جامعه‌ی جهانی بهائی از بازداشت‌های اخیر، هجوم به منازل، و محکومیت‌های نادرست علیه اعضای جامعه‌ی بهائیان ایران عمیقاً نگران است.
در هفته‌های اخیر مأموران دولت به منازل و محل کار شماری از بهائیان استان البرز و خراسان جنوبی هجوم آورده و با تفتیش منازل، برخی از لوازم شخصی آنها را توقیف نمودند. بیشتر این موارد با دستگیری بهائیان همراه بود.
این موج جدید سرکوب از آنجا آغاز شد که بهائیان ساکن استان‌های آذربایجان شرقی، تهران، و اصفهان به علت عضویت و فعالیت در جامعه‌ی بهائی مجموعاً به ۲۵ سال زندان محکوم شدند. مسئولین، با اتهاماتی دروغین، بهائیان را به انگیزه‌ی اخلال در امنیت ملی متهم کردند.
خانم دیان علائی، نماینده‌ی جامعه‌ی جهانی بهائی در سازمان ملل، اظهار داشت: «این افراد شامل اعضای سرشناس جامعه‌ی بهائی، و مورد تحسین و محبوبیت همکاران و هموطنان خود هستند. آنها هیچ جرمی مرتکب نشده‌اند.»
خانم علائی گفت: «به رغم ادعاهای ضد و نقیض، مسئولین به سرکوب بهائیان، صرفاً به علت دین‌شان، ادامه می‌دهند و آنها را از حقوق اساسی انسانی محروم می‌کنند.»
علاوه بر اینها، مأموران دولت به منازل ۹ بهائی دیگر در شاهین‌شهرِ اصفهان هجوم بردند و برخی از لوازم شخصی آنها را توقیف کردند.
تنها در ماه گذشته، مأموران به خانه‌ی سالمندانی که مدیریت آن به عهده‌ی بهائیان بود هجوم بردند که آن را پلمب کنند. آنها حتی بانوان سالمند بهائی- که بعضی از آنها توان راه رفتن هم نداشتند- را تهدید کردند که از آنجا بیرون خواهند کرد. از سوی دیگر، ایجاد نفرت علیه بهائیان بدون وقفه ادامه دارد. مسئولان از هر فضایی برای نشر اکاذیب و پخش اطلاعات نادرست درباره‌ی بهائیان استفاده می‌کنند.
مسلمانان شیعه، جواب دادن شهامت میخواهد. تعصب مذهبی بشما اجازه نمیدهد اقرار کنید که اینطور است. همین تعصب شیعه گری است که طناب داریست بر گردن شما و از آن بی خبرید. من در تاریکی با جهل با شمشیر نمی جنگم. من ایرانی بجای شمشیر برای شما چراغ میافروزم. اما هیها …. کو عقل روشنی که حرف شنوا را گوش کند. ما این دین جعلی را در ششصد سال پیش خودمان ساختیم تا از شر استیلای خلفای سفاک عباسی خلاص شویم. خدای شیعه خود ما بودیم. آیین و مقررات شیعه را در حدود ۲۰ ایرانی اسلام زده که در نزد ما حکمای بزرگ اسلام نام گرفته اند از محمد غزالی تا نصر ها و فردید ها و خمینی ها و شرعیتی ها و خامنه ای ها به تحریر در آورده اند. همه اینها جعلی است و با خدا و الهیات کاری ندارد. خود خدا هم از این مسئله و ترفند هایش بی اطلاع است. چشم هایتان را باز کنید.
