اختر قاسمی (+ویدئو) رافی هم رفت… چه خبر دردناکی؛ هنرمند دیگری هم رفت…
و این گذشته و خاطرات نسل جوان و نوجوان قبل از انقلاب ۵۷ است که میرود… نوجوانی ما با برنامههای طنزش شکل گرفت. او را از زمان برنامههای «آقای مربوطه» که توسط بهزاد اشتیاقی کارگردانی میشد، شناختم. هنرمندی که با وجود اجرای برنامههای طنز اما جدیت مسائل را به تماشاگر منتقل میکرد. «آقای مربوطه» هر شب در میانپردههای چند دقیقهای از تلویزیون ملی ایران پخش میشد. نقدهای اجتماعی این برنامهی کوتاه طنز در آن زمان خیلی دلنشین و دلچسب بود و ما هر شب در انتظار رافی و «آقای مربوطه» مینشستیم. و چه حیف که این دوران طنز و انتقاد عمری طولانی نداشت و با انقلاب اسلامی ۵۷ همه چیز رنگ دیگری به خود گرفت.
رافی خاچاطوریان پس از فاجعه انقلاب اسلامی مجبور به ترک ایران شد و در آمریکا جز اولین هنرمندانی بود که با شهامت برنامههای انتقادی طنزآمیز علیه حکومت جهل آخوندی نوشت و اجرا کرد! به یاد میآورم که در نخستین سالهای تبعید برنامههای او که به شکل ویدئو به دستمان میرسید تنها دلخوشی ما بود. طنز و انتفاد او علیه آخوندها و تمسخر و استهزای اعمال آنها بود که باعث میشد از ته دل بخندیم؛ خندهای که با جنگ و دستگیریها و فرار و تبعید و غربت و تنهایی به نوعی فراموش شده بود و در آن سالها چقدر سخت به آن نیاز داشتیم.
ویدئوهای او در ایران کپی میشدند و دست به دست میگشتند. حکومت اسلامی از استقبال مردم از طنز به وحشت میافتاد و تاب و تحمل انتقادات او را نداشت. پس با فرستادن تروریستهای خود به آمریکا قصد جان او را کردند. رافی خاچاطوریان در لسآنجلس در خیابان مورد حمله چندین نفر قرار میگیرد و با ضربه زدن گرز به سر و صورت او، یک چشمش را از دست میدهد. اما او پیگیرتر از سابق به تلاشاش ادامه داد. گرچه خود او در مصاحبهای میگوید اغلب هنرمندان از ترس او را طرد کردند و به او برنامهای نمیدادند.
برنامههای زندهی او با آیلین ویگن که از یکی از شبکههای پر طرفدار ماهوارهای در دههی هشتاد خورشیدی پخش میشد از برنامههای پربیننده میان ایرانیان داخل و خارج بود. گپ خودمانی او با دختران ویگن هنرمند محبوب ایرانی، از برنامههای موفق او میان ایرانیان بود. آنها در مورد همهی مسائل روز ایران و جهان خودمانی گپ میزدند که خیلی دلنشین بود. در تمام کارهای رافی خاچاطوریان عشق به ایران و ایرانی را میتوان به روشنی دید. او مانند بقیهی هنرمندان ارامنهی ایرانی خدمات بزرگی به فرهنگ و هنر جامعهی ما کرد.
https://youtu.be/LOxW3J7dFvU
چند سال پیش تلویزیون «منوتو» مستندی به تهیهکنندگی رها اعتمادی دربارهی او ساخت که باید از این بابت از این شبکه سپاسگزار بود که در زمان زنده بودن این هنرمند چنین مستندی را ساختند. در این مستند رافی خاچاطوریان از خاطراتش درباره ایران و آمریکا میگوید. تعریف میکند که چگونه مجبور به ترک وطن شد و در آمریکا با چه مشکلاتی برای کار مواجه بود اما با این حال وقتی بازتاب کارش را در میان مردم و خشم حکومت را نسبت به برنامههایش شنید، دریافت که کارش چقدر تاثیرگذار است و به همین دلیل با پیگیری هرچه بیشتر به کارش ادامه داد.
رافی خاچاطوریان بیش از یک سال بود که در بیمارستان و همچنین در خانههای تحت مراقبت زندگی میکرد. به نقل از خود رافی، او به بیماری قند و دیگر ناراحتیهای جسمانی مبتلا بود و سرانجام امروز جمعه اول نوامبر در بیمارستانی در لسآنجلس چشم از جهان فرو بست.
یاد او از خاطر ایرانیان میهندوست و هنردوست نخواهد رفت.
یاد خوش آن روزگاران هماره جاودان باد که ویگن و رافی و عبدالرحمن فرامرزی ش هرچه که بودند یا که نبودند،نخست ایرانی بودند تا مسیحی و سنی مذهب و فلان… یا چیزی شبیه این…