برای جمهوری اسلامی هفتهای که گذشت با تحریمِ توأم با تحقیرِ محمدجواد ظریف آغاز شد و با تحریم صدا و سیمای نظام و وزارت اطلاعات به پایان رسید.
حجمی بیسابقه از فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه رژیم ایران از یکسو و پافشاری دولت آمریکا بر مذاکراتی که با ذائقه و فرهنگِ جمهوری اسلامی اصلا سازگاری ندارد، عملاً رژیم را در گردابی گرفتار کرده که جدیتر از همیشه خود را در خطر میبیند.
تحریم ظریف توسط وزارت خزانهداری آمریکا یک بسته «سیاسی- روانی» بود که شوک بزرگی به جمهوری اسلامی وارد آورد. گرچه تحریم ظریف محتمل بود اما عملی شدنش در این شرایط اضطراری که رژیم نیاز مبرم به حضور فردی مثل او در عرصه بینالمللی دارد تهران را آچمز کرد و عرصه را بر «وزیر دروغگو» تنگ کرد.
نوع رسانهای شدن خبر تحریم ظریف که بیتردید با توافق مشاوران امنیت ملی کاخ سفید بوده است شکل بیسابقهای داشت. دادن لقب «مالهکش اعظم» به او در حساب توییتر رسمی وزارت خارجه و الفاظی مثل «شیاد و بیسر و پا» که جان بولتون در مورد او به کار برد، اساساً پروژهای برای به سخره کشیدن بیاختیاریِ ظریف بود که پیامی خیلی جدی رو به علی خامنهای داشت. این موضوع زمامداران ایران را به شدت عصبی ساخت.
برای ترمیم این زخم عمیق که با تحریم ظریف به پیکر نظام وارد شد، نهادهای حکومتی از یکسو و مقامات عالی از سوی دیگر در حمایت از ظریف بیانیه صادر کردند و برای دلجویی راهی دفترش در وزارت خارجه شدند.
آمریکا به دنبال چیست؟
خلاصهی آنچه در این چند روز گفته شد را خود ظریف در اولین سخنرانی رسمی پس از تحریم شدنش بیان کرد و گفت «اگر آمریکا به دیپلماسی علاقمند بود میز مذاکره را رد نمیکرد».
اما آمریکا برنامهای هم برای درگیری نظامی، حتی محدود، نیز ندارد که اگر میداشت ساقط شدن پهپاد یا حملات موشکی به پادگانهای آمریکا در عراق بهانهی کافی برای یک اقدام نظامی میبود. در چنین شرایطی در بین کارگزاران نظام و همچنین افکار عمومی این پرسش مطرح شده که واقعا «آمریکا به دنبال چیست؟»
عباس محمدحسنی رئیس سازمان عقیدتی- سیاسی ارتش در یک سخنرانی نسبت به تلاشها برای تغییر رژیم هشدار داده است و ایوب سلیمانی جانشین فرمانده نیروی انتظامی نیز گفته «دشمن با هدف براندازی فشارها را ده برابر کرده است». محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات نیز علیه براندازان موضع گرفته و آنها را متهم به خیانت کرده است!
طرح مجدد همهپرسی از سوی روحانی
این اظهار نظرها که احتمالاً در محافل درونی بطور جدیتری مطرح میشود نشان میدهد که مسئولان نظام از کدام کانال احساس خطر میکنند. مسئله چنان حاد شده که حسن روحانی در سخنرانی خود در حمایت از ظریف آن را تایید کرده و با تاکید بر اینکه دیماه ۹۶ زیر سر «شیطان رجیم» بوده، تکرار کرد دشمنان به دنبال تغییر رژیم هستند؛ اما مدعی شد تا مادامی که اصل ۶ و ۵۹ قانون اساسی یعنی «انتخابات» و «همهپرسی» هست، رژیم تغییر نخواهد کرد.
سابقه نشان میدهد روحانی در شرایطی پای رفراندوم را به میان کشیده که نظام در بحران قرار داشته. شماری از تحلیلگران معتقدند اشاره روحانی به «همهپرسی»، در مورد مذاکره با آمریکاست. این درحالیست که محمود علوی وزیر اطلاعات تأکید کرده است که آمریکا آرزوی مذاکره را به گور خواهد برد.
با وجود این، رهبران کاخ سفید بارها به صورت رسمی اعلام کردهاند فقط به دنبال «تغییر رفتار رژیم» هستند. اما هرچه زمان میگذرد باور این ادعا برای کارگزاران جمهوری اسلامی سختتر میشود. اکنون که حدود ده ماه از آغاز تحریمهای جدید گذشته کار به جایی رسیده که سایهی تغییر رژیم چنان تاثیر روانی بر مقامهای ارشد رژیم گذاشته که خود آنها مرتب در سخنرانیها تکرار میکنند که آمریکا در پی تغییر رژیم و براندازی است! آنها همزمان وعدهی بهبودی اوضاع را میدهند و التماس میکنند که اگر مردم پشت انقلاب و نظام بمانند آمریکا هرگز به این هدف دست نخواهد یافت.
سیگنال برای مذاکره یا عدم مذاکره؟
شواهد مختلف حاکی از ارسال سیگنالهای قوی از تهران به واشنگتن برای مذاکره است اما موانع جدی بر سر راه نظام قرار دارد که مهمترین آنها یکی پافشاری آمریکا بر موارد ۱۲گانه و دیگری اصرار کاخ سفید به مذاکرات علنی است.
شماری از تحلیلگران دعوت سناتور رند پال از ظریف را برای دیدار با ترامپ در کاخ سفید، که از سوی هر دو آنها مخفی نگاه داشته شد، به حساب آغاز مذاکرات گذاشتند که البته چندان بیراه نبود که تلاشهای یک سناتور جمهوریخواه برای گفتگوی ظریف با ترامپ بیانگر میل به مذاکره از سوی آمریکا باشد ولی نکتهی تازهای در این موضوع نیست. آنکه مذاکره را رد میکند، جمهوری اسلامی است و نه ترامپ!
همزمان موتور پروپاگاندای جمهوری اسلامی روشن شد و برای نمونه، دیدار سالیانهی فرماندهان مرزبانی ایران و امارات را بزرگنمایی کردند تا پای چرخش اماراتیها به سمت جمهوری اسلامی بگذارند. اما علنی شدن دعوت از ظریف برای ملاقات با ترامپ و روشن شدن بیش از پیش این موضوع که وزیر خارجه جمهوری اسلامی هیچ اختیاری برای پذیرفتن حتی یک دعوت ساده ندارد، روشن کرد که در کاخ سفید رگههای جدی برای مذاکره نکردن نیز وجود دارد. سناتور لیندسی گراهام در همین رابطه هشدار داد که این دعوت «پیام بدی را منتقل میکند مبنی بر اینکه اگر شما بیشتر اقدامات تحریکآمیز انجام دهید، آمریکا تمایل بیشتری برای گفتگو با شما دارد. این اقدامات باعث خواهد شد، اسرائیل و کشورهای عربی، احساس خطر کنند و بخواهند به تنهایی در برابر ایران دست به اقداماتی بزنند. آمریکا باید فشار به ایران را ادامه دهد و تا زمانی که این کشور رفتار خود را تغییر نداده با مقامات آنان ملاقات نداشته باشد.»
تولید توهم اقتدار با شیوههای تروریستی
امروز دست رژیم ایران برای مذاکره خالیست. در جریان مذاکرات اتمی آنچه برای جمهوری اسلامی تولیدِ «اقتدار» میکرد «تقویت شبهنظامیان»، «حضور نظامی در سوریه و عراق»، «آزمایشهای موشکی» و «فعالیتهای اتمی» بود که توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان کارتی برای بازی در سیاست خارجی و معاملات بینالمللی در اختیار ظریف گذاشته شد. این ابزار نهایتاً به امضای برجام رسید. اما آنچه، به برکت مماشات دولت اوباما، برای رژیم منشاء «اقتدار» و خروج موقت از انزوا بود، طی دو سال اخیر «کارکرد معکوس» پیدا کرد و عامل خروج آمریکا از برجام و آغاز تحریمها و در پی آن تشدید بحرانهای اقتصادی و انزوای بینالملی رژیم ایران شد.
