ندیم قطیش (شرقالاوسط) دیگر مهم نیست که هویت متجاوز را برای بررسی دقیق جزئیات فنی حمله به تأسیسات نفتی آرامکو که بخشی از تولید نفت سعودی را مختل کرد، بدانیم.
چه کسی این نقش را ایفا کرد یا از چه موقعیت جغرافیایی حمله آغاز شد، خیلی مهم نیست؛ مهم این است که همه کشورهای جهان حتی آنهایی که با ایران مناسبات خوبی دارند انگشت اتهام را با قاطعیت تمام به سوی تهران نشان گرفتهاند!
اما چرا تهران در لحظهای که رسانههای بینالمللی از احتمال ملاقات حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران و دونالد ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا سخن میگفتند باید این حمله را انجام داده باشد و چرا پس از پایان تور طاقتفرسای اروپایی- آسیایی محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی که جهت شرح مظلومیت رژیم ایران و نقش آن در ثبات منطقه به بیش از ۱۲ کشور اروپایی و آسیایی سفر کرد، این حمله رخ میدهد؟!
پاسخهای ناظران سیاسی که اوضاع ایران را دنبال میکنند به این پرسش متفاوت است. برخی کارشناسان میگویند جمهوری اسلامی با وجود فرستادن سیگنالهای دیپلماسی اما در داخل در یک تناقض فاحش بسر میبرد و چه بسا این حمله نتیجه تضادهای درونی رژیم باشد و با هدف از بین بردن ابزار گشایش دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن صورت گرفته است. پیشتر روحانی در یک نشست خبری گفته بود حاضر است با هر کسی بنشیند اگر آن نشست یا ملاقات باعث گشایش شود و منافع ایران را تضمین کند. محمدجواد ظریف نیز اظهاراتی مشابه روحانی داشت اما پس از هجوم گسترده رسانههای افراطیون در جمهوری اسلامی و اتهام خیانت به محمدجواد ظریف و دیوانگی به حسن روحانی و همچنین موضعگیری خامنهای در برابر تمایل به مذاکره، هر دو حرفهایشان را پس گرفته و اعلام کردند حاضر نیستند با آمریکا گفتگو کنند!
همزمان دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا برای دیدار با روحانی در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد که با پیشنهاد فرانسه مطرح شده بود، ابراز تمایل کرده بود و حتى براى تامین یک خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری اروپاییان به ایران نیز که معادل یک سال فروش نفت به اروپا (روزانه ۷۰۰ هزار بشکه) با قیمت ۵۸ دلار برای هر بشکه است، تقریبا چراغ سبز نشان داد؛ اما تمام این زمینهها با حملهی آرامکو که انگشت اتهام به سوی جمهوری اسلامی گرفته شده، از بین رفت.
این در حالیست که برکناری جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا نیز فرصتهای دیدار ترامپ و روحانی را زیاد کرده بود. اما روز گذشته هر دو کشور پس از حمله ایران به آرامکو مرثیهی مرگ رویای این دیدار را خواندند. رئیس جمهوری آمریکا پس از حمله، لحن خود را تغییر داد و با صراحت اعلام کرد، خبرهای منتشره درباره تمایل او برای دیدار بدون قید و شرط با حسن روحانی سراسر دروغ است. اگرچه او و وزیر امور خارجهاش مایک پمپئو چنین اظهاراتی را کرده بودند. پس از مواضع جدید ترامپ، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی نیز هرگونه دیدار احتمالی میان رؤسای جمهور آمریکا و ایران را منتفی دانست.
برخی کارشناسان معتقدند، جریانی که تصمیم هدف قرار دادن آرامکو را گرفت درواقع موفق شد که شرایط و زمینه مذاکره میان تهران و واشنگتن را از بین ببرد.
برخی دیگر اما این تفسیر را رد می کنند و میگویند تناقضات داخلى یا بحث اصلاحطلب و اصولگرا مقولهای است که از داخل خود رژیم ساخته و پرداخته شده است. بازی و ایفای نقش میان اصولگرا و اصلاحطلبان در شرایط مختلف، سیاستی است که از سوی کلیّت رژیم برای تدام آن صورت گرفته؛ این بازی از دهه ۱۹۸۰ توسط رژیم ایران تدارک دیده شد تا هم نیروی جوانان خواهان تغییرات در داخل را به این جریان مشغول کنند و هم اروپاییها را برای چند دهه بازی دهند. رژیم ایران در همه دولتهایش چه اصلاحطلب و چه اصولگرا ثابت کرد که هیچ تغییری در سیاست خارجی آن، اعم از پشتیبانی و تقویت تروریسم و دشمنی با عربستان سعودی و کشورهای عربی خلیج فارس، به دلیل ماهیت و محاسبات ژئوپلیتیک رژیم، هیچ تغییری رخ نداده است.
برخی از کارشناسان هم معتقدند که حملهی جمهوری اسلامی به به تاسیسات نفتی سعودی از محاسبات دشمنی رژیم با غرب جداست. حکومت ایران کشور عربستان سعودی را یک قدرت منطقهای و یک دشمن بالقوه و یک رقیب ایدئولوژیک و مانع اصلی نفوذ خود در منطقه میداند. به ویژه اینکه این کشور، ایران را خلع سلاح نفتی کرده و به محض اینکه نفت ایران تحریم شد سعودیها خلاء آن را پر کردند. عربستان سعودی همچنین رقیب دینی موثر رژیم اسلامی ایران در جهان اسلام به شمار می رود. ایران پس از امضای توافق هستهای رفتارش در منطقه گستاخانهتر شد. تهران فکر کرد حالا که مشکل با اوباما و غرب حل شده پس دستش برای اشغال کل منطقه باز شده است؛ اما محاسبات این رژیم گستاخ و توسعهطلب غلط از آب درآمد.
برخی تحلیلگران نیز میگویند هیچ مذاکرهای میان آمریکا و ایران رخ نخواهد داد و از ابتدا چنین ملاقاتی در محاسبات حکومت ایران نبوده است. هدف ایران از تشدید بحران در منطقه فشار آوردن بر واشنگتن برای عقبنشینی در برابر تحریمها است.
ایران میداند که عربستان سعودی پاسخ حملهاش را نخواهد داد؛ ریاض در سالهای اخیر از نظر موقعیت سیاسی و اقتصادی دستاوردهای زیادی داشته و اصلا نمیخواهد به ماجراجوییهای رژیم تهران که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد، کشیده شود. بنابراین خویشتنداری نشان داده و تا کنون واکنشی که باب مراد تهران باشد از خود نشان نداده است.
برخلاف عربستان سعودی اما اسرائیل مرتب به مواضع شبهنظامیان وابسته به حکومت ایران در عراق و سوریه و لبنان حمله کرده و تلفات سنگینی نیز به آنها وارد کرده است بطوری که تهران تا حالا جرأت پاسخگویی به آنها را نداشته است. حالا احتمالا ضربات اسرائیل شدت خواهد گرفت و اگر حکومت ایران به اسرائیل پاسخ دهد یا میزان غنیسازی اورانیوم را به حدی افزایش دهد که مواضع آمریکا و اروپا را در برابر خود متحد کند، دیگر ریاض لازم نمیبیند به تهران پاسخی بدهد. تهران به اندازه کافی درگیر مشکلات داخلی ناشی از تحریمهای سخت آمریکا هست.
به هر حال، هدف قرار دادن تاسیسات نفتی سعودی یکی از اقدامات ماجراجویانه رژیم ایران است. باید اعتراف کنیم که رژیم تهران اگر در همه زمینهها شکست خورده و ناموفق بوده اما در ماجراجویی مقام اول را دارد! ماجراجوییهایی از قبیل جنگ ۸ ساله باعراق، برنامه اتمی پر هزینه و بیثمر، جنگ سوریه، جنگ یمن و حمایت از گروههای تروریستی که هزینه همه این ماجراها را مردم ایران پرداخت کرده و میکنند. رژیم ایران استراتژی خود را بر این اساس بنا نهاده که درگیری را خودش آغاز میکند اما شبهنظامیان وابسته اش را وارد میدان جنگ میکند! هم در سوریه و لبنان و هم در یمن اینگونه عمل کرده است.
این رژیم تا زمانی که توانایی انکار مسئولیت اقدامات خرابکارانهی خود را داشته باشد این روند ادامه خواهد یافت. البته الان دیگر با حملهی اخیر به عربستان، دست رژِیم ایران برای همه دنیا باز شده است.
بنابراین روش درگیری با رژیم تهران باید به کلی تغییر کرده و مستقیم با رژیم ایران درگیر شد. تکیه بر تحریمهای اقتصادی یا تکیه بر سیاستهای واشنگتن به تنهایی کافی نیست بلکه ابتکار عمل علیه ایران باید منطقهای باشد. درست است که آمریکا از احتمال حمله نظامی سخن گفته اما کسانی که اظهارات ایرانیها و آمریکاییها را دنبال کردهاند میدانند که ممکن است درگیری میان دو کشور اتفاق نیفتد و اگر این کار را انجام دهند در حد مانور و عرض اندام نظامی خواهد بود ولی این کارها رژیم ایران را از فعالیت خرابکارانه متوقف نخواهد کرد.
همه کشورهای منطقه باید علیه دشمن مشترک خود یعنی جمهوری اسلامی ایران اقدام کنند؛ منافع مشترک کشورهای اروپا، آمریکا و آسیا ایجاب میکند که در برابر تروریسم خمینیسم در منطقه بایستند. تنها با تشکیل یک اتحاد قوی نظامی منطقهای میتوان جلوی رژیم تروریستی ایران را گرفت و به اخاذی آمریکا و مماشات اروپائیان پایان داد.
کشورهای منطقه باید تمام قدرت خود را برای مقابله با رژیم ایران به کار گیرند؛ از قدرت اقتصادی و رسانهای تا نظامی. دشمن اصلی ثبات و استقرار آرامش در منطقه رژیم کنونی ایران است. اگر کشورهای منطقه به بهانهی اجتناب از پیامدهای درگیری، از مقابله با این رژیم خودداری کنند، تهران رویکردهای تخریبی و سیاست توسعهطلبی خود را ادامه داده و آشوب و جنگ و ناامنی را نه تنها در منطقه خاورمیانه بلکه در تمام جهان گسترش خواهد داد.
*منبع: شرق الاوسط
نویسنده: ندیم قطیش
ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
حاج آقا بذله گو مملکت های صادر کننده نفت در دنیایی که میخواهد خود را از نفت رها کند هیچ آینده ای نخواهند داشت روسیه بیل زن بود در باغ خودش را بیل میزد و فروپاشی نمیکرد با موشک مردم سیر نمیشوند سیل گرسنگان بدنبالت خودت و اربابت خواهد آمد
اینرا تماشا کنید…
https://youtu.be/0dRlrBCHEdY
تحلیل های این چنینی فقط از درون ذهن یک شکست خورده از رژیم جمهوری اسلامی بیرون می اید ، که در کوتاه مدت همه چیز را می نگرد ، در دراز مدت و در استحکام حکومت ها که اینده روشنتر نشان خواهد داد این وقایع تنها و تنها به سود حکومت ملاها می باشد و محکم تر شدن جایگاه شان در بین مردم عامی ایران و در منطقه خواهد بود
صد در صد این مقاله حرف حساب است، من کاملا با نویسنده موافقم.
جناب شرق الاوسط: این رژیم ایران نیست بلکه » رژیم جمهوری اسلام « شما است که ۱۴۰۰ ساله که ایرانیان را قتل و غارت می کند!
ما ملت ایران قصد جنگ با هیچکس را نداریم و دست دوستی به سوی همه دراز می کنیم.
ملایان و خارداران (پاسداران) انگل زاده های شان در اروپا و آمریکا که با غارت و چپاول پول مردم ایران الافی می کنند جمع آوری کنند و خوددشان بروند و بجنگند.
تنها با بازگشت حکومت پهلوی ارامش و امنیت به منطقه و ایران بر میگردد .
هیچ سیاستمداری، تحلیل گری، ژورنالیستی، و دانشمند علوم سیاسی و یا مجموعه ای از اطاق فکرهای مربوطه به اندازه خامنه ای و تیمش توانمند نبوده و نیست. خامنه و تیمش هوشمندانه ترین افرادی هستند که هرچه گفته اند، انجام داده اند درجهت تامین بقا خود درست، دقیق و کارآمد بوده. شاید اینطور بتوان گفت که هر رژیمی به روس تکیه داد، تکیه گاهش نلغزید. هرکه هرچه غیر از این بگوید و یا بشنود اتلاف وقت است، مگر اینکه امریکا و غرب یکدل و یکصدا با جدیت آن کار دگر کنند. در این خصوص هم لازم بذکر است خامنه چندین بار گفته است اگر امریکائی ها میتوانستند ما را سرنگون کنند درنگ نمی کردند. در پایان ببینید چطور میتوان این تاکید خامنه ای را برعکس کرد؟