ابرهای تیرهای که هر روز در آسمان جمهوری اسلامی متراکمتر میشود آیندهی این نظام را هردم سیاهتر و توفانیتر میکند؛ اعتراضاتی که نوید فروپاشی نظام شوم حاکم در آیندهای نه چندان دور را میدهد.
آخرین آنها اعتراضات همراه با شورش آرامی است که از روز جمعه در پی افزودن بهای بنزین به سه برابر در بسیاری از شهرهای کشور رخ داده و با واکنش کور نیروهای سرکوب قدرت تا کنون به قتل شمار بزرگی از هموطنان بیگناه نیز انجامیده است. رهبر خیرهسر و کوراندیش نظام نیز که پاسخی برای دردهای روزافزون مردم، که خود او و نظام تابعاش مسبب آنند، ندارد بنا به رویهی همیشگیاش بار دیگر خشم برحق معترضان را به مراکز بیگانه منتسب کرده است.
اما سخن دراین است که همهی آنچه هر روز عرصه را بر این غاصبان حقوق مردم تنگتر میکند نمیتواند از یک مرکز، آنهم مرکزی خارجی سرچشمه بگیرد.
دیگر از این آخرین حوادث بازداشت یکی از به اصطلاح دادیاران جمهوری اسلامی با نام حمید نوری در سوئد است که در قتل های چندهزارنفرهی سال ۶۷ دست داشته و اینک در این کشور در دست دستگاه عدالت گرفتار است. این بازداشت نه تنها پیروزی مهمی برای ملت ایران و همهی دادخواهان و قربانیان ستمهای قدرت حاکم به شمار میرود، رسوایی جدیدی نیز برای دستگاهی است که گرفتار در تنگنای فلج اقتصادی که با ارّه کردن شاخهای که بر آن نشسته به دست خود به وجود آورده، و با ایجاد اختلال در سیستم بانکی کشور که به دستاویز اسلامی کردن آن به وسیلهای برای لفت و لیسهای بزرگ و غارت داراییهای مردم بدل شد، بیش از هر زمان میکوشد تا در صحنهی جهانی از خود تصویر رژیمی طلبکار از دیگران و پایبند به مقررات جهانی و حقوق بشر ارائه دهد و همچنین ضربهی دیگری است به پندار قدرقدرتی آن؛ پنداری که حاکمان سعی دارند دربارهی خود به مردم کشور القاء کنند.
همهی اینها در حالی رخ میدهد که چندین سال است فریادهای اعتراض اقشار وسیع کشور چنان بلند است که هیچ نظامی، هر قدر هم کر، نمیتواند شدت آنها را نشنود.
از سویی، بیش از دو سال است که عرصهی اعتراضات در درون کشور هر روز گسترش بیشتری مییابد. از سوی دیگر در همهی عرصههای بیرونی نیز همهی وقایع سیاسی به زیان منافع جمهوری جهل و جنایت اسلامی رخ میدهد. و انتساب همهی این حوادث به یک عامل خارجی، اگرچه در نگاه نخست برای فریب مردم به جان آمدهی کشور است که گوششان مدتهاست از این نغمههای پوچ پر است، اما درواقع جز خودفریبی و درواقع برای گمراهی بیشتر عاملان دست پایین دستگاه سرکوب و دلگرمی آنان، که روحیهی خود را هر روز بیشتر میبازند، نیست.
این عمّال درجهی پایین نیز کور نیستند و گسترش و افزایش امواج نارضایی مردم را مشاهده میکنند.
تظاهرات وسیع و به خون کشیدهی دیماه ۱۳۹۶، امواج اعتراضات برحق کارگران زحمتکش در مراکز بزرگ و متعددی چون نیشکر هفت تپه، فولاد اهواز، آذرآب اراک، اعتصابات کامیونرانان، اعتصابات معلمان محروم کشور و بازداشت و صدوراحکام ننگین تا حد شلاق برای آنان، اعتراضات و تظاهرات مالباختگان و بازنشستگان، این قربانیان دیگر دزدیها و کلاهبرداریهای سیستمی نظام، و بسیاری دیگر از گروهها و اقشار اجتماعی کشور در دو سالهی گذشته، گسترش بیکاری جوانان، ریختن هر روز بخش بزرگتری از جامعه به زیر خط فقر مطلق، تشدید هر روز بیشتر فقری که بنا به اعتراف یکی از همکاران روحانی سبب محرومیت و کمبود غذایی هفتاد درصد از جمعیت کشور (شصت میلیون نفر) شده است، بی خان و مانی بیش از یازده میلیون حاشیهنشین، حالت ننگین آموزش و پرورش و به ویژه وضع دلخراش مدارس کپری و شاگردان محروم از همه چیزِ آنها در نقاط دورافتاده و فقیر آب و خاکی ثروتمند، آنهم در کنار مدارس خصوصی پرهزینه برای فرزندان غارتگران اموال مردم، نابودی منابع آبی و جنگلهای کشور و بطور کلی همهی عوامل محیط زیست و بالأخره فرار ده درصد جمعیت کشور به خارج، و بسیاری دیگر از دردها و آسیبهایی را که سراسر ملتی با آنها دست به گریبانند چگونه میتوان نتیجهی چهار دهه جهل و فساد و زورگویی ندانست و ابلهانه به عامل موهوم خارجی نسبت داد؟
مردم سالیان دراز است که از رویای انقلاب سیاه شما بیدار شدهاند؛ آیا میتوانید بگویید شما کی بیدارخواهید شد؟
اما این هنوز تصویری ناتمام از نیمی از افق تاریک جمهوری اسلامی بود. نیمهی دیگر آن حوادثی است که در خارج از کشور هر روز بیشتر عرصه را بر این نظام شوم تنگتر میکند.
