«راهی دیگر…»؛ بررسی کتاب در کتابخانه مطالعات ایرانی لندن

یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ برابر با ۱۰ مارس ۲۰۱۹


در نشستی که درباره کتاب «راهی دیگر؛ روایت‌هایی در بود و باش چریکهای فدایی خلق ایران» با ویراستاری تورج اتابکی و ناصر مهاجر برگزار شد، دکتر نامدار بقایی یزدی مسئول بخش فرهنگی کتابخانه مطالعات ایرانی در لندن ابتدا به معرفی سخنرانان پرداخت.

دکتر تورج اتابکی پژوهشگر ارشد در پژوهشکده تاریخ اجتماعی و استاد کرسی تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی در دانشگاه آمستردام است. وی در کارنامه خود ریاست انجمن اروپایی مطالعات آسیای مرکزی و عضویت در شورای سردبیری نشریاتی مانند مطالعات ایران‌شناسی، مطالعات آسیای مرکزی، مطالعات بین‌المللی کار و کارگری را دارد. از جمله فعالیت‌های پژوهشی وی، طرح تدوین مطالعات اجتماعی صد ساله صنعت نفت در ایران است. «تاریخ اجتماعی ۷۰ سال صنعت نفت در ایران» و «بود و باش فتاده در گردباد» درباره ایرانیانی که در شوروی زمان استالین قربانی شده‌اند، «آذربایجان در ایران معاصر»، «دولت آمرانه و فرودستان» و «ایران در جنگ جهانی اول» از جمله آثار تورج اتابکی است.

سیاوش رنجبر دائمی، تورج اتابکی، ماشاالله آجودانی و نامدار بقائی یزدی

سیاوش رنجبر دائمی ‌در حال حاضر جوانترین استاد تاریخ ایران و دارنده آخرین کرسی رشته ایران‌شناسی در دانشگاه منچستر بوده  که در دانشگاه سنت اندروز در اسکاتلند و در مرکز ایران‌شناسی آن دانشگاه مشغول تدریس و تحقیق است. از فعالیت‌های ارزنده‌ی وی، جمع‌آوری و دیجیتال کردن روزنامه‌ها و نشریات ایرانی در دوره‌های مختلف تاریخ معاصر و به ویژه در زمان رویدادهای حول و حوش ۲۸ امرداد ۱۳۳۲و همچنین نزدیک به انقلاب اسلامی است. این گنجینه بزرگ در دسترس همگان قرار دارد.

سپس دکتر آجودانی مدیر کتابخانه مطالعات ایرانی در سخنانی گفت که نوشتن در مورد سازمان‌های سیاسی ایران یکی از دشوارترین کارهای ممکن است. کسی که دست به این کار می‌زند باید شهامت زیادی داشته باشد. جدا از فضیلت علمی و یا کارنامه علمی و تخصصی و دانشی، ما با جامعه‌ای پراکنده در معنای قبیله‌ای آن روبر هستیم. روشن‌تر اینکه این سازمان‌ها همدیگر را تحریم می‌کنند.

سیاوش رنجبر دائمی، تورج اتابکی و ماشاالله آجودانی

آجودانی افزود، به همین دلیل بخشی از کسانی که در پیدایش سازمان چریک‌های فدای خلق نقش اساسی داشته‌اند، مانند اشرف دهقانی و فریبرز سنجری  و روایت‌های آنان نیز باید شنیده می‌شد در این کتاب حضور ندارند. اینکه یک جریان، جریانی دیگر را قبول ندارد نباید مانع از آن شود که ما به سراغ آنها نرویم و این بسیار مهم است.

آنگاه تورج اتابکی سخنان خود را با توضیحاتی در مورد تاریخ‌نگاری اجتماعی شروع کرد و گفت، درباره این نحله در مقایسه با نحله‌های دیگر تاریخ‌نگاری کمتری پیموده شده و راهی هنوز ناهموار است حتی در غرب. قدمت آن  به دهه‌ی ۶۰ میلادی می‌رسد و نیز مکتبی در هند به نام «فرودستان» که به مدت دو دهه سایه‌ی سنگین خود را بر تاریخ‌نگاری اجتماعی انداخته بود. اتابکی گفت که وقتی از زاویه تاریخ‌نگاری اجتماعی نگاه می‌کنیم عمدتاً به دنبال داده‌های تاریخی هستیم.  ولی در ایران این تاریخ‌نگاری سیاسی و اندیشه‌ی سیاسی است که  سلطه خود را همچنان بر تاریخ‌نگاری ایران انداخته است. در زمینه تاریخ چپ هم که بسیار کم کار شده و آنهم زیر سایه‌ی سنگین تاریخ و اندیشه سیاسی بوده است.