متاسفانه جواب همه ای سوالاتتان درشرایط کنونی مثبت است. خوشبختانه تاریخ نشان میدهد که همه ای رژیمهای فاسد دیریا زود غرق درلجن زاری میشوند که دست پخت خودشان است
ادیان ابراهـیمى هـمه کپى بردارى از بکدیگر ند
با این تفاوت که اسلام چون جنبه سیاسى دارد
از هـمه انهاى دیگر وحشتناک تر رادیکال تر و منفور تر میباشد
آیا اسلام ضد ” هشتصد میلیون زن، که خواهران و مادران و همسر های ما هستند نیست؟ اگر آنها را از بین نمیبرد بخاطر اینست که اسلام احتیاج به ازدیاد نسل دارد. مانند ما که احتیاج به داشتن شیر و لبنیات داریم و گاو ماده را نمی کشیم و گاو نر را برای خوراک مصرف میکنیم.آیا اسلام بنظر شما ضد کافر نیست؟ که هر مسلمانی که از اسلام جدا شود و یا آنرا انتقاد کند محکوم به مرگ است. آیا اسلام ضد بیگانه نیست؟ آیا اسلام ضدحیوانات نیست که سعی در کشتن و از بین بردن نسل آنها را دارد؟ آیا اسلام ضد آزاد اندیش نیست؟ و بنظر شما آیا اسلام ضد غرب ، ضد دمکراسی و ضد سیاست بدون دخالت دین نیست؟ آیا اسلام ضد ایران، فرهنگ و هویتش و انسانهای وفادار به سرزمینشان نیست؟ خواهشمندم جواب مرا بدهید.
در ایجا از همه خوانندگان میپرسم که آیا در طول این ۱۴۰۰ سال نکبت بار بنظر شما آیا اسلام ضد عقلانیت و خردمندی و انتقاد نبوده است؟ آیا هزاران سهروردی ها را به ته چاه نینداخته و پوستشان را نکنده اند، آیا اسلام بر پایه خودی و ناخودی نیست؟ آیا اسلام همیشه ضد یهودیت که ریشه اصلی خود اسلام است نبوده؟ آیااسلام ضد زرتشتی ها نبوده که بخدای یکتا اعتقاد داشتند. اگر خدا فقط یکی است، پس چرا اینقدر قوانین و دستورات و احکامش متفاوت و ضد بشری است؟ آیا اسلام ضد مسیحیت، ضد بودائیها ( تخریب مجسمه بودا در افغانستان ” نیست و نبوده؟ آیا اسلام ضد بهائیت نبوده و نیست. در مثال بالا، آیا اسلام سنی ضد اسلام شیعه و برعکس نیست؟ ،
مکانیزم اندیشیدن اسلام: از دو متضاد روبروی هم قرار گرفته که باید انتخاب شوند، بطور ” احساسی ” و نه منطقی و سنجیده، بیکی ارزش خوب داده میشود و بدیگریارزش بد و این روند یا پروسهدر مغز صاحب اندیشیدن سیاه و سفیدی بصورت ” ناخود آگاه و خود کار ” جریان مییابد و از میان این دو آنچه را که خود خوب و پسندیده مییابد و با ” منافع شخصی ” اش سر سازگاری دارد را انتخاب و دیگری را که بصورت ” بد ” میپندارد کنار زده و یا بکلی از بین میبرد.
بدین ترتیب در اتمرار این طرز اندیشیدن که همه چیز را در بر میگیرد با جنگ و ستیز در برابر هر دگر اندیشی شروع میشودو کینه توزی و کینه ورزی و فساد و دروغ و رشوه و برتری یک دسته ( ایگارشی اسلام و ایدئولوژی راسیستی که اسلام بر همه چیز برتریت دارد) پا بمیدان میگذارد
این همان پدیده ” ضدیت با نا خودی ” یا ” ضد دگر اندیشی سیاه و سفیدی ” نیست که من آنرا در مکانیزم اسلام ارائه داده ام وتنها منحصر به ایرانیان بهائی ما نمیشود، بلکه ذات اسلام را به ناخودی میرساند. این مکانیزم که بر اساس یک تفکر احساسی استو از ریشه خودی و ناخودی سرچشمه میگیرد و با تعصب شدید مذهبی توام است و مخالف جهان بینی ویژه ایرانی است که تضاد های مقابل هم قرارگرفته را در طبیعت و اجتماع ضد هم نمی شناسد یلکه آنها را ” مکمل ” یگدیگر میداند با جهان نگری اسلامی عوض شده و بدین قرار است که: