فوتبال ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی در سیطره دو قطبی استان مرکزی و خوزستان بود و تیمهای باشگاهی در این دو منطقه اربابان لیگها و تورنمنتهای مختلف بودند.
از سیاستهای فدراسیون وقت فوتبال ایران توسعه فوتبال در گوشه و کنار کشور با تقویت تیمهای پایه در رده سنی جوانان و نوجوانان در تمام استانها بود که از سال ۱۳۵۴ رسماً آغاز شد.
کامبیز آتابای رئیس وقت فدراسیون فوتبال، سال ۵۴ خورشیدی را مبداء «خلق ارزشهای جدید» در فوتبال میدانست. بر اساس این سیاست مسئولیت فدراسیون فوتبال تلاش برای تبدیلِ «پدیده» به «سنت» شد که محور آن توسعه پایدار فوتبال و بازیکنسازی و ایجاد تیمهای پایه در سراسر کشور بود.
اما برای رسیدن به این هدف تنها فراهم کردن منابع مالی و زیرساختها کافی نبود بلکه باید فرهنگ آن نیز در بین مردم حتی در نقاط دوردست کشور ترویج میشد. گرچه فوتبال حرفهای در ایران نوپا بود و قدرت اول آسیا محسوب میشد اما در مقایسه با کشورهای صاحبنام فوتبال در اروپا و آمریکای لاتین فاصله زیاد بود. برای جبران این فاصله سیاستگذاریهایی از اوایل دهه ۵۰ خورشیدی آغاز شد.
پایهگذاری جامها و تورنمنتهای باشگاهی داخلی در ردههای سنی مختلف و فراهم کردن شرایط حضور تیمهای استانی و میزبانی شهرهای مختلف از این مسابقات از ارکان توسعه فوتبال شد. برگزاری «جام ولیعهد»، «جام نهم آبان» و «جام ارتشبد خاتمی» نتایج عملی این سیاست بود که دروازهی ورود نوجوانان و جوانان در نقاط دور و نزدیک کشور به فوتبال را به روی آنها گشود. این جامها از یکسو مشوق جوانانی میشد که در قالب تیمهای باشگاهی به رقابت با یکدیگر میپرداختند و از سوی دیگر به ارتقاء زیرساختها از جمله تأسیس استادیومها و آکادمیهای فوتبال سرعت بخشد.
آنچه اکنون بعد از نیم قرن برای فوتبال ایران، هنوز باقی مانده، میراث همان دوران است وگرنه بعید بود پس از انقلاب اسلامی ۵۷ با روحیات و طرز فکر مسئولان و رهبران جمهوری اسلامی هیچ پیشرفتی در این عرصه میشد.
دکتر حمیدرضا صدر مفسر و جامعهشناس، در کتاب «روزی روزگاری فوتبال» مینویسد: «انقلاب [اسلامی] فوتبال را یکی از مظاهر منفی رژیم شاه قلمداد کرد و آن را زیر سؤال برد و به تازیانه کشید.» او روایت میکند بعد از پیروزی انقلاب علیه فوتبال «شمشیرها از رو بسته شد و فوتبال در جایگاه متهمین نشست.»
اسفند سال ۱۳۵۸ وقتی تیم ملّی فوتبال ایران با ۳۰ بازیکن به کاپیتانی علی پروین در اردوی آمادگی بوشهر برای شرکت در مسابقات آسیایی بسر میبرد حتا تظاهرات گسترده علیه تیم ملّی برگزار شد! معترضان انقلابی و حزباللهی شعار میدادند «اردوی تیم ملّی، خیانت است به ملّت!» بازیکنان تیم ملّی هم بیسر و صدا ساکشان را جمع کردند و به تهران بازگشتند. همزمان تبلیغات اسلامی بوشهر در بیانیهای اعلام کرد «… آیا بهتر نبود بجای این مخارج که صرف کارهای سرگرمکننده شده صرف ساخت مدرسه و درمانگاه و برق و آب روستایی میشد…»!
تقریبا چهل سال بعد، در اواسط اسفندماه سال ۱۳۹۷ پس از انتقادات بازیکنان فوتبال به مقامهای سیاسی کشور و حمایت آنها از اعتراض مردم به گرفتاریهای معیشتی، اسماعیل حسنزاده رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی گفت بازیکنان «شهرستانی» حق اعتراض به وزرا را ندارند! این نوع بیان برخاسته از آن نگاه حاکم بر مسئولانی است که جامعه را شهری و شهرستانی، «بالا» و «پایین»، «برتر» و «کهتر» و… میبینند و محال است آنچه از مدیریت آنها حاصل میشود، عدالت در توسعه باشد! نگاه علی خامنهای حتی فراتر از این میرود. او به فوتبالیستهای حامی مردم لقب «نمکنشناس» داد!
رهبر جمهوری اسلامی بارها بیعلاقگی خود به فوتبال را در سخنرانیهایش نشان داده است. او در نخستین سخنرانی خود در سال ۱۳۹۷ که در مشهد انجام داد گفت: «اگر جوانان همانقدر که در فوتبال و طرفداری از قرمز و آبی یا بعضی باشگاههای خارجی مثل رئال تعصب دارند، به اقتصاد داخلی و استفاده از تولید ملی تعصب داشته باشند، اقتصاد کشور اصلاح خواهد شد.»
اما موضوع فراتر از بیعلاقگی است خامنهای همچنان فوتبال را از مظاهر طاغوت میبیند. او در دو سخنرانی ۱۵ مهر ۱۳۹۲ و ۱۶ امرداد ۱۳۹۸ علیه استفاده از مربیان خارجی در فوتبال ایران موضع گرفت و از آن انتقاد کرد. خامنهای دشمن فوتبال است چون فوتبال از گذشته تا امروز بستری فراهم کرده که پژواک توسعه و ترقی و آزادی در آن شنیده میشود، همان چیزهایی که با خُلق و خوی رهبر جمهوری اسلامی و همفکران او سازگار نیست.
https://kayhan.london/1398/02/27/%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%AA-%D8%B4%D8%A7%D8%AF%D8%9B-%D9%BE%DA%98%D9%88%D8%A7%DA%A9-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87-%D9%88-%D8%AA%D8%B1%D9%82%DB%8C-%D9%88
دکتر حمیدرضا صدر در کتاب دیگرش با عنوان «پسری رو سکوها» در مورد تاثیر انقلاب اسلامی بر فوتبال مینویسد «میگویند ورزش عامل بیراهگی بوده، موجب دل دادن به پیروزیهای بیاساس، بیپایه، بیاصالت… با اینهمه فوتبال به زحمت نفس کشید» روی زمینهای خاکی…
کامبیز آتابای در مقدمه «کتاب فوتبال ایران» (گزارش ویژه وضعیت فوتبال در سال ۱۳۵۴) مینویسد: «اگر فدراسیون فوتبال با سنت کردن مسابقات قهرمانی باشگاهها و مسابقات جوان به کار دو قشر بالای جامعه قوتبال ما استحکام بخشد برگزاری مسابقات نوجوانان میتواند یک کار بنیادی برای خلق کردن بافتهای سازنده قشرهای بالاتر تلقی شود.»
در دهه ۵۰ خورشیدی فوتبال در رده سنی بزرگسالان رونق گرفته و لیگ و جامهای مختلف آن ساختار نوینی پیدا کرده بود. ایران به عنوان یکی از قدرتهای آسیا عرض اندام میکرد اما باید مسیری پیموده میشد تا این روند ادامه پیدا کند و تنها راه آن نیز تکیه بر ردههای پایه و سرمایهگذاری حرفهای روی استعداد و نیروهای جوان بود؛ روندی که با انقلاب اسلامی در سال ۵۷ متوقف ماند.
جام نهم آبان: رده دانشآموزی
مسابقات «جام نهم آبان» در رده مدارس راهنمایی و زیر ۱۵ سال بود و برای نخستین بار در آذرماه سال ۱۳۵۴ برگزار شد. آتابای روایت میکند یکی از عواملی که سبب رونق و اهمیت مسابقات مدارس راهنمایی برای مردم و خبرنگاران و رسانهها میشد حضور رضا پهلوی در این بازیها بود که با تیم فوتبال مدرسه خود در این جام شرکت کرد. شش تیم از مدارس البرز، رازی، اندیشه، خوارزمی، رضا پهلوی و ایرانزمین در این مسابقات شرکت کردند و این برای نخستین بار بود که وی در یک تورنمنت رسمی بازی میکرد.
«جام نهم آبان» اساس رونق فوتبال دانشآموزی شد. توسعه فوتبال مدارس تا آنجا برای محمدرضا شاه فقید اهمیت داشت که مسابقه فینال را به همراه شهبانو فرح به تماشا نشست. پادشاه فقید شخصاً جام و مدالهای اعضای تیمهای اول تا سوم مسابقات را اعطا کرد.
در نخستین جام، رضا پهلوی و همتیمهای او مهرداد نمازی، جعفر روزبهان، تورج بختیار، داود علیزاده، مسعود معاون، کورش صدر، محمد محمدی، محمد ستوده، نامدار صالح، نادر معتمدی، علی درگاهی، افشین اقدس و فریدون سرداری شرکت داشتند و هدایت تیم بر عهدهی حشمتالله مهاجرانی مربی بلندآوازه تیم ملی بود.
این جام که هیأت فوتبال استان تهران مسئول برگزاری آن بود مقدمهای برای آغاز مسابقات قهرمانی دانشآموزی کشور شد.
جام ارتشبد خاتمی: رده جوانان
نخستین دوره «جام ارتشبد خاتمی» در مهرماه ۱۳۵۴ برگزار شد. در این جام تیمهای برگزیدهی رده نوجوانان ۱۶ منطقه کشور شرکت کردند و در مرحلهی اول به صورت دورهای برگزار شد.