نظام که از گذشته عبرت نگرفته، این بار نیز برای خروج از بحران جدید، تولید قدرت کاذب را به سپاه پاسداران واگذار کرد تا اقمارش به سبک و سیاق گروههای تروریستی آن را به انجام برسانند. تیم «ح» شامل حزبالله، حشدالشعبی، حماس و حوثیها تبدیل به پیمانکاران سپاه برای خرابکاری و حملههای ایذایی در عراق علیه مواضع آمریکا و تاسیسات نفتی خارجی، راکتپرانی به اسرائیل، پرتاب موشک و عملیات پهپادی علیه عربستان و امارات شدند.
همزمان، اختلال در حرکت آزاد کشتیها با قایقهای ناشناس، توقیف نفتکشها، ساقط کردن پهپادها و حملات سایبری به عنوان مقابله با فشارهای آمریکا به کار گرفته شد که آنها هم نتیجهی عکس داد و به تشکیل ائتلاف دریایی در خلیج فارس برای مقابله با اخاذی و کشتیربایی در تنگه هرمز انجامید.
از آنجا که جمهوری اسلامی در نظر نگرفت که هم شرایط داخلی خودش و هم دولت آمریکا با دوران اوباما تغییر کرده و نمیتوان همان ابزار خرابکارانه را برای شرایط کنونی به کار گرفت، در عمل به دست خودش از چاله به چاه افتاد و روزنههای مذاکره با آمریکا بیش از پیش بسته شد تا کار به تحریم «سردار دیپلماسی» و «معمار برجام» رسید!
اشتباه محاسباتی دیگر مقامات رژیم ایران، باز کردن حساب ویژه روی توان و انگیزههای اروپا برای حفظ برجام بدون آمریکاست. چنانکه حسن روحانی بعد از خروج آمریکا از برجام گفت خوشحالم که یک موجود مزاحم از برجام خارج شد! اما نه تنها هیچکدام از وعدههای اروپا برای حفظ توافق اتمی عملی نشد بلکه «اینستکس» نیز در محاق مانده است. در شرایط فعلی، حفظ برجام هیچ منفعتی برای رژیم ندارد ولی خروج از آن نیز نتیجهای جز زیان بیشتر نخواهد داشت: بنبست برجام! این، نه بنبست فقط دولت روحانی بلکه تنگنای بزرگ کل نظام است!
حامد محمدی
به جنگی که هرلحظه در خلیج فارس اینبار برعلیه رژیم دیکتاتوری التقاطی اخوندی بی بی سی نشان در خواهد گرفت غافل نباشید ، با هزینه جنگ ، برعلیه رژیم صدام و سرنگونی ان میتوانستند ، برای هر خانواده عراقی یک خانه + استخر بسازند و دهها کارخانه و صدها بیمارستان و استادیومهای ورزشی و ایجاد مترو ، ووو . . ایا ما ایرانیان هم باید جهت نادانی و دیوانگی حکومتگران اخوندی غاصب بر ایران چنین هزینه های پرداخت کنیم ؟ چگونه میشود مانع اینگونه احتمالات به واقعیت نزدیک و عواقب ناشی از ان شد ؟ برکشیدن وتبلیغ ، روسی مافیائی خواندن اخوندها و سپاه اخوندی در هرصنفی ، گزارشی ، سخنرانی و در سطح جامعه و محله و روستا و افشای قردادهای خائنانه با روسها در سطح جامعه پشت اخوندها و سپاه را از ترس به لرزه در میاورد .
