مجید محمدی – غیر از بوقهای تبلیغاتی حکومتی جمهوری اسلامی و وبسایتها و مطبوعاتی که در داخل کشور بیشتر دغدغهی گرفتن سوبسید دولتی و تداوم حکومت نکبت و فلاکت را دارند تا کار حرفهای و متوازن، بیشتر رسانههای فارسیزبان خارج کشور نیز از همان بیماریها به علت:
۱) دولتی بودن و فراموش کردن استقلال خود
۲) به کار گرفتن افرادی که بجای کار حرفهای فعال سیاسی چپگرا و اسلامگرا هستند
۳) عادت مخاطبان به نشنیدن دیدگاههای رقیب
به همان بیماریها دچار شدهاند.
نمونههای این بیماریها و علائم آنها از شماره بیرون است اما در این نوشته به یک نمونهی بسیار روشن و علائم انکارناپذیر آن اشاره میکنم و آن نحوهی گزارش از زندگی چه گوارا است. به عنوان یک علامت، وبسایت و تلویزیون فارسی بیبیسی و وبسایت و تلویزیون فارسی یورونیوز و وبسایت رادیو زمانه (که گفتمان چپ بر آنها حاکم است) تا کنون دهها گزارش و مطلب در ستایش و نقش و نفوذ انقلابی آمریکای جنوبی، چه گوارا، به خوانندگان و بینندگانشان عرضه کردهاند بدون حتی یک مطلب انتقادی در مورد زندگی و عملکرد وی. در حالی که فرزندان چه گوارا به تهران تحت حکومت اسلامگرایان ضد آمریکایی دعوت شده و بزرگ داشته میشوند، چه گوارا در شصت سال گذشته گل سرسبد رسانههای داخل و رسانههای فارسیزبان خارج کشور بوده است.
این شیفتگی البته به فارسیزبانان چپ و اسلامگرا محدود نمیشود. همقطاران نادان و بیخیال آنها در غرب نیز چنین توهمی نسبت به چه گوارا داشتهاند. در کشورهای غربی برخی چهرههای نادان و پرمدعا از این قهرمان چپ چهرهای مقدس ساختهاند. عکس این جنایتکار بر روی پیراهنهایی نقش شده و توسط مدعیان انقلاب پوشیده میشود یا در اتاقهایشان نصب میگردد. آنها وی را نماد مبارزه با سرمایهداری میدانند در حالی که وی نماد مبارزه با انسانیت و اخلاق و آزادی بود. خوانندهای مثل جی زی که خود از توزیعکنندگان مواد مخدر بوده و امروز به قهرمان چپ تبدیل شده پیراهنی با عکس چه گوارا را در یکی از کنسرتهایش پوشید. مدلی به نام جیزل لباس شنایی با عکس صورت چه گوارا پوشیده و عکس گرفته و حتی شاهزاده هری بریتانیا در دوران جوانی در لباس معمول چه گوارا عکس گرفته است. تعداد قابل توجهی از فیلمهای هالیوودی چه گوارا را به یکی از نمادهای فرهنگ رسمی و مورد توجه تبدیل کردهاند.
اما بُت چپ و اسلامگرایان با عدم انجام مسئولیت حرفهای رسانهها به درستی به جامعهی جهانی معرفی نشده است. اطلاعاتی وجود دارد که هرگز در اختیار خوانندهی فارسیزبان در مورد این فرد متعصب، جنایتکار، انسانهراس، متوهم، سرکوبگر و با خوی حیوانی در اختیار مردم ایران بالاخص جوانان ایرانی قرار نگرفته است. به بخشی از این اطلاعات که همه مستند هستند اشاره میکنم:
آدمکُش
چه گوارا در سال ۱۹۶۲ میگوید: «در شرایط تنش بیحد و حصر ما نمیتوانستیم ضعیف عمل کنیم. در سیِیرا مِسترا ما تعداد زیادی از مردم را بدون اطلاع از مجرم بودن آنها تیرباران کردیم. انقلاب در دورههایی نمیتواند برای چنین تحقیقاتی متوقف شود. انقلاب مجبور به پیروزی است» (روزنامهی رسمی دولت کوبا). چه گوارا در خاطراتش مینویسد: «آنچه میبینم این است که در آسمان شب حک شده است که من… همانند یک روح تسخیرشده زوزه میکشم، به پادگانها و سنگرها حمله میکنم، سلاح خونینم را در دست میگیرم و با خشم هر دشمنی را در دستم قرار گیرد سلاخی میکنم.» او در این خاطرات در مورد یک روستایی که برای «دشمن» خبرچینی میکرده مینویسد: «او برای اندک زمانی به راحتی نفس نمیکشید و بعد مُرد. اعدام یک انسان زشت است اما مثال زدنی نیز هست.» رژیم کوبا بعد از براندازی باتیستا هزاران نفر را کشت و بسیاری از کشتارها به دست چه گوارا انجام شد. ماریا ولرو در کتابی تحت عنوان «قربانیان گمنام چه گوارا» میگوید: «او حداقل مستقیما مسئول قتل ۱۲۴ نفر بوده است.» البته طرفداران او میگویند این کارها برای انقلاب لازم بوده است. دختر وی می گوید: «بله پدر من میکشت اما انقلابها همیشه خشونتآمیز بودهاند» (سخنرانی در انگلستان، ۲۰۱۲).
