احمد رأفت – دولت سعد الحریری بالاخره استعفا داد و ائتلاف با حزبالله و «جریان آزاد ملی» رئیس جمهور میشل عون، متحد شیعیان افراطی لبنان را به بایگانی سپرد. نخست وزیر مستعفی لبنان پس از استعفا، که بدون مشورت با حزبالله و رئیس جمهور صورت گرفت، به میان مردمی رفت که از او پر شور استقبال کردند.
پس از ۱۲ روز لبنانیهای معترض بطور موقت میدانها و خیابانهایی را که اشغال کرده بودند تخلیه کردند، ولی تاکید کردند که اگر دیگر خواستههایشان، از جمله تشکیل دولتی تکنوکرات و خارج از زد و بندهای سیاسی، برآورده نشود بلافاصله به خیابان باز خواهند گشت.
سعد کیوان، یکی از تحلیلگران سرشناس لبنانی، به کیهان لندن میگوید «اینبار احزاب نخواهند توانست مردم را با وعدههای توخالی گول بزنند و بازیهای گذشته را تکرار کنند زیرا این جنبش خصوصیتهایی دارد که آن را از حرکتهای اعتراضی گذشته متمایز میکند». سعد کیوان در ادامه این گفتگو میافزاید: «این حرکت از چند منظر با تمام جنبشهای اعتراضی گذشته متفاوت است. اولا احزاب در آن هیچ نقشی ندارند و هیچ حزبی نتوانسته مردم را در این حرکت زیر پرچم خود بکشاند. کافیست به آنچه در شهرهای جنوبی که حزبالله و امل در آنجا نفوذ دارند چون صور، صیدا و یا نبطیه نگاه کنید. برای اولین بار شیعیان بدون توجه به اخطارهای حزبالله به خیابان آمدند و در خیابان ماندند و رهبر این گروه، یعنی حسن نصرالله را همپای دیگر رهبران سیاسی دزد و فاسد خواندند. این اولین بار است که مردم جنوب لبنان از زمان تشکیل حزبالله علیه این سازمان و رهبرانش به صورت گسترده صدای اعتراضشان را بلند کردند و حسن نصرالله را به به باد انتقاد گرفتند».
حزبالله دولت را به گروگان گرفته بود
خصوصیت دیگر این خیزش مردمی، به گفتهی این تحلیلگر لبنانی، غیرفرقهای بودن این جنبش است: «ما در لنبان در سالهای گذشته شاهد تظاهراتی که در آن تنها عامل وحدت، لبنانی بودن باشد نداشتیم. شیعه و سنی، مسیحی و دروزی در کنار هم به خیابان آمدند، در خیابانها باقی ماندند، و خواهان تغییرات سیاسیای شدند که دیگر به احزاب و فرقهها امکان زد و بند ندهد و خواهان تشکیل دولتی ملی بر اساس شایستهسالاری شدند، نه دولتی، چون دولت کنونی، که وزارتخانهها را بر اساس توافقی نانوشته که به سنت تبدیل شده بود بین احزاب و فرقههای مختلف تقسیم میکردند.» سعد کیوان میافزاید: «اگرچه رسما این دولت اتحادی از کلیه احزاب حاضر در پارلمان بود، ولی نمیتوان نادیده گرفت که کنترل آن در دست حزبالله بود که اکثر وزارتخانههای مهم را به افراد خود و متحدینش سپرده بود و در عمل سعد الحریری را به گروگان گرفته بود».
سعد کیوان در ادامه میافزاید: «سعد الحریری مجبور شد این وضعیت را بپذیرد وگرنه نمیتوانست در رأس دولت قرار گیرد. پذیرفتن هژمونی حزبالله ضربه سختی به اقتصاد ناتوان لبنان وارد کرد و در عمل کشور را در سراشیبی قرار داد که از زمان پایان دوران جنگهای داخلی با آن مواجه نبودیم. هژمونی حزبالله بر دولت لبنان، عملا ما را در جهان منزوی ساخت. تنها دو کشوری که لبنان امروز دارای روابط بسیار نزدیک با آنها است جمهوری اسلامی و سوریه هستند! غرب و آمریکا از ما فاصله گرفتهاند؛ کشورهای عربی ما را تنها گذاشتهاند و در نتیجه کمکها و سرمایهگذاریهای خارجی قطع شده و جهانگردی که یکی از منابع اصلی درآمد کشور بود تقریبا به صفر رسیده است. علاوه بر این نباید نادیده گرفت که تحریمهای آمریکا علیه حزبالله نیز ضربه بزرگ دیگری به اقتصاد ما وارد کرد. بسیاری از بانکهای ما عملا فعالیتی ندارند چون هرگونه همکاری با حزبالله و نهادها و افرادی که به نوعی به این گروه وابسته هستند، میتواند آنها را از چرخه بینالمللی مالی خارج سازد. کم نیستند نهادهای اقتصادی که به نوعی به حزبالله و جمهوری اسلامی وابستهاند».
