در این گزارش نظر سه تحلیلگر از عربستان سعودی را میخوانید. نخستین تحلیل از عبدالرحمن الراشد نویسندهی شرقالاوسط است. دومین تحلیل از روزنامه الحیات لندن به قلم فارس بن حزام است. سومین نظر اما از یک تحلیلگر عرب است که نمیخواهد نامش فاش شود و در گفتگوی کوتاهی با کیهان لندن به نقش جمهوری اسلامی در عملیات تروریستی «الخُبَر» و دادن اطلاعات نادرست به آمریکا و توافق امنیتی سرّی «شاهزاده نایف- رفسنجانی» میپردازد.
تضعیف جمهوری اسلامی در برابر جامعه جهانی
آخرین باری که رژیم ایران با باراک اوباما رئیس جمهوری پیشین آمریکا برای مذاکره بر سر برنامه هستهای به توافق رسید، مذاکرات را به صورت پنهانی پیش برده بود. تهران از اوباما خواسته بود که عربستان سعودی و سایر کشورهای عرب منطقه نباید از مفاد مذاکره و نتایج آن مطلع باشند و به کلی باید آنها را از موضوع دور نگه داشت. واشنگتن نیز هر چه رژیم ایران خواست به آن داد. وقتی مفاد توافق هستهای برملا شد نه تنها کشورهای عربی همسایه ایران و همپیمان آمریکا شوکه شدند بلکه حتی اسرائیل نزدیکترین متحد آمریکا در منطقه نیز شگفتزده شد.
اما اکنون اوضاع بطور کلی تغییر کرده است؛ الان تهران خود خواهان مذاکره با سعودی و امارات و مخالف نشستن بر میز مذاکرهی مستقیم با دولت آمریکا است. محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران تا کنون چند بار مسئله مذاکره با سعودی را تکرار کرده و اخیرا گفته است که «اگر عربستان آماده گفتگو باشد، ما همیشه آماده گفتگو با همسایگانمان هستیم؛ هیچگاه باب گفتگو با همسایگان را نبستیم و هیچگاه باب گفتگو با همسایگان را نخواهیم بست».
به احتمال زیاد تاکتیک کنونی تهران برای مذاکره با سعودی تکرار مجدد سناریوی مذاکرات «وین» است اما رژیم تهران اینبار در موضع قدرت قرار ندارد و به شدت ضعیف است. به همین دلیل ممکن است برای عقبنشینیهای جزیی گام بردارد مثلا متعهد به خروج از سوریه شود اما در لبنان بماند یا در عراق مانند گذشته با ایالات متحده آمریکا به تفاهم برسد چون هدف حکومت ایران در عراق کنترل سیاسی بغداد و حفظ منافع اقتصادیاش در این کشور است. یکی دیگر از گزینههای آسان جمهوری اسلامی، کنار گذاشتن آزار و اذیت مناطقی است که در آنجاها ضعیف به نظر میآید از جمله رها کردن مخالفان همسایگاناش در خلیج فارس؛ چون مخالفان دولتهای خلیج فارس هیچ قدرتی یا شانسی برای تغییر یا تاثیرگذاری بر جوامع مردم این کشورها ندارند؛ و یا در یمن ممکن است رژیم ایران برای راضی کردن عربستان سعودی، از شبهنظامیان شورشی حوثی بخواهد که به راه حل سیاسی که سعودی، امارات، دولت قانونی یمن و دیگر گروههای سیاسی این کشور ارائه دادهاند، بپیوندند و آنها را وارد پروسه سیاسی مسالمتآمیز کند.