انسانهراس
چه گوارا در خاطراتش در مورد فردی مینویسد: «جدا از همجنسگرا و دردسر درستکن درجه اول، آدم خوبی بود.» بنا به گفتهی اومبرتو فونتووا نویسندهی کتاب «آشکارسازی چه گوارای واقعی» «رژیمی که چه گوارا یکی از بنیانگذارانش بود تنها رژیمی در نیمکرهی غربی است که همجنسگرایان را به اردوگاههای کار اجباری فرستاده است.» خود وی اولین اردوگاههای کار اجباری را برای کسانی که مجرم شناخته میشدند بنیان گذاشت. هر کس که دارای ویژگیهای سرمایهدارانه تلقی میشد به این اردوگاهها فرستاده میشد. طنز تاریخ اینجاست که موسیقیدانان ابلهی که در کنسرتهایشان چه گوارا را ستایش میکنند متوجه نیستند که شهروندان کوبایی به خاطر گوش دادن به آهنگهایشان تحت تعقیب و آزار قرار میگرفتند.
دشمن رسانهها
بنا به نقل قول خوزه پادرو لادا، روزنامهنگار چپ، چه گوارا گفته است: «ما باید همهی روزنامهها را نابود کنیم؛ ما نمیتوانیم با مطبوعات آزاد انقلاب کنیم. روزنامهها ابزار الیگارشی هستند.» بنا به گفتهی فونتووا «وقتی چه گوارا برای اولین بار به هاوانا آمد به بزرگترین و مجللترین عمارت شهر نقل مکان کرد. آنتونیو لانو مونتس در اینباره در سال ۱۹۵۹ مطلبی نوشت. اراذل و اوباش چه گوارا خدمت وی رسیدند.» مونتس در کتابی که در سال ۱۹۸۴ منتشر کرد گزارش میکند که مردان گوارا او را نزد وی بردند و او حکم اعدام ۲۶ نفر را در برابرش امضا کرد. مونتس میگوید چه گوارا به او گفت «میتوانم همین امشب دستور تیربارانت را بدهم. چی فکر میکنی؟» او پس از این تهدید بلافاصله کوبا را ترک کرد.
متعصب برتریطلب
[چپها امروز خود را قهرمان مبارزه علیه نژادپرستیای که خود خالق آن هستند (و به تاریخ پیوسته) معرفی میکنند اما یکی از قهرمانان آنها یک نژادپرست قهار (با تعاریف خود آنها) بوده است]. چه گوارا در خاطراتش مینویسد که سیاهانی که در کاراکاس زندگی میکنند «نمونههای عالی از نژاد آفریقایی هستند که خلوص نژادی خود را حفظ کردهاند و از این جهت باید شکرگذار بیتوجهی آنها به شستشوی خود بود.» او در ادامه مینویسد: «سیاه فردی سستعنصر و رویاپرداز است که درآمد اندکش را صرف سبکسری یا مشروب میکند؛ اروپایی دارای سنت کار و پسانداز است.» فونتووا میگوید: «بسیاری از افرادی که چه گوارا برای تیرباران شدن میفرستاد اعضای ارتش باتیستا بودند که بیشتر از میان سیاهان و مولاتوها [چند نژادی] بودند. خود باتیستا مولاتو بود.» کوباییها باتیستا را دوست اقلیت سیاه کوبایی میشناختند و آنها به مقامات بالایی در حکومت رسیده بودند. فونتووا میگوید: «چه گوارای سفید زنبقی و فیدل کاسترو رژیم چندنژادی باتیستا را سرنگون کردند.» البته چه گوارا در میان افرادش کسانی را از سیاهان داشت تا برایش بجنگند.
