پیوند سماواتی (+ویدئو) ترانه و ویدئوموزیک «جنتلمن» در ایران غوغایی بپا کرده است. ساسی مانکن با نام واقعی ساسان حیدری، موزیسین زیرزمینی دیروز در ایران و خوانندهی علنی امروز در لسآنجلس سازنده این ترانه است.
به گواهی تصاویری که از رقص و شادی کودکان و نوجوانان با این آهنگ در مدارس ایران در فضای مجازی پخش شده، این ترانه به راستی توفانی در مدارس بپا کرده است. اکثر تحلیلهایی که از دلایل استقبال شدید از این ترانه و ویدئوموزیک آن ارائه شده بیشتر معطوف است به مسائل سیاسی و نه خود متن و ویدئوی ترانه. این تحلیلها را هم میتوان اینگونه خلاصه کرد که نگاه امنیتی رژیم و برخورد سرکوبگرانه آن به نفوذ فرهنگی غرب، بجای کاستن از نفوذ آن، درست در نقطه مقابل آن درخدمت تقویت و ریشه دواندن بیشتر فرهنگ غرب قرار میگیرد. در یک کلام، هر چیز ممنوع در جامعه وسوسهانگیزتر میشود و مردم در خفا بیشتر به سوی آن جلب میشوند. تداوم چنین سیاستی در طول چهل سال گذشته مصداق «هرکس باد میکارد توفان درو میکند» است. به راستی ما شاهد هستیم که یک ترانه تنها در دو دقیقه و چهل ثانیه میتواند موجی عظیم در نسل جدید ایران ایجاد کند و چهل سال کار تبلیغاتی رژیم بر روی خردسالان و جوانان را با در انحصار داشتن رسانههای داخل کشور و بوقهای تبلیغاتی گوناگون به هیچ میگیرد.
https://youtu.be/Biu6Zvk_xJY
مسلماً عواملی بر بستر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در استقبال از یک محصول فرهنگی و هنری سهیم هستند از جمله، چنانکه گفته شد، ممنوعیت و سرکوب پدیدههای فرهنگی. اما نقطه حرکت این نوشته آن است که این بیشتر خصوصیات خود محصول فرهنگی و هنری است که نقش مهمتری در میزان مقبولیت آن ایفا میکند زیرا بستر اجتماعی «مصرف» محصولات فرهنگی و هنریای که ایرانیان برونمرز با نگاهی به مخاطبان درونمرز تولید میکنند– و غالباً هم از سوی رژیم ممنوع هستند- مشترک است. ولی تمام آنها لزوماً در داخل کشور با استقبال شدید روبرو نمیشوند چه برسد به آنکه توفانی بپا کنند.
پس باید به سراغ خود متن ترانه و ویدئوموزیکاش رفت و آن را مورد توجه قرار داد. در این کار بهتر است از تحلیلهای «روشنفکرانه» هم دوری کرد. به عبارت دقیقتر، نباید در پس کلمات و نماها بطور جدی به دنبال معانی عمیق اجتماعی و سیاسی گشت چرا که هر کلمه در ترانهها و هر نما در ویدئوموزیکها همراه با هر حرکت دوربین و یا هر جلوهی ویژه الزاما آگاهانه و با هدف نیست. ترانههای بسیاری وجود دارند که بیشتر خودانگیخته و به دور از اندیشهورزی ژرف در شکل دادن پیامشان ساخته شدهاند و مورد استقبال گرم هم قرار گرفتهاند.
دیگر آنکه، باید در نظر داشت که پیامهایی که یک ترانه پخش میکند عمدتاً در داد و ستد متقابل ذهنی بین سازندهی متن و مخاطب، ساخته و پرداخته میشوند. این پیامها لزوماً آنهایی نیستند که سازنده آگاهانه و عامدانه در پی انتشارش بوده و در موارد زیادی چه بسا شنونده و تماشاگر به تفسیر دیگری از متن میرسد. ترانه «جنتلملن» پُر از ابهام است و امکان تفسیر زیاد به شنوند و بیینده میدهد.
اما درمورد خود ترانه و ویدئوموزیک «جنتلمن» باید گفت که در برخورد اولیه با این ترانه و ویدئوی کوتاه آن، همین اختصار برجسته میشود. معمولاً در موسیقی پاپ طول زمان ترانهها ۴ الی ۵ دقیقه است. ولی این ترانه به دودقیقه و چهل ثانیه بسنده میکند. کوتاه بودن ترانه، خسته شدن از آن را به تعویق میاندازد و به شنیدن مکرر آن کمک میکند که خود میتواند تاثیرش را بیشتر کند. این تدبیری احتمالاً آگاهانه در ساخت ترانه و ویدئوموزیک آن بوده است بهخصوص با توجه به مخاطب نسل جوان امروز که به اختصار، اعم از پیامها و مطالب و ویدئوهای کوتاه عادت کرده و ترانههای کوتاه را ترجیح میدهد.
