رها – زمانی فیلسوفی گفته بود که سالهایی در تاریخ هست که تراکم حوادثشان بیش از قرنهاست. ما در چنین سالیانی زندگی میکنیم. رخدادهای بدیع و گاه غیرقابل باور عادی میشوند و دیگر حیرتی در کار نیست. دوستان دشمناند و تو با خود نجوا میکنی که «خود غلط بود آنچه میپنداشتیم.»
در تازهترین چنین رخدادهایی نوشکفته و غیرقابل باور، خوانندهای که عمده محبوبیتش را از براندازانی داشت که با او آیتالله بیبیسی را زمزمه میکردند به ناگاه با چرخشی کامل میهمان آیتالله میشود، با دردانه جمهوری اسلامی در بیبیسی، نرد عشق میبازد و مسیح علینژاد را آماج کلمات زهرآگین اما میانتهی خود میکند. بیآنکه سندی رو کند همگام با پروپاگاندای نظام مقدس به او وصله بیزنس کردن در لوای کمپینهایش میزند، واژه «مسیخ» را میآفریند تا حقیقت فرومایگی را نقاب فیلسوفانه زده باشد. بعید نیست که تیمی در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هماکنون مشغول سندسازی باشد که دست شاهینشان خالی نباشد و در حضور عارفانهی بعدیش در سیمای منفور آیتالله بیبیسی ادعایش را به اسناد وزارت اطلاعات بیاراید. اما مسیح علینژاد را دشمنان قسمخورده بیشمار است، حال یکی بیشتر. اما چرا او را چنین دشمنانی باید؟ او مگر به چه مشغول است که تاوانش حجرههای هزارتوی نخوت و دشمنی است؟
در ادامه خواهم کوشید به زاویههایی کمتر دیده شده در کمپینهای مسیح علینژاد بپردازم. زینسو، واکاوی کارکرد «رمزها» در قوام و بقای دیکتاتوریها ضروری است. اما رمزهای دیکتاتور چیستند و به چکار میآیند؟ در نظامهای دیکتاتوری رمزها نقشی غیرقابل انکار ایفا میکنند. رمزها فریزها/ مناسکی هستند که دوری یا نزدیکی به دیکتاتور و فرمانبرداری یا ایستادگی در مقابلش را نمایندگی میکنند. مثلا رمز «پیشوا» در آلمان هیتلری، یا «خلق»، «اردوگاه سوسیالیزم» و «رفیق» در نظام استالینی و «فتنه»، «ضدانقلاب»، «جریان انحرافی»، «معاند»، «اسلام ولایی» و… در جمهوری اسلامی رمزهایی هستند که دیکتاتور طراحی میکند تا توسط مریدان تکرار شوند. مثلا در جریان «جنبش سبز» میزان وفاداری به شخص دیکتاتور با رمز «فتنه» ارزیابی میشد و در مواجهه با زیادهخواهیهای احمدی نژاد، رمز «جریان انحرافی» معیار وفاداری به دیکتاتور بود.
هیچ نظام دیکتاتوری بدون سیاههای از رمزها، که جایگاه خدایگان و بنده را معین کند امکان استمرار ندارد. شاید گاه با تمسخر بجای مهر نماز بر پیشانی مدیران جمهوری اسلامی بنگرید، بطور واضحی جای مهرها بر پیشانی بندگانِ دیکتاتور نه از سجده بسیار، که به وضوح ساختگی هستند. اما این اَشکال عجیب بر پیشانی مدیران جمهوری اسلامی، رمزهایی هستند که به دیکتاتور پیغام میدهند که ما با تو هستیم و با تو شریک خواهیم بود در قتلعام و دزدی و اختلاس و غصب. برای ما مضحک، اما برای آنها نان و آب است. مناصب به آنهایی میرسد که رمزهای سلطانشان را تکرار میکنند و نفوذ، رانت و ژن خوب مال آنهاست که رمزها را پس از دیکتاتور نشخوار.
یکی از قدرتمندترین رمزهای جمهوریاسلامی «حجاب» و «عفاف» است. رمزی که همه ارکان قدرت سوگلیاش میدارند، چرا که با این رمز- ایدئولوژیک، نیمی از جامعه را مستقیما سرکوب میکنند و ترس را با تقدسدادن به این رمز ابدی میکنند. مهم نیست که نوکرها و بندگان دیکتاتور خود شخصا به حجاب و عفاف باور دارند یا نه، که البته بسیاریشان ندارند، اما کارکرد رمزها از اعتقاد شخصی فراتر میرود و امتی یکدست، مطیع و فرمانبر میآفریند. ناگزیر پیداست که تزلزل در رمزهای محبوب دیکتاتور، ارکان استبداد را خواهد لرزاند. مثلا رمز «فرقه ضاله بهائی» را ببینید. بدون وفاداری به این رمز ترقی در ردههای بالای جمهوری اسلامی ممکن نیست. حال اگر فعالی کمپینی ایجاد کند که در آن مردم بهائیان را دوست خود بخوانند، واکنش دیکتاتور به خونریزترین وجه ممکن خواهد بود که دیکتاتور عبور از رمزهایش را تحمل نخواهد کرد.
اینجاست که میتوان قدرتمندی کمپینهای مسیح علینژاد را دریافت. او رمزهای دیکتاتور را به چالش میکشد و حجاب و عفاف حکومت ساخته را به تمسخر میگیرد، و جنبشی اجتماعی را به پهنای یک کشور سازمان میدهد. هیچکدام از رمزهای دیکتاتور به اندازه «حفظ حجاب» و «عفاف» در این چهل سال مورد قبول همه جناحهای نظام نبوده است.
مسیح علینژاد نه اینکه موجد جنبش زنان باشد ولی بیشک از بهترین سازماندهندگان آن است. متاسفانه بسیار شنیدهایم که گویا براندازی با کمپینهای علینژاد منافات دارد یا اینکه سعی کردهاند کارهای او را کوچک جلوه دهند، اما هیچ عمل براندازانهای رادیکالتر از آنچه علینژاد انجام میدهد نیست: کمپینهایی که چون سیلاب بنیانهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را در خود غرق میکند.
ما در دورهی پساآگاهی زندگی میکنیم. بدین معنا که از جوان و پیر و زن و مرد همگی آگاهند که دغدغه جمهوری اسلامی رفاه و آسایش مردم نیست بلکه وفاداری به ایدئولوژی جهانستیز اسلامی است. پس چرا با وجود آگاهی کافی از ماهیت ضدمدرن و فقیرپرور جمهوری اسلامی هنوز اعتراضات قدرتمندی که کلیت این نظام فاسد را به چالش بکشد شکل نگرفته است؟ دلایل قطعا متعددند، اما یکی حتما ترس عمومی از سرکوبگری خونین جمهوری اسلامی است که روی خونریزترین دیکتاتورهای تاریخ را سفید کرده است. در این شرایط هر کمپینی که شهروندان را یاری کند که از ترس عبور کنند و دیکتاتور و نمادهایش را به چالش بکشند بزرگترین تهدید برای جمهوری اسلامی خواهد بود. دختری گمنام در شهری کوچک با دوربین موبایلش حماسه مقاومت و عبور از ترس را به تصویر میکشد و پیام مقاومت را به دیگری میرساند و مقاومتِ جمعی دخترکانی گمنام بلای بیپایانی بر صلابت پوشالین دیکتاتور میشود. کمپینهای مسیح علینژاد یأس را به امید و ترس را به ایستادگی تبدیل کردهاند.
براندازان خسته از ستم بسیج و سپاه چه به زیبایی هشتگ «مشت ما اسلحه ما» را آفریدند تا مقاومت را تعالی بخشند. اما حتی مشتهای گرهکردهای که با مزدبگیران دیکتاتور میجنگند باید به تصویر کشیده شوند تا لذت مقاومت را در همه جای میهن بپراکنند چرا که نشر مقاومت تجلی مقاومتی نو خواهد بود. پس «دوربین» به مثابه سلاح بیپناهان و «مشت» آنگاه که بیپناهان به هم میپیوندند چه هارمونی زیبایی را مینوازند.
خطر بزرگی است مسیح علینژاد، که کمپینهایش، دختران بینام و نشان و ازیادرفتهای را به اکتیویستهایی تبدیل کرد که بلای جان جمهوری اسلامی شدهاند. و دیگر نباید متعجب بود که براندازان حکومتساخته از یکسو، و پروپاگاندای ولایی از سوی دیگر کمر به شکستن وی بستهاند. عشقبازی منحوس شاهین نجفی و رعنا رحیمپور، اتحاد برانداز حکومتساخته بود با دستگاه تبلیغات جمهوری اسلامی. در چهرهی رعنا رحیمپور که قبلا در چشمان ایرانیان سوخته بود با هذیانگوییهای مضحک شاهین نجفی، که آبرویش را با خشنودی آیتالله بیبیسی معامله کرد، سمفونی ناهمگون و گوشخراشی است که یک معنا بیشتر ندارد: کمپینهای مسیح علینژاد ضربهای کاریست بر پیکر بیرمق انواع آیتاللهها!
