با گذشت بیش از یک ماه از آغاز سیل سهمگین و گرفتار آمدن ۲۵ استان با سیلاب و آبگرفتگی، مردم مناطق سیلزده همچنان در شوکِ هولناک از دست رفتن خانه و کاشانه و کار و زندگی خود هستند. آنها در انتظارند که سامان بگیرند و از اسکان موقت در اردوگاه و چادر به خانههای خود برگردند؛ خانههایی که از بسیاری از آنها چیزی باقی نمانده.
آمارهای رسمی تا کنون نشان از سیلزدگی ۱۴۰۰ روستا و خساراتی بیش از ۴۰هزار میلیارد تومان در مناطق مختلف دارد. همچنین ۷۶ نفر جان باخته و ۷۶۸ نفر زخمی شده و تحت درمان قرار گرفتند.
این در حالیست که بارندگی و سیل و آبگرفتگی از جمله در استانهای خوزستان و هرمزگان و سیستان و بلوچستان همچنان ادامه دارد. تا همینجا نیز خسارات ناشی از سیل به زیرساختهای شهری و روستایی آنقدر زیاد است که جبران آنها به یکی از نگرانیهای اصلی نه تنها سیلزدگان بلکه همهی مردم کشور تبدیل شده است.
وامهایی ناکافی و مبهم!
چند روز پس از وقوع سیل در استانهای گلستان و فارس و لرستان مقامات دولتی یکی پس از دیگری از ارائه وام و تسهیلات و حمایتهای نقدی به سیلزدگان خبر دادند. مبالغ وام ۵ تا ۱۵ میلیونی فوری، وامهایی تا سقف ۵۰ میلیون تومان برای بازسازی و وامهایی تا سقف ۵۰ میلیونتومان برای خرید وسایل خانه و جبران خسارت کشاورزان بود. یک حساب سرانگشتی کافیست تا مشخص شود این مبالغ قادر نیست هیچ چیز را جبران کند!
رضا که مهندس عمران و ساکن خرمآباد است به کیهان لندن میگوید «در مناطق زیادی از معمولان و پلدختر میزان تخریب روستاها ۱۰۰درصدی بوده و وقتی میگویم ۱۰۰درصد یعنی شما زمینی با یکی دو متر ارتفاع گل خشک شده روی آن میبینید که پیشتر خانهای دوطبقه و حیاط و باغچه و دیوار داشته و عدهای در آن زندگی میکردند!»
این مهندس عمران میگوید «هنوز که خبری از ثبتنام برای وام نیست. بسیاری از مردم سیلزده اصلا مدارک شناسایی ندارند و همه چیزشان را آب با خود برده؛ اما حتی اگر دولت ۵۰ میلیون تومان برای بازسازی، و نه ساختن، پرداخت کند هم نمیشود با قیمتهای امروز مصالح ساختمانی یک خانه را با این رقم سر و سامان داد و دستکم به دو برابر این پول نیاز است.»
شاید به همین دلیل است که محمدجعفر ایرانی، مشاور عالی وزارت کشور در امور اجتماعی روز ۲۵ فروردین گفت شاید لرستان تا مدتها و شاید سالها با آسیبهای مختلف بجا مانده از سیلاب دست به گریبان باشد.
زمینهای کشاورزی نیازمند توجه فوری هستند
استانهایی که گرفتار سیل شدند همگی جزو مناطق کشاورزی کشور و دارای بخش قابل توجهی زمینهای کشاورزی بودند. اعلام شده که ۹۰۰ هزار هکتار مزرعه و ۱۰۰ هزار هکتار از باغهای ۱۹ استان تا نیمه فروردین آسیب دیده است. وزیر کشاورزی میزان خسارتی را که تا نیمه فروردین به بخش کشاورزی وارد شده ۱۳ هزار میلیارد تومان عنوان کرد؛ اما مجتبی شادلو نایب رئیس اتحادیه باغداران استان تهران تأکید کرده است رقم دقیقی از خسارات سیل در بخش کشاورزی در دست نیست.
