بهجت امید – بحث بر سر فن یا هنر بودن ترجمه و برگردان دستمایهها، معانی و مفاهیم پدیدآمده در یک زبان (زبان مبدأ) و سپس انتقال آن به زبان دیگر، شاید به دیرپایی خود ترجمه باشد. برخی فرآیند این فن- هنر را همانا تغییر قالب و شکل جملات میدانند و برخی دیگر افزون بر آن، بار فرهنگی زبان و تفسیرهای وابسته به آن را نیز جزیی از ماهیت ترجمه به حساب میآورند. تقی مدرسی برگردان واژه به واژهی اثر ادبی را توصیه میکرد و خود نیز این شیوه را در برگردان آثارش به زبان انگلیسی به کار میبرد. احمد شاملو، برعکس، بیشتر روی انتقال فرهنگ و پیام اثر از زبان مبدأ به زبان مقصد تاکید داشت.
بحث بیپایان
«ترجمه چیست و ماهیت آن کدام است» نیز یکی از بحثهایی بود که در سمینار یک هفتهای (و برعکسـ Vice Versa) در مرکز اروپایی ترجمه در آلمان (EÜK) مطرح شد. هشت شرکت کنندهای که از آلمان و ایران در این سمینار شرکت کردند، هر چند تعاریف گوناگونی از این فن- هنر ارائه دادند، ولی بر سر یک اصل توافق داشتند: اینکه ترجمه روند برقراری ارتباط از طریق انتقال تصاویر و مفاهیم دنیایی است که در زبان مبدأ آفریده شده به زبان مقصد و بازسازی خلاقانهی آن در زبانی دیگر. شرکتکنندگان که همگی دستی در ترجمه داشتند، با ارائهی یک متن ادبی و قراردادی با یک ناشر، داوطلب شرکت در کارگاه شده بودند: افسانه احساندار (تئاتر)، ناصر غیاثی (داستان کوتاه)، فاطمه حسنزاده (افسانه)، لیلا مکتبیفرد (ادبیات جوانان)، مریم ممقانی- پرنتسلاو (رمان)، ایزابل اشتومپل (رمان به آلمانی)، فرناز قربانی و مریم مؤیدپور (رمان) از جمله شرکتکنندگان این سمینار بودند که از ۲۷ اکتبر تا ۲ نوامبر برگزار شد.
سرپرستی کارگاه را یوتا هیملرایش، مترجم ادبی که تا کنون آثار بسیاری را از نویسندگان ایرانی به آلمانی برگردانده و محمود حسینیزاد به عهده داشتند. حسینیزاد که خود نویسنده نیز هست، کار ترجمه از زبان آلمانی به فارسی را از ابتدای دههی ۱۳۵۰ آغاز کرده است.
در این سمینار دو سخنران نیز شرکت داشتند: فهیمه فرسایی نویسنده و منتقد ادبی که تجربههای خود را با عنوان «نوشتن به دو زبان» با شرکتکنندگان در میان گذاشت. از فرسایی تا کنون ۶ رمان، دو فیلمنامه و نمایشنامه به زبان آلمانی منتشر شده است. مجید محیط ناشر ایرانی ساکن آلمان دومین سخنران سمینار بود که دربارهی وضعیت نشر در آلمان سخن گفت. او در سال ۲۰۱۵ جایزهی «هرمان کستن» انجمن قلم آلمان را دریافت کرد.
ترجمه در مرکز «شهر گل»
مرکز اروپایی ترجمه در آلمان (EÜK) در شهر اشترالن در سال ۱۹۷۶ پایهگذاری شده و هر سال میزبان بیش از ۷۵۰ مترجم از سراسر جهان است. در این مرکز که مساحتی بالغ بر ۲۵۰۰ مترمربع دارد، سالانه بیش از ۱۶ هزار اثر ترجمه میشود. یک کتابخانه با ۱۳۰هزار جلد کتاب، سالن گردهمایی، ۳۰ دستگاه آپارتمان، یک کتابخانهی دیجیتال که آثار بیشماری را در بر دارد، همچنین ۳۵هزار فرهنگ و واژهنامه به ۲۷۵ زبان و لهجه در این مرکز گردآوری شده است.
اشترالن، شهرک کوچک و آرامی است در نزدیکی مرز هلند که به دلیل پرورش گل در گلستانهای وسیع به «شهر گل» معروف است.
برای آشنایی بیشتر با چگونگی برگزاری سمینار مترجمان فارسی- آلمانی با محمود حسینیزاد گفتگویی داشتیم.
