حضور حسن روحانی در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاهها در دانشگاه تهران با اعتراض گروهی از دانشجویان به او روبرو شد و به اعتراضاتی در سطح دانشگاه انجامید. از سوی دیگر، گروهی نیز با عنوان «فعالین صنفی دانشگاه تهران» بیانیهای درباره حضور رئیس دولت در این دانشگاه منتشر کردند.
حسن روحانی روز چهارشنبه ۲۴ مهرماه جاری در آیین آغاز رسمی سال تحصیلی دانشگاهها و مراکز پژوهشی و فناوری کشور که در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد شرکت کرد.
حضور رئیس دولت در دانشگاه اما با استقبال سردی از سوی دانشجویان روبرو شد و تعداد قابل توجهی از دانشجویان دست به اعتراض و اعتصاب زدند.
بازداشت، محاکمه و صدور احکام محکومیت برای دانشجویان، افزایش پولی شدن دانشگاهها، همچنین قوانین تبعیضآمیز در دانشگاه از دلایل اعتراض و اعتصاب دانشجویان بود.
همزمان با اعتراضات دانشجویان به حضور حسن روحانی در دانشگاه، سها مرتضایی دانشجوی محروم از تحصیل و دبیر سابق شورای صنفی مرکزی دانشجویان دانشگاه تهران نیز در برابر کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران اعتصاب و تحصن کرد.
چهارشنبه ۲۴ مهرماه
ایستادهایم در سنگر دانشجو و کارگر
دانشجویان دانشگاه تهران همزمان با حضور حسن روحانی در این دانشگاه در محوطه دانشگاه دست به تجمع زدند. #کیهان_لندن pic.twitter.com/zKMOV7NCCW— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) October 16, 2019
جالب آنکه درون سالن سخنرانی حسن روحانی که صندلیهای خالی بیشتر به چشم میخورد نیز تعدادی از دانشجویان عضو بسیج که معمولا از حضور مقامات عالیرتبه نظام در دانشگاهها استقبال میکنند، در اعتراض به عملکرد روحانی سالن نشست را ترک کردند.
متن کامل بیانیهای که از سوی «فعالین صنفی دانشگاه تهران» در اعتراض به حضور حسن روحانی در دانشگاه منتشر شده است به شرح زیر است:
«تفاوتی ندارد کدامیک از صاحب منصبان پشت درهای بسته سالنهای همایش نشسته باشد. تفاوتی ندارد راجع به حقوق شهروندی داد سخن برانند یا از مزه شیرین عدالت حرف بزنند. پاسخ حاکمان به همکلاسیها و رفقایمان که همپای طبقه کارگر علیه نابرابری فریاد سر دادند بازداشت، انفرادی و زندان بوده است. حنای هیچیک از سیاستمداران برای ما رنگی نداشته و ندارد. تاریخ همواره گواه این دیوار سنگی است که حائلی است میان ما و آنها. ما، روی تلی از حرمان و فقر و خون ایستادهایم. آنان رو در روی ما چکمه بر گلوی فرودستان میفشارند.
اما همپای سرکوب همواره مقاومت جریان دارد. در فضای رخوت و خفقان حاکم بر دانشگاه در سالهای آغازین دهه ۹۰، این غریو سرخ فعالین صنفی بود که جانی دوباره به دانشگاه بخشید. جریانی که از نخستین روز، مستقل از تمامی وابستگان جناحهای قدرت در همبستگی با سایر اقشار اجتماعی از کارگران و معلمان گرفته تا زنان، کشاورزان و بیکاران علیه تهاجم سیاستهای اقتصادی و اجتماعیای که زندگی طبقات فرودست را نشانه رفتهاند، برخاست.
امروز دانشگاه یک بنگاه تمامعیار اقتصادی است. دولت فعلی چون وارث راستین دولتهای پیشین خود با ابزار سیاستهای تجاریسازی، پولیسازی و خصوصیسازی، در پی آن است که دانشگاه را به ملکی انحصاری برای یکهتازی طبقه حاکم بدل سازد. ظهور انواع و اقسام دانشگاههای پولی، هزینههای سرسامآور تحصیل در دانشگاههای دولتی، کاهش سهمیه دانشجویان روزانه، طرح و بسط روزافزون قوانین تبعیضآمیز جنسیتی، ایجاد گزینشهای آموزشی برای حذف ساکنان استانهای پیرامونی و محدودیتآفرینی برای اقلیتهای قومی و مذهبی، ادعای آموزش رایگان و همگانی را به دروغی بزرگ بدل ساخته است.
