[منیژه باقری]
درست سرِ بزنگاهی که میپنداشتیم
از دست رفته است هر آنچه که داشتیم
از بخشش و عشق و ایثار گرفته
تا پرچمِ کهن فرهنگی که افراشتیم
سیل آمد!
آرزوکش و خانمان بربادده
به وسعت بیتدبیری
و به پلشتی مردمفریبی
که همه چیز را برد
در این میانه اما
آسمانی که بیوقفه بارید
عدویی شد که ترس را شست
و فاصلهی میان ما را هم.
تازه آنجا بود که دیدیم, خطا انگاشتیم
دیدیم که ما در همیشهی تاریخ
بذر عزت و انسانیت را
در نهاد خود داشتیم
و در این چلهی سیاه بود که
امکان بالیدن نداشتیم
حالا که با اینهمه عذاب، بهارآمده
خاکستر دروغ را سیل برده
و ققنوسِ اصالتمان باز بپا خاسته
دیگر چه نشستنی؟
ما سرهمین بزنگاه
پس خواهیم گرفت
دیرینه سرافرازپرچمِ ایرانی که داشتیم.
فروردین ۱۳۹۸