دیگر آنکه درجهی بالایی ازهمتنیدگی بین ترانه و ویدئوموزیک آن دیده میشود. تو گویی که شنیدن آن بدون تماشای این ویدئو، ناقص است و میزان تاثیرگذاری آن را کم میکند. سلسلهی فشردهای از کلام بعضاً گنگ و مبهم در همراهی با تصاویری سیال و حرکتهای سریع، فرصتی برای توقف و تأمل در مخاطب باقی نمیگذارد. این نیز خوراک کودکان و نوجوانان است که در مصرف محصولات فرهنگی و هنری طبیعتاً بیشتر به دنبال شادی و تخلیه انرژی هستند تا یافتن معانی در آن. به یاد داشته باشیم که شگرد حاکم در صنعت ویدئوموزیک، تنوع و تناوب سریع تصاویر در همراهی با ریتمهای سریع است. بر اساس این شگرد، هرکدام از تصاویر کوتاه سریعاً باید با تصویر کوتاه دیگری جایگزین شوند تا تماشاگر زیر بمباران فشرده و شدید و مسلسلوار قرار گیرد و فرصت اندیشه از او سلب شود و از این فن و هنر صرفاً لذت ببرد.
خود ساسی مانکن در پیام اینستاگرامی به علی مطهری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی که دانشآموزان در روز کشته شدن پدرش، مرتضی مطهری، که به همین مناسبت «روز معلم» در جمهوری اسلامی نامگذاری شده گفته است: «آقای مطهری من شما رو به چالش دعوت میکنم. آهنگ جنتلمن رو گوش بدید با صدای بلند، اگه خودتون نرقصیدید، بُردید».
علی مطهری در مخالفت با موسیقی امثال ساسی مانکن، خواستار برکناری مدیران این مدارس و پاسخگویی وزیر آموزش و پرورش درباره «کلیپهای رقاصی» شده است!
به این ترتیب، سازندهی این ترانهها و ویدئوموزیکها در پی رقصاندن مخاطب است. این خود هدفی روشن و کوتاه است که تا درجهای هم رمز موفقیت این ترانه است. میدانیم که در کودکان و نوجوانان انرژی سریعاً تولید شده و باید تخلیه شود. این ترانه شرایط مناسب تخلیهی انرژی کودکان و نوجوانان را فراهم میکند. برخی بیشتر با توجه به همین کیفیت رقص و شادیبرانگیزی این ترانه- که حق طبیعی بچههاست- موفقیت آن را توضیح دادهاند.
ولی اگر به دنبال منطقی محکم و انسجام در کلام این ترانه و تصاویر آن هستید چندان موفق نمیشوید. به نظر میرسد که وزن و استفاده از اصطلاحاتی که در مکالمات عامیانه در تهران و کلانشهرهای بزرگ ایران امروز در بین جوانان رایج است، در موفقیت آن نقش مهمی دارد. به اینها، چند کلمه و اصطلاح انگلیسی مانند «سینگل» Single و «فیمس» famous و… هم اضافه شده و تنوع کلامی را نیز شدت بخشیده است.
نکتهی دیگر اینکه سیگنالهای متفاوت، اگر نه متضاد، از آن به گوش میرسد. در جایی، خواننده زن از «جنتلمن» بودن مردش میگوید و در جواب، مردش از یگانه عشق خود میگوید که احتمالاً میتواند به معنای ستایش عشق یک مرد و زن تفسیر شود. حال بگذریم از اینکه خواننده زن کلمه «آقامون» را به کار میبرد که کلمهای سنتی و کاملا بیگانه نسبت به فضای مدرن این ترانه است. ولی این عبارات اگر ستایش عشق هم باشد، خیلی زود در میان کلمات و عبارات بیربط و تا حدی متضاد، گم میشود؛ مثلاً کمی بعد کلامی در ستایش تجرد به گوش میرسد: «به سلامتی سینگلها و دهه شصت و هفتادیها».