در مذاکرات دولت اوباما با رژیم ایران پیش از امضای توافق هستهای در ژوییه سال ۲۰۱۵ ، واشنگتن سعی کرد به عربستان سعودی و بقیه کشورهای عربی خلیج فارس اطمینان دهد که هدف ایالات متحده از این توافق اول از همه خلع سلاح هستهای تهران است که در نهایت به نفع همه کشورهای منطقه است.دوم اینکه میتواند با دادن امتیازات اقتصادی و کشاندن رژیم افراطی ایران به جامعه متمدن جهانی، آن را مهار و رام کند. از نظر دولت اوباما مهار رژیم ایران بزرگترین هدیه به کشورهای منطقه خاورمیانه میبود. البته این ادعا و اطمینان دادن آمریکا با استقبال گرم کشورهای عربی نیز روبرو شد و تقریبا اغلب آنها به ویژه عربستان سعودی از توافق اتمی غرب با حکومت ایران استقبال کردند اما به مرور زمان مشخص شد که جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا را فریب داده و با گرفتن امتیازات از جمله رفع تحریمها نه تنها در محتوای توافق هستهای تهران از ذخیره سازی جز برای مدت زمان موقت منع نمیشود بلکه جمهوری اسلامی با دریافت ۱۵۰ میلیارد دلار جنگهای منطقهای خود را با همین سرمایهای که از توافق اتمی دریافت کرد، گسترش داد.
رژیم تهران پس ار توافق با اوباما نه تنها به دخالت در امور کشورهای منطقه پایان نداد بلکه با دریافت اموال کلان از دولت اوباما، گستاخانه عملیات نظامی خود را در همهی خاورمیانه گسترش داد.
اما با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا توافق اتمی با ایران لغو شد. ترامپ از دو سال پیش که این توافق را فسخ کرد تحریمهای شدیدتری را علیه تهران اعمال کرده است. اکنون رژیم ایران از وضعیت موجود شوکه شده و به دلیل محاصره اقتصادی تا کنون بهای سنگینی را پرداخت کرده است. تهران در این وضعیت بغرنج و بحرانی، یک سیاست با دو استراتژی مختلف را دنبال کرده است:
اول تهدید به هرج و مرج در بازار جهانی نفت از طریق حمله به نفتکشها و ربودن کشتیهای تجاری.
دوم تلاش برای باز کردن درهای مذاکره و گفتگو با عربستان سعودی و امارات و رد کردن پیشنهاد مذاکرات مستقیم از سوی دونالد ترامپ.
من فکر میکنم ریاض و ابوظبی ایده مذاکره با حکومت ایران را رد میکنند مگر اینکه بین آنها نوعی هماهنگی ایجاد شود و آن در صورتیست که تهران برخی تغییرات در محتوای توافق اتمی سال ۲۰۱۵ را قبول کند که از مهمترین آنها تعهد جمهوری اسلامی به عدم دخالت در امور کشورهای عربی منطقه است. آنچه دو کشور سعودی و امارات از رژیم ایران میخواهند همان خواستههایی است که پیشتر ایالات متحده از ایران خواسته بود.
حال پرسشهایی که مطرح میشوند از این قرارند:
آیا رژیم تهران حاضر است از مناطقی که در آنها هرج و مرج و بیقانونی و دولت در دولت تشکیل داده خارج شود؟
آیا حاضر است از غزه، لبنان، سوریه، عراق، یمن، افغانستان و سایر مناطق خارج شود.
آیا حکومت ایران قبول خواهد کرد که به ۴۰ سال گسترش هرج و مرج و ویرانی در منطقه به نام «صدور انقلاب» پایان دهد؟
آیا رژیم تهران حاضر است پروژه هستهای- نظامی خود را برای همیشه متوقف کند؟
همه اینها تقریبا خواستههای مشترک همه کشورهایی است که با محتوای توافق هستهای قبلی که دولت اوباما مرتکب شد، مخالفند.
رژیم ایران معتقد است که با مذاکره دو جانبه با دولتهای منطقه بطور جداگانه یا دوجانبه میتواند محاصره همه جانبهی خود را بشکند و به خیال خودش موقعیت آمریکا را تضعیف کند. البته جمهوری اسلامی میتواند خواستههای هر کشوری را بطور جداگانه برآورده کند؛ برای مثال راضی کردن سعودی و امارات با دست کشیدن از حمایت از حوثیها و مجبور کردن آنها به آشتی ملی در یمن؛ یا دست برداشتن از تهدید و هرج و مرج در آبهای بینالمللی در تنگه هرمز؛ اما تاریخ و تجربه ۴۰ ساله کشورهای عربی با این رژیم نشان داده که جمهوری اسلامی به هیچگونه تعهد اخلاقی یا بینالمللی پایبند نیست و در اولین فرصت عهدشکنی خواهد کرد. بنابراین بهترین گزینه برای مهار و رام کردن این رژیم یاغی، قرار دادن آن در برابر همهی جامعه جهانی است تا میدان مانور آن کاملا بسته شود. حتی اگر قرار است توافقی با تهران صورت بگیرد طرف توافق نباید دیگر تنها یک کشور یا چند کشور خاص باشند بلکه در طرف مقابل رژیم ایران میبایست جامعهی جهانی به ویژه قدرتهای بزرگ قرار بگیرند.
