سیرک «جی۷» و دلقک ناخوانده‌اش

دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۸ برابر با ۰۲ سپتامبر ۲۰۱۹


امیر امیری- نمایش سیرک سه روزه «جی۷» سرانجام بدون هیچ دستاوردی، چنانکه آشکار بود، به پایان رسید.
نشست بیاریتز از هفت کشور بزرگ صنعتی جهان بجز تصاویر زیبا از سواحل اقیانوس اطلس چیز دیگری به دست نیاورد. بی‌ارادگی و بی‌برنامگی در مبارزه با آتش‌سوزی ویرانگر جنگل‌های بارانی آمازون در آمریکای جنوبی، سر و ته‌اش تنها با۲۰ میلیون! دلار کمک اضطراری از جانب هفت کشور صنعتی که حدود ۴۵ درصد از درآمد ناخالص ملی جهانی را تولید می‌کنند، به پایان رسید. یعنی برای نجات جنگل‌های آمازون که حدود نیمی از اکسیژن جوّ زمین را تولید می‌کند، کمتر از سیرک «جی۷» هزینه می‌شود (فرانسه به نوعی به خاطر گویان فرانسه (Guyane française) با برزیل در جنوب دریای کارائیب همسایه است).

نشست گروه هفت در فرانسه؛ بیاریتز؛ ۲۵ اوت ۲۰۱۹

موضوع اصلی اجلاس، رفع نابرابری، بطور کامل در بوته‌‌ی بحران‌ها و مشکلات فعلی ناپدید شد و هیچ جا نشانک‌های (سیگنال) آرامش‌بخشی فرستاده نشد، چه رسد به پیشرفت قابل توجهی. حتی حضور غیرمنتظره!‌ی وزیر ماله‌کش ج ا و اعلام آمادگی تدارکاتچی رژیم اسلامی برای ملاقات با هر کس برای رفع مشکل کشور نتوانست بیش از چند ساعتی شور و هیجانی به نشست از پیش شکست‌خورده «جی۷» بدمد تا فرانسه را به عنوان سرزمین «ایده‌های بزرگ» که راه حل‌هایی برای درگیری‌های بزرگ در جهان آماده دارد، چنانکه ماکرون علاقه داشت، نشان دهد.

کسانی به درستی می‌گویند که این «جی۷» دیگر گروه هفت کشور مهم صنعتی جهان نیست، زیرا اگر قدرت اقتصادی و راهبردهای بازرگانی در نظر گرفته شود، شرایط حضور در این گردهمایی را فقط ایالات متحده، ژاپن و آلمان دارا هستند و نه فرانسه، بریتانیا، کانادا و ایتالیا.

نشست موسوم به «جی۷» (زمانی جی شش و دوره‌ای جی هشت بود، دست‌پخت اروپایی‌ها بهتر از این نمی‌شود) یک گروه غیررسمی است، بنابراین وضعیت یک سازمان بین‌المللی را ندارد. یا اگر بخواهیم آن را کاملاً ساده و خلاصه بیان کنیم: «جی۷» بیشتر نوعی دیدار و پیک‌نیک و ثبت تصاویر و «فتو شوتینگ» سیاستمداران معروف و همسرانشان است، هیچ دستگاه اداری مخصوص به خود را ندارد و هیچ نماینده دائمی کشورها و شرکت‌کنندگان «جی۷» نمی‌توانند هیچ تصمیم رسمی و قانونی بگیرند.

اما این بدان معنا نیست که «جی۷» هیچ تأثیر و قدرتی ندارد، برعکس، در جلسات سالانه، تأثیرگذارترین کشورهای جهان امروز در مورد مسائل جهانی صحبت می‌‌کنند و با یکدیگر به تبادل نظر می‌پردازند و هر آنچه در این گفتگوها به وجود می‌‌آید، تأثیر تعیین کننده‌ای بر جوّ جهانی در امور سیاسی دارد. اما نه با این لشکر شکست خورده؛ بجز پرزیدنت دونالد ترامپ بقیه باشندگان این نشست در اندازه‌هایی نیستند که بتوانند برای دیگر کشورها مسیر سیاسی تعیین کنند. بیهوده از «جی۶» در برابر «تی۱» سخن نمی‌گویند.

