کرده و این نوع سیاست را که گویا با هدف دور کردن اسد از حکومت ایران در پیش گرفته شده به تمسخر گرفتند.
«خلیج آنلاین» توییتی از انور قرقاش وزیر مشاور امور خارجه امارات که از دسامبر ۲۰۱۸ پس از باز شدن سفارت امارات به این مقام در دمشق منصوب شده، منتشر کرده که در آن آمده است: «برای خارج کردن اسد از زیر چتر ایران و تضعیف نقش ایران در سوریه روابط با سوریه را از سر میگیریم و سفارتهایمان را در سوریه باز میکنیم.»
الدور العربی فی سوریا أصبح أکثر ضروره تجاه التغوّل الإقلیمی الإیرانی والترکی، وتسعى الامارات الیوم عبر حضورها فی دمشق إلى تفعیل هذا الدور وأن تکون الخیارات العربیه حاضره و أن تساهم إیجابا تجاه إنهاء ملف الحرب وتعزیز فرص السلام والاستقرار للشعب السوری.
— د. أنور قرقاش (@AnwarGargash) December 27, 2018
در همین رابطه سیلی از شماتت و طنزنویسی در رسانههای قطری علیه سیاست اخیر امارات متحده عربی در رابطه با اسد به راه افتاده است.
علی باکر یکی از تحلیلگران هوادار قطر و یکی از فعالان رسانههای اجتماعی نوشت: «سفر بشار اسد به تهران نشانه موفقیت سیاست حکیمانه امارات است!!»
همین نویسنده نوشت: «میگویند اسد و خامنهای حرفهای وزیر مشاور اماراتی که گفته برای تضعیف نقش ایران در دمشق سفارت باز میکنیم را زمزمه کرده و دوتایی به قهقهه خندیدند!»
ایمان المحمود یکی از فعالان سعودی نیز در توییتر نوشت: «وقتی عکسهای بشار اسد و خامنهای را دیدم یکدفعه یاد حرف یکی از مشاوران کشورهای حاشیه خلیج [فارس] افتادم که گفته بود: «عادیسازی روابط با اسد به پایان نفوذ ایران میانجامد.» منظور ایمان المحمود اظهارات انور قرقاش است.
الرئیس السوری بشار الأسد یزور طهران ویلتقی خامنئی وروحانی ‼️
لا ادری لماذا تذکرت من کان یقول ان تطبیع العلاقات مع بشار الاسد ستحثه على طرد الإیرانیین من سوریا 😅 pic.twitter.com/9ilJrHEaZ6
— ایمان الحمود (@imankais1) February 25, 2019
و اما فیصل القاسم یکی از چهرههای رسانهای معروف و از مدیران «الجزیره» و مجری برنامه جنجالبرانگیز «الاتجاه المعاکس» در پرسشی در توییتر خود نوشته است: «حالا نظر شیخ محمد بن زاید که سفارتش را در دمشق بازگشایی کرد و خواستار اعاده روابط اتحادیه عرب با سوریه شد، چیست؟»
https://twitter.com/kasimf/status/1100102451343040512
یاسر ابوهلاله یکی دیگر از تحلیلگران عرب نیز نوشته است که سفر خارج از پروتکل رسمی بشار اسد به تهران نشانهی شکست سیاست عربستان و امارات در باره بازنگری روابط با اسد است.
بسام جعاره یکی از روشنفکران سوری نیز سیاست امارات در برقراری روابط با دمشق را به باد انتقاد گرفت.
وبسایت لبنان ۲۴ نیز به نقل از وبسایت آمریکایی «مونیتور» در تحلیلی نوشت: «هدف ایران از دعوت غافلگیرانه و سرّی بشار اسد به تهران ارسال پیام به ایالات متحده بوده مبنی بر اینکه رژیم ایران بر ایفای نقش در سوریه اصرار دارد.