دارای عقدهی نجاتبخشی
چه گوارا در خاطراتش خود را یک منجی معرفی میکند که کارش از میان بردن امتیاز با خونریزی است. او در خاطراتش در مورد شبی مینویسد که با دوست کمونیستاش سخن میگفته و همانجا دچار کشف و شهود میشود: «حالا میدانستم… که وقتی روح هدایتگر بزرگ انسانیت را به دو قسمت در حال تخاصم تقسیم میکند من با مردم خواهم بود… خودم را میبینم… تعادلبخشِ بزرگ ارادهی فردی، مدعی نهایت عذرخواهی. احساس میکنم سوراخهای بینیام منبسط میشوند، بوی خوش و تند پودر اسلحه و خون، مرگ دشمن؛ من بدنم را پولادین میسازم، آماده برای نبرد و خودم را آماده می کنم تا فضایی مقدس باشم که در آن زوزههای حیوانی پرولتاریایی پیروز به گوش برسند.»
او پس از آنکه همراه با دوستانش مردم کوبا را برای هشت دهه به خاک سیاه نشاند به کشورهای دیگر رفت تا انقلابش را صادر کند اما سربازان بولیویایی او را پس از یک نبرد بدون محاکمه اعدام کردند [کاری که خود او با دیگران می کرد].
* غیر از بخش نخست، بقیهی مطلب ترجمهی نوشتهای است از ماکسیم لات که در وبسایت فاکس نیوز در تاریخ ۱۸ فوریه ۲۰۱۹ منتشر شده است. نکاتی هم به ترجمه از سوی من در کروشه افزوده شده است.
هرگز روابط جنسی جرم تلقی نشود به هر نحو، فضولی و رسواگری در این زمینه ممنوع و بلکه جرم اعلام، و سواکننده محکوم شود و نه رسواشونده!، (مسئله آزار و تجاوز جنسی موضوع دیگری است) چرا که این نکته از مشخصات حکومتهای ضد بشری از کمونیستها تا اسلامیستها است!، ای کاش یک بار و برای همیشه مسائل و روابط جنسی در همان حوزه خصوصی و موارد خاص در محافل غیر عمومی علمی-پزشکی بماند، ای کاش رعایت کرامت انسانی را از همین نقطه آغاز کنیم!
نکته ای در کامنتها است، ای کاش به روزی برسیم برای اثبات و یا تاییده و مردودی نظریات دیگران، به مسائل جنسی نپزداریم، ای کاش مسائل جنسی از تن فروشی تا روابط عاشقانه و گرایشهای جنسی متنوع، هرگز نیاید میان بحثها و مناظران سیاسی، و هر کسی این موضع پیش کشید بلافاصله محکوم و هیچ اعتنای سیاسی و حقوقی نکنیم.
خار چشم راستگرایان کفتارمنش و کفتار پرست بود و هست .
شوربختانه جامعه به اصطلاح مدنی که الان در ایران نفس میکشد ازش آبی گرم نخواهد شد.یک روشنفکر واقعی(که یک ایده آل است) باید فراتر از هر ایده و مرامی باشد…در ایران نه تنها معنی چپ رو چپ فهمیده اند(!)بلکه دارند با خط کش های عهد عتیق میخواهند به تحلیل دنیای امروز که لبریز از اشفتگی در باورها و اخلاق انسانیست بپردازند.بدیهیست در جهانی به عقب افتادگی ذهن ایرانیان باورها با اسطوره ها و تقدس سازی برابر پنداشته میشود.
ساده بگم:ایران رشد نخواهد کرد مگر اینکه مجبور به رشد باشد!
کمونیست های ایران و آخوندها هیچ نسبتی با چه کوارا و کاسترو ندارند، این قضاوت در مورد این دو مرد نیز عادلانه نیست. اتحاد جماهیر شوروی نه جمهوری و نه سوسیال بلکه امپراتوری تزاران سرخ بود که جانشین تزاران سفید شدند و در واقع سوسیال امپریالیسمی شرقی بود در برابر امپریالیسم غرب. کاسترو نیز هرگز تحسین و یا حمایتی از جیم الف نکرد.
دوران آن نوع اسطوره سازیها و بازیها هم سر آمد. مد عوض میشود. شاید خیلی معنایی نداشته باشد که در سال ۲۰۱۹ به مد پاچه های پهن یا خط ریش کلف دهه ۵۰ حمله کنیم. یک موقعی به هر دلیلی مد بوده و طرفدار داشته. داستان شما هم برای کسی که اندک مطالعه ای داشته باشد خیلی جدید نیست. زاپاتای دیوانه و متجاوز هم به غیبت کوهستان نرفته و لش او هنوز وسط میدانچه افتاده. نسل نوی ایران اصولا اینها را نمیشناسد.