البته در شرایط کنونی جمهوری اسلامی تقریبا قدرت مانور را از دست داده است به خصوص پس از طرح اروپا و آمریکا برای تشکیل ائتلاف جدید جهت ایجاد ائتلاف دریایی بینالمللی در آبهای خلیج فارس که با هدف تامین و تضمین امنیت ناوبری و عبور و مرور آزادانه کشتیها از تنگه هرمز تشکیل میشود. با تشکیل این ائتلاف که صد درصد انجام خواهد شد اگر رژیم ایران بخواهد دزدان دریایی خود را برای حمله به نفتکشها بفرستد، باید خود را برای یک جنگ تمامعیار با تمام کشورهای جهان آماده کند. نتیجه آنکه اگر در چنین وضعیتی قرار بگیرد دیگر خود را کاملا در محاصره قرار داده و خودش نیز قادر به فروش حتی یک قطره نفت نخواهد بود.
«دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشویم»
فارس بن حزام یکی دیگر از نخبگان عربستان سعودی در روزنامه «الحیات» چاپ لندن در واکنش به اظهارات ظریف مبنی بر آمادگی ایران برای مذاکره با سعودی مینویسد:
دو سال پیش، یک اتفاق دیپلماتیک ظاهرا پیش پا افتاده رخ داد؛ زمانی که وزرای دولتهای جهان اسلام در نشستی به میزبانی استانبول حضور داشتند، عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی در حال صحبت با همتایان اردنی و فلسطینی خود بود که محمدجواد ظریف خود را وارد بحث آنها کرد و دوربینها هم به دنبال او به راه افتادند. الجبیر با روی خوش با همتای ایرانیاش دست داد و سعی کرد با جملاتی کوتاه، به دیپلماسی لبخند ظریف، پاسخ دهد. انگیزه اصلی وزیر خارجه جمهوری اسلامی از این اقدام، رساندن دو پیام بود: یکی مبنی بر اینکه رژیم ایران خواهان صلح است و دیگر اینکه عربستان سعودیست که لجوج و مخالف صلح با جمهوری اسلامی است.
این موضع ظریف بارها در مصاحبههای مختلف نیز مطرح شده. همانطور که در سال جاری نیز ۴ بار در اینباره صحبت شده است. مخاطب اصلی این پیام حکومت ایران، جهان عرب و غرب است به ویژه رسانههای نیویورک.
رابطه بین ریاض و تهران از ۴۰ سال پیش تا کنون متشنج بود تا اینکه در آغاز سال ۲۰۱۶، با ماجرای کنسولگری و حمله به سفارت سعودی در تهران این رابطه قطع شد.
پیش از آن نیز حملات تروریستی حکومت ایران در داخل خاک سعودی، ترور دیپلماتهای عربستان در خارج، سالها اخلال در امنیت مراسم حج و ارسال مواد منفجره همراه با زائران ایرانی به حج و حمله به منطقه «الخُبَر» و منهدم کردن چندین تاسیسات، از کارخانه تا ساختمانهای مسکونی در الجبیل، میزبانی از رهبران تروریستی القاعده و هدف قرار دادن سعودی با تمام امکانات و دادن موشک بالستیک به حوثیها، همه و همه نشان از دشمنی عمیق رژیم ایران با عربستان سعودی دارد.
در این شرایط اما محمدجواد ظریف یک ادعای ثابت را تکرار میکند و میگوید ما خواستار رابطه خوب با ریاض و آماده مذاکره با آن هستیم، اما عربستان مخالفت میکند! باید پرسید این مذاکره بر کدام پایه میبایست صورت بگیرد؟ این مسئلهای است که حتی یک بار از سوی ظریف روشن نشده است. اعتراض ریاض، واضح و صریح است و بر اساس مبادی سیاسی مشخصی مانند «عدم دخالت در امور داخلی سعودی عدم کمک به گروههای تروریستی در مرزهای سعودی»، بنا نهاده شده که هیچکس در رابطه با آنها اختلاف نظری ندارد.