این وبسایت نوشت: «سفر اسد به ایران آنهم در زمانی که دمشق تحت فشار رو به افزایش کشورهای قدرتمند برای دور کردن دمشق از تهران برای کاهش تنش در منطقه قرار دارد، نوعی دهانکجی و نشانه تفکیک ناپذیری و اتحاد رژیم سوریه با حکومت ایران است.
خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و حسن روحانی رئیس جمهوری با گرمی از اسد استقبال کردند. این صحنه زمانی اتفاق میافتد که رژیم ایران با شرکای اصلی و قدرتمندش در سوریه، یعنی روسیه و ترکیه، اختلافی عمیق دارد.»
این وبسایت همچنین نوشته است: «ایران با استقبال و میزبانی اسد برای ایالات متحده و ترکیه پیامی ارسال کرد که معنای آن چنین است: تهران از حضور در سوریه عقبنشینی نمیکند و در برابر تحولات و تهدیدات جدید تسلیم نخواهد شد.»
وبسایت عربی «المدن» نیز در پایان گزارش خود درباره این سفر ناگهانی، به «فلایترادار۲۴» اشاره کرد و با استناد به آن نوشت که اپراتور پرواز نشان داده است که یک هواپیمای ایرباس ۳۱۰ به شماره W55115 متعلق به خطوط هوایی ماهان، روز دوشنبه ششم اسفند از فرودگاه بینالمللی دمشق به تهران پرواز کرد و شبانگاه همان روز به دمشق بازگشت. وزارت خزانهداری آمریکا ماهانایر را از سال ۲۰۱۱ در فهرست تحریمهای خود قرار داده و در ماه مارس ۲۰۱۶ این تحریمها را شدت بخشیده است. این وبسایت عربی با اشاره به این پرواز میخواهد نتیجه بگیرد که اسد با خطوط هوایی که متعلق به سپاه پاسداران و «حلقه کرمان» است سفر ناگهانی خود به ایران را انجام داده است. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه «قدس» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی از مهمترین افراد شاخص این حلقهی اقتصادی و نظامی هستند.
در سفر نامنتظره و غیررسمی اسد به تهران و گفتگوهایش با خامنهای و اطرافیان مورد اعتماد وی، هر آنچه رد و بدل شده باشد، قطعا نه استعفای ظریف میتوانست تأثیری بر آن بگذارد و نه توافقهای احتمالی اسد و خامنهای میتواند در برابر سیاست منطقهای قدرتهایی مانند روسیه و آمریکا که با سه کشور مهم خاورمیانه، ترکیه و عربستان اسرائیل، به توافق رسیدهاند «مقاومت» کند! در برابر جمهوری اسلامی ایران، اگر نخواهد از سوریه عقبنشینی کند، تنها یک راه خونین وجود دارد: همانگونه که به اسد توصیه کرد بکُشد تا بماند، خودش نیز به همین توصیه عمل کند! اما آیا در این صورت، اسد که ظاهرا از جنگ خسته شده و به دنبال جلب حمایت جهانی برای بازسازی سوریه است، همانگونه حامی رژیم ایران خواهد بود که خامنهای از وی حمایت کرد؟! چگونه؟! با کدام منابع؟! به کدام بها؟!
*منبع: رسانههای عرب که لینک آنها در مطلب داده شده است.
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
من فکر کنم این دیدار رسمی نبوده و قرار بوده مخفی باشه, اسد میخواسته یک پیغام در حضور قاسم شیره ای و دیگران به خود خامنه ای بده برای همین نه پرچم سوریه بوده نه دولت جمهوری اسلامی، ولی از بس این نظام بدبخت منفور منزوی شده آمده از این همین استفاده تبلیغاتی کنه که گندش در آمده، اسد هم به خامنه ای گفته باید قبول کنی سوریه بین آمریکا، ترکیه و روسیه تقسیم شد از حالا خودت را آماده کن مزدوران آدمکشت را از سوریه بیرون بکشی
ظریف از اینکه با جلاد اسد ملاقات نکرده ناراحت و استعفا کرد؟!
واقعا که !!
درود بر علی دایی که حاضرنشد در هواپیما بغل احمدی نژاد بنشیند.