همه مارکسیست ها هم بروند سوریه و روسیه و ونزوئلا با اسرائیل و امریکا و سرمایه داری مثل چه گوارا و بهتر از او بجنگند . ما که بخیل نیستیم . سخن اخر اینکه ، آمریکا دنبال نفت است و چنین و چنان ، مزخرف است . ما که نمی توانیم نفت بفروشیم ،اما الجزایر هم اپوزیسیون دارد ، هم ارتش ان با بورقیبه در کشتار مردم حاضر به همکاری نیست . نفت ان هم از نفت ما مرغوب تر و گرانتر است . چرا امریکا کاری به انها ندارد؟
بنابراین باید نسبت به اینها ( طبری ،کیانوری ، کسرایی ، جزنی ، زرافشان ، رئیس دانا ، عمویی ، شاملو ، …..) و همه کسانی که امروز مانع تحقق بازگشت کشور به سمت غرب و امریکا و اسرائیل هستند ، (در حالیکه همان هواداران کاسترو و کیم و پوتین و چین و ویتنام و چه گوارا و … دم کاخ سفید صف کشیده اند منتظر کرامات پرزیدنت ترامپ هستند) افشاگری کرد . ما نباید چیزی جز انچه همه دنیا می خواهند و دنبال ان هستند بخواهیم . به این میگویند نرمالیزاسیون. نه انقلاب لازم است ، نه تروریسم ، نه موشک ، نه اتم. اگر ملاها قادر به نرمال کردن روابط کشور با جهان ( مخصوصا امریکا و اسرائیل ) نیستند ، تشریف ببرند سوریه یا روسیه و مملکت ما را فدا نکنند .
انها مسئول توهم پراکنی به نفع مارکسیست های روسی بودند و فدائیان و توده ایها و اسلامیست های مارکسیست مردم را علیه شه مدرن فریب دادند. بعد ها اشغال سفارت امریکا و توطئه های شوروی و وابستگان سیاسی انها بود که به آخوند فرقه دموکراتی خوئینی ها و چهره مرموز اخوند اصلی رفسنجانی با هدایت کامل کیانوری و طبری و کسرایی و شورش ها و اشغال سفارت ها و حمله به کلانتری ها از سوی فدائیان بود که به کمک اشغال افغانستان بقیه این دگردیسی سیاسی روسی را دامن زد که امروز خامنه ای و سپاه قزاق و کیهان شریعتمداری با همان مارکسیست های روسی و اسلامی روسی مملکت را کاملا قربانی منافع روسیه و اعراب روسی کرده اند بدون گرفتن حتی یک امتیاز برای خودشن تا چه رسد به ایران .
بله چه گوارا یک قاتل با قاطعیت انقلابی بود و ۵۰۰ نفر را کشت بدون محاکمه و دادگاه و وکیل . مثل خلخالی میگفت من به تشخیص رفقایم اهمیت میدهم نه قاضی و دادگاه. اگر رفقا میگویند کسی جاسوس یا ضد انقلاب است پس حتما درست است . کاسترو هم به او وقت داد تا وقتی سیگارش خاموش شود هر که را می خواهد بکشد و انها کشتند فله ای . اینکه در کوبا به جای نان مسکن ازادی و توسعه اقتصادی فقر به حدی است که دختران کم سن و سال در ازای بیست دلار خودشان را به توریست های جهان سرمایه داری میفروشند برای سکس ! همه کسانی که به کوبا رفته اند میدانند به جز برقعی ! اما درست میگویند برخی پانویس ها که مشکل امروز مملکت ما چپ های دیروز کوبا و دموکرات های امریکا و اروپا نیستند .
٣-
ما باید مردم را در این زمینه آگاه کنیم.
ما نباید در زمین مخالفان سرمایه دارى بازى کنیم. باید سیاست گذارى خبرگزارى هاى ما بگونه اى باشد که آنان را به زمین خود بکشانیم و توجه چندانى به نرم ها و تیترها و عناوین آن ها نداشته باشیم.
از این رو من با آن که به استاد احترام مى گذارم و همه سخنان ایشان را درست میدانم با طرح این موضوع که اتفاقاً براى کسانى مانند من که از جریان هاى چپ دور شده اند جالب است، نظر مساعد ندارم.
من به شخصه علاقمند به بازگشت شاهنشاهى پهلوى با سطح آزادى هاى بیشتر و متناسب با جامعه هستم.