علاوه بر تهران، تیمهایی از کرمانشاه، آبادان، تبریز، بندرعباس، مازندران، شیراز، اصفهان، سمنان، گیلان، خرم آباد، کرمان، رضائیه، اهواز، مشهد و بوشهر در این مسابقات شرکت کردند.
«جام ولیعهد»: بینالمللی قهرمانی جوانان
این جام از سال ۱۳۵۱ با هدف ارتقاء فوتبال جوانان راهاندازی شد تا خلاء ناشی از فقدان یک تورنمنت منسجم داخلی در این رده برطرف شود. ثمره برگزاری این جام معرفی ستارگانی چون حسن روشن، غیاثی، مسیحنیا، یزدخواستی، پرویز مظلومی، نظری، دانایی، زادمهر و… به فوتبال ایران بود.
در سال اول برگزاری این بازیها که خوزستان میزبانش بود، تیم تهران قهرمان و خوزستان نایب قهرمان شد، اما مقام سومی بوشهر، نوید موفقیت سیاستی را میداد که قرار بود تمرکز فوتبال دوقطبی تهران- خوزستان را از میان بردارد و توسعهی آن را سراسری کند.
در سال دوم برگزاری این جام، در میان شگفتی همگان، تیمهای تهران و خوزستان حذف شدند! نیروهای تازهای در فوتبال ایران ظهور کردند و اصفهان پا به پای میزبان یعنی خراسان بالا آمد و در بازی فینال قهرمان شد.
در سال سوم برگزاری این جام، خوزستانیها قهرمان شدند و جام را از اصفهانیها گرفتند اما شگفتیسازان این دوره جوانان گمنام لرستان بودند که با انگیزهی بالا تا نیمه نهایی صعود کرده و با پیروزی بر آذربایجان شرقی مقام سوم را از آن خود کردند.
در سال چهارم این رقابتها، تبریز میزبان مسابقات بود و تهران و خوزستان بار دیگر به فینال رسیدند که اینبار پس از دو سال جام به تهران بازگشت.
از چهرههای موثر در توسعه و ترقی فوتبال ایران پیش از انقلاب، زندهیاد مانوک خدابخشیان بود که با تفسیرهایی که از مسابقات فوتبال به دست میداد و برنامههایی که روی آنتن میبرد سهم زیادی در دیده شدن استعدادها داشت و به رونق فوتبال کمک میکرد.
حالا همزمان با درگذشت مانوک خدابخشیان که تا آخرین لحظه مخالف سرسخت نظام جمهوری اسلامی باقی ماند، ویدئوهای آرشیوی مربوط به پیش از انقلاب که از اجرای برنامههای ورزشی از او به یادگار مانده میان کاربران در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود.
ملتی که با چنین شاهی این کند که کرد, خوب آخوند هم برایش زیاد است!
طرح صبحانه برای کودکان در مدرسه یادم میاد با مخالفت شدید آخوند های آن زمان در سوراخ موش مواجه شده بود.
برخی بچه ها با گریه صبحانه را نمیخوردند چونکه آخوند به بابا ننه ی خوش باورش گفته بود.
یک قوطی شیری که برای نوشیدن است شیر اسب, خر, خوک و جانوران وحشی از افریقاست که شاه خریده.
پنیر که در صبحانه بوده از شیر گرگ و شغال تهیه شده است.
*****
ماجرا ی طرح صبحانه برای سوء تغذیه کودکان ایرانی بوده.
که ایرانیان را در ورزش سست اندام میکرد و دچار هزار بیماری هم میشدند.
طرح صبحانه بعد از ده سال نتیجه داده بود, نسل های جوان تر به نسبت نسل های گذشته ۱۸ سانتی متر رشد حد نصابی داشتند.
موهای چربی دار و لخت تر که نشانه ی خوشبختی انسان است.
رنگ مو و پوست هم جلوه ای تازگی داشت, در حالیکه نسل های دوران قجری آخوندی سر و صورت بیجان داشتند.
بهداشت هم زیبایی های ایرانی را دوچندان کرده.
بخوبی به خاطر دارم که سال های دهه ۱۹۷۰ ایرانیان را در شکل و شمایل با فرانسوی ها مقایسه میکردند.
*****
و سر خرمن خمینی آمد و ایرانیان را آزاد کرد.
آن هم با هفتاد و پنج تومان پول نفت و آب و برق مجانی.
ملتی خاک بر سر است که آن گرگ را باور میکرد!
کی بود که گفت “ملتی گوسفند باور” حقش حکومت “گرگ” است.?
این تازیانه هـا بر سر امت فرومایه و متوهـم اسلامى در ایران است که
یا در بن بست سیاه مذهـبى ولگردى میکند و یا در
سیاست بازى خودکشى میکند ??
#دختران_آریامهر این هشتگ رو جا بندازین به جای آزادی و فلان. از آزادی آخوندی آزادی در نمیاد خیالتون راحت. ورزشگاه رو هم ابله های ۵۷ نساختن که اسمش رو عوض کردن. دوره شاه ساخته شده. اسمش آریامهر میشه. خلاص.