باقر ابراهیمی (+عکس) ولایت باستانی بامیان در قلب افغانستان جاذبههای زیادی دارد که سالانه هزاران توریست داخلی و خارجی را به سوی خود خود میکشاند و از آنها میزبانی میکند. بقایایی از مجسمههای شهمامه و صلصال که روزی نماد شکوه و اقتدار این ولایت باستانی بود در دل کوه به ویژگیهای منحصر به فرد آن افزوده است، از سوی دیگر مناظر طبیعی «بند امیر» زیبایی آن را چند برابر کرده است.
برای رسیدن به ولایت باستانی بامیان باید درّه مرگ «جلریز» را پشت سر میگذاشتم؛ گروه طالبان سالانه صدها رهگذر را در این مسیر سر میبرد یا تیرباران میکند. به محض ورد در این درّه افراد مسلح وابسته به گروه طالبان سر راه ما سبز شد که ماشینهای مسافران را به دقت بررسی نموده پس از آن اجازه عبور میداد. پس از بازرسی بدنی و کاوش وسایل همراه ما که به موارد مشکوک بر نخوردند، اجازه عبور یافتیم.
بعد از طی چندین ساعت راه با ماشین به مرکز بامیان رسیدم. در این ولایت مرکزی فقط زمان سپری شده وگرنه دیگر هیچ چیزی تغییر نکرده است. محرومیت و فقر را میتوان در سیمای کودکان هم دید. نخستین چیزی که توجه مرا به خود جلب کرد پیکرههای زخمخورده شهمامه و صلصال بود که روزی نماد شکوه و اقتدار بوداییان در این سرزمین به شمار میرفت. تندیسهای که در سالهای ۵۰۷ و ۵۵۴ میلادی ساخته شدند و طول آنها به ۳۵ و ۵۳ متر میرسد.
این مجمسههای سر به فلک کشیده در سال ۲۰۰۱ توسط گروه تروریستی طالبان تخریب گردید. طالبان پس از ورود به بامیان بدون توجه به درخواستهای مکرر سازمان ملل متحد مبنی بر حفظ میراث فرهنگی و آثار باستانی این ولایت چندین شبانه روز با جابجا نمودن مواد منفجره آنها را انفجار کردند! پس از آن با روی کار آمدن حکومت جدید در افغانستان در اواخر ۲۰۱۶ یونسکو تصمیم گرفت که مجسمه کوچک «شهمامه» را دوباره بازسازی کند اما تا کنون این کار صورت نگرفته است.
در دل کوه و در جوار شهمامه چندین اتاق به چشم میخورد که به گونهای ماهرانه به سبک معماری سنتی قدیم بازسازی شده و با نقشهای زیبا تزیین گردیدهاند. برخی از نقشهای قدیمی نیز هنوز باقیست. گفته میشود این اتاقها محل عبادت بوداییان بوده است. هنگام بازدید از این اتاقها شگفتزده میشویم که چگونه با کمترین امکانات چنین اثرهای زیبا را خلق نموده که بعد از گذشت چندین صد سال هنوز هم پابرجاست.
سفرم در این ولایت باستانی مصادف با روزهای «عید قربان» بود. هزاران شهروند افغانستانی برای گذراندن تعطیلی به ولایت بامیان سفر نموده و عید را نیز در کنار شهمامه و صلصال جشن گرفتند؛ هر چند نمیشود گفت آنان برای جشن گرفتن آمده بودند زیرا همه به خاطر از دست دادن بزرگترین میراث فرهنگی این کشور عزادار بودند و با نگاههای حسرتآمیز در گوشه و کنار آن عکسهای یادگاری میگرفتند و بر این فاجعهی فرهنگی افسوس میخوردند.
پس از دیدار پیکرههای زخمخوردهی شهمامه و صلصال، به سوی «بند امیر» نخستین پارک ملی افغانستان که از دیگر جاذبههای گردشگری بامیان است به راه افتادم. این پارک در چند کیلومتری مرکز بامیان واقع شده و بیشترین توریست و گردشگر را از دوردستها به سوی خود میخواند. به باور مردم محل، بند امیر توسط «علی» اولین امام شیعیان ساخته شده و فلسفه آن را نیز اینگونه بیان میکنند که وی توسط شمشیر خود این بندهای آب را ایجاد نموده است!
«بند امیر» از جمله زیباترین و شگفتانگیزترین مناظر طبیعی و مشهور افغانستان است. سالانه در ایام تابستان هزاران نفر به این محل رفته از گذراندان ایام شاد در آنجا لذت میبرند. حضور هزاران توریست داخلی و خارجی در «بند امیر» برایم غیرقابل تصور بود زیرا سفر به بامیان برای شهروندان افغانستانی و حتی توریستهای خارجی کار ساده و بیخطری نیست. به گفتهی یکی از مسئولان در این ولایت در ایام «عید قربان» حدود ۱۰۰ هزار نفر از «بند امیر» دیدن نمودهاند.
با همهی این جذابیتهای تاریخی و طبیعی، نمیتوان از نبودن هتلهای مناسب برای توقف توریستها در «بند امیر» چشمپوشی کرد، حضور هزاران مسافر در آنجا سبب تراکم جمعیت شده و گردشگران با مشکل نبود جای خواب و امکانات بهداشتی مواجه بودند؛ بسیاری با برپا کردن چادر در گوشه و کنار، شبها را با هوایی سرد به سحر میرساندند. عدهای هم خوششانس بودند و توانستند در خانههای ساکنان محلی در آن اطراف اتاقی کرایه کنند.
سفر چندروزهام که در ولایت بامیان به پایان رسید با کولهباری از خاطرات تلخ و شیرین به کابل بازگشتم. آنچه تاسفبار و غمانگیز است از دست دادن بزرگترین تندیس بودا در جهان است که میدانم دیگر هیچگاه آنگونه که بود به پا نخواهد ایستاد. همچنین اینهمه جاذبهی طبیعی و فرهنگی که به دلیل حضور و مزاحمت طالبان و کمبود امکانات توریستی، آنطور که باید مورد بهرهبرداری قرار نمیگیرد.
*باقر ابراهیمی گزارشگر و روزنامهنگار از کابل
تا زمانی که مردم افغانستان باورهای مذهبی و خرافیشان را کنار نگذارند و به هویت ملی و اصیل و به تاریخ واقعی خود رجوع نکنند، روی آرامش نخواهند دید.