دیگر اینکه مسیح علینژادبه صدایی رسا در مقابل جمهوری اسلامی و فرستادگان جمهوریاسلامی به خارج از کشور، مانند بهنود، نایاک، AyatollahBBCو غیره تبدیل شده است. علینژاد پدیدهای است نو در مبارزه سیاسی. او نیمی از جامعه را به نافرمانی سازمانیافته فرا میخواند و نافرمانی با کمپینهای او قدرت میگیرد. پمپئو و دستیارانش اتفاقی نیست که با او ملاقات میکنند. براندازان بسیار گلایه دارند از نفوذ اصلاحطلبان فاسد در خط دادن به سیاستمداران غربی، اما علینژادها میتوانند صدای رسای بخش بزرگی از اپوزیسیونی باشند که خواهان تغییر جمهوری اسلامی هستند.
مقاومت مشروع است.
ناشناس
درخواست ( مختلط ) شدن (اجباری ) دوره اموزشی دختران و پسران نه ( پوشش ) از مهد کودک . دبستان .دبیرستان و دانشگاه مهم ترین گام و سنگ زیر بنای ایرانی ازاد و اباد خواهد بود . اگر فرهنگیان و معلمین پدران و مادران و جامعه بیدار و اسیر ایران از امروز در پی بر کشیدن این خواست خود دست به تبلیغ همه جانبه بزنند و از همه اصناف بخواهند برای ایرانی ازاد با انان هم صف متحد شوند قدم مهمی بر داشته اند . رژیم اخوندی ازاین موضوع بیشتر از بی حجابی میترسد . محمد رضاه شاه فقید به این مهم پی برده بود و در ۵ سال اواخر حکومت او این طرح در ایران اغاز شده بود . تصور کنید این طرح به مدت چهل سال در ایران ادامه می داشت . رضاه شاه روحت شاد .
این هم میهنانی که هرکس بخواهد برای میهن خودش گامی بردارد حمله میکنند و بقول خودشان مو را از ماست میخواهند بیرون بکشند اولا که خودشان جز پنهان شدن در زیر نامهای با حجاب معلوم نیست که برای ایران کار جدی چه کرده اند . دوم اینکه هر کس که ایرانی است حق دارد با ظرفیت های خودش برای میهنش کاری بکند که توانایی آن کار رادارد. شما که نمی توانید مانع مبارزه انفرادی افراد شوید مگر اینکه از سوی رژیم باشید که چنین غیر منصفانه و بیرحمانه به این و آن میپرید نام این فرد ناشناس را که مرتبا هم به کیهان متلک میگوید زیر خیلی از مقالات میبینیم.اگر مامور نیستید کمی منصف باشید
این بابا هیچ است فقط باعث شده تمرکزمبارزه بارژیم تحلیل رودوتقلیل پیداکندبه شال وروسری بنده ی خداشرایط دموکراتیک مهیاشودتوبروکناردریا لخت مادرزادبپرتوی آب اگرکسی کارت داشت .
این خودزنی نیست، دقت بالا است.
خوشبختانه یاد گرفتیم که فریب هنرنمایی این افراد را نخوریم. مگر علی شریعتی با همین هنرنمایی ها ما را بدبخت نکرد؟
چقدر خوب است که دقت مردم در این زمینه ها بالا رفته و مو را از ماست میکشند
احسنت بر تو مقاله نویس عزیز
مقاله ای بی نهایت گویا و باز کردن مشتی از افرادی که برای حکو مت مزدوری میکنند و علینژاد را میکوبند
تنها مسیح برای برانداختن کافی است آن رهبری پر قدرت است رستم دستان زمانه ما لباس یک خانم بینهایت شجاع ایرانی
احسنت بر مقاله نویس مو شکاف و احسنت بر مسیح بت شکن —ارتشبد کوروش بزرگ.
خود زنی ما ایرانی ها هم داستانی است پر اشک و خون . مبارزه بکنی ایراد میگیرند که چرا اینجور و نه چرا آن طور . مبارزه نکنی می گویند بی تفاوت و بی غیرت و بی تعصب نسبت به میهن . هرکس درون ایران مبارزه میکند میگویند از خودشان است !هم میهنان ما بیشتر از اینکه تشویق کنند قلم پای مبارزان را میشکنند. برفرض هم این خانم اصلاح طلب است مگر یک اصلاح طلب ایرانی نیست و نباید نظرش عوض شده بخواهد با رژیم بجنگد . ما مردم مشکل روانی داریم خودمان کاری نمیکنیم فقط بلدیم ایراد بگیریم .
مسیح قمى واقعا هـنر مند خوبى است
نه تنهـا جایزه اسکار بلکه جایزه سیمرغ فجر هـم باید به أو بدهـند
(البته نه یواشکى )
اول یادآوری یک واقعیت تاریخی:
نظام اسلامی یک محصول است. محصول استقرار استبداد کشورهایی مثل آمریکا در ایران.
حال چند نکته گویا:
۱) ایشان در رسانه مسلط VOA کار میکنند و آنجا یکی از منابع حقوقشان است.
۲) دیدار با آقای پمپئو و نشان دادن بدبختی های روزمره ایرانیان و دریوزگی حقوق مردم از قدرتی بسیار بزرگتر و مسلط تر از ج.ا
۳) رابطه ایشان با مرجان آل آقا و پاسخی که هنگام مطرح شدن مسئله در فضای مجازی نوشتند.
۴) شوهر خانم علینژاد (کامبیز فروهر) سابقه عضویت در نایاک را دارد.
و…
همه این ها یعنی با قدرت و بر مردم بودن.
علی نژاد ژورنالیست بسیار خوبی است. لزومی نداشت وارد عرصه هایی شود که در آنها کمتر مطالعه، تجربه و استعداد دارد. من هنوز منتظرم رابطه او و آن خانم فراری به کانادا را بدانم. متاسفانه اکثر فعالان متواری از ایران سوابقی دارند که آنها را مستعد بهره برداری بازیگران مختلف می کند.
همچنین نمایش خشونت عوامل حکومت و فیلم گرفتن از آنها آبروی آنها را در جامعه بین المللی میبرد و دیگر به راحتی نمی توانند از طرف مردم حرف های خودشان را بزنند و جامعه بین الملل را بیش از این فریب دهند. این به ظاهر هنرمندها هم که به جای حمله به جمهوری اسلامی فقط به اسلام حمله میکنند فقط مهره های رزرو شده و سوپاپ های اطمینان های رژیم هستند که از سال ها قبل در جاهای موردنظر قرار داده شده اند تا زمانی که وقت استفاده از آنها رسید توسط رژیم به کار گرفته شوند.
کسانی که میگن کمپین خانم علی نژاد بیهوده است یا نباید جدی گرفته شود کاملا در اشتباه هستند، چرا جمهوری اسلامی اینقدر روی حجاب اجباری اش اصرار دارد و هرکس که حجاب را بردارد یا برای برداشتن آن تبلیغ کند تا چندین سال زندانی می شود؟! چون یکی از پایه های اصلی دیکتاتوری اینها همین است، توجه شود که حجاب اختیاری نمادی از آزادی زنان و از بدیهی ترین حقوق آنها در یک جامعه سالم است و با سرکوب آن در حقیقت دارند یک جامعه را سرکوب میکنند (هم زنان و هم مردان[چرا که اجبار حجاب برای زن توهین به مردان جامعه نیز است]).
اینکه تو نام یک زندانی سیاسی را در کامنتهای لایوْ ات ban کنی تا بالا نیاید، نشانه بیهنری تو ست۔
همزمان با انتشار آهنگ «مسیخ»
دفاعیه خوبی بود ﴿اینکه مذبوحانه بود یا نه، نمیدانم﴾۔
به ایشان بفرمایید تا حالا اسم «هنگامه شهیدی» به گوششان خورده یا خیر؟
اول اینکه چرا ایشون اینهمه اصرار دارد به جای نام اصلی خود، مصی [معصومه] از نام مردانه ”مسیح” استفاده کند؟!
مشکل حکایتیست که تقریر می کنند! زمانی که ایران بودم، دورۀ به اصطلاح اصلاحات در روزنامه های پیشرو، اخبار راجع به ایشان را می خواندم و به نظرم مخالف نظام بود و هنوز هم همین طور فکر می کنم. درضمن من ۲ بار به خاتمی رأی دادم، نه برای تأیید نظام بلکه به اشتباه فکر می کردم این روش حذف تند روهاست.
حیف نام شاهین . و جه گویااست نام فامیلشان نجفی . . . تناقص تا عمق وجود یک موجود . حال صفات بشر و انسان و ایرانی و ایرنیت جای خود . از افکار و گفتار و رفتارشان دقیقا به ادرس محسن کلاشینکف فیلمساز وزارت اطلاعات و محسن نامجو وسعید حجاریان و گنجی و استمرار طلبان هزار چهره و هزار شغل میرسی .
۴- باید این لباس کثیف تروریست خواندن نام ایران که توسط اخوندهای متعفن مافیای مارکسیست پوتینیزم یا همان اتحاد سرخ و سیاه به وقوع پیوست را از دامن ایران و ایرانیت بزداییم و دوباره نام ایران شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله تاریخی با همه بزرگانش از کورش و فردوسی و تا رضاه شاه را که امروز همه جوانان فریاد میزنند روحت شاد را حامه عمل بپوشانیم . برقرار باد حکومت شاهنشاهی سکولار دموکرات پارلمانی در ایران . درود بر شاهزاده رضا پهلوی . رضا شاه روحت شاد.
۲- افکار و گفتار و کردار نیک را چه در تولید فرهنگ عام و خاص و چه در سیاست و سیاستگزاری در رفاه و تولید و ارامش و اموزش و پرورش باید با پافشاری و ترویج ان در همه احزاب و گروه ها و هویت طلبی ایرانیمان قرار بدهیم . ۳- مسله حجاب . حق بیان . ازادی صد ها حقوق اولیه ای که از مردم مظلوم سلب شده فقط باسر نگونی حکومت مارکسیست اخوندی اسلامی بی بی سی نشان انجام شدنی می باشد .
– تنها عمل بر اندازانه حقیقی و انچه ملت با عملش نشان میدهد و می خواهد ان را سر مقبره کوروش با زبان بی زبانی فریاد میزند و میطلبد٬ باز گشت به هویت ایرانی و شاد زیستن است .
کشف حجاب بزرگترین خدمت فرهنگی رضاشاه بزرگ است که به نیمی از جمعیت انسانها در ایران شخصیت داد آزادی داد. افسوس که یک مشت مشنگ عقب مانده روان پریش دانشگاهی کت شلوار کراواتی مارکسیست به نام بنیانگذاران مجاهدین ضد خلق سنگ اسلام سیاسی را به سینه زدند و درد اسلام گرفتند و به جای تبلیغ ارزشهای ایرانی ملی مبلغ حجاب اسلامی اسلام محمد قران نهج البلاغه ۱۲ امام ۱۴ معصوم مکه مدینه کربلا نجف تاسوعا عاشورا سینه زنی شدند و خشونت مقدس اسلامی و جهاد را زنده کردند و به اسلام سیاسی و روحانیت که در بین طبقه متوسط و دانشگاهی هیچ ارزش و اعتباری نداشت اعتبار ارزش دادند و باعث و بانی حکومت اسلامی شدند لعنت و نفرین بر آنها.
کمپین اینترنتی گذاشتن هم شد مبارزه؟ پس آنهایی که در سیاهچال های رژیم هستند را چه می نامید؟ این خانم عددی نیست که بزرگش می کنید.
بنظرم، موضع گیری بی بی سی فارسی و اصولا هر نوع رسانه و بوق تبلیغاتی ولایت معاش و همچنین دیاثت مداران درون و برون مرزی بر علیه فعالان مدنی و اجتماعی، معیار مناسب و ساده و آسانی برای سنجش میزان تاثیر و حقانیت آنان است. البته موضع بسیجیان سایبری را نیز ، به عنوان مخلفات و ملات و نخود کاسه داغ تر از آش، می توان در نظر گرفت!!!! ضمنا نویسنده محترم مقاله، توضیح نداده اند که شاهین نجفی را با چه تعریفی هنرمند دانسته اند( چه از نظر هنر برای هنر و چه از نظر هنر برای مردم).