آنچه تا کنون از سوی دولت برای جبران خسارت کشاورزان عنوان شده، پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به کشاورزان است. این در حالیست که پیامدهای این سیل در زمینهای کشاورزی میتواند برای سالهای طولانی زیانهای هنگفت نه فقط به کشاورزان بلکه به کشاورزی کشور وارد کند.
دکتر فرداد فروزان مدیر گروه پژوهشی کشاورزی «پروژه ققنوس ایران» با اشاره به اینکه «سیل هم به صورت فیزیکی و هم به صورت شیمیایی به خاک صدمه میزند» در توضیحاتی به به کیهان لندن میگوید: «محصولات کشاورزی در ۴۰-۳۰ سانتیمتری اول سطح خاک رشد میکنند که بهترین و مرغوبترین خاک هم در همین قسمت است چون سطوح پایینتر برای کشاورزی تقریباً خاک مرده به حساب میآید و تنها برخی درختان آنجا ریشه میدوانند. وقتی سیل میآید، سطح بالای خاک را میشورد و میبرد و کیفیت و مرغوبیت خاک را از نظر فیزیکی و شیمیایی عوض میکند و تناسب ترکیبات شیمیایی مانند فسفات و نیترات را بهم میزند.
همچنین سیل حجمی از شن را با خود به زمینهای کشاورزی میآورد و یا شنی که در سطوح پایین خاک است بر اثر سیل روی خاک میآید. این حجم شن اصلا برای کشاورزی به درد نمیخورد و آن را باید با شیوه علمی خاصی شخم (Tillage) بزنند و حجم شن در زمین را متعادل کنند که گیاهان بتوانند ریشههای خود را در خاک پرورش داده و محصول بدهند.»
این کارشناس کشاورزی تأکید میکند که حتی اگر شدت سیل به حدی نباشد که شن را از بستر روخانهها به زمین کشاورزی بیاورد و یا خاک مرغوب سطح زمین کشاورزی را بشوردو ببرد، باز هم حجم آبی که به زمین کشاورزی وارد میشود برای مدتها باقی میماند و موجب کاهش اکسیژن خاک میشود و به همین دلیل ریشه و ساقه درختان و گیاهان میپوسند.
دکتر فرداد فروزان در ادامه میافزاید «کشاورزان و مزرعهداران معمولا قشرهای متمولی نیستند و بسیاری از آنها به دلیل خرید ابزار و ماشینآلاتی مثل تراکتور زیر بار قرض هستند، در نتیجه ضرر و زیان ناشی از نابود شدن یکبارهی محصول، مشکلات زیادی برای آنها ایجاد میکند. در چنین مواردی مرسوم است که دولت این زیان را جبران و به کشاورزان کمک مالی میکند. دولتهایی که توانمند هستند و دانش و دلسوزی بلندمدت دارند، تلاش میکنند پس از وقوع سیل به سرعت با نصب حصار و تمیزکردن راهها و احیای خاک مزارع، زمینهای کشاورزی را به حالت اول برگردانند و زمینها را حاصلخیز کنند؛ اما دولت در ایران فقط به این فکر میکند که فعلا مبلغی پول به کشاورزان پرداخت کند ولی توانمندی و دغدغه این را ندارد که برای سالهای آیندهی کشاورزان کاری انجام بشود. با این وجود تعداد زیادی از کشاورزان و دانشگاهیان با ما در ارتباط هستند تا مشاوره و کمک بگیرند.»
دکتر فروزان درباره اقدامات جبرانی دولت و کشاورزان میگوید: «مثلا یک کار مهمی که دولت میتواند انجام دهد اینست که پس از شخم زدن خاک برای مخلوط شدن دوباره شن و خاک، خیلی سریع کودهای حیوانی که آغشته به آفت نیست و آنالیز شده به زمینها بدهد که میبینیم هیچ نشانهای برای اینکه دولت در فکر انجام این اقدامات مهم باشد دیده نمیشود.»