٢-
این به توان اداراکى و تجربى و ظرفیت جامعه وابسته است.
از این رو من مخالف دموکراسى ولنگ و باز هستم و باید سیستم هاى حمایت از سرمایه در نظام آینده توانا و قوى باشد تا همه سرمایه گذارى کنند و کار ایجاد گردد.
اگر سرمایه احساس تهدید کند، به دو بخش تقسیم مى شود:
بخشى از کشور مى گریزد.
بخشى دیگر هزینه ها را براى مردم بسیار افزایش مى دهد.
و هر دو این حالت براى توسعه کشور مناسب نیست.
١-
وقتى ما افراد را فراتر از دایره توانایى خودشان ببینیم، دچار انتخاب هاى نادرست مى شویم.
مثل همین بانو نسرین ستوده.
ایشان یک وکیل خوب هستند و نه یک سیاستمدار و یا یک نماینده اپوزیسیون.
چپ یک بخش از نگرش جامعه است و همواره بطور طبیعى در اقلیت است و البته در بحران ها مى تواند سوار نابسامانى ها شده و کشور را نابود کند.
حضور چپ در جامعه مهم است ولى باید کنترل شود و مردم عادى باید هشیار باشند که فریب شعارهاى پوپولیستى چپ را نخورند.
وقتی رهبرمخالفان چپ دولت انگلیس حقوق بگیر پرس تی وی است چه انتظاری از رادیو غارت الله فردا و صدای آیت الله آمریکا باید داشت،سهم مردم ایران، کوبا، ونزوئلا و زیمبابویه از حکومت های دلخواه چپ و اسلامیست گرسنگی تن فروشی جنگ سیل و زلزله بود اما اینها هنوز عکس چگوارا و عمامه بسران را بالا میبرند و برای خامنه ای و مادورو کف میزنند،امروز همه ما خبرنگاریم و هیچ نیازی به اخبار یک مشت بیمار متوهم و فاسد نداریم
۹۵٪ تمام رسانه های دنیا دست چپ هاست همینطور هالیوود
اینکه نویسنده این مقاله از حمایت از جمهوری اسلامی به مخالفت با آن تغییر موضع داده باشد بسیار مثبت است. ولی ایشان هم به همان بیماری مبتلا است که کسانیکه تغییر مذهب میدهند در اکثر مواقع مبتلا میشوند: از یک افراط به افراط دیگر. برخی از انتقادهای نویسنده کاملا بجاست، ولی همین نویسنده اشکالات کسانی که امروز سنگ آنها را به سینه میزند، مثل دونالد ترامپ، نمیبیند و چشمانش را کاملا پوشانده است. زمانی هوادار جمهوری اسلامی بدون انتقاد و حالا دنبالهرو ترامپ بدون انتقاد.
متوجه نشدم، الآن چهگوارا کجای راه را سد کرده است؟
من چپ نیستم، اعتقادی هم بدان ندارم. اما احساس میکنم این مقاله امروز جایش اینجا نیست. امروز هرچه فریاد دارید بر سر جمهوری اسلامی، این جرثومه پلیدی، بکشید که اول و آخر همه مشکلات و تفرقه ها جمهوری اسلامی است.
یکی از علتهای به قدرت رسیدن حزب نازی در آلمان و فاشیسم در ایتالیا و خمینی در ایران چپها و کمونیستها بودند. در آلمان و ایتالیا کمونیستها به دستور استالین آنقدر بر علیه حکومتهای دمکراسی و لیبرال با اعتصابات غیر ضروری کارگری کارشکنی کردند که اقتصاد این دو کشور را به نابودی کشاندند و زمینه را برای به قدرت رساندن احزاب فاشیسم آماده کردند.کمونیستها دمکراسی و لیبرالیسم و آزادی سیاسی و آزادی بیان و آزادی تشکیل احزاب را محصول سرمایه داری و بورژوازی میدانند که باید مانند مالکیت خصوصی نابود شود تا زمینه برای دیکتاتوری پرولتاریا آماده شود.
خوب که چی؟ هم اینها خونریز بودن (ولی نه چون سرمایه دارها چند تا داستان راجع بهشون گفتن! کار ژورنالیستی به این می گن واقعا؟)، هم سرمایه دار ها خونریزن (۵۰۰،۰۰۰ بچه کشته شده در عراق کافی نیست براتون؟)، هم آخوندها خونریزن.
نه قم خوبه نه کاشون، نه مسکو، نه واشنگتون، لعنت به همشون. هر کسی زیر یکی از این پرچمها سینه بزنه توی جنسش شیشه خورده داره و برای مردم کار نمیکنه.