سخنران ادامه داد، تاریح‌نگاری اجتماعی از جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی، فرهنگ‌شناسی و روان‌شناسی و ادبیات و زبان‌شناسی بسیار می‌آموزد. تاریخ‌نگاری اجتماعی  «از پایین» و نه «از بالا به پایین» است. مورخ اجتماعی نگاهش به بود و باش مردمان فرودست جامعه– که تفاوت دارند از تهیدستان- است یعنی گروه‌های قومی، زبانی، جنسیتی  که به حاشیه جامعه رانده شده‌اند. در این نحله کسب داده‌های تاریخی درباره گذشته‌های دور مشکل‌تر می‌شود در نتیجه تاریخ‌نگار اجتماعی به دنبال داده‌هایی می‌رود که به صورت غیرمستقیم مثلا در ادبیات حضور دارند. ولی هر چه بیشتر به زمان حال نزدیک می‌شویم امکان دستیابی به بود و باش مردم بیشتر می‌شود. ولی در اینجا هم مشکل دیگری پدیدار می‌شود که هر کس زاویه دید خوش را صحیح‌ترین می‌داند و هر کس روایت خاص خودش را از یک واقعه‌ی تاریخی دارد.

سیاوش رنجبر دائمی و تورج اتابکی

به گفته‌ی اتابکی، مورخ اجتماعی باید جمع روایت‌ها را ببیند تا بتواند تاریخ بنویسد زیرا تاریخ‌نگاری با روایت‌نگاری فرق می‌کند. تاریخ پیوند‌ها را می‌بیند. به زبان استعاره، مورخ اجتماعی باید دوربین خود را هر چه بالاتر ببرد تا از نمای دور و همه‌جانبه به تاریخ نگاه کند تا تصویری جامع ارائه دهد.

وی درباره کتاب «راهی دیگر…» توضیح داد، و اما این کتاب جمع‌آوری روایات کسانی است که سن‌شان بالا می‌رود و گمان می‌رفت که قبل از آنکه گرد پیری بر ذهن آنها بنشیند و بعضاً فراموشی به بار آورد باید با آنها گفتگوهایی داشته باشیم و این کار دشواری بود.

دکتر تورج اتابکی با اشاره به اینکه در انستیتوی پژوهش‌های اجتماعی آمستردام دارای مسئولیت بخش خاورمیانه و شمال آفریقاست به پیش‌زمینه‌های پرداختن به این موضوع پرداخت.  او گفت که با دوست و همکار خود، ناصر مهاجر که دستی بر آتش داشته، به این پروژه پرداخته است با این باور که کسانی که دل در گرو ایجاد آینده‌ای بهتر، انسانی‌تر و آرام‌تر برای ایران دارند باید بدانند که بر ما چه رفته است.

او گفت که جنبش چپ رادیکال در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی یک پدیده بین‌المللی بود که پژواک آن به ایران هم رسید.

سخنران تاکید کرد که معیار پژوهشی آنها شامل برابری جنسیتی به این معنا که روایت زنانه نیز باید حتماً شنیده شود و نیز دوری از «تهران‌مرکزی» و توجه به شهرستان‌ها بود. از مصاحبه‌شوندگان خواسته شده که از نگاه امروزی خود فاصله بگیرند و اینهم احتیاج به کلنجار رفتن بسیاری داشته است. دیگر آنکه بسیار مهم بود که بستر فرهنگی و تاریخی این رویدادها هم ترسیم شود. در نتیجه به سینما و تئاتر و موسیقی هم توجه شده تا تصویری از چگونگی تاثیرگذاری رادیکالیسم چپ بر فرهنگ‌سازی در ایران  به دست آید.

اتابکی گفت، این کار به دلیل اینکه برخی از کسانی که به آنها برای مصاحبه مراجعه کردیم حضور خود را با عدم حضور برخی دیگر مشروط می‌کردند مشکل بود. مشکل دیگر آن بود که ما با فراموشی گزینشی در میان برخی روبرو می‌شدیم. یعنی مصاحبه‌شونده نمی‌خواهد برخی از رویداد‌ها را  به یاد آورد و دست به حافظه‌سازی می‌زند. دیگر آنکه نگاه نقاد به رویداد‌ها کم بود. و آخر اینکه  فاصله گرفتن از گذشته و نگاه عینی به آن کار ساده‌ای نبود. ولی ما دست به این کار زدیم زیرا برای ساختن جامعه آینده ایران ما باید چنین مشکلاتی را تحمل کنیم.

