تیم کُرنوِل – بنیاد هنر معاصر پاراسول در لندن دریک فضای نمایشگاهی معتبر، پانزدهمین سالروز تأسیس خود را جشن میگیرد.
در جایی که معمولا نشانها و برچسبهای ملی در آن نادیده گرفته میشود، مؤسس و مدیر این بنیاد، زیبا اردلان، با به نمایش در آوردن آثاری از ۹ هنرمند ایرانیتبار مقیم داخل یا خارج از ایران، بازگشتی به ریشههای خود داشته است. فقط انتظار نداشته باشید این هنر در اینجا خیلی «ایرانی» به نظر برسد.
زیبا اردلان به کیهان لایف میگوید: «هنگامی که من این نمایشگاه به نام «درخشش خود تویی» را برگزار کردم، نمیخواستم حتی نام آن را [نمایشگاهی] از هنرمندان ایرانی بنامم. میخواستم این روند را مردم به صورت یک تجربه احساس کنند و به آنها اجازه دهم که خودشان «فکر کنند که این آثار متعلق به هنرمندان ایرانی است.»
اردلان شعر را به عنوان «رشتهای میبیند که هنر ایرانی را با مردم ایران پیوند میزند» او توضیح میدهد: « ما از روز اول شعر داریم.»
او سپس شعری از عباس کیارستمی، عکاس و فیلمساز فقید، میخواند: «وقتی در جیبم چیزی ندارم، شعر دارم. وقتی در یخچال چیزی ندارم، شعر دارم. وقتی در قلبم چیزی نیست، هیچ چیزی ندارم.»
«نمایشگاه ۹ ایرانی در لندن: درخشش خود تویی» در گالری شمال لندن، پارسونال، تا ۸ سپتامبر امسال برپا خواهد بود و در سوی دیگر و به صورت مجزا همین مجموعه در دوسالانه هنر ونیز تا ۲۴ نوامبر حضور خواهد داشت.
هدف از این نمایشگاه دو بخشی، برجسته کردن «اهمیت حیاتی گفتگوی آزاد به منظور گسترش تفاهم بیشتر بین همه ملتها» است.
بسیاری ازاین آثار اشارههای ظریف و دقیقی به فرهنگ ایران دارند. بالاتنه پیکر زنی که از تنه درخت با هنرمندی کوشنا نوابی درست شده با گلیم ایرانی پوشانده شده و جایی که محل قلب است بصورت حفرهای باقی مانده است.
اثری از حسین والامنش از استرالیا طرحی در مورد مسجد جامع اصفهان (مسجد جمعه) است که با الگوهای جدید معماری (و به کار بردن برگهای نیلوفری که بطور طبیعی در شهر آدلاید یافت میشود و شبیه آجرهای بنای مسجد اصفهان است) بازسازی شده است.
هادی طباطبایی هنرمند ساکن سانفرانسیسکو در اثری «فضاهای انتقالی» را نشان میدهد؛ اثری فوقالعاده که ابتدا برای دانشگاه کارنگی ملون در پنسیلوانیا ساخته شده. اثر او چینشی از شش قطعه قاب فلزی است که این درها به صورت عمودی در یک ردیف قرار گرفتهاند. هر یک از آنها ۸۰۰ رشته تار دارد که به پایین کشیده و باعث ایجاد یک هاله نازک میشود که از جلو دیده میشود. وقتی بیننده از کنار آن عبور میکند، طول موجی از رنگهای خاکستری تولید میشود که از تیره به روشن تغییر میکنند و دوباره به آغاز بازمیگردد. این کار اثری قوی و متفکرانه است.
طباطبایی برخلاف هنرمندانی مانند جف کونز که اسباببازیهای غول پیکر فلزی جلادار را توسط دهها دستیار و کارگاه تولید میکنند، خودش رشتهها را بافته که در کل ۱۱ کیلومتر هستند و بیش از یک سال زمان را برای به پایان رساندن این قطعه اختصاص داده است. او پیش از بازگشت به دانشگاه برای تحصیل در هنر نقاشی پنج سال به عنوان مهندس مکانیک کار میکرد. برای او، هر کار هنری یک تجربه یادگیری است.
ایران، یا شعر آن، چگونه میتواند کار و هنر کسی را که این کشور را از نوجوانی ترک کرده، معرفی کند؟ او در پاسخ میگوید: «من ایرانی هستم. ۱۳ سال آنجا زندگی کردهام. جنبهها و وجوهی از فرهنگ وجود دارند که برای من بسیار عزیزند: من کنار آنها و با آنها زندگی میکنم.»
او یادآوری میکند که «مثلا حفظ شعر چیزی بود که همه باید انجام میدادند.» در حالی که او تنها یکبار پس از ترک کشور در سال ۱۹۷۷ به ایران بازگشته، همسرش ایرانی است، بچههایشان فارسی صحبت میکنند و تجربه مهاجرت به عنوان بخشی از هستی اوست.
او می افزاید: «نمایشگاه پارسول با سایر نمایشگاههای ایرانی که دیدهام بسیار متفاوت است. آنچه در اینجا برای من برجسته بود این است که نمیتوانید هویت هیچ یک از هنرمندان را از خود اثر بگویید. این یک نوعی سرزندگی و طراوت است.»