دوست گرامی، آقای آشنا
اگر در این نوشته نکاتی به چه گوارا نسبت داده شده همه دارای منبع است. شما هم اگر در مورد مجیزگویی و همکاری نویسنده مطلب با رژیم جمهوری اسلامی اطلاعاتی دارید برای خوانندگان عرضه کنید. انتقاد از قهرمان چپ لزوما به معنای هماغوشی با راست نیست. دنیا محدود به ترامپ و چه گوارا نیست. اگر چشمانمان را باز کرده بودیم امروز ایران به این وضعیت دچار نمی شد. با تشکر
من هم در جوانی فریب روشنفکرانی مثل ژان پل سارتر را خوردم که فیدل را انسانی والا می دانست و همینطور جناب جلاد چه گوارا،اما در یک هفته ای که در کوبا بودم که چگونه دختر های جوان مقابل هتل های هاوانا صف می کشیدند تا از تازه واردین با فقط بیست دلار آنها را به سکس سوسیالیستی خوش آمد گویند،یادم میاد که فیدل در ایام رواج بیماری ایدز در تلویزیون کوبا گفت،توریست ها نگران نباشند ،دخترهای کوبا سالم هستند.
هر جریانى که از نقطه تاریخى فرار رود و یا عقب بماند، ناچار است براى تحمیل خود آزادى هاى اولیه بشر را قربانى کند.
کشتار در میان همه جریان هاى سیاسى وجود داشته است. اگر ما فقط از این زاویه چه گووارا را مورد نقد قرار دهیم، به جهت آن که افراد گمراه چپ را آگاه سازیم راه به جایى نمى بریم. چپ خود اعلام کرده است که این خون تاریخ است و آن را کتمان نمى کند.
چه گوارا مسئله طرفداران سرمایه دارى نیست. او در میان ما ارزشى ندارد.
البته اگر بخواهیم محکوم کنیم و یا خود را آرام سازیم بحث دیگرى است.
ما نیازمندیم بدانیم چرا امنیت سرمایه و همزمان کنترل آن مهم است و این ناحیه بهینه کجاست.
این مسئله امروز ماست.
از همکاری و مجیزگویی رژیم – اینک در آغوش راستترن رژیم آمریکا ‘ استاد !؟!؟!؟
چپ بودن نوعی بیماری روانی است.
بیهوده کنند نام کاکا الماس…برعکس نهند نام زنگی کافور!
می نویسند که » حضرت محمد(ص) بزرگترین انقلاب گر و یک انقلابی تمام عیار بوده که به منظور تحقق خواسته های جاودانه بشر یعنی آزادی، عدالت، مساوات و یگانگی، اخلاق، رشد و کرامت فردی آدمیان، صلح و صفا بین انسانها و… برگزیده شد« خب، چه کسانی کار وانها را غارت و زنان مردم را به کنیزی برد؟ یکتا پرستان عجم را کی سربرید و غارت کرد؟ چنگیز، آتیلا، تیمور، لنین، زاپاتا و…خمینی، خامنه ای و البغدادی و بن لادن و…واژه انقلاب و انقلابیون برای سر بریدن، غارت و مصادره اموال دیگران است…مزدک ایرانی هم گفت که: اختلاف ( انقلاب ؟) آدمیان بر سر خواسته و زن است…
در راه تغییر ملت ایران با لباس شخصی و سربازان بدنام امام زمان که سد راه هستن چه باید بکنند .؟در واقع چگورا بسیار نقص داشته است .اما در شرایط فعلی اگر در ایران افرادی مثل ایشان برای نجات پیدا شوند چه برخوردی با او باید بشه .آیا این مقاله شما تمام مبارزات علیه جانورانی مانند آخوند را زیر سوال نمی برد .
مقاله بسیارخوبی بود. یکی از دلایلی که من به خانم نسرین ستوده بسیار بدبین هستم همین حمایت همه جانبه این مافیای خبری از ایشان است و همچنین حمایت بی سابقه فرانسه و انگلستان از این خانم(مثل خمینی).
با تشکر از استاد محمدی
یک خواهش از خوانندگان دارم
خواهشا اگر مقاله را مفید دریافتید سعی در انتشار ان در شبکه های اجتماعی کنید چونکه اکثریت خبرگذاری و رسانه ها در دست استمرار طلبان و فرزندان توده ای ها می باشد و از انتشارش جلوگیری می شود
همه مسله ایران را حل کردین به بحث چه گوارا رسیدید !! از کیهان لندن بعید است این موضوع ها را در شریط کنونی مطرح کنه !!!
