حامد محمدی – اصلاحطلبان با آگاهی از اینکه برای بقای نظام هیچ راهی بجز کنار آمدن در برابر آمریکا وجود ندارد، بیش از هر زمان دیگری برای مذاکره با دونالد ترامپ تلاش میکنند. پرچمدار آنها در حال حاضر حسن روحانی و محمدجواد ظریف هستند و امیدشان به روزنههایی که شاید از طریق فرانسه و یا میانجیهای دیگر باز شود.
علی خامنهای رهبر سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی نیز در اینکه همه راهها به واشنگتن ختم میشود تردید ندارد و با چراغ سبز اوست که ظریف برای فراهم شدن شرایط مذاکره و تسلیم آبرومندانه و کاهش تحریمها به هر دری میزند اما بر اساس شواهد به نظر میرسد جریانی پرقدرت درون حاکمیت مانع این مذاکرات است. از آنجا که شروط ۱۲گانه آمریکا همگی به قطع شدن بازوهای داخلی و منطقهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتهی میشود، این احتمال قوی وجود دارد که مخالفت با مذاکرهی دولت روحانی با ترامپ از سوی نظامیهای سپاه صورت میگیرد.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند جمهوری اسلامی برای گریز از تنگنا و برهم زدن قوا و همچنین نیروهای اجتماعی، از آغاز یک درگیری نظامی استقبال میکند. سعید حجاریان عضو سابق وزارت اطلاعات و از تئوریسینهای جریان اصلاحطلب، اردیبهشت ۹۷، به روزنامه اعتماد گفت مدل مطلوب جریان اقتدارگرا برای آینده انتخابات ریاست جمهوری تشکیل کابینه نظامی است. وی چند هفته بعد در مقالهای در هفته نامه «صدا» نوشت رویکرد اصلاحطلبان برای بقاء بسان سرو است و در مقابل توفان سر خود را پایین نگه میدارد اما جایگاه پیشیناش محفوظ است! او در طول کمتر از یک ماه مدل مطلوب جریان اقتدارگرا را پیش کشید و برای بقاء پیشنهاد داد که مانند «سرو» به آن تمکین شود! این موضوع با استقبال بخشی از امنیتیها و چهرههای اصلاحطلب در حزب کارگزاران سازندگی روبرو شد. همان کسانی که به «حلقه کرمان» مشهورند و در آغاز جنگ سوریه مخالف حضور نظامی ایران برای پشتیبانی از بشار اسد بودند ولی بعدها از قاسم سلیمانی «سردار ملی» ساختند و در تدارکات جنگ سوریه شریک سپاه پاسداران شدند.
اکنون باندهای مختلف نظام اعم از اصولگرا و اصلاحطلب دستکم در میان همه اختلافاتشان روی نقش ویژه «حاج قاسم» اشتراک نظر دارند.
در این میان، حجاریان پروژه «نجات ترامپ» را مطرح کرده است. او در یک مصاحبه، سهشنبه ۱۶ مهر ۹۸، به روزنامه شرق گفت، با توجه به شکستهایی که ترامپ در سیاست خارجی خورده نیازمند یک بُرد ولو کوچک است تا از پیچ انتخابات ۲۰۲۰ بگذرد و مسئولین ما میتوانند از «آخرین فرصتها» استفاده کنند تا مشکل تحریمها را ولو به صورت ناقص و موقت حل کنند.
معنای این اظهارات این است که جمهوری اسلامی با مذاکره با آمریکا کمک کند تا ترامپ از پیچ انتخابات ۲۰۲۰ بگذرد و در قبال آن از ترامپ امتیاز گرفته شود. در همین حال گروهی از وفاداران به خامنهای، اصلاحطلبان را متهم به کودتا علیه نظام میکنند.
قابل کتمان نیست که ریش و قیچی سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دست علی خامنهای و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و محمدجواد ظریف در وزارت خارجه فقط یک تدارکاتچی و پیامرسان است. در این مجموعه به نظر میرسد روند جریانات به سمت تقویت «سپاهسالاری» پیش میرود و احتمال وقوع یک درگیری نظامی بیش از پیش شده است.
و اما پیش از اصلاحطلبان، هوشنگ امیراحمدی بود که در فروردین ۹۷ نخستین بار بحث کنار رفتن حسن روحانی و تشکیل کابینه نیمه نظامی را در رسانهها مطرح کرد. او معتقد است توسعه بدون «قدرتسازی» امکان ندارد و در ایران راه قدرتسازی، تشکیل کابینهی نظامی است. کیهان لندن در مورد همین موضوع با او گفتگو کرده است.
