هر سال با آغاز فصل گرما، نهادهای تبلیغاتی و انتظامی با انواع و اقسام گشتهای سرکوبگر که به «ارشاد» و «امر به معروف و نهی از منکر» مشغول هستند با هزینههای گزاف شروع به ایجاد مزاحمت برای مردم در کوچه و خیابان میکنند. این ممنوعیتها و محدودیتهای ضد حقوق شهروندی تا کنون جواب نداده است.
هر چه زمان گذشت، نه تنها مخالفان حجاب بلکه موافقان آن نیز به این نتیجه رسیدند که پوشش یک حق و اختیار فردیست و ربطی به حکومت ندارد که اینهمه برایش هزینه کند. حتا فرستادن گشتهای با ادب و نزاکت که قرار بود زنان را با استدلال نسبت به حجاب اجباری «قانع» کنند هم فایدهای نکرد!
پیشینیهی کشف حجاب و حق پوشش عمیقتر از آنست که با حکومتی که مردم روز به روز از آن فاصله گرفتهاند، بتوان آن را به فرهنگ رایج و اختیاری جامعه تبدیل کرد! آنهم در قرن بیست و یکم و با اینهمه امکانات ارتباطی با جهانی که هرگز این اندازه کوچک نبوده است.
این افتخار بزرگ در کارنامهی زنان ایران ثبت است که نخستین گروهی بودند که در برابر خمینی رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظامی که از آن برآمد، کمتر از یک ماه پس از پیروزی وی، در برابرش ایستادند و گفتند: ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم!
با اینهمه، سرکوب شدید و تار و مار نیروهای اجتماعی نه فقط زنان بلکه کل جامعه را، اگرچه موقت و اگرچه به بهایی بس سنگین، به عقب برگرداند. اگرچه در تمام سالهای گذشته علیه حجاب اجباری گفته و نوشته و حرکت شد و اگرچه در تمام دوران «استحاله رفسنجانی» و «اصلاحات خاتمی»، نیروهای استمرارطلب تندرو و کندرو این حق بنیادی را تخطئه کردند، اما سرانجام تظاهرات سراسری دیماه ۹۶ و ظهور «دختر خیابان انقلاب» با حرکت نمادین و پرمعنای ویدا موحد، مبارزه برای کشف حجاب را که نخستینبار بیش از هشتاد سال پیش از آن، به همت رضاشاه راه را برای رشد و ترقی زنان ایران گشوده بود، وارد مرحلهی تازهای شد.
در دو سال اخیر، روزی نیست که فیلم و گزارشی از زنانی که حاضر نیستند از پوشش اجباری استفاده کنند در شبکههای اجتماعی دست به دست نگردد. سه نکتهی مهم در این دور تازه از تلاش برای «کشف حجاب» وجود دارد.
یکی، انزوا و فرسودگی رقتبرانگیز افرادیست که فراتر از گشتهای حکومتی، تلاش میکنند با استدلالهای نحیف مانند «اسلامی بودن کشور» و «قانون حجاب» و یا حتا با پرخاش و خشونت پوشش مورد قبول خود را به زنان تحمیل کنند!
دیگری، پشتیبانی مردان از زنان که اگرچه دیرهنگام ولی دیر یا زود میبایست از این حقی که فقط زنانه نیست، شکل میگرفت.
سوم، بیچارگی نهاد مربوطه که حتا به زنان بیحجاب سرنشین اتومبیلها نیز رحم نمیکند و آنقدر به آنها پیامک فرستاد که ازدحام انبوه آنان در برابر ساختمان «پلیس امنیت اخلاقی» در خیابان وزرا به گردهمایی برای «کشف حجاب» تبدیل شد!
