علی خامنهای خیزشهای مردمی در عراق و لبنان را دسیسه قدرتهای خارجی و منطقهای میخواند. علی خامنهای که به تازگی در دانشکده افسری صحبت میکرد گفت: «آنها [منظور کشورهای خارجی است] با پشتوانه پول برخی از کشورهای مرتجع منطقه [اشاره به پادشاهی سعودی است] قصد دارند امنیت در عراق و لبنان را از بین ببرند».
علی خامنهای معتقد است که مردم عراق و لبنان نیستند که علیه فساد، علیه دخالتهای بیگانه و برای بهبود وضعیت اقتصادی بپا خاستهاند، بلکه این خارجیها که آنها را به خیابان کشاندهاند. البته تا اندازهای میتوان با صحبتهای علی خامنهای موافق بود زیرا مردم این دو کشور خاورمیانهای علیه حکومت یک کشور خارجی به خیابان آمدهاند. ولی این کشور نه آمریکا، نه اسرائیل و نه پادشاهی سعودی است. نام این حکومت، جمهوری اسلامی در ایران است.
از بیروت تا بغداد علیه جمهوری اسلامی
نزدیک به دو هفته اعتراض در لبنان، از جنوبیترین نقطه تا مناطق شمالی این کشور که شیعه و سنی، مسیحی و دروزی را در کنار هم قرار داد که یکصدا علیه فساد گسترده فریاد به آسمان بلند کنند، بدون شک برای جمهوری اسلامی که سالهاست کشور لبنان را از طریق دستنشاندگان شیعی و همدستان مسیحیشان به گروگان گرفته، خبر نگرانکنندهای است. نباید فراموش کرد که حزبالله لبنان در این سالها موثرترین ابزار اجرای سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی بوده است. این نظام از سوریه تا غزه، از یمن تا عراق، از حزبالله برای پیش بردن سیاستهای آشوبآفرین خود به بهای بحران اقتصادی و انزوای منطقهای و جهانی لبنان، استفاده کرده است. بیدلیل نیست که اینبار مردم این کشور که زمانی «سوئیس خاورمیانه» خوانده میشد، علیه حزبالله به خیابان آمدهاند.
خیزش اخیر مردم عراق از ابتدای اکتبر آغاز شد. از آن زمان تا امروز بیش از ۲۵۰ نفر در پیامد تیراندازی شبهنظامیان وابسته به نیروی قدس و نیروهای امنیتی که بسیاری از آنها گوش به فرمان قاسم سلیمانی هستند، جان خود را از دست دادهاند، ولی حاضر نیستند به خانههایشان بازگردند. شمار زخمیها ار مرز ۶ هزار نفر گذشته است، با این وجود، جمعه اول نوامبر، بغداد شاهد پرجمعیتترین تظاهرات از سال ۲۰۰۳ میلادی بوده است. در این حیات خلوت جمهوری اسلامی نیز مردم، و به ویژه شیعیان، خواهان مبارزه با فسادی هستند که نتیجه سایهی شوم جمهوری اسلامی بر کشورشان است. جالب است که شهرهای شیعهنشین عراق هستند که پرچم این خیزش مردمی را در دست دارند. در شهرهایی چون کربلا و نجف، یا سامره و دیوانیه مردم شعارهای «ایران برو بیرون» و یا «سلیمانی قواد» را سر دادهاند و پرچم جمهوری اسلامی را لگدکوب کرده و با لنگه کفش به عکسهای علی خامنهای و دیگر رهبران جمهوری اسلامی حمله میکنند. در عراق حمله با لنگه کفش نماد تنفر از یک فرد است.
«دشمن ما در تهران است»
یک روزنامهنگار عراقی به کیهان لندن میگوید «معترضین به خوبی میدانند که عمده احزاب شیعی آلت دست جمهوری اسلامی هستند و دولتها دستنشانده تهران، و به همین خاطر بیش از آنکه لنگه کفشهایشان را به سمت عادل عبدالمهدی (نخست وزیر کنونی) یا هادی العامری (رهبر فهرست انتخاباتی فتح) یا نوری المالکی ( نخست وزیر سابق) پرتاب کنند به سمت کسانی چون علی خامنهای یا قاسم سلیمانی پرتاب میکنند که تصمیمگیرندگان اصلی هستند. مردم معترض عراق فریاد میزنند دشمن ما در تهران است». پلاکاردهایی با نوشتههایی چون «خامنهای برو خاک تو سرت» به زبان فارسی در دست تظاهرکنندگانی در شهر کربلا نشان از این واقعیت دارد که مردم این کشور همسایه، دشمن خود را به درستی شناسایی کردهاند.
از دست دادن عراق و لبنان، که رژیم تهران از آنها به عنوان «عمق استراتژیک» خود نام میبرد، شکستی انکارناپذیر برای سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی است. بیهوده نیست که در جمهوری اسلامی از اصلاحطلب تا اصولگرا همه نگران خیزش مردمی در این دو کشور هستند. حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان تهران وابسته به «بیت رهبری»، از عراقیها خواسته که سفارتهای پادشاهی سعودی و آمریکا را در بغداد اشغال کنند، ولی مردم به سراغ کنسولگری جمهوری اسلامی در بصره رفتند. محمود واعظی سخنگوی دولت «تدبیر و امید» که مورد حمایت اصلاحطلبان است نیز با او همصدا شده و گفته است «با شعارهایی که درست میکنند میخواهند فاصلهای بین عراق و جمهوری اسلامی ایجاد کنند». به راستی نیز مردم عراق و لبنان دقیقا به دنبال این «فاصله» با رژیم ایرن هستند.
حاج قاسم در بغداد
در این شرایط، علی خامنهای دستپاچه قاسم سلیمانی را شبانه روانه بغداد کرد تا در نشستی با مقامات عالی امنیتی این کشور از آنها بخواهد که سرکوب معترضین را به او و نیروهای تحت فرماندهی وی واگذار کنند. بنا بر آنچه رسانههای بینالمللی به نقل از چندین نفر که در این نشست حضور داشتند مینویسند، فرمانده نیروی قدس و معمار سیاستهای امنیتی جمهوری اسلامی در منطقه در این جلسه گفته است: «ما در ایران میدانیم چگونه با اعتراضات برخورد کنیم زیرا اتفاق مشابهی در کشورمان رخ داد و توانستیم کنترل کنیم». از روز بعد تکتیراندازان سیاهپوش با نقاب بر چهره بر پشتبامهای بغداد، کربلا و دیگر شهرها مستقر شدند و در کمتر از ۴۸ ساعت بیش از یکصد معترض را کشتند و بیش از ۳۰۰ نفر را زخمی کردند. مردم میگویند بسیاری از این سیاهپوشان فارسی حرف میزنند و مسلح به تفنگهایی هستند که جمهوری اسلامی از کشور اتریش خریداری کرده است.
هشام الهاشمی، تحلیلگر عراقی معتقد است «جمهوری اسلامی از این خیزش واهمه دارد زیرا بعد از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ توانسته بود شبکهای از احزاب موافق خود را به وجود آورد و از طریق آنها نفوذش را روز به روز بر پارلمان و دولت بغداد افزایش دهد. مشخص است که رژیم ایران نمیخواهد این نفوذی را که امروز دارد از دست بدهد و تلاش میکند تا تظاهرات را از طریق وابستگان عراقیاش و حتا نیروهای اعزامی خود سرکوب کند، اگرچه تا کنون این اقداملات کاملا بینتیجه بودهاند». این تنها در سرکوب خیزشهای مردمی در عراق و لبنان نیست که جمهوری اسلامی تا کنون ناموفق یوده است. مهمترین شکست را جمهوری اسلامی در زمینه سیاسی متحمل شده است. گروههای سیاسی وابسته به جمهوری اسلامی در عراق و لبنان نشان دادهاند که از اداره کشور عاجز هستند.
آغاز افول نفوذ جمهوری اسلامی
عراق از نظر صادرات نفت در سطح جهانی در رتبه پنجم قرار دارد، با این وجود فساد در این کشور ثروتمند بیداد میکند، فقر رو به افزایش است، و مردم کشوری که روی دریایی از نفت خوابیده است حتا برق و آب درست و حسابی هم ندارند. شرایط در لبنان هم زیاد متفاوت نیست. جمهوری اسلامی که خود جز با سرکوب بیامان نتوانسته در ایران بر سر قدرت بماند، در بیروت نیز نمیتوانسته احزابی را بر سر کار بگذارد که از حداقل توانایی برای اداره کشور برخوردار باشند. هشام الهاشمی در این ارتباط مینویسد «جمهوری اسلامی تنها در فکر تشکیل گروههای شبهنظامی برای استفاده از آنها جهت گسترش نفوذ خود در منطقه از طریق آشوبآفرینی بوده و در تبدیل این نفوذ سیاسی- نظامی به سیستمی پایدار عاجز بوده است و بنابراین میتوان نتیجه گرفت که استراتژی نظام ایران به بنبست رسیده و در مرحله افول قرار گرفته است.»
زمانی که جمهوری اسلامی قادر بود در کنار هزینههای نظامی بخشی از درآمدهای نفتی خود را در بخشهای اقتصادی و رفاه کشورهای تحت نفوذ خود هزینه کند، تا حدی در بخشهایی از عراق و لبنان مردم نگاه دیگری داشتند. تحریمهای کمرشکن آمریکا اما جمهوری اسلامی را مجبور کرد کمکهای غیرنظامی خود را قطع کند و تنها بتواند هزینه نگهداری از بازوهای نظامیاش را پرداخت نماید. برای مردم لبنان و عراق حمایت از هزاران شبهنظامی مسلح به موشک و خمپاره برای پیش بردن مقاصد جمهوری اسلامی نه تنها اهمیتی ندارد، بلکه در شرایط بحرانی کنونی این نیروها را تهدیدی جدی علیه خود دانسته و آنها را محافظان سیاستمداران فاسد و سرکوبگری میدانند که در سایه نیروی قدس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سرگرم چپاول ثروت ملی آنها هستند.
احمد رأفت
درود بر احمد رأفت! شما حقیقت را بر اساس واقعیتهای برنده و ملموس با شهامت و صراحت بیان کرده اید.
ای امت نادان !
این مردم قرنها نان وآب و هزینه زندگی طایفه ملایان ( مارها ) را پرداخته اند( خمس، ذکات، صدقه، سهم امام، مزد روضه خوانی و…). در عوض گریه و زاری برای مرده های پوسیده تازی، سینه زنی، خرافه گرایی و … و خلاصه آنکه از آنان جز دروغگویی دزدی زنا و بیکاره کردن مغز و انسانیت خود چیزی دریافت نکرده اند؛ کسانی جز یک مشت امت و ولینعمت …برهنه باقی نمانده است…مار ها را پروراندند و افعی و اژدها کردند که همه را دارند می بلعند.
ننگ و نفرین و لعنت بر هر ایرانی که به این طائفه سلام کند، جلویش بایستد و سلام نظامی و خبر دار …، در کنارش در مراسم کفر آمیز این طائفه شرکت کند، رای بدهند و در پای منبر آنان بنشینند…آش نذری و خورشت قیمه و اخ و تف تبرک از آنان آرزو کنند. در ایران از این اژدهافش باید گریخت!
مقاله بسیار جالب دیگری از احمد رأفت! با تشکر از قلم و درک خوبتان از اوضاع ایران، خاور میانه و جهان!
خورشید اقبال رژیم اسلامی در عراق و لبنان (و حتی سوریه) در حال غروب است، خطاب به اینها باید گفت باش تا صبح دولتت بدمد/ کاین هنوز از نتایج سحر است
خطاب به بی نام، در آمریکا هم آمیش ها میگویند لوازم برقی کار شیطان است چه ربطی به مطالبات مردم آمریکا داره، مردم کار میخواهند،دارو میخواهند سقف بالای سرشان میخواهند، غربی ها یک مشت جادوگر عمامه بسر را سر مردم خراب کردند فکر کردن میتوانند هزار سال استعمار کنند ولی کور خواندند
اینجانب بین دلخوشی به خیزش های مردمی در ایران, عراق, لبنان, سوریه و افسردگی ناشی از صف بستن هم میهنان برای دریافت غذای نذری ظهر عاشورا در لس آنجلس و لندن و پاریس و تورنتو سرگردانم…