-آقای امیراحمدی، علی خامنهای به عنوان فرمانده کل قوا در رأس نهادهای نظامی و به عنوان ولی فقیه رهبر سیاسی و مذهبی این نظام با اختیارات و قدرت مطلقه است. با تشکیل یک کابینه نظامی نیز همچنان قدرت دست او میماند. این ایده که اکنون بخشی از اصلاحطلبان نیز مطرح میکنند آیا میتواند برای جمهوری اسلامی راهگشا باشد؟
– ما طرحی روی میز گذاشتیم که شش هفت بند داشت به عنوان «انقلاب آقای خامنهای». پیشنهاد شد او این انقلاب را انجام دهد، رئیس شورای نگهبان و قوه قضائیه را بیرون کند، انتخابات آزاد بدون دخالت شورای نگهبان برگزار شود و یک رئیس جمهور انتخاب شود. روحانی برود، دولت جدید تشکیل شود، دولت جدید یک کابینه نیمهنظامی درست کند و آن کابینه نیمهنظامی با آمریکا مذاکره کند. در مرحله بعد گفتیم اگر آقای خامنهای این کار را نکند ما به طرف مردم و طرفداران آقای خامنهای میرویم. او و سایر آخوندها را جدا میکنیم و حتی به زور هم که شده بیرون میکنیم. این کار هم با مردم هم با کمک نظامیها انجام میشود. برای این کار نیاز به تشکیل یک کمیته اقدام مشترک متشکل از نظامیها و مردم است که ایجاد میکنیم؛ این کمیته مشترک ۲۰۰ آخوند را بیرون میکند و در واقع از سیستم سیاسی بیرون میکشد و کشور را میگیرد و عملاً یک قیام نظامی و مردمی پیش میآید و دولت موقت نیمهنظامی تشکیل میدهد. این دولت، مجلس موسسان و قانون اساسی را تنظیم میکند و بعد از آن انتخابات آزاد برگزار میشود و بعد کشور به دست دولت منتخب مردم داده میشود.
-این کلیت طرح شماست؛ ولی رهبر جمهوری اسلامی میگوید در سپاه هم رویش داشتیم و هم ریزش؛ در حالی که ریزشها بیشتر است. شاید بشود در داخل سپاه از میان ریزشیها عدهای را با این طرح شما همراه کرد اما به نظر میرسد در عمل ناشدنی است. بخش عمده سپاه حامی خامنهای است. اقدام نظامیها علیه حکومت و تلاش آنها برای تغییر چیزی نیست جز کودتای نظامی علیه روحانیون و خامنهای؛ پیشنهاد شما در واقع همان کودتاست!
-حتماً کودتاست اما ما اسم این را کودتا نمیگوییم. ما میگوییم خامنهای و دار و دستهاش با مصلحت و عزت کنار بروند و در جایی بروند که قبل از انقلاب بودند و ما هم احترام آنها را خواهیم داشت و نقششان را در جامعه مدنی میپذیریم. اما اگر این آقایان نخواهند با مصلحت بروند چارهای جز قیام نظامی و زور نیست. راهی بجز این نمیماند.
-شما از نخستین افرادی بودید که پیشنهاد کنار رفتن دولت روحانی و تشکیل کابینه نیمهنظامی را مطرح کردید. پس از شما از درون جریان اصلاحطلب نیز این موضوع توسط چهرههای امنیتی و کارگزارانیها مطرح شد. این همخوانی تصادفی است؟
-اول اینکه اینها [اصلاحطلبان] در تبعیت از من این را مطرح کردند. هیچ همکاری و ارتباطی هم با آنها نداشتم. اینها دیدند حرف من منطقی است و نتوانستند در مقابل آن قرار بگیرند. این اولین بار نیست حرفی را من زدم و اصلاحطلبان دنباله آن را گرفتند. جامعه مدنی را هم من مطرح کردم. اینها تمام این سالها دزد ایدههای من بودند و به اسم خودشان تمام میکنند و اعتراف نمی کنند که از من بوده است.
-پس رابطهای نداشتید؟
-صادقانه بگویم، رابطهای نیست. سالها با اینها وقتی جوانتر بودند رابطه داشتم. ایران که میرفتم برایشان سخنرانی میکردم و خیلی احترام میگذاشتند. درواقع من برای مدتها استاد فکری آنها بودم. از زمانی که خاتمی رئیس جمهور شد راه ما سوا شد. حتی در انتخابات خاتمی مقابل ناطق نوری از خاتمی حمایت نکردم.
-اخیراً در فضای سیاسی داخل ایران قاسم سلیمانی مطرح شده. هر دو جناح هم در این خط مشی همسو عمل میکند. فکر میکنید خامنهای به سمت قدرت بخشیدن بیشتر به نظامیها میرود؟ آیا پیشنهادات امثال شما و دیگران را شنیده؟ یا اینکه سپاهیها هستند که خودشان را به خامنهای تحمیل میکنند؟
-این اواخر به نظرم خامنهای هرچه بیشتر به آنچه در این مورد به او گفته بودم گوش میدهد. مثلاً از وقتی آقای ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه شد شمشیر را واقعاً از رو کشیدند. آقای خامنهای از طریق آقای رئیسی عملاً یک انقلاب به راه میاندازد و سپاه هم پشت سرشان است. نمیدانم آقای خامنهای تا آخر این مسیر بتواند برود یا نه شاید هم نیمهکاره بماند. اما طرحی که در حال پیش بردن است در نامه اول که به مهدی کروبی آمده بود الان بیشتر مورد نظر خامنهای است. چون خامنهای پیش خودش میگوید دستکم در طرح اول من هنوز رئیس و رهبر من هستم. خوب چه اشکالی دارد عدهای دزد و ضدانقلاب را دور میاندازد، سپاه هم که با من است و مملکت را جمع میکنیم. به نظرم الان آقای خامنهای بیشتر به طرح من فکر میکند.
-احمدینژادیها کجای این معادله قرار دارند؟ او هم مدام تاکید به برگزاری انتخابات زودهنگام میکرد و هم برای عزل صادقلاریجانی تلاش میکرد و میگفت روحانی و لاریجانیها با هم هستند…
-احمدینژاد هم با همین جریان است. او صد درصد در چارچوب طرحی که من پیشنهاد دادم میگنجد؛ او جلوتر از آن هم آمد تا جایی که میگفت آخوندها بروند با این تفاوت که به من میگفت آقای دکتر، بین آخوندهایی که باید بروند و نظام تفاوت قائل باش! منظور او هم از نظام «خامنهای» بود. احمدینژادیها میگفتند همه آخوندها منهای خامنهای بروند. به شکلی برای سپاه هم خامنهای گلوگاه و خط قرمز است. به خامنهای که میرسند میگویند به این دست نزنید ولی بقیه را بندازید تو دریا. احمدینژاد و سپاه و نیروهای انقلابی و تندرو، یکجور خامنهای را مستثنا میکنند. البته الان ابراهیم رئیسی را هم با خامنهای میدانند و میخواهند اتحاد خامنهای و رئیسی را حفظ کنند و بقیه را بکوبند، مخصوصاً دولت و جناحهای لیبرال و اصلاحطلب را! در انتخاباتی هم که در پیش است همین اتفاق خواهد افتاد. در انتخابات رئیس جمهوری بعدی هم اگر حکومت هنوز بماند همین اتفاق خواهد افتاد.
یعنی نیروهای انقلابی خامنهای، رئیسی، سپاه، مدافعان حرم، عماریون و حزب اللهیها جمع میشوند و نیروهای لیبرال و اصلاحطلب و معتدل را کنار میزنند و احتمالا این اتفاق خیلی تند و انقلابی میافتد.
-در این شرایط که توصیف میکنید خامنهای بر مسند قدرت میماند و سپاه و اقتدارگرایان هم قدرتمندتر میشوند پس چرا شما ایده کودتا یا به قول خودتان «قیام نظامی» را مطرح میکنید؟
-ببینید، یک تار مو از خرس کندن غنیمت است. در این جریانات باید با تاکتیک جلو رفت. واقعیت این است که دو هفته پیش در لندن دو گروه آمدند جلسه تشکیل دادند. جمع کل اینها ۲۰۰ نفر نمیشود. دو سه هزار نفر هم پشت سرشان است. هیچی، هیچی نیستند. هیچ دستاوردی ندارند جز حرف زدن. اینها نمیتوانند؛ اهلش نیستند؛ باید در داخل کشور جریانی راه بیفتد. حالا جریان داخل کشور یک وقت هست ایدهآل است و مردم به خیابان میآیند و همه این حکومت را در دریا میریزند؛ اما متاسفانه مردم این کار را فعلاً نمیکنند. پس باید چه کار کرد؟ باید دست رو دست گذاشت و گفت مردم نمیکنند پس من به خانه برم؟! خیر! باید راهی پیدا شود که حداقل از صد درصدی که دنبال آن هستیم ۳۰ درصد یا ۲۰ درصد را فعلا در این مرحله گرفت، ۲۰ درصد را هم در مراحل بعدی و همینطور تا جریان تمام شود.
من معتقدم اگر مرحله اول اتفاق بیفتد، پیچ و مهرهای سیستم ۱۰ برابر شُلتر میشود و دعوا درون سیستم بالا میگیرد و ما مراحل بعدی را به سرعت طی میکنیم.
مرحله بعد همین خروج ۲۰۰ آخوند است و بعد فروپاشی کامل. مرحلهای و تکنیکی فکر میکنیم. اصلا ایدهآلیستی فکر نمیکنم. روشنفکری فکر نمیکنم. من سیاستمدارنه نگاه میکنم. آدم سیاستمدار واقعبین و عملگراست و امکان و ابزار را میبیند و شدت قدرت و ضعف را میبیند. اینطوری نیست که بزن بریم. نمیشود! چهل سال است بزن بریم است و نشده!
به نظرم، من دقیقتر به این جریان فکر میکنم و برای همین هم فکر میکنم موفق میشود. در تحلیل نهایی مدل من است که کار میکند، هیچ مدل دیگری کار نمیکند. تنها مدلی که کار خواهد کرد مدل من است. ممکن است دو سال یا پنج سال طول بکشد، نمیدانم. ولی اگر یک مدل در ایران کار کند مطمئن باشید مدل من است.
-در ایدهی شما برای براندازی، نقش سپاه و نظامیها به عنوان مؤلفه درونی مشخص است. نقش عامل بیرونی در تغییر نظام را چطور میبینید؟
-عامل بیرونی هم هست. خودم ایدهآلم این بود رابطه ایران و آمریکا را درست کنم با همین حکومت تا اینها سریعتر بروند بطوری که آمریکا در تهران سفارت داشته باشد، پول بریزد و ما استفاده کنیم؛ متاسفانه نشد. با این وجود عامل بیرونی اهمیت و نقش ثانویه دارد. اتفاقاتی در داخل کشور با مردم و سپاه و نیروهای نظامی و حزباللهی و ناسیونالیستها میافتد، اما از عامل بیرونی هم حتما باید استفاده کرد. من خودم استفاده مالی شخصی از اینها نکردم و نخواهم کرد، اما از اینکه از اینها برای فشار روی حکومت روی حقوق بشر و دموکراسی و انتخابات و همین طرح استفاده کنم هیچ مشکلی ندارم.
جالبم آنجاست که چقدر چشمان خود را شسته می بینیم و دیگری را خواب آلود ، نظرات یکی پس از دیگری ، راه حلی برای آبادانی کشور به قارت رفته دارد
بدون مطالعه و توجه به تاریخی که بر این مملکت گذشته و نظم سیاسی حاکم بر جهان ، همچنان دنبال راه حل های پادشاهی یا مشروطه یا خامنیون یا کودتایی میگردیم
با کمال احترام به هر نوع گرایش سیاسی باید توجه داشته باشیم عصر طلایی که در دوره محمد رضا شاه پهلوی ازش یاد میشه حتی توان برگرداندن پدر خویش و پدر سازندگی ایران را به خود ندید
که البته مجوزش صادر نشده بود
آیا ما حاکم بر خود بودیم یا مدیریت جهانی حاکم بر ما ؟
بعد ما بر سر نظریات سیاسیونی خارج از گود بنزین ۳۰۰۰ تومانی و بستن چشم خود بر روی واقعیت مدیریت سیاسی جهانی به بحث های قرون ۱۷ ۱۸ می پردازیم
واقعیت این است که فرهنگ مردمان ما هنوز با نظم جهانی همخوانی پیدا نکرده است تا بتوانیم در مدیریت جهانی مشارکت داشته باشیم
چطور است که در حال حاضر این نظم و سیاست جهانی از وسعت بسیاری برخوردار شده که از ژاپن و سنگاپور گرفته تا کیلومترها آن طرف تر در امریکا و کانادا و غیره رفاهی را برای خود که همچون ما انسان هستند بوجود آورده اند ؟
فرق ما و آنها در همین منم منم گفتن ها و من میدانستم ها است که در واقع تا این جای کار هیچ بویی از فرهنگ خود اصلاح گرایی نبرده ایم تا بتوانیم وسعت مدیریت خود را از جغرافیای وطنی به جهانی تبدیل کنیم و از منافع خود دفاع کنیم
تا ما به خود نیایم هر آنچه که اتقاق بیفتد فرق خاصی با تغییرات پدر و پسری ، ولایتی یا کودتای نظامی و دست نشاندها نخواهد داشت و همچنان برده و بازیچه مدیران جهانی خواهیم بود
تا در پی فرهنگ کهن خود نباشیم و احترام به پادشاهان و حاکمان و هر نظامی که قبلا بر این سرزمین حاکم بوده است نگذاریم تغییری را احساس نخواهیم کرد
کوروش کبیری تکرار نخواهد شد زیرا اصلاح درونی وجود ندارد
مطمئنن گذشتگان بدون خطا و ایراد نبوده اند و سر تا پا غلط هم نبوده اند ولی هر آنچه که هست تاریخ ما است و بدون توجه و کسب تجربه از آن در این سرزمین به هیچ جا نخواهیم رسید
اینکه شاه سوم پهلوی چه جایگاهی خواهد داشت و یا ملایان را به دریا بیندازیم یا نه و یا احمدیون ها با افشاگری به کجا خواهد رسید همه و همه انتخاب ما خواهد بود ، تا ما نخواهیم هیچ کس به قدرت نخواهد رسید که بعد ها بر ما سیاست کند
به ایران فکر کنیم نه به آنکه ایران را دوباره برای کدام حاکم یا نظام سند بزنیم
راه حل هم در ابتدا از خود اصلاح گرایی باید شروع شود تا به درک فرهنگ و احترام متقابل به عقاید یکدیگر برسیم
بپذیریم نظر اکثریت را برخود حاکم ببینیم نه اینکه حاکمی را برای ما دست و پا کنند و ما همچون گذشته کور کورانه اجازه حکومتش بر خود و اکثریت را بدهیم
اگر می خواهید این دزدان را ساقط کنید به حوزه ها رفته آخوند شوید و بسیجی شوید و تا می توانید بودجه بگیرید و دسته های حسینی در خیابان های کشورهای غربی و شرقی راه بیندازید و تمام خیابان ها و میادین و چه راه ها را با عکس شهید شده به خاطر حکومت آخوند در جنگ های عراق و سوریه و یمن وغیره پر کنید. آن نفوذی هایی که ابتدا داد و هوار بازارگرمی سر دادند که مامورشان در ماه ظاهر می شود این بار مامور اسقاط مهره های سوخته خود می شوند.
تنها راه نجات کشور حمله نظامی زمینی همراه قیام داخلی مردم ایران است و بس وگرنه باید حداقل ۵۰-۱۰۰ سال دیگر منتظر بود مگر کودتای نظامی از بین خوداشون که دوغ و دوشاب یکی میشه!
این حرفها کاملا ساده اندیشانه است. امیراحمدی آدم ساده لوحی بوده که فکر میکرده جمهوری اسلامی دست از دشمنی با آمریکا و انقلابی گری -به همین راحتی- برمی دارد و روابطش با امریکا بهبود می یابد و کم کم میشود یک حکومت عادی.اینطور نشد. الان هم نهایت ساده اندیشی ست که تصور کنیم اینها به همین راحتی ول میکنند و می روند، اصلا و ابدا جناب هوشنگ خان، معلوم است شما هنوز اینها را نشناخته اید،عمال جمهوری اسلامی تا کشور را حسابی کن فیکون نکند و دریای خون به راه نیندازد، از حکومت دست نمیکشند.شما فکر کردی بی دست و پایند که راحت ۲۰۰ آخوند را بندازی تو دریا و خلاص؟!سرسختانه و تا آخرین نفس با چنگ و دندان از موجودیت خود دفاع خواهند کرد.شک نکن
شاید عدهای فکر کنند امیراحمدی خل وضع است اما او درباره پروژهای سخن میگوید که سالها در دستور کار قرار دارد. جمهوری اسلامی منهای ظواهر اسلامی. خامنهای نقش تزئینی خواهد داشت. باقی آخوندها یا اعدام میشوند یا میروند در حوزهها. سپاه قدرت اصلی را در دست میگیرد. کسی مثل نسرین ستوده یا مصی علینژاد رئیس جمهور یا نخست وزیر خواهد شد. رقص و حجاب و استادیوم برای زنان آزاد میشود. بخشی از خوانندههای ایرانی از لس آنجلس به ایران برخواهند گشت. روابط اقتصادی با آمریکا و اروپا شکل میگیرد. اما همه اینها زیر چکمههای سپاه. زیر چکمههای قاسم سلیمانی و یاران. حقیقت این است که اگر مردم حرکتی نکنند و با استفاده از برگ رضا پهلوی، جمهوری اسلامی را پائین نکشند؛ جمهوری اسلامی با شمایل نظامی تا صد سال دیگر بر مردم مسلط خواهد بود. مردمی که از سهمی از این «انقلابِ خامنهای» نخواهند برد و باید در یک فضای نظامی- امنیتی و در فقر و نداری، سورچرانی سپاه و آقازادههایشان را تماشا کنند. این انقلاب اگر شکل بگیرد، تنها برگ موجود برای رهایی یعنی دکترین پهلوی خواهد سوخت و شاید حتی ایران به طور کامل به سمت نابودی، تجزیه و شوروی شدن پیش برود.
اتحاد اپوزیسیون برای براندازی رژیم چه معنا و مفهومی دارد؟ فقط عده ای که نه تشکیلات و سازمان دارند و هر از چندگاهی دورهمی برگزار می کنند و یا این اواخر که بوی الرحمن رژیم برخاسته از هر کوی و برزن بنیاد و حزب و گروهی اعلام موجودیت میکند به نظر شما البته با مدنظر قرار دادن این حقیقت که فرض محال ، محال نیست آیا فردای پس از سقوط رژیم ؛ برای قدرت طلبی! و سهم خواهی!، همین گروههای با )بی( نام و نشان!، عامل تجزیه طلبی و جنگ داخلی نخواهند بود؟!…یک کارنامه موفق از این اپوزیسیون طی این چهل سال لطفا رو کنید…مصاحبه هر روزه با رسانه هایی چون بی بی سی ، صدای آمریکا ، ایران اینترنشنال و…شد مخالفت؟؟ و به نظر شما این مصاحبه ها هم ایجاد حق می کند؟؟…هزاران آقازاده و صیغه زاده و اختلاسگر در ینگه دنیا در جوار مدعیان مخالفت با رژیم در غرب و دنیای آزاد زندگی می کنند اینان از خانواده های نرمالی نمی آیند اینان رشد و نموشان از نانی ست که در خون ملتی ستمدیده زده شده و بدین ها خورانده شده! بی شک اینان بازوان پر قدرت رژیم برای بقایند حال این اپوزیسیون طی چهل سال در برابر اینان چه کردند؟؟!!! ثروت چپاول شده مملکتی که از آن دم می زنید در بانکها و بنگاههای اقتصادی نزدیک محل زندگی شما در غرب برای بهبود زندگی همانهایی که شما اجنبی می خوانیدش هزینه می شود!…دیگر دوره ی نامه نگاریهای چهارده تن ، هفت تن و نه تن و ….گذشته!…بل اپوزیسیون عملگرا باید پا به میدان بگذارد آنگاه ببینید ملت چگونه همراهی شان می کند…عافیت طلبی در این برهه معنا و مفهومی ندارد…اما صحبت های آقای امیر احمدی ناشی از هوای خوب ارتفاعات منطقه ماسال در گیلان است که حسب عادت چهل ساله هر ساله تابستانها در آنجا استخوان سبک می فرمایند.البته بدون هماهنگی رژیم و از طریق جنگنده های رادار گریز امریکایی(خخخ)….
من دوست دارم یک مناظره بین ایشون و آقای حسن داعی بر قرار کنند ببینم آنوقت ایشون که بقول خودش خطبه عقدش را ماله کش اعظم خواندن در مورد پرونده مشعشع شان چه دارند بگویند .
به قول قاطبه ناقص سوزمانی دربدر میگردد دنبال ناندانی.در قاموس این جور افراد که از دلالی برای رژیم واز پورسانت گرفتن تا تشکیلات لابی و شستن دستان خونین این آدمخورها هیچ ابایی ندارند و الان هم با خط جدید وزارت آغا وارد گود شدن و شرم هم ندارند فقط برای تفرقه و انحراف.ب.اشد تا روز آشکار شدن .و رسوا شدن خیلی ها.
تئورى نهایت همه چیز است. او فقط همین را بلد است و تصور مى کند با دادن تئورى همه باید در اجراى آن همت کنند.
با وجودیکه بارها در تجربیات دیگران دیده است که تئورى هاى بسیارى غیر عملى بوده است با وجودیکه در کتاب ها خوانده است که روند تغییر پدیده اتفاقى است و نتایج محتمل تغییر آن نیز شکلى اتفاقى دارد، او بر اجراى تئورى هاى خود اصرار مى کند.
او جایگاه خود را که یک تئوریسین است و نباید در کار اجرایى ورود کند نمى پذیرد و این برترى طلبى او بسیار خطرناک است.
او از واژه ها، مفاهیم و تاریخ تحولات و … بسیار میداند و تصور مى کند برترى او محرز است.
در جوامع رشد نایافته او از احترام بسیارى برخوردار است و این نیز کمک مى کند که او خود را برتر ببیند.
دکتر، پرفسور، نویسنده، شاعر، هنرپیشه، موسیقدان، خواننده، ورزشکار، سرمایه دار و همه این عناوین نه بار احترام در دامنه خود بلکه فراتر مى یابد و در همه زمینه ها خود را صاحب نظر مى داند.
مثال اخیرش نظر هنرپیشه معروف داریوش ارجمند است. او دو على را در زندگى خویش مهم مى داند: على شریعتى و على خامنه اى.
مردم ما باید این عناوین و القاب را در دامنه خود ارزشمند بدانند و در فراتر از آن دامنه یاد آور شوند که شما در این زمینه نه تخصص و نه تبحر دارید.
امیر احمدى هم از این قائده مستثنى نیست. او از سیاست عملى هیچ نمى داند و هنوز کودکى است که دست و پا مى زند.
او را فراموش کنید و به میان سیاستمدران ارزشمندى چون امیر طاهرى ها بروید.
سیاستمدار از دو بستر بوجود مى آید:
در مسیر تجربه کار اجرایى موفق (رضا شاه کبیر)
درمسیر زندگى در خانواده سیاستمدار (محمد رضا شاه کبیر)
امثال آقاى دکتر تقى زاده و امیر طاهرى را باید سیاستمدارى اجرایى دانست.
و البته آقاى امیر احمدى در زمره این الراد نیست.
پیش بینى ایشان یک خالت از همه حالت هاى ممکن است و ممکن است صورت پذیرد و این به معنى درست بودن تئورى ایشان نیست.
تئورى ایشان این است که ما اتفاقات را بصورت مصنوعى در این جهت هدایت کنیم و این بسیار خطرناک است زیرا در بسیارى از موارد با طبیعت لحظه اى پدیده ها تناقض پیدا مى کند و هزینه هاى ناگوارى بحا مى گذارد و حتى ممکن است به شکست و نابودى منجر گردد.
طرح کودتای امیر احمدی !
نقشه راه کودتای علی خامنه ای برعلیه خودش ( بر گرفته از بافندکی های امیر احمدی ) :
۱ ـــ خامنه ای انقلاب کند! ۲ – رئیس شورای نگهبان و قوه قضائیه را بیرون کند! ۳ ــ انتخابات آزاد برگزار کند! ۴ ــ رئیس جمهور جدید انتخاب شود! ۵ ــ کابینه نیمهنظامی درست کند و ۶ ــ این کابینه نیمهنظامی با آمریکا مذاکره کند! …و اما
اگر خامنه ای این انقلاب را نکرد ( یعنی کودتا نکرد):
۱ ــ ما به طرف مردم و طرفداران خامنهای میرویم! ۲ ــ او و سایر آخوندها را جدا میکنیم، حتی به زور با کمک مردم و کمک نظامی! ۳ــ تشکیل یک کمیته اقدام مشترک متشکل از نظامیها و مردم! ۴ ــ این کمیته مشترک ۲۰۰ آخوند را بیرون میکند و کشور را میگیرد! ۵ ــ قیام نظامی و مردمی و دولت موقت نیمهنظامی تشکیل میدهد! ۶ ــ این دولت، مجلس موسسان و قانون اساسی را تنظیم میکند و ۷ ــ انتخابات آزاد و کشور به دست دولت منتخب مردم داده میشود!
الهی آ ن را که خرد ندادی چه دادی ؟ الله جان نمیشه خودت این ۲۰۰ تا آخوند را یک جورایی سر به نیست و ذلیل بفرمایی که ما پابرهنه ها محتاج به سرکرده سرخپوستان نشویم ؟ شکرن شکیرا !
-این کلیت طرح شماست؛ ولی رهبر جمهوری اسلامی میگوید در سپاه هم رویش داشتیم و هم ریزش؛ در حالی که ریزشها بیشتر است. شاید بشود در داخل سپاه از میان ریزشیها عدهای را با این طرح شما همراه کرد اما به نظر میرسد در عمل ناشدنی است. بخش عمده سپاه حامی خامنهای است. اقدام نظامیها علیه حکومت و تلاش آنها برای تغییر چیزی نیست جز کودتای نظامی علیه روحانیون و خامنهای؛ پیشنهاد شما در واقع همان کودتاست!
حتماً کودتاست اما ما اسم این را کودتا نمیگوییم. ما میگوییم خامنهای و دار و دستهاش با مصلحت و عزت کنار بروند و در جایی بروند که قبل از انقلاب بودند و ما هم احترام آنها را خواهیم داشت و نقششان را در جامعه مدنی میپذیریم. اما اگر این آقایان نخواهند با مصلحت بروند چارهای جز قیام نظامی و زور نیست. راهی بجز این نمیماند.
آقای امیر احمدی سابقه بسیار سوال برانگیز ی دارد، ولی هتاکی و فحاشی به ایشان در کامنتها که ظاهرا خیلیهایشان از جای خاصی میآیند درست نیست.
خود من از وقتی که دیدم که حالا آیتالله زاده هایی مانند حسن شریعتمداری و باند بسیار مشکوک و تجزیه طلبش نارضایتی و اعتراضات مردمی را مصادره کردهاند و هنوز هیچ نشده به خودشان پست و مقام میدهند، حتی در مقایسه برایم مجاهدین و آقای امیراحمدی دمکرات و ایراندوست جلوه میکنند.
بیا جناب امیراحمدی لطفا جلوی تجزیهطلبان را بگیر.
دکتر احمدی بھترین پروژہ رو دارند و مطمئنم عملی میشود ۴۰ سال ست کہ اپوزیسیون فلج ھستند حرف میزنند و ھیچی ھیچی
سخنان این هوشنگ پر از تناقض است. یک نمونه ی آن را ببینید: “در مرحله بعد گفتیم اگر آقای خامنهای این کار را نکند ما به طرف مردم و طرفداران آقای خامنهای میرویم. او و سایر آخوندها را جدا میکنیم و حتی به زور هم که شده بیرون میکنیم.”
عجب، با همکاری طرفداران آقای خامنه ای او را بیرون می کنید؟!!!!