دکتر تورج اتابکی در پایان سخنان خود اظهار امیدواری کرد که نسل جوان پژوهشگران در شرایط بهتری چنین کارهایی را پی بگیرد.

سپس سیاوش رنحبر دائمی ‌در آغاز سخنان خود گفت که ویژگی او در میان گروه نویسندگان این کتاب آن است که هیچ تجربه‌ی شخصی در این موضوع ندارد زیرا تازه در زمان انشعاب اکثریت و اقلیت در ۱۳۵۹ به دنیا آمده است. بنابراین از روی تجربیات شخصی نمی‌توانسته  در این باره بنویسد.

وی ادامه داد، انگیزه‌های شخصی من برای پژوهش در مورد سازمان چریک‌های فدایی خلق این بود که می‌خواستم در مورد مشکل‌ترین دوره‌ی حیات این سازمان که از حمله به مقر حمید اشرف در اطراف مهرآباد جنوبی و کشته شدن اعضای مرکزیت این سازمان در ۸ تیر ۱۳۵۵ شروع شد و تا دمدمه‌های انقلاب ادامه دارد بنویسم. برای من جالب بود که بدانم چگونه این سازمان بعد از این حملات مرگبار توانست همزمان با انقلاب به سرعت تجدید سازمان بیابد.

سخنران همچنین گفت که در حین آخرین سفر خود به ایران در ده سال پیش دریافته است که جوانان امروزی ایرانی علاقه خاصی به تحولات جنبش چپ دارند.

سیاوش رنجبر دائمی و تورج اتابکی

وی گفت که در جریان تحقیقات خودش متوجه شده که مهمترین پیونددهنده‌ی سازمان چریک‌های فدایی خلق و مردم، اعلامیه‌های این سازمان بوده است. سیاوش رنجبر دائمی در اینجا به مشکل کسانی پرداخت که می‌خواهند به به شیوه‌ی کلاسیک در مورد تاریخ چپ ایران پژوهش کنند. این مشکل، فقدان آرشیو منظم علاوه بر فقدان خاطره‌نویسی در زمان رویدادهاست. او گفت که در بریتانیا کسانی که در مورد دو حزب عمده چپ، یعنی حزب کارگر و حزب کمونیست بریتانیا می‌خواهند  تحقیق کنند می‌توانند به آرشیو منظمی ‌در منچستر مراجعه کنند. و یا در ایتالیا انستیتوی گرامشی وجود دارد. در مقابل اینها حزب توده ایران هیچ آرشیو منظمی‌ ندارد.  البته سخنران افزود که در سال‌های اخیر در این زمینه بهبودهایی دیده می‌شود از جمله انستیتوی پژوهش‌های تاریخی اجتماعی آمستردام بی‌نظیر است و یا اینکه مدیر وبسایت ایران آرشیو زحمت زیادی کشیده است.

رنجبر دائمی سپس از شیوه‌هایی که برای مطالعه اعلامیه‌های سازمان چریک‌های فدایی خلق به کار گرفته صحبت کرد. او این پرسش را طرح کرد که بستر تاریخی نوشته شدن اعلامیه‌ها چه بوده است؟ و افزود، خوشبختانه بسیاری ازنویسندگان این اعلامیه‌ها در قید حیات هستند و برخی هم در این برنامه حضور دارند. اما در مقابل، چیزی که در برابر کار ما چالش‌های زیادی به وجود می‌آورد حضور سنگین مراکز پژوهشی جمهوری اسلامی در این عرصه است. پرسش اینجاست که آیا اسنادی که اینها منتشر کرده‌اند به راستی اسناد تاریخی هستند و از صحت تاریخی برخوردارند یا نه؟ و پاسخ این است که خیر! زیرا منابع بسیاری از این پژوهش‌ها، متن بازجویی‌های زندانیان فداییان اکثریت و اقلیت است. همین امر هم او را تشویق کرده که در مورد صحت تاریخی این پژوهش‌ها نیز تحقیق کند.