از سوی دیگر سیاستهای تنبیهی و کنترلی جدید نیز که به شدیدترین شکل در شیوه نامه انضباطی اخیر تبلور یافته است، در کنار فشارهای فزاینده بر وضع معیشت دانشجویان، اجزای مختلف بستهای است که دولت حسن روحانی در شش سال اخیر برای تعرض به حیات دانشجویان در نظر گرفته است. این قوانین حتی در زمینه پوشش و زندگی فردی فضای کنترلی شدیدی را بر دانشگاه حاکم ساخته است. در چنین شرایطی دانشگاه بیش از هر چیز به یک نهاد اداری، مالی و امنیتی تبدیل شده که نقشی جز ایجاد اعتبار و وجهه برای حاکمان ندارد.
در این وضعیت، فضای تشکلهای رسمی موجود نیز عملا مکمل بسته سیاستهای دولت است. وقتی تشکلهای به اصطلاح دانشجویی، تاریخی عجین با منتفعین از استثمار و سرکوب دارند و همزمان از حقوقشان و منزلت کارگر دم میزنند، علیه آموزش کالایی بیانیه میدهد و ناگهان در سایه نقد آموزش کالایی میخزند، دم خروس عیان میشود. نمیتوان شریک دزد بود و رفیق قافله. نمیشود از یک سو در جبهه سیاستمدارانی ایستاد که سیاستهایشان کارگران هفت تپهها، فولادها و هپکوها را به خاک سیاه نشاند، صندوقهای بازنشستگی را به ورشکستگی کشاند و در همه عرصهها ویرانی بر ویرانی آفرید و از سوی دیگر شعبدهبازانه، دهان به انتقاد از همین سیاستها گشود. این بازیهای فریبکارانه مدتهاست برندهای جز صاحبان قدرت ندارند. از این رو با صدای رسا میگوییم:
دانشجویان فعال در این تشکلها بدانند نقد آموزش کالایی و سایر سیاستهایی که در پی تشدید نابرابری هستند، با نفی بنیادین وضع موجود در هم تنیده است. برای ما بسیاری از دانشجویان فعال شده در این تشکلها ماهیتی متفاوت از نفس وجود این تشکلها و روابط ساختاری و حزبی آنها دارند اما اگر نقد نابرابری در تمام عرصههای اجتماعی مبناست، این دانشجویان باید پیش از هر چیز علیه موجودیت و تاریخ این تشکلها و علیه بهرهمندی آنها از امکانهایی که به قیمت سرکوب جریانهای مستقل به دست آمده، به پاخیزند.
دانشجویان!
تاریخ ما را قضاوت خواهد کرد. در زمانهای که رنج تنوره میکشد و انسان آواره میشود، در زمانهای که حاکمیت سوار بر هیولای بازار همه جا را در مینوردد، بسیاری از دانشجویان در انفعالی سیاسی خزیده در فردیت حریص و سردرگم خویش به دنبال بیرون کشیدن گلیم خود از این آب گل آلودهاند. با این حال، سعادت امری جمعی است چنانکه نگونبختی. این آوازهای است که باید مدام در گوشمان طنین بیاندازد. این مسئولیت اجتماعی ما است که بیتفاوت نباشیم. مسئولیت اجتماعی ماست که بیقرار باشیم! که ما هنوز هم، شادان و پایکوبان فریاد بر میآوریم:
مقاومت، زندگی ست؛ خواه زندانی در چشمانداز باشد، خواه دانشگاهی.»
همین بنیانگذاران مجاهدین ضد خلق آخوندهای کت شلوار کرواتی در دانشگاه ها به ویژه دانشگاه صنعتی آریامهر درد اسلام گرفته بودند به جای ترویج و تبلیغ تجدد سکولاریسم آزادی دمکراسی اجرای قانون اساسی مشروطه ناسیونالیسم ایرانی شادی خنده رقص شادخواری مبلغ و مروج نماز روزه قران نهج ابلاغه تاسوعا عاشورا سینه زنی امام زمان ۱۲ امام ۱۴ معصوم کربلا نجف مکه مدینه حکومت اسلامی شدند و آن همه زیبایی شادی خنده شادخواری سازندگی و پیشرفت دوران پهلوی ایرانساز و شادی آفرین را به خاطر خبث طینت و روانپریشی و نمک نشناسی ندیند که یکیش تحصیل رایگان از کودکستان تا دکترا بود دانشگاه های با شکوه با تمام امکانات رفاهیدوستیها و آزادی کامل رابطه دختر و پسر اردوهای مختلط تفریحی شمال پر از شادی و خنده و عاشق شدن دانشجویان دختر و پسر بی هیچ سرخری بزن و بکوب رقص و پایکوبی دختر و پسر و استفاده از دوران بسیار بسیار کوتاه جوانی که هیچوقت بر نمیگردد. افسوس افسوس که با خیانت مجاهدین و کمونیستهی بی وطن چه بهشتی را به جهنم تبدیل کردند لعنت و نفرین بر شما باد