مشخص است که هر دولتی که عزم جدی برای مذاکره داشته باشد، اشارههایی مبنی بر حسن نیت خود نیز نشان میدهد تا مسیر مذاکره برای دست یافتن به صلح، هموار شود؛ اما در طول تقریبا چهار سال گذشته نه تنها چنین امری اتفاق نیفتاده بلکه حکومت ایران از حدود قبلی خود نیز فراتر رفته و هیچ اشاره مثبتی متوجه عربستان سعودی نکرده است.
در دورهی شانزده سالهی ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی، تنش در روابط ایران و عربستان افزایش یافت و وارد رقابت و بحرانهای خشن شد. روحانی از سیاست آن دو در خدمت خط و ربط ایدئولوژیک و سیاسی دولت خود بهره برد که البته همه اینها تحت رهبری علی خامنهای و تقویت نظامیگری رژیم ایران صورت میگیرد. به همین دلیل محمد بن سلمان ولیعهد سعودی در رابطه با امکان آشتی با جمهوری اسلامی ایران به صراحت اعلام کرده است: «ما از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشویم».
عربستان به آمریکا نگفت که عملیات تروریستی «الخُبَر» کار رژیم ایران بوده!
یکی دیگر از نویسندگان شرقالاوسط و از نزدیکان به دستگاه دولتی سعودی که نخواست نامش فاش شود، در گفتگویی با کیهان لندن میگوید، «در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۹۶ میلادی رژیم ایران به وسیله عوامل وابستهاش یک کامیون بمبگذاریشده درنزدیکی پایگاه نیروهای آمریکایی در شهر «الخُبَر» در داخل خاک عربستان سعودی منفجر کرد که ۱۹ سرباز آمریکایی در این انفجار کشته و حدود ۴۰۰ تن زخمی شدند.
وی ادامه میدهد: «سازمان اطلاعات سعودی به سرعت سرنخ این عملیات را به دست آورد و مشخص شد که حکومت ایران بطور مستقیم پشت این بمبگذاری بوده است. ریاض همه این اطلاعات را به تهران داد؛ در آن زمان اکبر رفسنجانی که رئیس جمهوری اسلامی بود به ریاض آمد و به سعودیها تعهد داد که دیگر از این خرابکاریها انجام نخواهد شد و در قبال تعهد وی، سعودی نیز متعهد شد اطلاعات را به آمریکاییها ندهد! عربستان به آمریکاییها گفت که این بمبگذاری کار القاعده بوده و چند نفر ار القاعده که به اعدام محکوم شده بودند را نیز متهم به این عملیات کرد!»
این تحلیلگر عرب در ادامه به کیهان لندن میگوید: «اگر آمریکا در آن شرایط اطلاع میداشت که جمهوری اسلامی پشت این عملیات بود حتما به ایران حمله میکرد. در سفر رفسنجانی یک توافق امنیتی سرّی به نام توافق «شاهزاده نایف- رفسنجانی» میان سعودی و حکومت ایران بسته شد و اینگونه رژیم ایران از یک محاسبه و پیگرد قانونی در یک پرونده تروریستی خونین رهایی یافت. اما حکومت ایران به این تعهد پایبند نماند و به حمایت از گروههای تروریستی مخالف عربستان سعودی ادامه داد.»
*منابع: شرق الاوسط و الحیات لندن
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
یکی از مدارس علمیهای مجللی که در این سالها ساخت آنها با جنجالهای زیادی همراه شده مدرسه خوانساری با زیربنای هشت هزار متر که بی شباهت به کلیساهای قرون وسطی نیست در سال ۱۳۹۲ افتتاح شد که در همان ایام با انتقادهای بیشماری همراه بود.
هاشم حسینی بوشهری، از مُدرسان حوزه علمیه قم گفته بود که «پولش را حضرت ولی عصر رساند!.»
از این مدرسه به عنوان یکی از مدرنترین و مجللترین مدارس علمیه جهان نام برده میشود. این مدرسه در خیابان «جمهوری» شهر قم در حد فاصل میدان «سپاه» و خیابان «صفاییه» واقع شده است.