سیاوش رنجبر دائمی گفت که اهمیت دیگر این نوع کار بررسی و مقایسه نقشی است که سازمان چریک‌های فدایی خلق در میان سازمان‌های مشابه در ایران داشته است.  وی در پایان سخنانش تاکید کرد که مدعی بررسی کل اعلامیه‌های این سازمان نیست و تنها مهمترین آنها را مورد توجه قرار داده است. او نیز اظهار امیدواری کرد که این نوع کارها توسط نسل جوان تداوم یابد.

در پرسش و پاسخ پس از سخنرانی‌ها، دکتر آجودانی اهمیت بررسی سازمان چریک‌ها فدایی خلق را در این نکته نیز مطرح کرد که تنها دو جزوه این سازمان، یعنی «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» از امیرپرویز پویان و «مبارزه مسلحانه، هم استراتژی و هم تاکتیک» از مسعود احمدزاده، برای سال‌ها تاثیری مهم و تعیین‌کننده بر روند و آینده مبارزات سیاسی ایران گذاشتند.

فرخ نگهدار

فرخ نگهدار از رهبران «سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران» که در میان شرکت‌کنندگان در این نشست حضور داشت در تایید برخورد قبیله‌ای بین سازمان‌ها گفت که این امر بر جنبه اکادمیک کارهای پژوهشی خدشه وارد می‌کند.

شرکت‌کننده دیگری از نویسندگان پرسید که آیا قبل از پرداختن به این پروژه به کارهای پژوهشی دیگر در این زمینه، توجه شده تا کمبود‌های آنها جبران شود؟

دکتر تورج اتابکی در پاسخ گفت که کار آنها در این کتاب از جنس دیگری است و آنها خواسته‌اند که  صدای بی‌صدایان باشند. وی افزود، ما معتقد نیستیم که این کار بی‌عیب و نقص است و از نقدهای دقیق، از جمله نقد‌های دکتر آجودانی، استقبال می‌کنیم. اما به دلیل آنکه در تاریخ‌نگاری چپ بختک مارکسیسم روسی هنوز هم سایه سنگین خود را بر آن انداخته است نقد به نقد مجرد و غیر ابژکتیو تنزل می‌یابد.

رنجبر دائمی نیز در تکمیل این توضیح گفت که  این کار ادعای کامل بودن را ندارد و بسیاری از زوایای جریان فدایی هنوز بررسی نشده و خود وی اخیراً شروع به تحقیق در مورد شاخه‌ای دیگر از فدائیان یعنی سازمان «راه فدایی» کرده است.

شرکت‌کننده دیگری پرسید که با توجه به اطلاعات پژوهشگران در مورد جریان فدایی آیا آنها می‌توانند بگویند که اصلا نقشه اصلی آنها چه بوده است؟!

دکتر اتابکی گفت که این پرسش جواب روشنی ندارد ولی با توجه به اینکه او مورخ اجتماعی کارگری است طبیعتاً روی روایت بخشی ار فدائیان که در کارخانه‌ها کار می‌کردند می‌خواسته تمرکز کند ولی موفق به این امر نشده زیرا به اطلاعات کافی دست نیافته است. وی ادامه داد که در سال‌های منتهی به انقلاب، دولت اقتدارگرای پهلوی به شدت طرفدار توسعه اجتماعی و اقتصادی بود که در نتیجه‌ی آن طبقه کارگر صنعتی در برخی از مراکز شهری ایران رشد بسیاری کرد. اما به دلیل رشد ناموزن، سازمان‌های چپ بیشتر روی تهیدستان تمرکز داشتند تا کارگران صنتعی! واقعیت آن است که کارگران ضنعتی در فرایند انقلاب ایران نقش بسیار ناچیزی داشته‌اند.

در پایان برنامه تورج اتابکی از اعضای حزب توده ایران که به دنبال رویدادهای ۲۸ امراد ۱۳۳۲ به کشورهای بلوک شرق کوچیدند گله‌‌ کرد. او گفت که آنها برخلاف فداییان کنونی پناهنده در کشورهای غربی، از شرایط ایده‌آل از جمله در لایپزیگ آلمان شرقی برخوردار بودند تا بتوانند به راحتی خاطرات خود را بنویسند و حفظ کنند که متاسفانه چنین نکردند. البته کارهای پراکنده توسط عبدالصمد کامبخش و رضا روستا انجام شده که به هیچ وجه کافی نیستند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۲ / معدل امتیاز: ۱٫۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=149055