البته از کنفرانسی که میزبانش پیش از آغاز به کار آن گفته بود که در مراسم پایانی این نشست هیچ بیانیه و سند نهایی وجود نخواهد داشت، یعنی خودشان می‌دانند که در مورد موضوعات مهم نمی‌توانند سازش کنند و به نتیجه برسند، بیشتر از این نمی‌توان انتظار داشت و این به معنای عدم موفقیت این اجلاس است.

از نظر ماکرون البته این اجلاس فرصتی بود تا نشان دهد فرانسه حرفی برای گفتن دارد. و نه تنها ایالات متحده تحت امر ترامپ برای تعیین نظم جهانی، بلکه اروپایی‌ها، و در خط مقدم فرانسه‌ی ماکرون، نیز باید فضای مانور خود را حفظ و گسترش دهند. رییس‌جمهوری سرزمین «ایده‌های بزرگ» باید هوشیار باشد که سیاست را به عنوان یک نمایش بدون محتوا ارائه ندهد و فضای مانور فرانسوی با فضای زندگی (Lebensraum) آلمانی درهم آمیخته نشود، چون بی‌شماری از این آمیزش، آشناپنداری (Déjà-vu) را در دو جنگ جهانی به خوبی به یاد می‌آورند.
زمانی گفته می‌شد که اتحاد جماهیر شوروی ابرقدرتی است همچون پیل با پیکری آهنین و تنومند نظامی بر روی پاهای چوبین اقتصادی. امروز می‌توان گفت که اتحادیه اروپا براکیوساروسی است (Brachiosaurus) با پاهایی همچون ستون پولادین اقتصادی و یک جمجمه کوچک و کم‌حجم سیاسی.

مهمان ناخوانده و گفتگوی جمهوری اسلامی و آمریکا

آیا حضور ماله‌کش اعظم با اطلاع و اجازه رهبر حقیر نظامش بوده است یا نه، چیزی از این امر کم نمی‌کند که نظام مقدس به نفس نفس افتاده و با بحران‌های گوناگونی دست به گریبان است و دربه‌در دنبال راهکاری است تا دوران عمر نکبت‌بارش به درازا کشد.

به عقیده من پیشنهاد و مقدمات سفر ظریف به پاریس و پس از آن حضور «غافلگیرکننده» او در حاشیه‌ی نشست «جی۷»، در آغاز ماه ژوئن همزمان با دیدار مشاور عالی رئیس جمهور فرانسه، امانوئل بون، از تهران برنامه‌ریزی شده بود.

دو دلیل وجود دارد که چرا تهران با این پیشنهاد موافقت کرده است: نخست اینکه نشان دهد که در سطح بین‌المللی کماکان احترام دارد و دوم کشیدن بیشتر پای اروپایی‌ها به منازعات ایران و آمریکا با نقش مرکزی فرانسه به عنوان میانجی با این امید که میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا اختلاف به وجود آید.

دلیل دوم دقیقاً همان چیزی است که رئیس جمهور فرانسه، امانوئل ماکرون نیز می‌خواهد، تا نشان دهد که هم خودش و هم کشورش به عنوان مهمترین صدا در اروپا شناخته می‌شود. یعنی به دست گرفتن رهبری اتحادیه اروپا در غیاب بریتانیا به سبب برکسیت و بی‌برنامگی و ضعف آلمان.

دلیل نخست اما پیش از نشان دادن حرمت و اعتبار ج ا در جهان بی‌آبرویی و دریوزگی و بی‌نوایی آن را به نمایش گذاشت. مهمتر از آن شکست دیپلماسی است که در جمهوری اسلامی از آن به عنوان «نرمش قهرمانانه» یاد می‌شود: نخست وزیر ژاپن با پیام ترامپ به ایران می‌آید ولی مبتکر دیپلماسی «نرمش قهرمانانه» که بصیرت سیاسی‌اش را در این سی سال بارها نشان داده است و هر فرصتی را تبدیل به چالش (اسم دیگر تو سری خوردن) می‌کند در دیدارش با شینزو آبه گفته بود: «ما معتقدیم از طریق مذاکره با آمریکا، مشکلات ما حل نخواهد شد» و از نمایندگان سیاسی نظامش می‌خواهد که «در جهان باید تیزتر از شمشیر، نرم‌تر از حریر و سخت‌تر از سنگ و پولاد باشند» اما در عمل و در چارچوب «نرمش بزدلانه» نمایندگانش و در راس آنان ماله‌کش اعظم نه تیزتر و سخت‌تر که تهوع‌آورتر و سرافکنده‌تر و خوار و ذلیل‌تر می‌شوند.

انتظار  ج ا این بود تا دیداری میان ماله‌کش اعظم و پرزیدنت دونالد ترامپ در اجلاس بیاریتز دست دهد تا سطح مذاکرات به وزرا کاهش یابد و ماله‌کشان بهتر بتوانند لاپوشانی کنند. حتی ماکرون هم این انتظار را داشت، اما رئیس جمهور فرانسه (احتمالاً با تذکر پرزیدنت ترامپ) در کنفرانس خبری مشترک در پایان نشست «جی۷» همراه پرزیدنت ترامپ تأکید کرد که اگر دیدار و مذاکره‌ای صورت گیرد بایستی در سطح ریاست جمهوری باشد.

با اینکه توپ به سوی اروپا و به ویژه فرانسه پرتاپ شد و او را از یک عضو غرغرو و پایبند به حفظ ورق‌پاره برجام به یک بازیگر ارائه کننده پیش‌شرط برای گفتگوهای احتمالی رساند و بر خلاف متفکران نظام مقدس نه تنها باعث اختلاف ایالات متحده و اروپا نشد، بلکه مواضع آنان را به یکدیگر نزدیکتر کرد.

امانوئل ماکرون در نشست خبری با همتای آمریکایی خود با اشاره به رایزنی‌های خود برای انجام مذاکرات احتمالی رؤسای جمهور ایران و آمریکا گفت که ما دو هدف اصلی در مناقشه هسته‌ای با ایران داریم، اول و مهمتر از همه، ایران هیچگاه سلاح هسته‌ای نداشته باشد، و دوم همه اعضای «جی۷» عمیقا متعهد به ثبات و صلح منطقه هستند و بنابراین نمی‌خواهند شاهد آتش‌افروزی جدیدی در منطقه باشند. برای رسیدن به این اهداف، باید اصلاحات گسترده‌تری در توافق انجام دهیم، که در حقیقت به معنای ایجاد یک توافق جدید هسته‌ای با ایران است. یعنی درست همان شروط آمریکا!

رئیس جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ به روشنی گفت «در شرایط درست» حاضر به مذاکره است، چنانچه ماکرون هم در همان نشست خبری تأکید کرد، توافق جدید باید چهارچوب زمانی طولانی‌مدت و بیشتری داشته باشد و بسیاری از تاسیسات دیگر که اکنون مورد نظارت نیستند، که موشک های بالستیک را نیز در بر می‌گیرد، مورد نظارت قرار گیرند و یک توافق گسترده‌تر ایجاد کنیم که مطالبه‌های امنیتی ما را تامین کند. آنها باید همینطور دست از تروریسم بردارند.

ماکرون اکنون تنها مسیری را دنبال می‌کند که ترامپ مدت‌هاست دنبال می‌کند. وی با این جهت‌گیری‌های ناخواسته روند مذاکرات احتمالی آینده را به سود آمریکا مشخص کرد. سیاست‌های امام زمانی ام‌القرى اسلامی نه تنها تلاش‌های مستقیم و صادقانه‌تر و نقش سازنده‌ و حداکثری ژاپن را نقش بر آب کرد و باعث دلگیری یک دوست در «شرق» شد، بلکه سبب نزدیکی یک سوداگر در «غرب» به آمریکا گردید.