رها جان ممنونم که درباره ی خانم علی نژاد نوشتی؛ چون ایشان واقعا داشت فراموش میشد و شاید هم فراموش شده بود. به هرحال این سرنوشت محتوم همه ی محافظه کاران است. خانم علی نژاد گرامی برای برانداز شدن راهی طولانی در پیش دارند. من بهترین ها را برای ایشان آرزو دارم اما نمیتوانم ایشان را جدی بگیرم. ایکاش با صراحت بیشتری در مورد رژیم موضع گیری کنند. آزادیهای یواشکی و کشف حجاب، هیجان انگیز است اما بسیار نازل است و انگشت روی نقطه ی اصلی نمیگذارد.
شاهین نجفی یک مارکسیست کامل است. در بی اخلاقی و بی وجودی کمونیست ها همین بس که اکنون حامیان مافیای به شدت فاسد حضرت پوتین ، دیکتاتورهای فاسد آمریکای مرکزی و آسیایی هستند و کارتل های مواد مخدر در سراسر جهان .مارکسیست ها هنوز به چرندیات مارکس و کتاب کاپیتال باور دارند و فکر می کنند می توانند یک زندگی رویایی برای همه ایجاد کنند البته با دیکتاتوری و انواع جنایات و کشتار وسیع .حاصل مارکسیسم چیزی نیست جز جنایت های وسیع دولتی و مافیاهای به شدت فاسد
این نوشته به شدت غیر کارشناسی و پر از دروغ و عوام فریبی بود.
هیچ عمل براندازانهای رادیکالتر از آنچه علینژاد انجام میدهد نیست: ؟ ؟
دروغ از این بزرگ تر ؛ هیچ عمل براندازانهای رادیکالتر از آنچه علینژاد انجام میدهد نیست: کمپینهایی که چون سیلاب بنیانهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را در خود غرق میکند.
اعتراضات خیابانی مردم پس چه بود
ایا برقص تا برقصیم یک جنبش است؟
تعجب میکنم. چرا نظر مخالف درباره ی خانم علی نژاد را منتشر نمیکنید؟
به گمانم رها خانم از دوستان خانم علی نژاد هستند. واقعاً ایشان را در حد مارتین لوتر کینگ بالا بردید. این آش خیلی شور شده است.
چرا خانم علی نژاد، کشف حجاب دختران فیروزه ای را منعکس نکرد؟ چرا در مورد سپاه سکوت کرد؟ چرا باید فکر کنیم که ایشان دست از اصلاح طلبی برداشته؟ چرا راجع به منبع حقوق و مزایایش شفاف سازی نمیکند؟ چرا …؟ رها جان، حجاب اختیاری مسئله ی مهمی نیست و اگر رژیم برود خودبخود محقق میشود. ببخشید اما من به خانم علی نژاد باور ندارم چون حرکتی که نشان دهد از اصلاح طلبی دور شده اند نمیبینم. ایشان فقط هیجان کاذب دارد و از نظر من یک سلبریتی سیاسی است.
اینها هنرمند نیستند که اگر بودند حتما میکل آنژ و داوینچی و ماریا کالاس و هیچکاک در قبر هایشان می لرزیدند. حداکثر لمپن پرولتاریای در خدمت بورژوازی شیعه، چه از نوع استمرار طلب و چه اپوزیسیون نمای دیاثت مدار هستند. علت واکنش های عصبی به مسیح علینژاد، از دو سوی طیف بورژوازی شیعه، زن بودن و مبارزات آزادیخواهانه اوست. نخبگان و روشنفکران و اینتلیجنسیای فاسد و نابکار و فاشیست و ولایت معاش ودیاثت منش بورژوازی شیعه به حقوق بشر وآزادی حساسیت مزمن وحاد دارند.
مفهومی که واژه هنرمند بیانگر آن است، در خلافت شیعه مسخ شده است. چه هنرمندان درون مرز که در عرصه خالی رقابت، با بازنشستگی اجباری ،آوارگی و ممنوعیت هنرمندان کهنسال و یا نشکفتن استعدادهای جوان ، همچون آن خواننده پر مدعا ملقب به استاد که صدای نعره مانندش همچون فریاد میت از وحشت نکیر و منکر است، یا آن نقاش آماتور که با وقاحت آثار نقاشان درجه چندم را کپی می کند، یا آن کارگردان که هی اسکار میگیرد و به ریش کورساوا و برگمن و لومت و کوبریک که هرکز اسکار بهترین کارگردانی را نگرفتند، کر کر می خندد؛ و چه هنرمندان برون مرزی که به واسطه فحاشی و لمپنیسم و شامورتی بازی اپوزیسیونی محبوب شدند.