آقای ماکرون، شما اظهارات رئیس جمهور برزیل درباره همسرتان را «بسیار بیادبانه» و برای مردم برزیل «غمانگیز» خواندید، حتی کمی فراتر رفته و گفتید: »فکر میکنم زنان برزیلی احتمالا از خواندن نوشته رئیس جمهورشان خجالت بکشند.»
من احساس و خشم شما را به خوبی درک میکنم! تحمل توهین به عزیزان بسیار سخت است، و گاهی چنان زخمی بر روح و روان انسان وارد میکند که کنترل خشم دشوار میشود، تا جایی که گاهی دوست داری در ذهن خود دنیا را به آتش بکشی. من احساس شما را به خوبی درک کردم!
من یک زن ایرانی هستم. مجبور به ترک کشورم شدم. کشوری که در آن تمام حقوق فردی من به صورت سیستماتیک، توسط حاکمانی که چهل سال پیش به صورتی نامشروع قدرت را غصب کردند، نقض میشود. چهل سال است که این رژیم دیکتاتوری حقوق هموطنان مرا نقض میکند. مادران، خواهران و دختران من به بهانههای مختلف مورد توهین و تعرض قرار گرفته و به حبسهای طولانی محکوم میشوند. چهار تن از خواهران من به جرم اهدای گل در مترو به تحمل هفتاد و چهار سال حبس محکوم شدند. ریحانه را خوب میشناسید! در نهایت اعدام شد، جرمش دفاع از خود بود!
هموطنان بهایی مرا حتی از گور هم بیرون میکشند. ورای اینکه محل کارشان را پلمپ و راه تحصیلشان را سد میکنند. هر روز تعدادی را دستگیر، شکنجه و به حبسهای طولانی محکوم میکنند و خانه سالمندانشان را میبندند.
ما کشور ثروتمندی داریم. اما هموطنانم روز خود را به سختی به شب میرسانند، و هر سال تعداد زیادی از دانشآموزان به دلیل فقر مجبور به ترک تحصیل میشوند.
از تجاوز و شکنجههایی که به خواهران و برادرانم در زندانهای این رژیم دیکتاتوری صورت میگیرد نمیگویم زیرا بسیار «غمانگیز» است و شکی ندارم که شما خود همه چیز را میدانید.
در لحظهای که من این نامه را مینویسم اطمینان دارم که عزیزانی در زندانهای ایران شکنجه میشوند. عزیزانی را به تجاوز و کشتن عزیزانشان تهدید میکنند. عزیزانی در انفرادی هستند، کارگرانی مورد ضرب و شتم توسط مأموران رژیم هستند، به صورت زیبای عزیزانی به بهانه مبارزه با بدحجابی اسید پاشیده میشود و زنانی تن میفروشند تا نانی برای فرزندانشان ببرند!
و شما وزیر خارجه دروغگوی این رژیم نامشروع کشتارگر را که مسبب همه این جرایم است برای مذاکره به کشور خود دعوت میکنید و زمینه ملاقات او را با رهبران «جی هفت» فراهم میکنید! آیا فکر نمیکنید ندیده گرفتن رنج هر روزه هشتاد میلیون ایرانی از سوی شما «غمانگیز» باشد؟ آیا فکر نمیکنید «زنان فرانسوی احتمالا از مذاکره رئیس جمهورشان با قاتلان خجالت بکشند»؟
از نظر من هم غمانگیز و خجالتآور است. من خشم شما را درک کردم، امیدوارم شما هم خشم مرا درک کنید.
سفیده سامی، زهرا عزیزی
رهبران اروپایی با بی شرمی تمام با چنگ و دندان به تروریست بین المللی چسبیده اند برای حفظ منافع . گویی آدمهای ” متشخصی (البته در ظاهر )” با هن و تولوپ و افاده و ادعا در خارج از بانک منتظر یک عده دزد و خلافکار و جنا یتکار ایستاده اند تا مبا لغ دزدی را باهم تقسیم کنند. شرم و ننگ تاریخ بر رهبران اروپا .
نامه ای بسیار عالی، با مقدمه ای روشن، با متنی واضح، و با ختمی بجا! لطفا این نامه را به بقیه دولتهای اروپایی و آمریکا نیز ارسال دارید. با تشکر! و همچنین نسخه ای از انرا برای سفارت فرانسه در تهران ارسال دارید.
با درود. من سفیده سامی و بانو زهرا عزیزی نویسندگان این نامه سرگشاده هستیم و در پاسخ به نازنینی که در مورد ماهیت نامه پرسش داشتند: این نامه به کاخ الیزه و همینطور سفارت فرانسه در نروژ ارسال شده است. سپاس از توجه شما
آنچه گفتید خوب بود ولی حاکمان برایران تنها زبان زور می فهمند آگاهی تمام ملت ایران راه زیادی مانده است آنها که زودتر می فهمند مشکلاین حکومت اند . دانایان ایران باید به میلیونها تبدیل شود. شما فکر می کنید چند نفر کیهان لندن رو می خوانند. مردم درگیر روزمره گی هستند یک صبح در تهران رو فرض کنید مرد خانه بلند میشه و بدنبال روزی میره بچه ها را به مدرسه میزاره و میره سر کار . کار اول – کار دوم تا … آیا می اندیشه که ملا چه کار با کشورش کرده آیا به رشد سیاسی و شناخت دزدی و تاراج دور و برش رسیده …. او میاد خونه و خسته از کار می خوابه و صبح باز تنها برای زیست کردن بلند میشه بسان یک باکتری جلوی ایستگاه چای نذری می ایسته و غافل از ۱۴۰ هزار ایرانی که سعد بن ابی وقاص- حسین و علی در ایران کشتن یا حسین مظلوم میگه و چایی رو سر میکشه آیا این ایرانی تاریخ خودش رو میدونه .. به خارج میریم جمعیت ۶میلیونی ایرانیان خارج آیا با هم متحدند آیا ایران پرست هستندیا نه دچار تشطط و درگیری اند… دوباره به ایران میریم خانواده ای را فرض کنید بیمار داره مثلا سرطان آیا او میتونه اندیشه سیاسی درستی داشته باشه …. چون درگیره… دوباره به تهران میریم یک عده پولدار یا پسر سردار تو بزرگراهها با پورشه ویراژ میدن ….. باز به کانادا میریم یک عده آقازاده تو خیابانهای اصلی شهر با پورشه .یراژ میرن و میرن استخر های مختلط….. به آمریکا میریم یک عده آقازاده نمایندگی های شرکت های مختلف رو خریداری می کنند بدون این که نمایندگی کار کنه…. به دوبی میریم عده ای برای ایران پالت دلار جابه جا میکنن….. به هرات میریم عده ای برای ایران دلار به مشهد می فرستن…… به وزارت خانه های ایران میریم یک عده نشستن و هیچ کاری برای مردم نمی کنن …. به تهران برمی گردیم یک عده نون ندارن بخورن…. یک عده بچه هاشون رو میفروشن— مردم متوسط نمی تونن خونه کرایه کنن.. زن وشوهر کار می کنن تا زنده بمانن و نانی بخورن
آری خواری خلل درونی آرد بیدادکشی زبونی آرد
ملتی که در صف غذای نذری است عاقبتش چنین به بازی است
او در صف چای قاتل خویش ایستاده زند به ریشه اش نیش
آن نیشتر سیاه با طبل کرده همه کشورم به آهنگ
تا کس نشود آگه از فریبش ملت و کشورم به ریشش
فرانسه یکی از مفت خور ترین کشورهای صنعتی و دارای سازمان جاسوسی بدتر از – کا – گ – ب – میباشد ، که اکثر اوقات در پولشوئی ها یار اخوندها و حزب الله لبنان است ،که از ان طریق به جهاد اسلامی و حماس میباشد ، بیشتر باجهای پرداخت شده به البرادئی ، ژاک شیراک ، کوفی عنان و پسرش ، سرکوزی ، و میتران برای قتل شاپور بختیار و دیگر عوامل این مافیائی غارت نفت و گاز ایران از فرانسه برنامه ریزی و توسط قطر دزد مشترک منابع گاز پارس جنوبی با توتال اجرا میشود . باید بازار کالا و ماشین و لوازم فرانسوی ها را در ایران حداقل یک سال بایکوت کرد . نون و سیب زمینی نسیت که بگویم چگونه زنده بمانیم ، نوع زندی کردن بماند که همه دعوا ملت بااین تبهکاران همین میباشد ، چونکه این جماعت جز مرگ و اعدام و انتحاری و سنگسار شکنجه و جنگ و شستشوی مغزی مسخره بنام شهید بازی ،و غارت و تباهی و دزدی ، چیزی دیگری نمی شناسند و چهره همیشگی حکومت اخوندی اعمال چهل ساله شان تا به امروز .
نامه خوبی است. لطفا نویسنده محترم بفرمایند که آیا اصل این نامه به زبان فرانسه و یا انگلیسی از طریق شرکت پست کشور فرانسه و یا ایی میل به آدرس کاخ الیزه ارسال شده، یا اینکه در یک نشریه فرانسوی زبان به چاپ رسیده است و یا صرفا درد دلی است با ایرانیان به زبان فارسی، که در آن صورت چرا به نوشتار خود می گویند نامه؟ نامه دارای معنای مشخصی است.