تارا بیگلری – نمایشگاه اندیشه آوینی هنرمندِ ایرانی- آمریکایی با عنوان «دلتنگِ خانه» (Homesick) در گالری ماریان بوسکی نیویورک با عنوان هویت دوگانه هنرمند، رابطه پیچیده و بغرنج او با گذشته و تاریخ را مورد کند و کاو و بررسی قرار میدهد.
در یکی از سالنهای سازهای بزرگی که برای نمایش آثار این هنرمند درست شده، اندیشه دو گنبد را بر دیوار نصب کرده که در آن ترکیبی از عناصر آنچه «معماری اسلامی» خوانده میشود و متأثر از فرهنگ و هنر ایران قدیم است به کار رفته.
در جای دیگری او طرحی از قرنیزها و قوسهایی که روی بوم تصویر شده را به نمایش گذاشته که باز هم وجوه ایرانی آنها در این آثار به نمایش گذاشته میشود.
آوینی در شهر بروکلین زندگی میکند. او آثاری در زمینه نقاشی و هنر چاپ و مجسمهسازی دارد که پیشتر در گالریهایی در سراسر جهان به نمایش در آمده است.
کیهان لایف با اندیشه آوینی درباره زندگی و هنرش گفتگو کرده است.
– چگونه میراث ایرانی الهامبخش آثار و سبک هنری شما بوده است؟
-من بسیار خوشبختم که متعلق به میراثیام که سرشار از رنگ، نقش و سرمشق و شعر و تاریخی است که هزاران سال پیشینه دارد. من به عنوان یک ایرانی احساس میکنم که میتوانم در همه اینها خود را غوطهور کنم و مفتخرم که هر آنچه از این تاریخ گسترده دریافت کردهام، هستهای از ارزشهای زیبا دارد و البته مهماننوازی که از ویژگیهای پایدار و اساسی هر ایرانی است.
هنگام بزرگ شدن در نیویورک، خانوادهام میراث ایرانی را در خانه جاری کرده بودند؛ ما در خانه فارسی صحبت میکردیم و غذای ایرانی میخوردیم. مادر من کار شگفتانگیزی از ادغام سنتهای فارسی و اسلامی با زیباییشناسی غربی داشت. اینها پایه و بنیان سبک من بود که فکر میکنم در آثار این نمایشگاه متبلور شده است.
– این موضوعات چگونه در نمایشگاه «دلتنگِ خانه» منعکس شده است؟
-این نقاشیها به شکل دریچههایی هستند که میتوان با «معماری و هنر اسلامی» پیوند بخورند؛ این نسبت و پیوند به آنها یک هویت بدیهی و بلاواسطه میبخشد. آنچه یک فرش به نمایش میگذارد برای ایرانیان حس آشنایی است. ما میتوانیم روی زمین روی فرش محبوبمان بنشینیم و چیزی بخوریم و یا چای بنوشیم و در مورد همه چیز از سیاست تا شعر گفتگو کنیم، بخندیم و اشک بریزیم و میزبان مهماننوازی برای مهمانمان باشیم.
گنبدهای به نمایش گذاشته شده از مکان متداولشان (یعنی از مساجد و آن بنایی که بخشی از آن هستند، نسبت به محیط اطراف) جابجا و از محور مرکزی منحرف و از طریق قاعده خود به دیوار آویخته شدهاند. از این طریق، من ایدهی «دوگانگی» را کشف میکنم، چیزی که تقریباً همهی ما که در خارج از ایران زندگی میکنیم باید درکاش کنیم و با آن کنار بیاییم.
– ایرانی بودن برای شما چه معنایی دارد؟
-در این زمینه بیشتر به حافظه و داستانهایی که خانواده گفتهاند اعتماد و تکیه میکنم زیرا مدت بسیار طولانی است که در ایران نبودهام. همچنین از زیباییشناسی که در میراث نیاکانی من وجود دارد؛ برای بررسی و پاسخ دادن به پرسشهای هویتی که ایرانی بودن چه معنایی دارد یا ایرانی- آمریکایی بودن چه معنایی دارد، از هنر استفاده میکنم. نیویورک خانه من است، خانوادهام خانه من است، اما ایرانی بودن اصل و ریشه و اساس من است.
بسیاری از ما باید متوجه این تعادل بشویم که جزیی از یک فرهنگ بسیار غنی هستیم، ولی از تأثیرات روزمرهی میراثمان دور افتادهایم.
– امیدوارید مخاطبان نمایشگاه شما چه پیامی از آن دریافت کنند؟
-جدا از اینکه بازدیدکنندگان متعلق به چه میراث و هویتی هستند امیدوارم بتوانند بفهمند که چگونه حافظه دارای لایههای مختلفی است و چگونه سنت مانند چسبی است که آنها را کنار هم نگه میدارد. این فهم و بینش به من کمک کرد تا پرسشهای مربوط به هویت را پاسخ دهم و ایدهی «خانه هر فرد از نظر هویت کجاست» را با توجه به دوگانگیهایی که داشتم کامل کنم.
*منبع: کیهان لایف
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن