مجید محمدی – همواره ماه محرم فرصتی است برای علی خامنهای تا با برگزار کردن مراسم تاسوعا و عاشورا سر در بغل گیرد و برای مظلومیت امام سوم شیعیان و همراهانش گریه کرده و بدین طریق خود و شیعیان همراهش را مظلومان تاریخ معرفی کند. قشر حاکم در ایران حتی پس از در اختیار گرفتن حکومت مطلقه، کشتار دهها هزار نفر و زندانی کردن صدها هزار نفر به دلایل سیاسی و مذهبی و مشارکت در کشتارهای منطقه هنوز این روایت مظلومنمایی را رها نکرده است.
قشر حاکم فاسد و تمامیتخواه در ایران مدام فراموش میکند که قدرت انحصاری و ثروت عمدهی کشور را در اختیار دارد و هنوز از حیث زبان و بیان، خود را در دوران قبل از انقلاب ۵٧ دیده و ادای قربانی را در میآورد. از منظر روانشناسی اجتماعی اعضای این قشر دچار نوعی ناهنجاری شخصیتی تهاجمی- انفعالی هستند: هم مدام با اتکا بر قدرت خویش دیگران را تهدید و بر آنها اعمال زور میکنند و هم ادای مظلومان و مستضعفان تاریخ را در میآورند. به این سخنان عزتالله ضرغامی عضو شوراهای عالی فضای مجازی و انقلاب فرهنگی در توییتر درباره تعطیلی روزنامه وطن امروز نگاه کنید: «در روز خبرنگار، خود تعطیلی روزنامه وطن امروز خبر خوبی نیست. نمیتوانم باور کنم که آنها حتی یک کیلو کاغذ یارانهای هم نگرفتهاند. البته خودشان هم مقصرند. نباید به اسب شاه چیز دیگری بگویند. مملکت صاحاب دارد.»
لحن و محتوای این نوشته گواهی میدهد که از سوی فردی بدون قدرت و یکلا قبا برای یک گروه یکلا قبای دیگر نوشته شده است و اگر ندانید که ضرغامی کیست نمیتوانید حدس بزنید که فردی که ده سال رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی بوده و امروز دارد تلاش میکند برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ خود را و فضای بیرونی را آماده کند آن را نوشته است. همچنین روزنامهی وطن امروز از روز اول با رانت دولتی منتشر میشد تا روز آخر.
وخیمترین نمونه: رهبر جمهوری اسلامی
نمونهی اعلای این ناهنجاری را در سخنان و رفتارهای علی خامنهای میتوان مشاهده کرد. او چهار دهه است که از یکسو در روضهخوانیها و خطبههای نماز جمعه و سخنرانیهای «بیت» خود را در مقام امام سوم شیعیان در کربلا، امام اول شیعیان در زمان ضربت خوردن یا پیامبر اسلام در دوران محاصره و لذا مظلومترین شخصیت تاریخ میبیند و معرفی میکند. حسن نصرالله حتی خامنهای را «حسین زمان» معرفی میکند (ایسنا ۱۹ شهریور ۱۳۹۸).
به گریههای وی در برابر مردم توجه کنید که مقدمهی کشتار جمعی معترضان بود گویی قرار است خود وی را محاکمه کنند. از سوی دیگر وی نه تنها صریحا دستور کشتار مردم را در خیابان میداد (۲۹ خرداد ۱۳۸۸) بلکه رژیم تحت نظر خود را یک قدرت منطقهای و در حال تبدیل شدن به یک قدرت جهانی معرفی میکرده است. او مدام ادعا میکند که به قدرتهای بزرگ سیلی میزند و به آنها فحاشی میکند. معلوم نیست باید ادعای سیلی زدن وی به قدرتهای جهانی را باور کرد یا ادای امام حسین درآوردنش را؟! کدام مظلوم تاریخ در کشتار حدود ۵۰۰ هزار (که ۷۰ هزار نفر آنها زن و کودک بودند)، ۲۱۵ هزار بازداشت و کشتار ۱۴ هزار زندانی زیر شکنجه در سوریه مشارکت داشته است؟ تنها در اعتراضات پس از «بیعت ۸۸» حدود ده هزار نفر بازداشت شدند. در طول تاریخ مظلومانی تا این حد جاهطلب و سرکوبگر مشاهده شده است؟
نشانهها
تقریبا همهی نشانههای کتابچهای ناهنجاری شخصیتی تهاجمی- انفعالی در مقامات جمهوری اسلامی دیده میشود. این نشانهها عبارتند از:
الف. نگرش منفی به امور عالم و بیتوجهی به تحولات مثبت در دنیا؛
ب. مقاومت منفعلانه یا فعال در برابر مسئولیتپذیری و کنش در موقعیتهای اجتماعی و شغلی؛
پ. بازی در نقش قربانی و تکرار احساس مظلومیت در یک دورهی طولانی؛
ت. گریز از عقلانیت و ایجاد دشواری برای کسانی که میخواهند در چارچوبهای عقلانی با آنها سر و کار داشته باشند؛
ث. ابراز خصومت لفظی و ناسزاگویی به عنوان یک عادت.
هر پنج نشانه در مقامات جمهوری اسلامی آشکارا و به وفور و دائمیدیده میشود. آنها به عالم خارج (غیر از محدودهی تحت حکومت و تابع خود) نگاه منفی دارند و مدام تلاش میکنند نقاط تاریک را برجسته سازند (سیاهنمایی)؛ در برابر هیچیک از اعمال خود مسئولیت نمیپذیرند و همهی مشکلات را با نظریهی توطئه بر گردن دیگران میاندازند؛ بازی در نقش قربانی قدرتهای سلطهجو از نقشهای دائمی آنهاست؛ عقلانیت اصولا جایی در نظام اداره و سیاستگذاری آنها ندارد؛ بقا و حفظ منافع حرف اول را در امور آنها میزند؛ و خصومت و دشمنی با غرب و فرهنگ و تمدن غربی از زبان مقامات نمیافتد. روزی نیست که آنها به غربیان ناسزا نگویند.
روش حکومتداری
تهاجمی و در عین حال انفعالی بودن شخصیت مقامات یکی از نسخههای آنها برای حکومتداری در نظام غیردمکراتیک، غیرپاسخگو و غیرشفاف است. مقامات در برابر خودیها انفعالی و در برابر غیرخودیها تهاجمی هستند (تولی و تبری). تغییر نقش بخشی از تاکتیک آنها برای سر و کار داشتن با بخشهای مختلف جمعیت است. این رفتار آنها حتی اگر غیرآگاهانه باشد که در بسیاری موارد چنین نیست نشان میدهد که شخصیت آنها بر اساس ارادهی معطوف به قدرت شکل گرفته است.
ناهنجاری تا حدی عمومی
در جامعهی ایران نیز تا حدی این ناهنجاری به چشم میخورد. مسئولیتناپذیری، خود را قربانی معرفی کردن، عقلانیتگریزی، و خصومت و خشونت لفظی به وفور در جامعهی ایران به چشم میخورد. گروههایی از یکسو برای «مظلومان» فلسطینی ناله میکنند و اشک میریزند و از سوی دیگر برای حکومت خود که کودکان و زنان سوری را با همکاری بشار اسد سلاخی میکند کف میزنند. گروهی دیگر از یکسو ابرقدرتها را به چالش میکشند و از سوی دیگر منتظر حملهی آمریکا برای نجات خود هستند؛ بخشی دیگر از یکسو خود را وارثان یک امپراتوری میدانند و از سوی دیگر دین اشغالگران کشور خود را پذیرفته و خاندان آنها را گرامی میدارند. یک ملت نمیتواند هم مظلوم و هم قدرتمند باشد؛ هم قربانی باشد و هم متجاوز؛ هم برای مظلومیت متجاوزان به کشور خود اشک بریزد و هم عِرق ملی داشته باشد مگر اینکه دوگانگی و دو چهره بودن را درونی کرده باشد.
فرهنگ عمومی و سیاسی دوگانه
اینکه ایرانیان کمتر از این دوگانگی مظلومنمایی و قدرتنمایی تعجب میکنند ناشی از یک ویژگی تاریخی ایرانیان است: بازی در دو نقش قربانی و قاهر در صحنهی واحد. این یک دوگانگی است اما بسیار پیچیدهتر از ریاکاری که در میان ایرانیان بسیار ریشهدار است. شما دو حس «قدرت قاهرهی جهانی» و «اشغال/ استعمارشدگی» را که روی هم بریزید و خوب هم بزنید دقیقا به ذهنیت خامنهای و میلیونها نفر مثل او در ایران خواهید رسید. خامنهای شاید به این دوگانگی شخصیتی واقف نباشد اما این نقش را بازی میکند چون این بازی تاثیر دارد و جواب میدهد.
