آرش فضیلت – جایزه نوبل معتبرترین جایزهای است که در حوزههای علمی به یک دانشمند تعلق میگیرد. جایزه نوبل در سال ۱۸۹۵ به وصیت کارخانهدار و شیمیدان سوئدی، آلفرد نوبل که بیشتر او را به دلیل ابداع دینامیت میشناسند پایهگذاری شد. در سال ۱۹۰۱ نخستین جوایز این بنیاد اعطا شدند. طبق وصیت وی، پنج جایزه بطور سالانه در رشتههای فیزیک، شیمی، فیزیولوژی، پزشکی، ادبیات و صلح به افرادی تعلق میگیرد که بیشترین خدمت را به دانش و مردم کرده باشند.
حال پرسشی که پیش میآید اینکه، چرا ایرانیان نتوانند جایزهای در همین سطح اما با فرم و محتوای خود ابداع نمایند! در همین راستا پیشنهاد نگارنده، پایهگذاری بنیاد بهنود و به تبع آن اهدای جایزه بهنود میباشد.
رشتههایی که میتوان برای این جایزهی مهم در نظر گرفت: مالهکشی، جاروکشی، کاسهلیسی، دلاکی و مداحی…
اما شاید برای برخی این سؤال مطرح شود که مثلا جاروکشی چیست! برای فهم بهتر این پدیده بایستی درک درستی از مفاهیمی همچون سنت، مدرنیته و پستمدرن داشته باشیم.
۱- جاروکشی سنتی پدیدهای است که اغلب در میان قشر لمپن جامعه مطرح است و غالبا در میان افرادی با شاخصههایی همچون تحصیلات پایین، فقر تحمیلی، خانوادههای گسیخته و… بروز و ظهور پیدا میکند و نهایتا جذب باندهای مافیایی که در ایران با مجوز شرعی حکومتی در این حوزه فعالیت دارند میشوند.
۲- جاروکشی مدرن پدیدهای است که بر پایه عقل ابزاری مدرن شکل گرفته است.
جاروکش مدرن تحصیلات آکادمیک دارد.
با فلسفه، جامعهشناسی، علوم سیاسی و هنر و زبانهای خارجی آشنایی دارد.
سخنور خوبی است،
میتواند در قالب استاد دانشگاه و اقتصاددان و وکیل و تحلیلگر و خبرنگار و هنرمند و نویسنده و پژوهشگر فعال سیاسی و حقوق بشری ظاهر شود.
بطور سازماندهی شده و سیستماتیک بر مبنای تقسیم کار دورکهایم در خدمت بقای قدرت حاکم عمل میکند.
میتواند به یکی از جناحهای موجود در حاکمیت وابسته باشد ولی در نهایت هدف اصلی او جلوگیری از فروپاشی سیستم حاکم و اجرای پروژههای هماهنگ شده است.
۳- جاروکشی پست مدرن پدیدهای است که همزمان با گسترش فناوریهای ارتباطی مانند ماهواره و اینترنت و شبکههای مجازی شکل گرفته است.
جاروکش پست مدرن هویت ملی و محدوده جغرافیایی ندارد. به عنوان مثال اگر در زمان مشروطه یک معترض سیاسی برای نقد حاکمیت بالاجبار جلای وطن میکرد تا بتواند از طریق انتشار روزنامهای در استانبول صدایش را به داخل ایران برساند، جاروکش پست مدرن را سیستم استبدادی از داخل کشور به خارج صادر میکند تا صدای مردم را وارونه جلوه دهد.
جاروکش پست مدرن از مکان آغاز میکند و به فضا و فضاسازی میرسد.
اما شناسایی یک جاروکش در عین پیچیدگیها، کار چندان دشواری نیست. با دقت در نوع استدلالها، مواضع و کارنامه سیاسی پردهها کنار میروند و ماسکها بر زمین میافتند. برای نمونه یکی از شیوههای محبوب جاروکشها ارجاع به گذشته با هدف انحراف افکار عمومی از موضوعات اصلی زمان حال و کاهش فشار برای جلوگیری از فروپاشی سیستم حاکم است.
در نمونه وطنی جاروکش بجای پرداختن به فساد جنسی و غیرجنسی فراگیر در جامعه کنونی ایران که نتیجه عملکرد جاروکشهای دیگر برای بقای سیستم بوده است ناگهان به یاد «زنبارگی» در دربار پهلوی میافتد. این یادآوری و برجستهسازی نه جهت روشنگری و ارائه فکتهای تاریخی برای نسلهای پس از انقلاب ۵۷ بلکه در راستای ارسال پارازیت و فرافکنی است.
جاروکش از لیست امید واهی حمایت میکند، مردم را تشویق به شرکت در انتخابات فرمایشی میکند.
آنها را «از آیتالله قتل عام» میترساند تا به حجتالاسلام دغل و غارت رای دهند.
البته ناگفته نماند جاروکشها برای حفظ ظاهر و در راستای منافع جناحی، انتقادات آبکی هم از سیستم بر پرده نمایش ارائه میدهند.
نمونههای متعددی میتوان از این جاروکشها برشمرد. از حیلصوف دست به عصا در لندان تا سید خندان و تیرخورده در تهران، از جاروکش مشروط تا برقع فرتوت، از عطا و لقایش تا ظرافت و تبارش از نوع بیحجابش تا نامور و حسابش، از جویش نام تا انفعال تام…
سخن آخر اینکه جایزه بهنود یکی از ضروریات جامعه ماست، هم به جهت احترام به پیشکسوتان هر حرفهای و هم از زاویه تربیت نسل جدیدی از جاروکشها که توسط دستان توانای این نامآوران صورت گرفته است!
عالی بود حرف دل ملت را گفتی و با تلخ و شیرینش به تصویر کشاندی . باز گشت حکومت مشروطه شاهنشاهی خواست مسلم ماست .