حقوق زنان بیتردید در چارچوب مناسبات قدرت قابل بررسی است. چه آن زمان که زنان در دوران قاجار به زیر چادر و چاقچور رانده شدند، و چه وقتی رضاشاه به خواست اقلیت روشنفکر کشور به «کشف حجاب» اقدام کرد و چه در غائلهی خمینی در ۱۵خرداد ۴۲ علیه حق رأی زنان و چه سپس در انقلاب ۵۷ که حکومت اسلامی تلاش کرد مناسبات قدرت را نه به دوران قاجار بلکه به ۱۴۰۰ سال پیش بازگرداند، همواره حقوق زنان در مرکز این فراز و نشیب قرار داشته است.
خمینی نخستین حمله علیه حقوق زنان را با حجاب آغاز کرد. زنان ایران اما نخستین تظاهرات علیه نظام تازه به قدرت رسیده را به نام خود رقم زدند و در اعتراض به حجاب اسلامی- اجباری شعار دادند: ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم!
خمینی عقبنشینی کرد تا حکومت اسلامی مستحکم شود و بعد حجاب اجباری را از سال ۶۰ به بعد با «یا روسری یا توسری» به جامعه تحمیل کرد.
حجاب اجباری اگرچه ظاهر قضیه است ولی فراتر از زنان، مهمترین حق انسانی را زیر پا میگذارد: حق اختیار و انتخاب! با همین «اجبار» بود که حقوق افراد جامعه در قانون اساسی، حقوق مدنی و حقوق کیفری در چارچوب شرع و احکام مذهب شیعه جعفری اثنیعشری محدود شد. این محدودیت فراگیر حتی دنبالهروان نظام جمهوری اسلامی را نیز خودی و ناخودی میکند تا جایی که ساختار قدرت و حکومت را به باندهای مافیایی و مخوف تبدیل کرده که علیه خود و مردم توطئه میکنند و منابع مادی و معنوی کشور را به باد فنا میدهند. چنین ساختاری در چارچوب یک قدرت ناپایدار قابل توضیح است.
این ناپایداری را زنان هنوز یکماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته با تظاهرات خود در ۱۷ اسفند (۸مارس) ۱۳۵۷ به نمایش گذاشتند. دستگاه سرکوب حکومت اسلامی اما خشنتر از آن بود که به زنان و مردان ایران مجال بدهد. با اینهمه اگر زنان چهل سال پیش در شعار خود یادآوری کردند انقلاب برای بازگشت به عقب نبوده، چهار دهه بعد، مردم در گوشه و کنار کشور در تظاهرات اعتراضی خود آن انقلاب را اصلا «اشتباه» دانسته و شعار میدهند: ما انقلاب کردیم چه اشتباهی کردیم! انقلابی که صدایش را پادشاهی نیز شنیده بود که خاندانش حقوق زنان را به قانون تبدیل کرده بود.
همین تحول است که سران نظام را چنان سراسیمه کرده که رئیس دادگاههای انقلابش، که پس از اینهمه سال هنوز تعطیل نشده، تهدید میکند که برای «حفظ انقلاب» آدمکشان دستپرورده در عراق و یمن و سوریه و افغانستان و پاکستان را به جان مردم میاندازد. ناپایداری جمهوری اسلامی اما همانگونه در سرشت آن است که شکفتن پایدار انسان در سرشت اوست؛ انسانی که خودی و ناخودی، شرقی و غربی، زن و مرد، ندارد و در هر جا که هست حقوقی همسان باید داشته باشد.
الاهه بقراط
*عبارت «بیبهار شکفتن» الهام گرفته از شعر «فروغِ فرزانه» از رضا مقصدی
بدون فرا رسیدن بهـار شکفتن میسر نخواهـد شد
خانم بقراط، در آنچه که بر سر این سرزمین بلا خیز رفته است، همه مقصر هستند، اگر تظاهرات ۱۷ اسفند پنجاه و هفت یک ماه فقط یک ماه زودتر اتفاق می افتاد، آیا خمینی به این راحتی سرنوشت ایران را بدست می گرفت؟ کجا بودند تظاهر کنندگان هفده اسفند پنجاه و هفت در آذر و دی ماه همان سال؟ چادر بر سر کرده بودند و فریاد خمینی ای امام سر می دادند. نوشابه امیری را که شما بهتر می شناسید. آن روز نه تنها برای حضور در جلوی خمینی، مانتو و لچک پوشید بلکه در جلوی جلاد زنان هم زانو بر زمین زد. آیا نوشابه های امیری فرق خمینی و آزادی زنان و شهبانوی فرهیخته را نمی فهمیدند؟
یا آن روزها مبهوت چریک فدایی و حماسه تروریستی سیاهکل بودند؟
خانم بقراط خود کرده را تدبیر نیست.
این نکته اشاره شده مهم است:
حجاب اجبارى، زیر پاگذاشتن حق اختیار و انتخاب است.
بنظرم باید این نکته را بسط داد.
مشکلى که اپوزیسیون دارد عدم درک این مهم است.