احمد رأفت – عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیس جمهور بیمار و ۸۲ ساله الجزایر بالاخره صدای میلیونی میدانهای کشورش را شنید و از کاندیدا شدن برای پنجمین بار در انتخابات ریاست جمهوری انصراف داد. عبدالعزیز بوتفلیقه تا کنون چهار نوبت یعنی ۲۰ سال ریاست جمهوری این کشور آفریقایی را بر عهده داشته و در آخرین انتخابات هم بدون هیچ رقیبی توانست حضور خود در کاخ ریاست جمهوری را تمدید کند.
این رئیس جمهور تقریبا مادامالعمر، در پیام انصراف از کاندیداتوری خود صحبت از لزوم تاسیس جمهوری جدیدی در کشور و سپردن زمام امور به نسلهای جوان صحبت کرده است. البته همزمان با این انصراف، تاریخ انتخابات ریاست جمهوری را که قرار بود ۱۸ آوریل ۲۰۱۹ برگزار شود، تا اطلاع ثانوی به تعویق انداخت، یعنی مدت ریاست جمهوری خود را به نوعی تمدید کرد.
شکاف سنی
الجزایر ۴۲ میلیون جمعیت دارد که یک چهارم آن زیر ۱۵ سال سن دارند و یک چهارم دیگر نیز زیر ۲۵ سال و بر مبنای آخرین آمار سازمان ملل میانگین سنی در این کشور ۲۷ سال است؛ در حالی که میانگین سنی کسانی که در قدرت حضور دارند بالای ۵۰ سال است. نقشهای کلیدی دولت و ارتش همه در دست کسانی است که در دهه ۶۰ میلادی در مبارزه برای استقلال الجزایر از فرانسه حضور داشتند. اداره کشور پس از زمینگیر شدن عبدالعزیز بوتفلیقه در سال ۲۰۱۳، بر عهده سعید، برادر ۸۱ سالهاش، و ژنرال احمد صالح قائد، رئیس ستاد نیروهای مسلح ۷۶ ساله است.
در الجزایر با جمعیت جوان نرخ رسمی بیکاری ۳۰ درصد اعلام شده، ولی با کاهش بهای نفت و گاز که ۹۵ درصد از صادرات این کشور را تشکیل میدهد، وضعیت اقتصادی بحرانی شده است و صحبت از بیکاری ۴۰ درصدی میرود. هزینه این بحران را عمدتا جوانان پرداخت میکنند که نمیتوانند به آسانی دوران پدران خود به فرانسه و دیگر کشورها مهاجرت کنند. تظاهرات هفتههای گذشته در الجزایر در دانشگاهها آغاز شد ولی بلافاصله به خیابانها کشیده شد و دیگر قشرهای ناراضی را که اکثریت را تشکیل میدهند، درگیر کرد. این تظاهرات که در عرض دو هفته به سراسر الجزایر گسترش یافت و از چند هزار نفری به چند میلیونی تبدیل شد، به عنوان مثال هزار قاضی را نیز به خیابان کشاند که در بیانیهای اعلام کردند در صورت برگزاری انتخابات با عبدالعزیز بوتفلیقه به عنوان کاندیدا بر آن نظارت نخواهند کرد. در الجزایر بدون نظارت قضات، انتخابات رسمیت ندارد.
ریزش در پایه های قدرت حاکم
عبدالعزیز بوتفلیقه برای اولین بار در سال ۱۹۹۹، در پایان دههای که الجزایریها از آن با عنوان «دهه سیاه» نام میبرند قدم به کاخ ریاست جمهوری گذاشت. در «دهه سیاه» که الجزایر شاهد رشد اسلامگرایی افراطی و گروههای تروریستی بود، حدود ۲۰۰ هزار نفر کشته و یا ناپدید شدند. پایان این دوران ولی به تحولی بسیار مثبت در این کشور انجامید. الجزایر پس از استقلال از فرانسه توسط سیستمی تکحزبی اداره میشد. تا پایان «دهه سیاه» تنها حزب قانونی، که البته هنوز هم با وجود تکثر احزاب، قدرت را در دست دارد، «جبهه آزادیبخش ملی» بود، که مبارزه برای استقلال از فرانسه را رهبری کرده بود. البته در جریان جنبش اعتراضی اخیر بخشی از این حزب نیز به مردم پیوست تا در آینده نیز بتواند سهمی از قدرت را حفظ کند. نیروهای مسلح نیز که تا دیروز در کنار عبدالعزیز بوتفلیقه و «جبهه آزادیبخش ملی» قرار داشتند، در دو بیانیه اعلام بیطرفی کردند.