پادشاهی سعودی و دیگر کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس از سال ۲۰۱۷ و پس از قرار دادن حزبالله در فهرست گروههای تروریستی، کلیه کمکها و سرمایهگذاریهای خود در لبنان را متوقف ساختهاند.
خیزشی با رهبری مجازی
این تحلیلگر لبنانی در اشاره به تفاوتهای خیزش اخیر با اعتراضهای گذشته بر یک خصوصیت دیگر نیز انگشت میگذارد: «این حرکت رهبر ندارد، یا بهتر بگویم رهبری آن در دست شبکه های اجتماعی است. همان شبکههایی که تصمیم دولت بر بستن مالیات برای حضور در آنها جوانان را به خیابان کشاند».
این حرکت با وضع مالیاتی برای استفاده از چند پیامرسان چون واتساپ آغاز شد، ولی عقبنشینی دولت از این تصمیم نه تنها کسی را به خانهها بارنگرداند، بلکه شمار گستردهتری را به خیابان کشاند. سعد کیوان در ادامه میگوید: «کسانی که ده روز در خیابانها ماندند و در مقابل یورش اراذل حزبالله که حمله میکردند بدون استفاده از خشونت مقاومت کردند، دیگر گول وعده و وعیدهای احزاب را نخواهند خورد و تنها زمانی دست از اعتراض برخواهند داشت که تغییری واقعی را مشاهده کنند. این خیزش بدون رهبر تا کنون با درایت عمل کرده و اینکه فعلا خیابانها را موقتا پس از استعفای دولت ترک کرده تا به سیاست این امکان را بدهد که راه حلی ارائه دهد، خود نشان از بلوغ سیاسی آن دارد».
سعد کیوان در خاتمه به نقش ارتش نیز در جریان اعتراضهای اخیر اشاره می کند: «ارتش در خیابان حضور داشت ولی به ندرت با معترضین برخورد کرد، در بیشتر موارد از آنها در مقابل حملات خشونتآمیز اراذل حزبالله دفاع کرد و به همین خاطر نیز مردم زمانی که تصمیم گرفتند موقتا خیابان را ترک کنند، با ارتش برای باز کردن خیابانها و میادین و برداشتن خیمههایی که برپا کرده بودند یا موانعی که برای قطع ترافیک در میان جادهها قرار داده بودند کمک کردند. مردم چون ارتشیها از حزبالله متنفر هستند و حاضر نیستند دیگر حضور ارتشی موازی و حکومتی غیرقانونی در کنار حکومت قانونی را بپذیرند. آنهم شبهنظامیانی که در خدمت مردم لبنان نیستند بلکه مجری اوامر یک دولت خارجی یعنی جمهوری اسلامی هستند».
این تحلیلگر لبنانی ادعاهای علی خامنهای و دیگر مقامات جمهوری اسلامی را که میگویند قدرتهای خارجی چون اسرائیل، آمریکا و پادشاهی سعودی در دامن زدن به این اعتراضها دست داشتهاند را «تلاشی برای سلب مسئولیت از خود» میخواند و معتقد است که «مشکل ما آمریکا، اسرائیل یا پادشاهی سعودی نیست، مشکل مداخلات جمهوری اسلامی در لبنان است که با استفاده از حزبالله کشور ما را به گروگان گرفته است». سعد کیوان میگوید «مردم لبنان امروز جمهوری اسلامی را مسئول بحران سیاسی و به ویژه بحران اقتصادی کشور میدانند و معتقدند باید لبنان را از شرّ دخالتهای رژیم ایران خلاص کرد».
برجسته است و برایش احترام بسیار قایلم.
متاسفم که او را در جمع دشمنان ایران و ایرانى شواراى مدیریت گذار مینینم.
امیدوارم در این دام نماند و بیرون بیاید.
با توجه به کامنت قبلى من آقاى رافت باید توجه کند که ماهیت دموکراسى وابسته به شکل آن نیست بلکه وابسته به نیروهاى قدرت است و محمد رضا شاه فرهیخته بخوبى از آن آگاه بود.
این دو دو چیز متفاوت است.
اعمال قدرت سیاسی علاوه بر تصمیم گیرى به موقع نیازمند اجراست و اجرا نیازمند سازمان و قدرت.
پدیده هاى خود بخودى در مسیر انرژى پایین حرکت مى کند. این ویژگى همه پدیده هاى طبیعى است.