تصاویر ویدئوموزیک «جنتلمن» نیز دارای وحدت و انسجام نیستند؛ مثلاً دختران ابتدا با لباسهای رایج در ایران کنونی و با حجاب اجباری در آن ظاهر میشوند. بعد همان دخترها گاه لباس سنتی هندی به تن میکنند و گاه با لباسهای باز و کوتاه غربی و با حرکاتی اغواگرانه ظاهر میشوند. در جایی دیگر در بخش بسیار کوتاهی از ویدئوموزیک، تصویر و صدای کوتاه عادل فردوسیپور مفسر ورزشی معروف جمهوری اسلامی که از صدا و سیمایش کنار گذاشته شده دیده و شنیده میشود. این احتمالاً بر میگردد به محبوبیت او بین نسل جوان کنونی ایران که این ویدئوموزیک از آن بهرهبرداری میکند. در جایی دیگر خواننده میگوید: «اینجا تهرانه اگه شاخ بشی اینجا کار دستت میدن» و بلافاصله خنده و تمسخر دختران را میشنویم. معلوم نیست این عبارت چرا سر و کلهاش در این ترانه و ویدئو که معلوم است در تهران نیست، پیدا شده است.
باری، با توجه به تکثر و تنوع مضامین در این ترانه و استقبال گرمی که کودکان و نوجوانان از آن کردهاند میتوان نتیجه گرفت که در این زمانه دیگر یگانگی در معنا و ساختار تصویری در محصول فرهنگی و هنری چندان اهمیت ندارد و میتوان با سیگنالهای مختلف و گاه متضاد در یک ویدئوموزیک کوتاه مخاطبان را جذب و شارژ کرد و به رقص و شادی کشاند؛ نکتهای که خود خواننده نیز در این ترانه میگوید: «همه میگن ساسی پاشو همه رو برقصون دادا!»
ناگفته نماند که برخی این تکثر و تنوع در کلام و تصویر را به نگاه فراگیرندهی آن تفسیر میکنند و علاقه کودکان و نوجوانان را با توسل به آن توضیح میدهند که البته تفسیری منطقی است. شواهد بسیاری وجود دارد که کودکان و نوجوانان اگر در محیط اجتماعی فراگیرنده و به دور از تعصبهای نژادی، ملی و دینی و مذهبی و جنسی و جنسیتی پرورش پیدا کنند، گرایش طبیعی و غریزی آنها به پیشباز تنوع و تکثر میرود و رفتار بدون پیشداوری با دیگران دارند.
اما با وجود تمام نکاتی که در بالا به آنها اشاره شد، به گمان من آنچه موفقیت این ترانه و ویدئوموزیک و استقبال فراوان در ایران امروز را از آن باعث شده علاوه بر کیفیت شادی و رقصبرانگیز آن، که حتما ناشی از شرایط ایران امروز است، عناصری نیز در متن این ترانه و ویدئویش حضور دارند که اگرچه کمی پوشیدهتر عمل میکنند اما در موفقیت آن نقش دارند.
یکی اینکه، ساسی مانکن زمان چندان طولانی نیست که در لسآنجلس اقامت گزیده. یعنی او از خردهفرهنگ نوجوانان و جوانان ایران امروز و اصطلاحات عامیانه آنها هنوز به دور نیفتاده. الگوی کودکان هم، نوجوانان و جوانان هستند. یعنی هر آنچه بزرگترها به آن علاقه دارند مورد تقلید کودکان قرار میگیرد زیرا احساس یگانگی با یک خردهفرهنگ و کاربرد اصطلاحات عامیانه برای کودکان جالب است. این به راستی هنر میخواهد که کسی از لسآنجلس با مردم عادی در ایران ارتباط برقرار کند. خواننده در جایی میگوید: «شنوندگان عزیز، صدای مرا از لسآنجلس کالیفرنیا میشنوید.»
دیگر آنکه آنچه در مورد فراگیر بودن کلام و تصویر این ترانه و نماهنگ برجسته میشود، گنجاندن دختران با حجاب اجباری در ایران امروز است که به نوعی آنها را وارد دنیای جهانی شده و متکثر کنونی در یک ویدئوموزیک شاد و رقصبرانگیز میکند. در ایرانی که رژیم اسلامیاش همواره در فکر به انزوا کشاندن نسل جدید و تربیت مکتبی آنها در دنیای امروز است، احساس پیوند با جهان پویا و مدرن برای مخاطبان در ایران دلنشین است. پیام تلویحی «جنتلمن» با عبارات متناقض و نامربوط و «لسآنجلسی» این است که: «ای کودکان و نوجوانان ایران امروز، شما نه در انزوا بلکه بخشی از دنیای بزرگ و متحول کنونی هستید!» این پیام به نظر نگارنده دلیل اصلی توفانی است که در ایران بپا شده و مقامات جمهوری اسلامی را به واکنش واداشته است.