جوانانی که امروز در الجزایر خواهان تغییرات اساسی و کنار گذاشته شدن کادرهای قدیمی هستند، نه تنها هیچ خاطره ای از جنگ علیه استعمار فرانسه در دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی ندارند بلکه در «دهه سیاه» نیز یا قدم به این دنیا نگذاشته بودند و یا کودکان خردسالی بیش نبودند. نسل جوان، که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل میدهند، حاضر نیست در گذشته زندگی کند و آنچه نسلهای قبل انتخاب کردند را بپذیرد. نسل جوان در الجزایر خواهان حضور در حکومتی است که برخلاف گذشته تنها بازماندگان مبارزه ضد استعماری را در بر نگیرد، اگرچه خواهان کنار گذارده شدن گروهی مبارزان ضداستعماری نیز نیست. عدم تکیه بر شکاف سنی، شاید یکی از رمزهای موفقیت جنبشی است که عبدالعزیز بوتفلیقه و یارانش را مجبور به عقبنشینی کرد.
مبارزات خشونتپرهیز
عدم استفاده از هرگونه خشونت در مبارزات هفته های گذشته، حتا در هفتههای اول که سرکوب پلیسی بسیار گسترده بود، یکی دیگر از عوامل موفقیت این جنبش است. لوئیزه حنون، رهبر حزب کارگران الجزایر، در گفتگویی تلفنی با کیهان لندن میگوید «این پیروزی نتیجه رفتار متین و مدنی مردم ماست و حکایت از بلوغ سیاسی نسل جوان را دارد که با قاطعیت ولی بدون فرصت دادن به هر گونه خشونتی، حتا لفظی، موفق شدند وجدانها را بیدار، و حکومتی که در اشکال مختلف بیش از سه دهه گذشته در رأس کشور قرار داشت را مجبور به کنارهگیری کند». لوئیزه حنون، که تا کنون دو بار در رقابتهای انتخاباتی کاندیدای ریاست جمهوری بوده است، در ادامه گفتگو با کیهان لندن میافزاید «کاندیدا شدن عبدالعزیز بوتفلیقه برای پنجمین بار اهانتی به شعور مردم الجزایر بود که به همین دلیل به صورت گسترده به خیابان آمدند.»
رهبر حزب کارگر الجزایر وضعیت کنونی کشورش را با جمهوری اسلامی نیز مقایسه میکند: « دوران رژیمی که در الجزایر بر سر کار است، مانند نظامی که شما در ایران دارید، به پایان رسیده است. هیچکدام از این دو رژیم قادر به پاسخگویی به حداقل خواستهای نسل جوان کشورشان نیستند و اگر نفت و گازی در کار نبود تا امروز نیز دوام نیاورده بودند. باید با حرکتهای گسترده مردمی به عبدالعزیز بوتفلیقه و علی خامنهای فهماند که دوران آنها بسر رسیده و قبل از اینکه خون بپا شود باید کنارهگیری کنند.»
لوئیزه حنون در پایان گفتگو با کیهان لندن میافزاید «در الجزایر گویا عبدالعزیز بوتفلیقه این پیام را دریافت کرده است، حالا نوبت جوانان ایرانی است که با درایت و هوشمندی، با بسیج طبقات مختلف جامعه و بدون استفاده از خشونت که سرکوب شدید و از هم پاشیدگی حرکتهای مردمی را به دنبال خواهد داشت، خیابان ها را به اشغال خود درآورند. هیچ نظامی در مقابل حضور میلیونی مردم در خیابانها قادر به مقابله نخواهد بود زیرا هزینه سرکوبی در این ابعاد را رهبران نظام با جان خود پرداخت خواهند کرد.»
اونا با اینکه افراطی مذهبی بودن اما رهبرای اخوند متجاوز ایران اصلا دشمن ایرانی هستن اما رهبر الجزایر حداقلش اینه که از همون مردمن ولی ما چی !
شرط رهبر ما برای درجه دادن به فرمانده ی سرکوب یعنی سپاه اینه ک اگه روزی مردم بلند شدن حاضری با تانک ار روشون رد بشی؟! رحیم صفوی هم گفته اره ک فرمانده شد
ما انقلاب کردیم افتادیم توی چاه امیدوارم ونزوئلا هم ازاد بشه تا امید در دل مردم زنده بشه این حکومت شیطلنی به فوت بنده اکثر مزدور هاشونم اینده بچه هاشونو دوست دارن
٨-
این احزاب و گروه ها مدعى شاهزاده مى شوند.
مردم ایران باید از این احزاب لابى گر و خطرناک اعم از سلطنت طلب و جمهورى خواه و راست و چپ دورى کنند و یکصدا با شاهزاده همراه شوند.
٧-
این چه حزبى است که در شرایط آزاد غرب براى عضو گیرى تلاش نمى کند؟ تصور مى کنم حتى روش عضو گیرى در شرایط غیر آزاد را بلد نیستند.
یعنى کار حزبى بلد نیستند.