غفلت روانشناسان
مایهی تاسف است که روانشناسان اجتماعی در چهل سال گذشته این ناهنجاری را با همهی نشانههای واضحاش در شخصیت علی خامنهای و دیگر مقامات تشخیص نداده و در باب آن نگفته و نشنیدهاند. حداقل طرح پرسش در این زمینه مشروعیت دارد. چنین تشخیصی میتوانست بر سر عقل آمدن افکار عمومی را تسهیل کند و جامعه را از درد و رنج بیشتر محفوظ دارد. البته اگر چنین تشخیصی عرضه میشد مقامات جمهوری اسلامی همانطور که تحلیلهای انتقادی سیاسی و اجتماعی را بر نمیتابند به روانشناسان اجتماعی نیز وقعی نمیگذاشتند. این موضوع در عین ارتباط با ویژگیهای شخصیتی شهروندان ایرانی از نوعی روش برای تحت سلطه قرار دادن یا گریز از مسئولیت اجتماعی نیز حکایت دارد.
چه چیز اسلام عزیز است؟ مشگل ۱۴۰۰ ساله ایرانیان -منشا کشتار های بی منطق و بیدلیل- :پس از اینهمه لطمات بی پایان چرا رو در بایستی و در لفافه صحبت کردن چرا مراعات کردن مگر اسلامیست ها مراعاث چه چیزی را میکنند تازه مجاهدین منتظر نشستاند کا اسلام برند خودشان را به مردم ثحمیل کنند از اسمشان مجاهذ پیداست که در چنته شان چیست من اسلام را نمیحواهم ونمیخواهم حتی اسمش را بشنوم بارای اسلامیست ها سوراخ موش آرزو میکنم این نوشته شامل مسلمانان
ویا هر دین دیگری که تحمیلی بریگران ندارند نمیشود و برای آنها احترام دارم
باید کارشناسان امور اجتماعی و جامعه شناسان در باره اینکه از چه زمانی این اخلاق دو گانگی و چاپلوسی جز فرهنگ این ملت شد .ایا بعد از حمله اعراب و یا قبل از آن هم این اخلاق دو گانگی در ملت ایران بوده یا نه .
سپاس از پاسخ شما جناب محمدی. موفق باشید.
أساس حکومت مبتنی بر دین دروغ است اگر یک معجزه حقیقت تاریخی داشته باشد ان وقت شاید بتوان گفت گفتار و کردار حاکمان
جمهوری اسلامی درست باشد
«دولتنا فی آخر الزمان» : ایران مملکت غزلباشان صفوی یا مملکت پاسداران سید علی ؟
چندین بار خوانده و شنیده اید که ملایان گفته اند که » این دولت به آخر الزمان نزدیک شده و دولت را تقدیم مهدی آل محمد خواهیم کرد.« در واقع، عبارت مزبور، منطبق بر خواسته های دولت صفوی بود ، ۲۵۰ سال تمام آنرا مکرر می گفتند؛ ایران کشور قزلباشان است… مملکت امام زمان !
حتی در برخی از روایات از طهماسب با این عناوین یاد شده بود« قائد عسکر المهدی صاحب الزمان السلطان بن السطان ابوالمظفر شاه طهماسب الصفوی الحسینی بهادر خان». حتی نوشتهاند که این شاه طهماسب خواهر خود «سلطانم» را نگاه داشته بود تا وقتی حضرت ظهور کرد، او را به عقد ایشان درآورد! ( اتوبان را هم احمدی نژاد داشت برای آمدن امام زمان می ساخت!) محمود پا برهنه افغانی آمد و امام زمان و سلطان حسین صفوی ( سید علی؟) جیم شدند! چرا و چی شد؟
زیر بنای اقتصادی و مادی، دخالت دین و سیاست ( فساد و دزدی و،،،)، ضعف کلی دربار ( دخالت بیت الخلیفه حاظر !) و نکته دیگر صلح بود !( صلح با عثمانیها) . اوضاع نابسامان اقتصادی و سیاسی و اجتماعی که باعث سقوط و نابودی صفویان شد امروزه نیز بشدت حاکم است ( مملکت پاسداران د؟)…نظام ملایان تبهکار چه با صلح و چه با جنگ بزودی صقوط خواهد کرد.