– فکر برگزاری این سمینار چگونه شکل گرفت؟
– این برنامهها تحت عنوان Vice Versa چندسال پیش از طرف «صندوق مترجمان آلمان» در همکاری با سایر مراکز فرهنگی آلمان سازماندهی شد و فکر میکنم از دو سال پیش از طرف «تولدو» اجرا میشود. «تولدو» هم در همین صندوق و برای تبادلات در زمینهی ترجمه و فرهنگ تاسیس شده است. اساس این برنامهها ملاقات و کنار هم نشستن مترجمهای دو زبان مبدأ و مقصد است. مثلا مترجمهای انگلیسی– آلمانی و آلمانی- انگلیسی یا مترجمهای چینی– آلمانی و آلمانی– چینی. این برنامه برای خیلی از زبانها تا حال اجرا شده و دو سال پیش هم برای فارسی- آلمانی. در مورد ما کنار هم نشستن مترجمهایی است که از آلمانی به فارسی و یا فارسی به آلمانی ترجمه میکنند.
-انتخاب اعضای کارگاه چگونه صورت میگیرد؟
-معمولا اول دو سرپرست انتخاب میشوند. هرکدام از یکی از زبانهای مورد نظر. بعد در تبادل نظر با این سرپرستها شرایط شرکت کنندهها تعیین و اعلام میشود. بطور معمول باید مترجمها حرفهای باشند.
-متنهایی که برای بحث و بررسی دریافت میکنید، باید دارای چه مشخصاتی باشند؟
-سعی ما این بوده و هست که از بین ردههای مختلف ادبی حداقل یک نمونه کار داشته باشیم. رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، شعر و غیره تا بتوانیم در طول کارگاه که معمولا ۵ یا ۶ روز هست، سبکهای مختلف ترجمه را مروری بکنیم. سابقه کار و تجربه مسلما نقش دارند. باید هم آثاری باشند که در دست ترجمهاند. و باید از هر دو زبان هم نماینده داشته باشیم. متاسفانه مترجم فارسی به آلمانی بنا به دلایلی کم داریم. اما باید باشند، گرچه ایدهآل است اگر از هر دو زبان به نسبت مساوی مترجم در کارگاه شرکت کنند. اما به دلیل همان کم بودن مترجم فارسی به آلمانی، نسبت عددی بین مترجمها بیشتر به سود مترجمهای آلمانی به فارسی است. در این کارگاه متنهای مختلفی داشتیم. از کلاوس مان، تئودور اشتورم، توماس برنهاردت، شیمل پفنیگ، ناهید طباطبائی و دیگران.
-سمینار اشترالن، چندمین کارگاه بود؟
-دومین. اولی سال ۲۰۱۷ در برلین تشکیل شد.
-آیا هدف این کارگاهها در جهتِ عمق بخشیدن به تواناییهای زبانی مترجمهاست یا در پایان «حاصل کاری» هم باید ارائه شود؟
-هدف همان بالابردن تواناییهای مترجم در تبادل نظر با همکارهاست؛ اینکه مترجمها از همدیگر روشهای مختلف ترجمه را یاد بگیرند، به دقت و شاید وسواس در ترجمه عادت کنند. در عمل هم در هر دو بار تجربههای خیلی خوبی داشتیم. پیش آمده گاه یک نصفه روز یک یا حداکثر دو صفحه را توانستهایم مورد بررسی قرار بدهیم. چون مترجمها وقتی با وسواس در ترجمه مواجه میشوند، گزینههای متعددی به فکرشان میرسد و این طبعا بحث و گفتگو به دنبال دارد. همه سعی داریم تا نزدیکترین ترجمه برای واژه یا جمله و نهایتا برای متن مورد نظر را پیدا کنیم. در مورد ترجمه جمعی که به قول شما «حاصل کار» باشد هنوز صحبتی نشده. روش کار هم این اجازه را نداده. اما پیشنهادش اینبار از طرف یکی از شرکت کنندهها بود. شاید بشود در موردش فکر کرد که مثلا گروه، روی یک متن کار کند.
-نقش این کارگاهها را در انتقال و پیوندهای فرهنگی چگونه ارزیابی میکنید؟
-نقشی اساسی و کاملا مثبت دارند. نه فقط این کارگاهها، بلکه کلا برنامههای حمایتی که سازمانهایی در آلمان و اتریش و سوئیس دارند، کمک خیلی زیادی است برای تبادلات فرهنگی. برنامههای حمایتی منظورم همین دعوتها و سمینارها و بورسهای اقامتی برای مترجمهاست. البته برای نویسندهها و همه هنرمندها در رشتههای مختلف از این امکانات زیاد است و مسلما تاثیر زیادی در تبادل فرهنگی و هنری دارد. متاسفانه در مورد ما از طرف ایران، اقدام مشابهی صورت نمیگیرد.