این کارشناس کشاورزی «پروژه ققنوس ایران» ادامه میدهد: «این سیل در بدترین وقت ممکن آمد چون مهمترین فصل کشاورزی در ایران است! الان هم کشاورزان نباید بترسند و واهمه داشته باشند بلکه آنها برای اینکه خاک مزرعه دوباره زنده شود باید هر چه زودتر عملیات لازم را برای خاک کشاورزی خودشان انجام بدهند و حتی اگر بتوانند کاشت محصول را دوباره به سرعت و پس از احیای خاک انجام دهند حتی اگر محصول اینبار کم باشد مهم نیست چرا که انجام عملیات احیای خاک و یک نوبت کاشت، خاک را برای کاشت بعدی آماده میکند.»
روند معیوبی که هر بار تکرار میشود…
هر چند توضیحات فرداد فروزان نشان میدهد نیاز به هیچ معجزهای نیست و در صورت داشتن «دانش» لازم و «اراده»ی کافی، دولت میتواند از بروز تأثیرات درازمدت و جبرانناپذیر جلوگیری کند اما هیچ شاهدی مبنی بر راهکارهای علمی و عملی از سوی دولت وجود ندارد! بلکه تجربه عکس آن را نشان میدهد: بخشی از مناطق جنگزده پس از پایان جنگ ۸ سالهی ایران و عراق، سالیان سال به حال خود رها شدند. پس از زلزله بم دولت حتی قادر به شمارش تعداد جانباختگان این زلزله نبود و بخشهای مهمی از بم هنوز ویرانهی بیکفایتی مسئولان است. دو سال از زلزله کرمانشاه میگذرد و با وجود کمکهای بیدریغ مردم اما همچنان جمعیت قابل توجهی کانکسنشین هستند و خبری از آبادی در سرپلذهاب و روستاهای آن نیست! با این تجربه، مردم مناطق سلزده نیز هیچ امیدی به جبران خسارتها از سوی دولت و بازسازی خانه و کار و کسب خود ندارند.
کارنامه ضعیف حکومت در موارد مشابه یکسوی مشکل است و پاسکاریهایی که در وزارتخانهها و میان مقامات صورت میگیرد سوی دیگر مشکلات. نمایندگان مناطق سیلزده تا پایان تعطیلات مجلس شورای اسلامی ناپدید بودند و با بازگشایی مجلس نیز هیچ تحرکی از سوی آنها دیده نمیشود. روحانی نیز که خودش در سفر نوروزی قشم بود، دولتاش در اوج روزهای سیل و ویرانی در حال تلاش برای بازگرداندن مدیران استانی از سفرهای نوروزی بود! قوه قضاییه هم تنها اقدامی که به فکرش رسید ممنوعالخروج کردن مقامات محلی بود!
تنها راهی که برای دولت ماند تقاضای برداشت ۲ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی بود که با شرط و شروطهای خامنهای فعلا پا در هواست. خامنهای خواسته که از «محلهای قانونی موجود» جبران خسارت صورت گیرد و یکی از این «محلها» جابجایی در بودجه عمرانی کشور است آنهم در حالی که بودجه عمرانی کشور در سالهای گذشته صرف امور دیگر از جمله پرداخت حقوق کارکنان دولتی به دلیل کسری بودجه دولت شده است! حالا اگر این بودجه به سیلزدگان پرداخت شود یعنی اینکه پروژههای عمرانی یا نیمهکاره بمانند و یا به دلیل کمبود اعتبار، سرهمبندی شوند! بر اساس همین «دانش» و «اراده» است که ۷۲۵ پل عمدتا تازهتأسیس در سیل اخیر بطور کامل تخریب شدند!
روشنک آسترکی