زمان فیلی- اعوان و انصار علی خامنهای رهبر خودخواندهی فرقهی اسلامی، لاطائلات او را «منویات» میخوانند و آن را به عنوان قانون، در کشور بر مردم تحمیل و به اجرا میگذارند.
علی خامنهای که خود را در تمام امور صاحبنظر میداند هیچگاه در مقابل آنچه به جامعه تحمیل مینماید پاسخگو نیست. رهبر کنونیِ بنیادگرایان انقلاب پنجاه و هفت، در مورد وسایل آرایشی بهداشتی زنان گرفته تا پروژههای اتمی- موشکی دخالت میکند.
افزایش سه برابری و یکشبهی قیمت بنزین بنابر نظرِ علی خامنهای، این امر را ثابت مینماید که در نظام اسلامی چیزی به نام قانون و مجلس وجود ندارد و تمام نهادهای این سیستم فاسد در خدمت دزدهای انقلابی است که بنیانگذارش آن را «غنائم» نامیده بود.
دخالت خامنهای در مسائل مختلف به اینگونه است که او در جلسات مداربستهی خود، با اشاره به موضوعات، زمینهی اجرایی را فراهم کرده و به شکل فراقانونی به ادارات ابلاغ میگردد.
رهبر جمهوری اسلامی، بعد از ابراز نظراتش، معمولا از آن فاصله گرفته تا خود را از تبعات تصمیمات خود مبرا دارد. افرایش قیمت بنزین آخرین نظریهی کارشناسی اوست که در کنارش نیز اعلام داشت: در این مورد هیچ سررشته و تخصصی نیز ندارد!
به دنبال اعتراضهای مردم در سراسر ایران که در هفتهی آخر آبانماه آغاز گردید، اقلیتِ ولایتمعاش طبقِ همان منویات رهبرشان و با تکیه بر فرمان آتش به اختیار او، مردم را به خاک و خون کشیدند، چنانچه هنوز آمار دقیقی از کشته و مفقودشدگان در دست نیست.
اکنون جمهوری اسلامی با قطعِ سراسری اینترنت و پخش گزارشهای جعلی، سعی دارد «جنایت علیه بشریت» به رهبری علی خامنهای را پنهان نماید. تبهکاران بنیادگرا حتی با ساخت گزارشهای دروغین که شیوهی مرسومشان است، خانوادههای قربانیان را تحت فشار قرار داده تا پیرو سناریوسازیها، آنها را به دفاع از توحش وادار نمایند.
گزارشهای شاهدان عینی از مناطق مختلف در ایران این واقعیت را برملا میسازد که، رژیم اسلامی برای مقابله با معترضان، لاتها و خلافکاران را نیز به کار گرفته تا علاوه بر کشتار مردم، جوّ هراسافکنی و وحشت را بر مردم غالب نماید.
آنچه مشهود است رژیم جمهوری اسلامی مشروعیت خود را عملا و علنا از دست داده و امروز برای دنیا مسجل شده این حاکمیت واپسگرا، از هیچ پایگاه مردمی برخوردار نیست و تنها با سرکوب و تهدید و حذف، به ماندگاری خود دل بسته است.
جامعهی خفقانزدهی ایران مدتها آبستن خروش علیه مرتجعین دینی بود و در انتظار جرقهای روزشماری میکرد. افرایش نجومی قیمت بنزین که در راستای درآمدزاییِ حکومتی انجام گرفت، این فرصت را در اختیار مردم قرار داد تا برای همیشه مُهر باطل بر پیشانیِ جنایتکارانِ بدون مرز در ایران بکوبند.
یک واقعیت مهم که با خروش آبان ماه روشن شد این است که ترس و هراسافکنی ملایان در قالب خشونتپروری اجتماعی دیگر به ماندگاری آنان هیچ کمکی نخواهد کرد. با نگاهی به قربانیان تظاهرات به سادگی میتوان دریافت، قشر جوان آمال و آرزوهای خود را در ورای نظام اهریمنی جستجو مینماید.
جمهوری اسلامی هماره بر این تلاش ورزیده تا خواست و مطالبات مردم را در سطح گفتمان خود کنترل نماید و حال، این برنامه با شکست روبرو شده و مردم از هر طیفی حتی، حقوق ابتداییشان را تنها در ایرانِ بدونِ جمهوری اسلامی میبینند.
امروز وحشت عظیم سراپای رژیم اسلامی را گرفته است. آنها چنین میپندارند و اعلام میدارند که توانستهاند انقلاب نوین ایران را سرکوب نمایند. رهبر مذهبی نیز همین امر را تکرار نموده اما، حقیقت چیز دیگریست و این مانند همان کسیست که در تاریکی سوت میزند تا ترس را از خود دور کند.
هراس جمهوری اسلامی از سقوط تا جایی پیش رفته که کماکان شهامت اتصال کامل اینترنت را ندارد. ملایان نیک میدانند اینک در میان مردم، دیگر جایی برای ترس باقی نمانده و آنان برای پایین کشیدن وحشت چهل ساله خون داده و سینه در برابر گلوله سپر کردهاند.
جامعهی خشمگین ایران، امروز ملتهب است و هر لحظه انتظار میرود با جرقهای دیگر برای همیشه تومار ملایان را در هم بپیچد. اوضاعی که رژیم وحشت در برابر مردم قرار داده، عزم آنان را برای پایین کشیدن قاتلانشان جزم کرده است.
در نهایت اینکه مردم انتخاب خود را فریاد زده و از میان موجودیت کشور و حاکمیتِ تحمیلی جمهوری اسلامی، با جدیت قدم در راه پس گرفتن کشور گذاشته و بعید به نظر میرسد از تصمیم خود منصرف شوند و مشخصا در روزهای آتی، کارزارِ براندازی را با قدرت به جریان خواهند انداخت.