«دولتنا فی آخر الزمان» : ایران مملکت غزلباشان صفوی یا مملکت پاسداران سید علی؟
جناب دیدبان عزیز
اختلال شخصیتی انفعالی-تهاجمی هم وجه بالینی و هم وجه اجتماعی دارد. وجه اجتماعی آن به تعامل فرد با جامعه پیرامونش باز می گردد. روانشاسان اجتماعی به همین وجوه اجتماعی اختلالات روانی و نیز ریشه ها و تاثیرات تعاملات اجتماعی توجه می کنند. با تشکر از اظهار نظر شما
آنچه مردم از آن ضربه می خورند. خرافات اسلام عزیز است اسلامی که با شمشیر و کشته شدن زنان. مردان و تجاوز به دختران و زنان توسط اعراب وحشی و غیر ایرانی ونه خوزستان عزیز به ایران وارد شد هنوز ملت ما اربعین مب گیرد در حالی که نمی داند اربعینی در تاریخ امام حسین او وجود نداشته . حال تصور کنید شخصیت ضعیف به لحاظ جنسی و دارای انحرافات در بدنه او حاکم شود حاکم دروغگو. بی تدبیر.وبی مسئولیت کشور را به نابودی می کشاتد آنهم در کشوری که مردمان به خردمندی خو نگرفته اند ناچار همچنان بز گر گله را به سمت نابودی می کشاند گله ای که دوست ندارد بیاندیشد و به خواری و تاریکی خو گرفته ره به روشنایی ندارد ۶ مبلیون در خارج می گویند به من چه در داخل هم می گویند به من چه در حالی که آب و خاک آنها را می دزدند و سرزمین اشان را به رادیو اکتیو آلوده می کنند آنها که به آلوده شدن سرزمین اشان حساس بودتد را با سوزنهای روان گردان دچار سکته کردند تا کسینفهمد در زیر زمین و در تونل ها مثل موش چه غلطی می کنند
عالی مثل همیشه.
فقط یک موضوع هست که در اون من با نویسنده اختلاف نظر دارم. این که این مشکلی که در مردم ذکر کردید، عاملش در همین حکومت هست که الآن وجود داره. مردم بر دین حاکمان خود هستند. پس با روی کار آمدن یک حکومت مردمی و غیر مقدس و نه از جانب خدا که پاسخگوی مردم باشه، معتقدم بسیاری از مشکلات حل خواهد شد
ما و دنیا برای چی اینها را تحمل کنیم این مظلومان ظالم تاریخ ۴۰ ساله را که به درازای تاریخ ایران به مردم ظلم کرده اند ؟ هیتلر و چنگیز هرچه میخواستند و جنگ افروزی کردند برای و به نفع مردم خودشان بود بر خلاف این ابلهان که مردم خود را در هر مقطعی از جنگ گرفته تا دخالت در کشورهای دیگر و تحریم و… اولین قربانی خود کردند . آیا جایزه نوبلی دریافت کرده ایم در هر زمینه ای که به ان فخر بفروشیم ؟ کشف جدیدی به نفع جامعه بشریت کرده ایم جز کشف امامزاده های ریز و درشت و چاه جمکران ؟ با ثروت افسانه ای این مدت که محمد رضا شاه با یک صدم ان کشور را اباد کرد جز خرید تکنولوژی موشک های قدیمی چین و کره شمالی چه کردیم ؟ چند هزار نفر را در جاده های غیر استاندارد با ماشین های غیر استاندارد به کشتن دادیم ؟ چند میلیارد را با فراری دادن توریست ها از دست دادیم ؟ کمک به آب و هوای جهانی که دیگر پیشکشمان ,,, راستی به چی بنازیم و به چی افتخار کنیم که دنیا و مردم تحملمان کنند ؟ جز دشمنی با جهان چه کردیم ؟ دوستی کشورهای معدود را هم با دادن باج از ثروت ملی کشور و حتا با بخشیدن خاک این کشور باستانی ان هم بطور موقتی بدست آوردیم . برای خود و برای مردم خود و برای جامعه جهانی که عضوی از ان هستیم چه کردیم که مردم و دنیا تحملمان کنند ؟
جناب محمدی، نخست اینکه تشخیص نابهنجاری های رفتاری کار روانشناسان اجتماعی نیست که از آن غفلت کرده باشند. بلکه کار روانشناسان بالینی است. در ضمن تشخیص های اینچنینی در مورد چهره های سیاسی هرگز اعتبار علمی ندارند. از این گذشته مظلوم نمایی قرار نیست منافاتی با شخصیت تهاجمی داشته باشد. مظلوم نمایی وسیله ای است برای کسب مشروعیت و جلب پشتیبانی. با داشتن مشروعیت و برخورداری از پشتیبانی مردمی نیز بهتر می توان اهداف تهاجمی را توجیه کرد. نکته سربسته ای در اینجا وجود ندارد.
البته وقتی اعتیاد رهبر و دار و دسته معتاد او را بیاد بیاورید توضیح رفتار و درک حالت نشئه-خمار آنها آسانتر می شود.