حسین والامنش از اوایل دهه ۷۰ میلادی در استرالیا زندگی کرده. آثار گردآوری شده او برای آمیختن میراث ایرانی با آثاری از کشور استرالیا که مدتها آنجا زیسته قابل توجه است.
والامنش دراثر گنبد نیلوفری از گلهای نیلوفر آبی شهر زادگاهش استفاده کرده تا طرحهایی را که یادآور طاقهای آجری مسجد اصفهان است زنده کند.
او توضیح میدهد چگونه بعد از اینکه از ایران بازدید داشت در خودش یک بینش و نگاهی با لنز استرالیایی یافت که با آن لنز در این فرهنگ سیر میکند.
او می گوید «در یک سالن ویژه که شامل پنج طاق متفاوت بود به سقف نگاه کردم، گویی به هنر بومی استرالیا نگاه میکردم و از این همه شباهت از نظر الگوسازی و تشخیص خطوط و سادگی سازه در کلیت خودش غافلگیر شدم.»
او بعد از بازگشت به خانه تصمیم گرفت که از برگهای نیلوفر آبی که معمولاً برای پختن گوشت خوک و سایر غذاها در آشپزی چینی استفاده میشود استفاده و با سایههای مختلف آنها بازی کند.
والامنش که اکنون ۷۰ ساله است در سال ۱۹۷۳ به عنوان یک دانشجو وارد استرالیا شد و به یاد دارد که در آن کشور پیشرفته مورد استقبال قرار گرفت.
در سال ۲۰۱۳ یکی از آثار او با نام «اشتیاق و تعلق» به عنوان یک اثر برجسته در بررسی ۲۰۰ سال اثر هنری استرالیا انتخاب شد و در آکادمی سلطنتی هنر لندن قرار گرفت.
او این اثر را در سال ۱۹۹۷ ساخته. در این اثر یک فرش قشقایی که هنرمند بیست سال بر آن زندگی کرده و کودکش روی آن بزرگ شده، در یک محل طبیعی و زیبا در استرالیا روی زمین پهن میشود. والامنش آتشی در مرکز آن میافروزد و بعدها این فرش در کف گالری، در روی زمین، پهن شده و قسمت سوخته آن با مخمل سیاه رنگ پر میشود تا هیبت یک چاه را به خود بگیرد و عکسی از فرش در حال سوختن به دیوار بالای آن آویخته میشود. این سازه نخستین بار در یک گالری در شهر آدلاید به نمایش گذاشته شد.
والامنش چندین بار به ایران بازگشته و با هنرمندان و دانشجویان هنر گفتگو کرده است. او بر این باور است که «شروع گفتگو بین فرهنگها برای جلوگیری از جدایی ماست». یک کاتالوگ جدید از آثار او در حال حاضر به فارسی ترجمه شده است.
او احساس میکند که هنرمندان در نمایشگاه لندن «هنر خود را به خاطر آنچه هستند انجام میدهند»، «بجای اینکه قربانی پناهندگیای باشند که مانع آنها به بازگشت به کشورشان شده». آنهایی هم که در ایران زندگی و کار میکنند، «کاملا پیشرو هستند، هسته ادراکی آنها ممکن است از هر جایی باشد. البته آنها طعم تنش خاورمیانه به ویژه ایران را در فکر و کارهایشان دارند.»
یک هنرمند دیگر، مرتضی احمدوند که در ایران ساکن است دو اثر در این نمایشگاه دارد؛ «پرواز» (۲۰۰۸) یک اثر قابل توجه و زنده است که شامل ۹ تصویر از یک پرنده به دام افتاده در یک قفس مربع است و بالهایش را بطور فزایندهای ناامیدانه و بیرمق برای پرواز به بیرون تکان میدهد و سایهای شبحوار و بازتابی انتزاعی بر جای میگذارد. یک نسخه از این قطعه در مجموعه مرکز پمپیدو در پاریس قرار دارد.
احمدوند میگوید این اثر به عمل پرواز یعنی معنای پرواز میپردازد: «پرندگان دوستان من از دوران کودکی هستند.»
او اضافه میکند که این اثر «رابطه خوبی با کار شاعر ایرانی قرن بیستم فروغ فرخزاد » دارد.
دومین اثر او در نمایشگاه «گهواره ادیان» یک گهواره بزرگ نیوتنی با سه توپ بزرگ آویزان و در نوسان است (بطور مفهومی تئوری گهواره نیوتن را که بر «اصل بقای انرژی و نیروی حرکتی» استوار است دنبال میکند) و سه گوی معلق نیز نمادی از سه دین مسیحیت، یهودیت و اسلاماند. آنها طوری طراحی شدند که به یکدیگر برخورد کنند و صداهای بسیار زیادی در برخورد با یکدیگر ایجاد کنند. در نمایشگاه واحد پاراسول این سازه در جلوی یک دیوار ساکت و بیحرکت قرار گرفته است.
بنیاد هنر معاصر واحد پاراسول در لندن در نمایشگاه «درخشش خود تویی» تا هشت سپتامبر میزبان نه هنرمند ایرانی، احمدوند، نازگل انصارینیا، غزاله هدایت، سهند حسامیان، کوشا نوابی، نوید نور، سام سمیعی، هادی طباطبایی و حسین والامنش است.
*منبع: کیهان لایف
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
درود بر این هـنرمندان که با کارهـاى مدرن و امید بخش با جامعه در تماس هـستند