من با وجودیکه نزدیک چهار سال است مى نویسم دریغ از یک تماس و حتى به تماس هاى من جواب نمى دهند، با وجودیکه با بسیارى از افراد مشهور برخورد داشته ام و آنان میدانند که من ارتباطى با جمهورى اسلامى ندارم.
البته من علاقه اى به ورود به هیچ حزب و دسته اى ندارم ولى آن را در کامنت ها بیان کرده ام و نه پیش دوستان و نزدیکان.
۶-
این ها مى گویند ما حزب داریم، دروغ است.
این ها یک عده دوست و رفیق هستند و دور هم جمع شده اند.
من از تعدادى از ایرانیان پرسیدم که احزاب به سراغشان آمده اند.؟
حتى نزدیک ترین دوستانم جوابشان نه بود.
لابد این حرف هاى من هم تفرقه و کار جمهورى اسلامى است. چرا چون شما باید به روشى نادانى خود را پوشش دهید.
۵-
عجب! شما دموکرات هستید؟
از ترس این که مثلاً امثال من وابسته به جمهورى اسلامى نباشیم، لابى گرى مى کنند و فقط با دوستان پیر و پاتال قدیمى خود میز گرد تشکیل مى دهند و چرندیات تکرارى بلغور مى کنند. (البته در میان قدیمى ها افراد بسیار دانا و شایسته اى چون استاد امیر طاهرى هستند).
این افراد مى نشینند با کمونیست ها مى خواهند دنیاى دموکراتیک بسازند، کمونیستى که اصل اولش دیکتاتورى پرولتاریاست و حداقل معنى آن حذف اقتصاد آزاد است.
مردم فقط خسته از جمهورى اسلامى هستند که گاهى گوشه چشمى به اپوزیسیون نشان مى دهند. کشورهاى غربى بى ارزشى این اپوزیسیون را درک مى کنند.
۴-
اپوزیسیون آنقدر احمق است که بازگشت ها را هم سطح مى بیند.
در حالیکه هیچ بازگشتى در دنیاى واقعى هم سطح نیست و سطح بالاترى را به خود اختصاص مى دهد.
این همان علمى است که همه رسانه هاى اپوزیسیون مرا بایکوت کرده اند تا از آن نگویم و تنها در کامنت ها که ارزش چندانى ندارد بنویسم.
کیهان لندن بهترین رسانه براى من است.
ولى بقیه به انواع وسایل همین کامنت من را سانسور مى کنند و مدعى دموکراسى هستند.
٣-
اپوزیسیون درک نمى کند اگر به دوران پهلوى برگردد سه امتیاز تاریخى بدست آورده است:
عبور از هر ادعاى مذهب سیاسى
ساخت کشور و نجات ایران
زمینه ممکن تر فعالیت آزاد سیاسى
٢-
این روش سیاسى نیست.
روش خمینى اگر چه در جهالت خود شعارهاى غیر اجرایى چون آب و برق مجانى داد و به دروغ گفت شاه دزد و فاسد است، روش سیاسى است. اپوزیسیون باید ادعاى اجرایى درست اعلام کند و در مورد آب، کار، فساد و نبود کالاهاى اساسى شعار دهد و سرلوحه کار خود قرار دهد.
اپوزیسیون در کلیت خود ابله و نادان است.
او به جاى خوشحالى از وجود شاهزاده رضا پهلوى، دنبال سهم خواهى است و حاضر نیست پشت سر شاهزاده بایستد.
او در رویاى بوجود آوردن دموکراسى فرانسوى و یا سوئدى است.
١-
متاسفانه به سه دلیل کار ما به این سادگى نیست:
اول گذر از یک حکومت مذهبى، حماقتى که در ۵٧ رقم خورد
دوم وابستگى رژیم به گروه هاى تروریستى و فاشیستى بین المللى
سوم روش عملکرد غلط اپوزیسیون بر مبناى شعار دموکراسى که براى عامه مردم قابل درک نیست.
اینهم ازشیوهٔ رژیمهای «جمهوری» در همهٔ جمهوریهای جهان به استثنای کشورهای پیشرفته (اروپا و ایالات متحده ودو سه کشور انگشت شماردیگر) است. «بوتفلیقا » میخواست علیرغم اینکه در اثر بیماری وسالخوردگی دیگر حتی قادر به حرف زدن هم نیست ، برای پنجمین بار کاندیدای ریاست جمهوری الجزایر بشود و با تشکیلات دولتی وباند مافیائی که در آنکشوربرپا کرده «انتخاب» شدن او حتمی بود. مردم الجزایر ، بویژه جوانان آنکشوراعتراض کردند و فعلأ اوکاندیدا ئی وانتخابات ریاست جمهوری را باطل کرده بدون اینکه تاریخ دیگری برای انتخاب ریاست جمهوری تعیین کند. به این ترتیب اوهم بمانند کشورهای جمهوری دیگردراین مقام باقی میماند و ریاست جمهوری خودش را «مادام العمری» میکند.