-آیا تجربیات حاصل از این کارگاهها در اختیار گروههای دیگر گذاشته میشود؟
-نمیشود این کار را کرد. چون روش کار بحث و جدل و تبادل نظر است و به سختی میشود از این صحبتها صورت جلسهای تهیه و منتشر کرد. اگر مثلا ارائه مقاله میبود، طبعا راحتتر میشد نتایج را دراختیار دیگران قرار داد.
-همکاری شما با مسئولان و ادارههای آلمانی چگونه است؟
-از فراهم کردن امکانات و ارائه همکاری سازنده دریغ ندارند. واقعا کار را تسهیل میکنند و به قول معروف آن دقت و نظم آلمانی هم مزید بر علت میشود و برنامهریزی نشستها و کارگاهها کمک بزرگی است.
-آیا در ایران نهادهای مشابه برای کمک و پشتیبانی از مترجمان وجود دارد؟ مثلا برای زبان عربی؟
-نشنیدهام و تصور هم نمیکنم. سمینارهایی در دانشگاهها اجرا میشود؛ برای مثال تاریخ ترجمه، مشکلات ترجمه و غیره. اما به این شکل، من نشنیدهام. پارسال برای اولین بار با کمک بخش فرهنگی سفارت آلمان، کارگاه مشابهی با الگو گرفتن از همین برنامه «تولدو» در تهران انجام دادیم که خیلی خوب بود. امیدوارم بتوانیم همین برنامه Vice Versa را در ایران هم اجرا کنیم.
-اصولا دشواری برگردان متنهای آلمانی به فارسی چیست؟
-دشواریها بیشتر از آن است که اینجا بشود گفت. فقط در نظر بگیرید که مترجم آلمانی به فارسی با دو سیستم زبانی کاملا مخالف دست و پنجه نرم میکند. از ساختمان جمله و صرف و نحو بگیرید تا سایر موارد گرامری مثل جملههای مجهول و حروف اضافه و جملههای فرعی و… حتی زمانها. مشکل بزرگ دیگر گنجینه واژه هاست. آلمانی، دست بازتری دارد در این زمینه. اما هر کدام از این زبانها امکانات خود را در اختیار مترجمِ وارد بهکار، قرار میدهد. مثلا قدرت بیان شاعرانه زبان فارسی، کمک خیلی بزرگی است برای خود من!
-ویژگیهای ترجمه رمان فارسی به آلمانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
-من به دلایل حرفهای و به دلیل اینکه مترجم رسمی هم هستم، بهصورت انبوه فارسی به آلمانی ترجمه کردهام و میکنم. اما اصلا سراغ ترجمه ادبیات نرفتهام. یک مقداری بنا به دلایل شخصی که گفتن ندارد. اما مقداری هم برای همین دشواری ترجمه ادبیات فارسی به آلمانی. بهخصوص ادبیات امروز. رمان و داستان فارسی– این فقط و فقط نظر خود من است و نه نظرم بهعنوان برگزار کننده کارگاه- امروزه حجم درهم تنیدهای است از ضربالمثل و کنایه و تشبیه و تلمیح و سیاست و عامیانهنویسی و درستنویسی و بیان رویاها و آرزوها و غیره که من به عنوان مترجم گیج میشوم در پیداکردن یک استراتژی ترجمه. در پیدا کردن زبان مناسب. برای همین واگذار میکنم به همکارهای آلمانیزبان یا کسانی که با دید دیگری به ادبیات نگاه میکنند.
-اصولا کتابهای ترجمهشده در ایران بیشتر از چه زبانی است؟
-انگلیسی؛ حتی ادبیات زبانهای دیگر هم از مسیر زبان انگلیسی به دست خواننده فارسیزبان میرسد. مثلا ادبیات آمریکای لاتین، ژاپن، چین. البته استثنا هم داریم اما کم. در مورد زبان آلمانی هم همینطور بوده، یعنی ترجمه از طریق زبان واسطه. اما در چند سال اخیر ترجمه مستقیم از زبان آلمانی رایج شده و تعداد مترجمان زبان آلمانی خیلی بیشتر شده است.