دیپلمات‌های نظام مقدس باید حتماً به یاد داشته باشند که پرزیدنت ترامپ درست یک سال پیش در کنفرانس خبری مشترک با نخست‌وزیر ایتالیا گفته بود که آماده است «بدون هیچ‌ پیش‌‌شرطی» با مقام‌های ج ا دیدار کند. در همان زمان اما از صدر تا ذیل مناکحت کنندگان کودکان، بازگشت آمریکا به برجام را هموارکننده مسیر گفتگوها دانستند و ترامپ را متهم به فریب افکار عمومی کردند.

یکی از نخستین کسان، که تنها ساعاتی پس از سخنان ترامپ، «به ژست رییس‌ جمهوری آمریکا برای گفتگو با ایران» واکنش نشان داد، ماله‌کش اعظم بود که اکنون خودش همچون کولی‌های سرگردان از این پایتخت کشور اروپایی‌ تا آن پایتخت دست و پا می‌زند تا « ژست گفتگو با آمریکا» را تظاهر کند. وی احتمالاً سخن اربابش از یادش رفته است که گفته بود «هیچ غیرتمند و با‌ شعوری نمی‌رود با این دولت کنونی آمریکا مذاکره کند».

دوزخ، نه الدورادو

دیپلماسی در جمهورى اسلامى در همه این سال‌ها دیپلماسی پنهان بوده است. آنها نه تمایل به گفتگو دارند و نه اراده و توانایی مذاکره را. بی جهت نیست که به مجرد جدی شدن مذاکرات، و با آنکه رژیم اسلامی تمایل بیشتری برای گفتگو با واشنگتن نشان می‌دهد، پا پس می‌کشند. حسن روحانی تنها دوازده ساعت پس از سخنانش که گفته بود «اگر من بدانم در جلسه‌ای با کسی ملاقات کنم، مشکل کشورم حل می‌شود، دریغ نخواهم کرد؛ زیرا اصل، منافع ملی! کشور است» زود ترمزدستی کشید را و گفت که تنها هنگامی موافق مذاکره با دونالد ترامپ است که ایالات متحده موافقت کند تحریم‌ها علیه ایران پایان یابد و ایران بتواند هفت برابر صادرات فعلی نفت خود را افزایش دهد (خاک بر سرتون با این استقلالتان!) یعنی عملاً همان گفتگوی بیست درصدی که رژیم خواهان آن است؛ اجازه فروش روزانه هفتصد هزار بشکه نفت. به عبارتی پذیرش «برجام‌درمانی» برای دور کردن فشار تحریم‌ها و لاس زدن با دلالان بین‌المللی و به دست آوردن درآمد ارزی به منظور رسیدگی به امور سوریه و یمن و حماس.
چه حسن روحانی در حاشیه سفر به نیویورک با ترامپ دیدار کند و چه این دیدار مقدمات مذاکرات بعدی میان ایران و آمریکا را فراهم سازد، دست اندرکاران ج ا بدانند که الدورادویی در‌انتظار‌ آنها‌، چنانکه در برجام بود، نیست، بلکه دوزخی است که آتش آن با دوازده شرط مایک پمپئو، وزیر امورخارجه آمریکا سوزناکتر می‌شود.

من یقین دارم که اگر مذاکراتی انجام پذیرد به شکست می‌انجامد زیرا رییس جمهور واقعی در نظام ولایت مطلقه فقیه، نه حسن روحانی که علی خامنه‌ای است. برای حکومت و تبهکارانش فقط دوام جمهوری اسلامی مطرح است بدون کوچکترین دگرگونی در ماهیت و هدف‌های جنایتکارانه آن.

نظام ولایت مطلقه فقیه با مشروط کردن و تفکیک مفهوم دولت و حکومت میان «دوست و دشمن» (برداشتی بازاری و مبتذل از الگوی دوست و دشمن کارل اشمیت) قصد و هدفش از گفتگو و مذاکره تنها ایجاد فضای تنفس و خرید وقت برای ادامه بقاست. جمهوری اسلامی هیچگاه حکومت عادی نخواهد شد، زیرا ماندگاری آن در غیرعادی بودنش است.

گمراهان اروپایی‌، و پیشاپیش آنان فرانسه، بدانند که هیچگونه توافقی سبب عقب‌نشینی ج ا از سیاست‌های سنتی‌اش نخواهد شد، چه در پهنه سیاست‌ داخلی و چه در میدان روابط جهانی.