الاهه بقراط
ازادی بیانم را ارزوست
حجاب زنان، بیش از زنان توهین به مردان جامعه است و این تندروهایی که از اجبار حمایت میکنند در حقیقت دارند به خودشان و به شعور خودشان توهین میکنند و احمق و هوسران بودن و بی ریشه بودن خودشان را نشان میدهند (و همچنین کسانی که برای بانوان مزاحمت ایجاد میکنند نیز شامل همین گروه تندروها [با ظاهری متفاوت] هستند)
سازمان عفو بینالملل روز جمعه ۶ اردیبهشت گزارش داد که، بر اساس ویدیوهای منتشر شده در فضای مجازی، مژگان کشاورز در روز جهانی زن (۸ مارس) به همراه دو فعال مدنی دیگر به نامهای «منیره عربشاهی و یاسمن آریانی» در مترو تهران به صورت مسالمتآمیز به قوانین تبعیض آمیز و تحقیرآمیز حجاب اجباری در ایران با برداشتن روسرى از سر و پخش گل اعتراض میکند و از رویاى خود در رابطه با لغو حجاب اجبارى و همبستگى زنان مىگوید.
مژگان کشاورز، فعال مدنی و از معترضان به حجاب اجباری، روز پنجشنبه ۵ اردیبهشت در مقابل چشمان دختر ۹ سالهاش بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد!!.
تمام اینها برمیگرده به اسلام. تا زمانی که مردم به این مزخرفات دینی توجه کنند همین آش و همین کاسه است. دین بزرگترین خیانت را به بشریت کرده است. سکولاریسم به عنوان جدایی دین از سیاست، اولین گامی است که باید برای حذف دین برداشته شود. هر چه فریاد دارید بر سر پیامبران و انسانهای احمق (که پیرو آنهایند) بکشید که هر چه میکشیم از آن ها است
پوشش زنان و مردان در هر کشوری (اکثر کشورها) به عرف و قانون رایج در آن کشور بستگی دارد. در غرب دموکراتیک تغییراتی به مرور زمان ایجاد شد و مرزهای عرف و قانون عوض شد. در ایران تغییرات معکوس انجام گرفت و با بودن این نظام، کماکان به همین صورت باقی میماند. ولی من تعجب میکنم که حجاب اسلامی اینقدر برای نظام حاکم مهم است، در حالیکه از آن طرف، زنان را به فاحشگی مذهبی ترغیب میکنند (در مشهد، قم و اخیرا در خوزستان در رابطه با شبه نظامیان خارجی مستقر شده در آنجا) مثل آنچه که در هند، یونان و مصر قدیم بود و صدای چندانی از کسی در نمی آید!!!
جمهورى اسلامى فایر وال یا سد انرژى بسیار بزرگى را براى گذر از حجاب اجبارى ایجاد کرده است. این کار را با روسپیگرى و علاقه به انجام سکس و تن فروشى برابر دانسته و با تکیه بر لمپن ها و اقلیتى از متعصبین جامعه آن را مدیریت مى کند.
از این رو این کار زنان جسارت و اراده قوى مى خواهد. در کنار هم گذاشتن هزینه گذارى جمهورى اسلامى و اراده زنان براى مخالفت با آن، ارزش بسیار مبارزه براى کنار زدن حجاب را روشن مى سازد.
من در سروده اى گفتم
“گناه بود
اگر ز روزن حجاب
بسوى عشق خود نظر کند
و زیر لب
به یک سلام آشنا
کنار او گذر کند.”
یکى از عوامل آرامش روانى یک جامعه در زمان خود زیستن است. در زمان قدیم برخوردهاى زن و مرد در جامعه اندک بود و پوشش نوین که با واژه لخت بودن از آن نام برده مى شود، اهمیت چندانى نداشت. در اثر ورود زنان به جامعه و ارتباط بسیار نزدیک تر مرد و زن جامعه نیازمند تجربه حسى براى آرامش است. علامه دهخدا در چرند و پرند مطلبى زیبا تحت عنوان دین رفت دارد. قدیم هموا ه در مقابل تغییر ایستاده است و مذهب همواره هر تغییرى را معادل دین رفت قرار داده است. آنان که خود حاصل فریادهاى دین رفت گذشتگان هستند، امروز فریاد دین رفت را بلند مى کنند.