دهها هزار نفر از طرفداران مخالفان دولت روسیه با برگزاری تظاهرات درخبابان آندره ساخاروف در مسکو، پایتخت، خواستار برگزاری انتخابات آزاد و رهایی بازداشتشدگان شدهاند.
هفته پیش بود که دوچه ولله و زمانه و بقیه رسانه های تحت کنترل مارکسیست های روسی به ضرب سانسور و تحریف می گفتند که ۱۴۱۰ نفر دستگیر کرده پوتین جان ! از یک تظاهرات دو هزار نفری ! بنده همان موقع عرض کردم تاکتیک مارکسیست های روسی از خود مسکو تا برلین و لندن و پاریس تا خود امریکای شمالی همان تاکتیک کهنه لنین ـ استالین و حزب توده ، یعنی تحریف ـ سانسور ـ دروغ ، است که با توسل به ان از ۱۹۱۷ تا کنون امپراطوری دروغ سوسیالیسم را بر گرده خلق های جهان از روسیه تا تمام اسیای مرکزی و اروپای شرقی و افریقا و امریکای جنوبی و شرق دور بنا کردند . به نام خلق ، به نام شورا ، به نام کار مسکن ازادی ، اما انچه بود دیکتاتوری بود و فساد و اعترافات دروغ اجباری علیه خود و قرص روانگردان تا جایی که متهم از دادگاه فرمایشی می خواست که او را اعدام کنند ! در جهان بی سابقه است ! البته با زرق وبرق موشک ، اتم ، توپ و تانک و ورزشکارانی که به قیمت امتیازات ویژه برای رهیدن از محدودیت های کمونیستی ، سیگنال های تبلیغاتی دروغ به جهان می فرستادند . اضافه کنید به ان نیروهای زبده و بیرحم امنیتی ، مجمع الجزایر گولاک و سرزمینهای کار اجباری سیبری که حتی برخی کمونیست های ساده لوح فراری از رژیم شاه را هم به انجا گذار افتاد تا چه رسد به سولژنیتسین ، ساخاروف و مخالفین دلیر رژیم رفقای فاسد و نومانکلاتورای متکی به ک گ ب . پوتین زاده چنین نظامی است . او موفق شد غرب را بفریبد و خودش را قهرمان مبارزه با اسلام سیاسی معرفی کند در حالیکه خودش بوجود اورنده و تقویت کننده این نیروها بود علیه جهان غرب . و اکنون مثل بقیه دیکتاتورها پایش را از گلیم دراز کرده و در اروپا و حتی در امریکا دنبال ترویج دروغ و دیکتاتوری نوع استالینیستی است با تحریک نژاد پرستان و فار رایت از یک سو و چپ رادیکال انارشیست از سوی دیگر. دو لبه قیچی علیه دموکراسی لیبرال بزرگترین دست اورد تاریخی بشر . از راست و چپ می ایند و دموکراسی ریشه میزنند و دیکتاتور میسازند. اما خوابهای سیاه پوتین برای دموکراسی لیبرال زود اشفته شد . همان گونه که مردم سیاهی سوسیالیسم فاسد فاشیست دروغین را در عصر گورباچف اشکار و کاخ شنی انرا واژگون کردند ( با درایت بانوی مشت اهنین انگلیس تاچر) اکنون همان مردم خوابهای پوتین را آشفته میکنند . رژیم پطرودلار که شباهت غریبی به نوزاد تحت الحمایه خود در ایران دارد ، دچار بحران ا ست . اگر موشک ها و نیروی اتمی و ارتش سرخ و ک گ ب توانست از سقوط شوروی جلوگیری کند الان کمتراز نصف ان هم میتواند از این بلای مردمی جان سالم بدر ببرد . پوتین در بحران فرو میرود .
