یک استاد جامعهشناسى مىگوید، موسیقى کنونى ایران نمک بر زخم جوانان مىپاشد و هرگاه موسیقى فعلى را گوش مىدهم به این فکر مىکنم آن جوانى که در روابطش دچار سرخوردگى شده با شنیدن این آثار چه بلایى سرش مىآید؟
به گفته این روانشناس، در میان هنرها موسیقى از بقیه مردم پسندتر است و مىتوان گفت موسیقى و گونههاى مختلف آن بر اساس تفکر و روحیه انسانها در هر اجتماع سمت و سو پیدا مىکند و کیفیت آن نیز بستگى به سلیقه و نوع تقاضاى مخاطبان دارد. خواسته شنوندهها هم برگرفته از شرایط سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى هر کشور است. یعنى اینکه شرایط بغرنج اجتماعى یک کشور، مردم آن را به شنیدن موسیقى غمانگیز سوق مىدهد و در جاى دیگرى از دنیا که شرایط اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و سیاسى ایدهآل است مردم خواستار و طرفدار موسیقى شاد هستند.
امیرمحمود حریرچى در گفتگویی با خبرگزاری ایلنا درباره علل پیدایش موسیقى غمانگیز مىگوید، در اغلب کشورهاى دنیا موسیقى غمانگیز از زیرزمینى بودن این هنر سرچشمه مىگیرد به این دلیل که مسائل و مشکلاتى در آنجا وجود داشته که علنا مطرح نمىشود و در نتیجه اعتراضهایى را در پى داشته است و در این میان برخى گروهها اعتراض خود را در قالب موسیقى بیان مىکنند. موسیقى زیرزمینى در ایران نیز چنین رویهاى داشته و دارد و در تمام مدت نوعى غم را به مخاطب منتقل مىکند و باعث ایجاد دیدگاههاى منفى مىشود. مثلا از زنها مواخذه مىکند چرا مرا ترک کردى؟ یا چرا تنهایم گذاشتى و کجا رفتى، چرا نماندى و نیستى؟!
او افزوده، در سطح دنیا موسیقى راک موسیقى اعتراض است و ترانهسرا و خواننده در قالبى مشخص با عنوان راک به بیان مسائل مختلف مىپردازند که در آن اجتماع وجود دارد و به این وسیله اعتراضشان را به زبان مىآورند. سبکى هم هست به نام «هوى راک» که در آن واقعا فحاشى مىکنند.
حریرچى ادامه داده، و اما آنچه که موسیقى غم نام گرفته در ایران پدیدهاى است نو. آثارى که در گذشته ساخته مىشدند غمانگیز بودند و غالبا مضمونى عاشقانه داشتند و از وصال و فراغ مىگفتند. این نوع موسیقى در دهههاى قبل نمونههاى زیادى نداشت و بیشتر اعتراضى بود. یادم هست که فریدون فروغى، داریوش اقبالى و چند خواننده دیگر بودند که وقایع اجتماعى را زیر نظر داشتند و درباره اینگونه مسائل مىخواندند. آنها براى هنرشان رسالت قائل بودند و به همین دلیل مثلا فرهاد مهراد «جمعه سیاه» یا «گنجشکک اشى مشى» را ارائه مىکند و پیامى براى مخاطب دارد که البته پیام آنها سیاسى بود. اما در حال حاضر مىبینیم که موسیقى غمانگیز بسیار رواج پیدا کرده و جوانان ایران به چنین آهنگهایى تمایل بسیارى دارند چون از موسیقى شاد لذت نمىبرند.
علتش اینه که همه ی مداح ها و روضه خوانهای سابق امروز در ایران شده اند خواننده ی پاپ. اینها حتی خوانندگی پاپشان هم روضه خوانی است چون چیز دیگری بلد نیستند.
من اصلاً نمی توانم با موسیقی ایرانی امروز ارتباط برقرار کنم
موسیقی امروزجسارت نباشه گلاب به رویتان روم به دیفال بیشترعربده کشی وجفتک پرانی هست درآسمان موسیقی ایران مثلث (هایده-مهستی-حمیرا)تکرارنخواهدشدخواننده های امروزی شاگردکلاغ هستند