و استمرارطلبان حکومتی هم بدانند که به «الدورادو» نحواهند رسید، زیرا که این راه به دوزخ ختم خواهد شد.

اگر رژیم نکبت فکر می‌کند که با مذاکره از تنگنا و هچل نجات پیدا می‌کند، سخت در اشتباه است. تونل وحشتی که جمهوری اسلامی واردش شده، پایانش سرنگونی است، نه راه پس دارد و نه راه پیش. اگر رژیم فقر و فلاکت فکر می‌کند که می‌تواند از این طریق چند تا چریک چروک و فرسوده، که به عنوان کارشناس و تحلیلگر رنگ شده و از سوی بنگاه سخن‌پراکنی لندنی به مردم قالب شده‌اند تا دریوزگی شکنجه‌گران و توجیه‌گری قاتلان همرزمان دیروزشان را بکنند، کسب مشروعیت کند، سخت در اشتباه است (یکی از دستمال به دستان چند روز پیش خواست با «دوی علی گلابی» از یک گرانمایه‌ای انتقادی کند که نه توانست نام سامانه‌ای را که بدان اشاره داشت درست بیان کند و نه حتی پس از تذکر توانست آن را صحیح تلفظ کند. بی‌جهت کسی ماله‌کش نظام مقدس نمی‌شود)
و یا اگر رژیم جهل و مرگ فکر می‌کند با بی‌سوادان «برون‌سپاری» شده و ماله‌کشان صادراتی و با گزینش استخدامی حضوری و «حصولی» چند «جوجه ماشینی» به عنوان کارشناس و تحلیلگر و گوینده و مجری از سوی پدر معنوی همان بنگاه بدنام، می‌تواند سیاه‌روزی در ایران را عادی نشان دهد، استمرارطلبی را اصلاح‌طلبی جا بزند، نظارت استصوابی را شبه‌دموکراسی معرفی کند، و براندازان را متهم به جنگ‌طلبی کند، سخت در اشتباه است.

اگر رژیم خونخوار و ستمگر فکر می‌کند که می‌تواند همیشه با سیاست ایران بر بادده «نگاه به شرق» به «حضور در غرب» خود و فرزندانشان ادامه دهد و ما همچنان به سکوت خود ادامه خواهیم داد، باز هم سخت اندر سخت در اشتباه است (فرزند فریبا خاتمی به تازگی «حضور در غرب» یافت با «نگاه به شرق» پدرش!)

ایرانیان! زمان بلند فکر کردن فرا رسیده است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=168621

2 دیدگاه‌

  1. یک ایرانی...

    مقاله ای بسیار جالب و مملو از حقیقت!

  2. 16

    سوال ملت ایران از خود . وقتی دولت امریکا با گروه تروریستی و ارتجاعی ضد زن و فناتیک ، طالبان افغان ، برای شرکت در حکومت کردن مذاکره میکند و دولت ترامپ چشم به روی ماهیت این گروه جنایتکار ضد بشر می بندد ، مطمن حتی امروز به سال ۲۰۱۹ نمی شود به وعده های حمایت دولت ترامپ از مردم ایران را جدی گرفت و به ان اعتماد کرد . همانگونه که دولت جیمی کارتر با فرستادن هویزر به تهران و سایرور ونس به ملاقات خمینی با زمانت ۵۰ ساله جمهوری اسلامی در ایران انجام گرفت ، نمیتوان در مورد سرنگونی رژیم خوشبین بود ، چونکه هنوز ۱۰ سالی از قررداد جیمی کارتر باقی مونده . وقتی ترامپ میگوید قرارداد ۵۰ ساله یا ۱۰۰ ساله خوبه ، یعنی ما حاضریم قرارداد ۵۰ ساله جیمی کارتر در برقراری جمهوری اخوندی را به ۵۰ سال دوم پیوند بزنیم . بازنده ، ملت ایران ، عربستان ، و اسرائیل خواهند بود . و برنده مافیای قطر و فرانسه و اخوندها زیر خیمه دولت پنهان امریکا .

Comments are closed.