این روزا به قیافه ظریف در حین سخنرانی دقت کنید نه تنها از آن لبخند مشمئز کننده خبری نیست بلکه نشان می دهد ظریف عین مار زخم خورده است تند تند فاش فاش می کند)
تمامی دست اندرکاران جمهوری اسلامی دچار اختلالات ِ حاد روانی شده اند و در هپروت گم شده اند. ابتدای انقلاب برای حفظ نظام دست به جنایات گسترده و دروغپردازی های فراوان زدند و بعد بر جنایات و مصادره و دزدی از اموال ثروتمندان و مردم و دروغپردازی افزودند.به همین دلایل از مسئولیت پذیری شانه خالی کردند و همین مساله باعث بیگانگی آنها با واقعیاتِ پیرامونشان شدو به مرور بر توهم و خودشیفتگی شان افزود .حال سران و مدیران حکومت تبدیل شده اند به عده ای متوهم و جنون زده و عده ای دزد که پایشان در گل گیر کرده و ظرفیت عقل و شعورشان از چهارپایان هم کمتر است .عکس های این موجودات ِ ضحاک پرست را ببینید ، روحانی و ظریف عین دلقک ها می خندند ، سران سپاه مثل چهارپایان سیرک شده اند و رییسی و خامنه ای و دیگر قاتلان هم دچار هپروت و چرند گویی .
جمهوری اسلامی به سان یک غده ی سرطانی در دنیای رو به توسعه و جهانی شدن هست .کشورهایی از این نظیر مثل کوبا ، ونزوئلا ، کره ی شمالی ، سوریه و ایران مرکز گردهم آمدن گروهای تروریستی و قاچاق مواد مخدر می شوند و کنترل این موارد را سخت می کنند .ما در ایران با حکومتی روبرو هستیم که نه تنها مسئولیت اعمالش را نمی پذیرد بلکه ماهیتش مبارزه و جهاد دائمی با دنیای غیر شیعی-ولایی است .به همین دلیل غرب بهترین فرصت را یافته تا نه تنها ریشه ی جمهوری اسلامی را بخشکاند بلکه گروهای تروریستی شیعه را در جهان شناسایی و خشک کند .حال که قرار است تروریست های سنی کاملا نابود شوند باید تروریست های شیعه هم ریشه کن شوند تا دیگر امثال داعش و القاعده برنخزیند .به دلیل بحران های مهاجرتی در اروپا و امریکا ، رشد جمعیتی افریقا و رشد اقتصادی چین ، غرب نیازمند خاورمیانه ای توسعه یافته است تا هجوم مهاجران به اروپا و آمریکای شمال کنترل شود و همچنین بسیاری از کارخانجات به خاورمیانه انتقال یابد تا رشد اقتصادی چین کنترل شود .جمهوری اسلامی بازی را کاملا باخته و ظرفیت غیر ایدئولوژیک شدن را هم ندارد.
ظریف تبهکاریست در لباس مضحک دیپلماسی اسلامی برای توجیه جنایت رژیم آدمخوارن اسلامی! نیش بازِ تا بناگوش ظریف و دروغ های سریالی وی، نتوانست این نکبت را از دلقکی کریه المنظر و ماله کش حقیر ضحاک در نزد انظار جهانی نجات دهد! سرنگونی محتوم آدمخواران اسلامی در پیش است،
تا جایی دنیا با رژیم جمهوری اسلامی مماشات میکند، تا جایی دنیا صبر و تحمل میکند، بالاخره، دنیا باید در مورد رژیم تصمیم بگیرد.
اگر تا آن زمان ایرونیها حسابشون رو از حساب رژیم جدا کردند، اعتراض کردند، تظاهرات کردند، رژیم رو به چالش کشیدند، و رژیم رو تضعیف و منزوی کردند، دنیا طرف ملت را خواهد گرفت.
ولی اگر چنانچه ملت در انتخابات نمایشی رژیم شرکت کرد، رائ داد، و به نقض حقوق بشر وسرکوب و زندان و شکنجه و اعدام اعتراض نکرد، دنیا نتیجه میگیره که ملت زیاد هم از این رژیم بدشون نمیاد و غرب با همین رژیم معامله میکنه. معامله با رژیم تضعیف شده توسط تحریمها برای غرب بهترین و ارزانترین گزینه خواهد بود