ادامه
این بیشرافتان حتی اجازه انتشار مقاله ای بر ضد دکتر قلابی سروش دباغ را در رادیوفردا٬ صدای امریکا و… ندادند که بطور علنی خمینی جنایتکار را باسوادترین انسان معرفی کرد.
چپگراها شاه را به دروغ وابسته معرفی می کردند ولی حالا بطور کامل علنی شده است که غرب و شرق بطور کامل تمام امکانات رسانه ای و غیره را در اختیار اینها گذارده است.
درود بر شما جناب محمدی
خوشبختانه با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید ضربه ای باور نکردنی به رسانه های چپگرا وارد شد و اکثریت مردم متوجه شدند که این رسانه ها مخصوصا فارسی زبان٬ حامیان جنایتکاران و ماله کش دزدان و اختلاصگران هستند. همین حالا خبر پیروزی وتوی دونالد ترامپ در مجلس به مانند خبر نفی ارتباطش با روسیه در رادیوفرای پرپنچی(سرباز پیر استعمار)٬ با تیتری بسیار کوچک زده شده است و بسرعت دارد از صفحه اول به پائین کشیده می شود
….
عالی بود مثل همیشه ++++++++ ممنون از بابت مطالب خوبتان+++++ جناب مجیدی اینجانب از خوانندگان پر و پا قرص نوشته های تان بوده و آنها را برای دیگران هم ارسال میکنم. قلمتان پردوام. متاسفانه بر خلاف تعداد زیاد قلم به مزدها و روشنفکرنماهای پرمدعا (همانهایی که چگویی جنایتکار برایشان یک قهرمان است و رسانه های عمده به طور کامل در انحصارشان میباشد)، تعداد نویسندگان با وجدان همچون شما اندک است. نتیجه اینکه مسولیت آگاهی بخشی و حقیقت گویی شما دوچندان است. البته خوانندگان هم بنا به اعتقاد اینجانب وظیفه دارند مطالب اینچنینی را برای دیگران هم ارسال کنند. به امید پیروزی حقیقت و روشنایی بر دروغ و تزویر و تاریکی!
ادامه،
بنظرم، کیهان لندن ونویسندگان آن از جمله دکتر محمدی، نمونه ژورنالیسم متعهد و مستقل و آزادیخواه هستند. البته بنظر می رسد بجای تاکیدات و تصریحات موکد و دائمی بر هویت ایرانی- شیعه و ملی گرایی و فرهنگ غالب شیعه محور و تمرکز گرایی سیاسی، باید به حقوق بشر و آزادی بهای بیشتر داده شود و از پرداختن به مشکلات مردمانی که دچار فلاکت مضاعف ناشی از خلافت شیعه و رانتخواری بورژوازی شیعه می باشند، نهراسد. خاک و ملیت مهم هستند، اما انسان مهمتر است.ترجیح خاک و خون بر حقوق بشر و آزادی ، لاجرم راه فاشیسم را هموار خواهد کرد. در آنصورت، خلافت شیعه اصولا چرا باید سرنگون شود، چون یکی از ویژگیهای آن فاشیسم عریان است.
ادامه،
ضمن اینکه به دو مفهوم حقوق بشر و آزادی برای مردم ایران حساسیت ویژه ایی دارند و با شنیدن آنها دچار تورم رگ گردن و تعصب ایرانی -شیعی می شوند. به غیر از بی بی سی و یورو نیوز و سایت تهوع آور زمانه،می توان به دویچه وله ( بخصوص دررابطه با یهود ستیزی) ، رادیو فردا، ایران اینتر نشنال( که به دروغ شایعه کردند از عربستان پول می گیرد در حالیکه متعلق به جناح اصلاح طلب رژیم است false flag ) و ایران فردا ( که متعلق به فسیلهای ملی-مذهبی است) نیز می توان نام برد. همه دست به دست هم داده اند تا هویت ملی- مذهبی تحت لوای خلافت شیعه و بورژوازی رانتخوار شیعه حفظ شود.
رسانه هاوتلویزیون های فارسی زبان برون مرزی اغلب توسط فسیلهای استالینیست ایرانی ( معروف به چپ) مدیریت می شوند و کارکنان آنان اغلب جوانانی از طبقه بورژوازی شیعه هستند که عاشق فرهنگ ایرانی-شیعه و شیفته رفاه و آسایش و آزادی مغرب زمین می باشند ( ترکیبی چندش آور از فرهنگ باباکرم، روحوضی، لات بازی، عاشورا، عرفان منقلی، اعتکاف، تحت ریش، پاپ کالچر، رپ و دیگر شامورتی بازیها و قرتی بازیها). علی رغم جوانی، از شامه تیزی برخوردارند و بخوبی درک کرده اند که الیت غربی، نسبیت گرایی فرهنگی و چند فرهنگی و پست مدرنیسم و مارکسیسم فرهنگی و یهود ستیزی را سر لوحه پروژه های سیاسی و اجتماعی خود قرار داده است.