به قول طاها: “بعد از رئیس جمهور شدن احمدینژاد و ترامپ، اگر پسفردا همین امیراحمدی هم رئیس جمهور بشود من مطلقاً تعجب نخواهم کرد”
بعد از رئیس جمهور شدن احمدینژاد و ترامپ، اگر پسفردا همین امیراحمدی هم رئیس جمهور بشود من مطلقاً تعجب نخواهم کرد: هرچه کوتهفکرتر و مشنگتر و ازخودراضیتر و متوهمتر باشی اعتماد به نفس بیشتری داری و امکان موفقیتت هم بالاتر است. پس از ماجراهای این چهلپنجاه سالهــ از آن کسی که برغم پانزده سال اقامت در عراق عربی بلد نبود تا این یکی که با غربستیزی احمقانه و هیستریکش کشوری را به صلابه کشیده و تا این آخری که دکترایش را از اسکاتلند گرفته اما انگلیسیاش در حد ام و ایز و آر هم نیستــ دیگر برایم ثابت شده که تاریخ را احمقها و دلقکها میسازندــ دستکم تاریخ ما که بطرز فضاحتباری اینطور ساخته شده. ذرهای فهم و شعور و ظرافت طبع داشته باشی کلاهت پس معرکه است. ابله باش، برنده باش.
امیر احمدی تک و تنها تو دنیا سیاست هست و توهم شدیدی دارد که طرفدارنی دارد، به حرف این مرد هیچ توجهی نباید کرد و حتی به او نباید میدان داد تا توهمش بیشتر شود. خدا شفاش بدهد هنوز افکارش در دوران بچگی میگذرد و رویای تفنگ بازی دارد
همه ایران دوستان و مخالفین حکومت اسلامی با ( هر عقیده و گرایشی ) را به اتحاد با یکدیگر دعوت میکنیم .
در این مقطع زمانی ، اتحاد بر سر دو مورد :
۱ – سرنگونی حکومت ، جهل و استبداد و جنایت و غارت حاکم بر کشور .
۲ – برگزاری رفراندوم انتخاب نوع حکومت ،با نظارت کامل جوامع بین المللی .
همه گرایشها و عقاید چه سلطنت طلبان و طرفداران پادشاهی و مشروطه سلطنتی و…..و چه
طرفداران جمهوریت و نظام پارلمانی و دموکراسی و…
همه باید بر سر اصولی تفاهم کنند تا بتوانند با هم متحد شوند .( در دوره انقلاب سال ۵۷ چگونه شد ) ؟
دو اصل ذکر شده را همه دو گرایش ( سلطنت طلبان و جمهوری خواهان ) قبول دارند و قبل از هر طرفداری و همراهی میبایست بین همگی تحقق یابد ، پس باید برای تحقق ان باهم متحد شوند وگرنه اوضاع بدتر از اکنون خواهد شد .
قبلا متذکر شده ایم که (جنبش اتحاد ایران بزرگ ) با هدف متحد کردن همه در داخل کشور شکل گرفته است .
این جنبش برای متحد کردن همه سلطنت طلبان و جمهوری خواهان با یکدیگر با هدف سرنگونی حکومت ظلم و جنایت و غارت حاکم بر ایران شکل گرفته است .
هدف نهایی این جنبش ( بعد از انتخابات و به شرط قبول اکثریت مردم ) آشتی بین هر دو گرایش جهت برپایی حکومت مشروطه سلطنتی پارلمانی ( پادشاهی تشریفاتی ) شبیه به کشورهای ژاپن و نروژ میباشد ( اصول چهارگانه این جنبش قبلا اعلام شده است ) .
اما قبل از هر اتفاقی میبایست همه مخالفین برای تحقق دو هدف ذکر شده در بالا باهم یکی و متحد شوند .
ما برای تحقق این اتفاق آماده ایم . شما هم از این برنامه حمایت کنید .
بحث اخوندها و ملاها و در واقع اصولیون و اخباریون و یا اصولگرا و اصلاح طلب و مراجع حکومتی مستقر در شهر قم چون مکارم شیرازی و نوری همدانی و در حوزه های علمیه نشسته بر کرسی ریاست همانند افرادی چون مصباح یزدی و محمد یزدی و احمد جنتی خبرگان ویا به قول ایشان ۲۰۰ اخوند اصلی حکومتی در یک طرف قضیه قرار دارند و…..
اما :
دو جریان با مسائل بسیار بسیار مهم دیگر هم وجود دارند که از نظر مردم در این دوره و زمانه قوز بالا قوز شده و همانند مشت در …… بوده و باید فکر اساسی برای ان نمود .
اول – بسیجیان کرواتی مستقر در خارج و در حال رفت و امد به داخل کشور همچون جناب دکتر !
دوم – دشمنی و اختلاف سنگین سران مخالفین حکومت ( پادشاهی – جمهوری ) با یکدیگر همچون مجاهدین و سلطنت طلبان و ملیون و گروه دوران گذار و ………!
مورد اول ( بسیجیان کرواتی ) طی این چهل سال در خدمت تمام و کمال با حکومت ولایت فقیه بوده و هستند .
مورد دوم ( اپوزیسیون ) شرایطشان با یکدیگر، باعث بهره برداری کامل حکومت ولایت فقیه شده است .
در واقعیت در طی این چهل سال ، برای ملاها نتیجه هر دو یکی بوده است .
استمرار حکومت جنایت و غارت خمینی – خامنه ای !!!!