در مراسم افتتاح این مدرسه محمدکاظم خوانساری که تولیت مدرسه را عهدهدار است، گفته بود که «این مدرسه به آخرین فناوریها برای ساختمان مجهز است.»
متولیان این مدرسه با گذشت حدود پنج سال از راهاندازی آن هنوز گزارشی از منابع مالی این مدرسه ارائه نکردهاند!
در آن زمان اکبر رفسنجانی که رئیس جمهوری اسلامی بود به ریاض آمد و به سعودیها تعهد داد که دیگر از این خرابکاریها انجام نخواهد شد و در قبال تعهد وی، سعودی نیز متعهد شد اطلاعات را به آمریکاییها ندهد! عربستان به آمریکاییها گفت که این بمبگذاری کار القاعده بوده و چند نفر ار القاعده که به اعدام محکوم شده بودند را نیز متهم به این عملیات کرد!»
خیلی جالبه، یعنی آمریکائی ها نفهمیدند و قبول کردند.
با توجه به این گزارش، حضرات ِ خادم حرمینِ شریفین ، پاى لرزِ خربزه هاى که خورده اند ، نشسته اند .
و تنها تر از مردم ایران ، تا کنون در تاریخ سیاسى ، ندیده ایم .
از اروپا و ژاپن و کره و روس و چین تا امریکاى جنوبى و کانادا و کشورهاى افریقایى و تا قبل از دولتِ فعلى ، امریکا ، همه و همه بنفع حکومتِ ضدبشرى حاکم بر میهنمان ، گام برداشته اند ..
خنده دارتر از همه این است که خود عربستان کمک کرد که این آخوندهای پلید به قدرت برسند، چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
تنها توصیه بنده به عنوان یک ایرانی که خواهان پایان این تفرقه افکنی از سوی فرقه تبهکار هست این نکته هست
دوستان و عزیزان همسایه
۱- روابط سیاسی خودتون رو با اینها قطع کنید
۲- سفیران خود را از ایران فرا خواهید و ماموران اطلاعاتی اینها رو که به اسم سفیر و دیپلمات در کشورهاتون مشغول تفرقه افکنی و جمع آوری اطلاعات هستند با اردنگ بیرون کنید
۳- تمام روابط اقتصادی رو هم ملغی کنید چون پول آنها مستقیما از طریق دستگاهای وابسته به رهبر خود خونده تبدیل به بمب و مواد منفجره میشه برای تخریب بیشتر کشورتان
در نهایت خودتون با آسایش و آرامش کنترل اوضاع رو بدست میگیرید
از ما گفتن
به امید دیدن ولیعهد ایران در تهران مان
حقیقت این است که دشمنی عربستان وبطور کلی عربها با ایران پیشتر ازاشغال ایران توسط اسلامیست ها (رژیم ملاها) وجود داشته. مگر تحریف نام تاریخی ورسمی شناخته شدهٔ جهانی خلیج فارس به نام جعلی «عربی» ، دشمنی با ایران نیست ؟ جمال عبدالناصربنام «پان عربیسم» مخترع آن بود.
با اینکه رژیم ملاها عملأ تلاش در«عربی» کردن ایران میکند ، هدفی که خود عربها درهزاروچهارصد سال پیش به آن موفق نشدند ، با اینحال این دشمنی امروز میان عربستان ورژیم ملایان ایران دررنگ مذهبی «فرقه ای» ادامه یافته.
تاریخ هزاروچهارصد سالهٔ اسلام مملو ومنحصر به جنگهای خونین وکشت وکشتارمیان فرقه های مختلف اسلام بوده که امروزه با ابزارکشتاربمراتب کشنده تر و ویرانگر در کشورهای اسلامی چون سوریه و عراق ویمن و افغانستان بشدت ادامه دارد.
حداقل کشورهای عربی و اسرائیل، رژیم آخوندی رو توی این چهل سال خوب شناختن؛ برخلاف چپ های اروپایی و آمریکایی که تا زمانی که موشک های اتمی و بیولوژیک آخوندها بر سرشان فرود نیاید خطرناک بودن آخوندها و سردارانشان را درک نمیکنند
ظاهراً اعراب از اروپایی ها عاقل ترند.