و البته این بدان معنى نیست که از جریان باز مى مانند. هر سدى در مقابل این جریان از سمت ضعیف ترین منطقه سد شکسته مى شود.
بر اساس این پدیده سیاستمداران ضد مردمى هوشیار مى توانند مردم را تا حدودى مدیریت کنند و منافع خاصى را تامین کنند و مردم زمانى در میابند که دیر شده است. این رفتار در هر مرحله مى تواند ادامه یابد و این قدرت فریب توده ها در دموکراسى هاست.
بنابراین آنچه ماهیت نظام هاى دموکراتیک را نشان میدهد نه دموکراسى بلکه منافع گروه هاى قدرت است. مثال ساده اش سیستم هاى ضد سرقت و سارق است. سیستم هاى ضد سرقت مدام توسعه میابند و سارق نیز بر این سیستم مسلط میشود.
در کشورهایى مانند ایران فعلى منافع گروه هاى قدرت در رانت و فساد و دزدى است زیرا ساختار اقتصادى و اجتماعى توسعه یافته وجود ندارد و از این روست که دموکراسى یعنى توان تغییر دزدها و فاسدها یکى به جاى دیگرى.
محمد رضا شاه پهلوى این پدیده را میشناخت و با آن مقابله میکرد.
او شخصیتى بغایت دانا و فرهیخته و انسانى شریف و ایران دوست و مردمى با همه ضعف هاى انسانیش بود. او انسان بود و نه خدا.
یادش در روح و جانم جاودانه است.
???
ما ایرانیان چه سرنوشتى را رقم خواهیم زد.
این سرنوشت به یقین اتفاقى و راندوم رقم خواهد خورد که من امیدوارم ادامه شاهنشاهى پهلوى باشد که بتواند با دقتى طراحى شده ما را به دموکراسى در همسویى با منافع مردم برساند و گر نه واى بر ایران و ایرانى.
در مورد این که پدیده ها در مسیر انرژى پایین حرکت میکنند تحلیل آقاى بهنام قلى پور را تیز بینانه دیدم. با این وجود باید بگویم که بنظرم رسید که او تلاش دارد بطور تصنعى سخنانش را مدیریت کند و رفتار او در بیان نظراتش باعث شک و تردید من در مورد شخصیت وى شد . این که او چه شخصیتى است من نمیدانم ولى اطمینان مرا جلب نکرد. با این وجود نظراتش باید جدى گرفته شود.’
او جریان هاى سیاسى و اجتماعى را در سه طیف قرار داد:
طیف مدافعان جمهورى اسلامى که از نظر آمار در آن اغراق کرد و ادعاى نیروهاى امنیتى را که پنج میلیون نفر بود به پانزده میلیون رساند.
طیف مدافعان ملى گرایى که با شعار رضا شاه روحت شاد خود را نشان داد
و سرانجام طیف طرفداران زندگى مدرن که روندى رو به رشد دارد و بیشترین جوانان را حتى در میان خانواده هاى افراد جمهورى اسلامى در بر مى گیرد.
او بیان نکرد که طیف اخیر به دلیل ماهیت مدرن گرایى پهلوى، اشتراک منافع جدى با آن دارد ولى با این وجود باید پذیرفت که وجه سیاست گریزى و حتى بى توجهى به ایران گرایى در این گروه قابل توجه است که حتى مى تواند غالب باشد.
البته بنظرم آقاى فرهودى این تحلیل تیزبینانه را درک نکرد و راحت از آن گذشت.
من نویسندگان تیز بین کیهان لندن و نیز پژوهشگران سیاسى ققنوس را به نکات تحلیل آقاى بهنام قلى پور در برنامه آخر هفته با فرهودى در این هفته جلب مى کنم.
دیگر عرضى ندارم جز این که سلامتى شما را از خداوند متعال خواهانم
???
فراموش نکنیم که فروپاشی شوروی سابق از اقمارش شروع شد، کشورهای اروپای شرقی که زیر یوغ شوروی بودند، (آلمان شرقی، مجارستان، رومانی، لهستان…) در اواخر دهه ۸۰ میلادی شاهد اعتراضات مردمی علیه شوروی و کمونیسم بود، بعدتر این اعتراضات به کشور روسیه رسید ، الان هم ظاهرا همین اتفاق دارد در خصوص رژیم اسلامی می افتد، فضای عراق و لبنان که از اقمار رژیم اسلامی هستند دارد علیه ج.ا میشود و احتمالا موج این اعتراضات به نقطه کانونی (یعنی ایران) خواهد رسید.
گویا تمام دنیا دارن سیفون برای خامنه ای و اراذلی مثل سلیمانی حرام زاده میکشن جمهوری کثیف اسلامی بدون این بازوها یک هفته هم دوام نمیاره