۵= در یک چت روم ایرانی که به نقد و بررسی اسلام مشغول بودند ) و نمیدانم چرا تمام این نقادان با پهلوی ها مخالف هستند ( دانشمندی با استناد به آقای میلانی میفرمود : مثلا چرا رضا شاه مسجد سپهسالار را ساخت و وقتی برایش توضیح دادم که تاریخ را تحریف نکن و این مسجد جزو موقوفات میرزا حسین خان سپهسالار صدر اعظم ناصر الدین شاه و برای فرار از مصادره ان بوده و جزیی از باغ سپهسالار بوده با هوچیگری مرا متهم به نا آگاهی و بیسوادی مینمود و عوام پای منبر نشین وی هم برای حق به جانبی ایشان برایش کف میزدند .
۴= قانون اساسی زمان مشروطه کاملا تصریح کرده که شاه کشور باید رجل و پیرو شیعه اثنی عشری باشد و در حفظ و بسط ان بکوشد پس شاه نمیتوانسته جلوی مسجد سازی را بگیرد ولی به جای ان سینما ها و کاباره ها و کافه ها و کاخ های جوانان و بولینگ و …. بود که مردم را در انتخاب مکان دلخواه مختار میکرد .حال اگر در نوشتجات خود اینرا نیاوریم با کمال تاسف مانند چپ ها و ملایان به نحوی هوچیگری برای رسیدن به مقصود کرده ایم و باز هم به نحوی آتش زدن سینما رکس را به گردن رژیم شاه گذاشته ایم . ذکر خاطره ای در مورد اثر منفی این گونه اظهار نظر ها میاورم که ….
۳= در پایان کتاب معمای هویدا مرقوم فرمودید : لعنت بر خاندان هر دو شما باد خوراک کرمها شدم که اولا مقایسه غیر انسانی میان این رژیم خونریز و شاه بود و دوما کاش اقلا ذکر میکردید که این جمله از شکسپیر در داستان رومئو و ژولیت میباشد تا خواننده به ان کتاب مراجعه و متوجه شود که اصل ماجرای این جمله چه هست . در مورد مسجد سازی در زمان شاه هم لازم به توضیح است که طبق قوانین شیعه و کلا اسلام مسجد باید به وسیله مردم و با کمک مردم ساخته شود و نه حکومت کما اینکه اگر به هر مسجدی بروید تابلو ای هست که نام خیرین مسجد ساز را نوشته که مثلا مردم آنها را دعا کنند در این مورد ….
۲= شهید و مظلوم نشان دادن چه گوارا که نمونه مذهبی ان امام حسین را به یاد میآورد در داستان کلیدر آقای دولت آبادی توده ای سابق و اصلاح طلب امروز به نحوی در کشته شدن گل محمد قهرمان ضد قانون و ضد مدنیت و داستانش به چشم میخورد متاسفانه باید از فرهیخته ای با نام آقای میلانی نام برد که شاه را به مسجد سازی متهم میکند و جالب اینجاست که مذهبیون هم که ظاهرا نباید از مسجد سازی ناراحت باشند این موضوع را در کنار چپ حامی خمینی وسیله قرار میدهند از این قاعده بیرون نیست و باز هم متاسفانه کسی نبوده از ایشان سؤال کند : ….
۱= با درود این مقالات جدا روشنگر هستند و صد حیف که زیر هوچیگری چپهای ایرانی که در اصل اسلامیست هستند و خیلی حرفه ای جای مظلوم و ظالم را با چهره حق به جانب پر میکنند پنهان میشوند . قبلا هم نوشتم که این چپ با جاگیری در جاهای حساس مانند روزنامه ها در سابق و فضای مجازی در امروز با شارلاتانیسم سعی در فضا سازی و قهرمان سازی داشت و دارد , آنها امروزه که مورد لعن ملت هستند سعی کردند که بر آمدن خمینی را به گردن شاه بگذارند در حالیکه ابلهانه از قاتل سلیمانی که کشور را برای بسط شیعه به ورطه نابودی کشانده دفاع میکنند که نمونه دفاع آنها از خمینی در سال ۵۷ است .,,,,