تظاهرات پیگیر و نیرومند اخیر مردم لبنان علیه قشر حاکم که حزبالله، این زائدهی خونآشام آخوندی در آن کشور، در مرکز آن قراردارد، و برای برکناری آن به منظور تشکیل سیستم حکومتی دیگری فارغ از نفوذ مافیاهای دینی و نفوذ خارجی، تظاهرات طولانی و به خون کشیدهی جوانان عراقی علیه دستگاه حاکم بر این کشور و خاصه نفوذ و حضور عوامل جمهوری اسلامی در آن، که با شرکت ثابت شدهی عمّال مسلح این رژیم در کشتار آنان و فشار بر دولت برای پایداری بر مواضع خود و عدم تسلیم در برابر خواستهای مردم، بر رسوایی و انزوای جمهوری اسلامی در منطقه افزوده است، نیز از زبان رهبر کوردل این نظام و کارگزاران آن، همچنان و با همان تجاهل همیشگی، به کشورهای دیگر منتسب میشود.
اما نه مردمان عراق و لبنان که به خوبی دستهای پلید جمهوری اسلامی در کشور خود را میشناسند فریب این ادعاهای زنگزده را میخورند و نه ملت ایران که چهل سال است صابون این رژیم بر تنشان خورده است.
حال گرفتیم که عامل خارجی چنین توانا هم باشد، اما باز این پرسش برجا میماند که پس شما چکارهاید و اگر تا امروز قادر به به کاربردن پادزهری در برابر این «عامل خارجی» که سبب اینهمه بلایا شده نبودهاید ملت چگونه و بر چه اساسی میباید یا میتواند به شما در مقابله با آن اعتماد کند و امید بندد؟ آیا مردم کشوری چون ایران، یا هر کشور دیگر جهان، باید تا چه اندازه کور و نادان باشند که هنوز هم به افسانههای عوامانهی شما باورکنند. آیا از شما جز بحرانی کردن هرچه بیشتر وضع منطقه با ماجراجوییهای تروریستیـ نظامی در خلیج فارس، که با دشمنتراشیهای دائمی خطرات هولناکی را برای آیندهی کشور و وحدت سیاسی و تمامیت ارضی آن فراهم کرده و میکند، کار دیگری ساخته بوده است؟
این گروه اجتماعی عقب مانده، که در هوس گرفتن قدرت سیاسی تصور میکرد آموختههای پوسیدهی حوزوی آن، که برای ادارهی یک آشپزخانهی کوچک نیز کفایت نمیکند، میتواند جای دانش و هنر پیچیدهی کشورداری را، آنهم در سدهی بیست میلادی، بگیرد و امکان حکومت بر ملتی کهنسال چون ملت ایران را به آن بدهد تا بر جای قائم مقامها، امیرکبیرها، مصدقها و بختیارها تکیه زند، اینک سالهاست در پی این سودای خام همچون خری وامانده در گل، در لنجنزاری که خود ساخته دست و پا میزند و از این شعور هم محروم است که دریابد تنها راه خروج از آن رهاکردن هوس خام حکمرانی و واگذاشتن کار و سرنوشت ملت به خود ملت است.
این تشخیص و این خواست که چهل سال پیش با صدای رسای شاپور بختیار به گوش مردم ایران و جهانیان رسید، صدایی که هنوز طنین نیرومند آن در فضای کشور ما شنیده میشود اینک دیگر مدتهاست به تشخیص و خواست وسیعترین بخشهای مردم تبدیل شده است. اگر آن روز او تشخیص خردمندانهی خود را به دلاوری از مخفیگاه خویش در تهران به گوش مردم رسانید و تا زنده بود روزی را بدون تأکید و پافشاری بر آن و مبارزه برای پیشبردش نگذراند، امروز دیگر این خواست از آنِ همهی مردم شده و همهی مردمند که آن را در خیابانهای ایران فریاد میزنند و حتی گروه گروه دربارهی آن اعلامیه صادر میکنند، اگرچه زندان در انتظار آنان باشد.
امروز شدیدترین بادهای مخالف علیه جمهوری اسلامی که میتواند به توفانی عظیم تبدیل شود از هر سو در حال وزیدن است.
مهمترین سبب این گردبادها جهالت و خیرهسری جمهوری اسلامی و اصلی ترین توفان علیه موجودیت و آیندهی آن توفانی است که در دلها و سرهای پرشور جوانان محروم این ملت برخاسته است و تا فروپاشی این نظام شوم فرو نخواهد نشست.
وضع کنونی وظایف همهی کنشگران راه آزادی، حاکمیت ملی و یگانگی ملت ایران، سازمانها، گروهها و عناصر باورمند به این اصول و این آرمان را در جهت یاری به مردم و از آن جمله دادن دست همیاری به یکدیگر در این راه، از هر زمان حادتر و فوریتر میسازد. از جملهی این وظایف و در امتداد شورش اعتراضی کنونی درخواست رویگردانی هرچه وسیعتر مردم از بازی انتخابات آینده، کوشش رأیدهندگان از راه دعوت یکدیگر به عدم شرکت در آن و ابداع بهترین راههای عملی برای پیشگیری از حضور واجدان شرایط در پای صندوقهای رأی است.
در این نبرد که دنبالهی نبرد مصدق و نهضت ملی اوست ملت آزادهی ایران پیروز خواهد شد.
ایران هرگز نخواهد مرد
یکشنبه ۲۶ آبانماه ۱۳۹۶
نهضت مقاومت ملی ایران
داستان سرایى و استفاده ابزارى از جنازه مصدق السلطنه روان شاد ??