نادر زاهدی – دوران گذار و مرحله انتقالی از نظام اجرایی فعلی به سیستم سیاسی آینده، همانطور که دارای اصول، آرمانها و اندیشههایی است، روشهای مبارزاتی و فرهنگ سیاسی خاصی دارد که آئینه تمامنمای استقرار دولت آرمانی و سیاست دمکراتیک است؛ متفکران دوران گذار با تأمل در روشها و سبکهای سیاست مبارزاتی، نوع بیخشونت و دمکراتیک را پیشه خود میسازند؛ مبارزه مدنی بدون خشونت و مسالمتآمیز، با اجرایی شدن در مرحله انتقالی و دوران گذار، تمرینی برای اجرای سیاستهای مسالمتآمیز و قانونمدار در دوران استقرار دولت دمکراتیک به شمار میرود.
مبارزه بیخشونت و مسالمتآمیز حاصل تجربه انسانهایی است که با گذار از شیوههای مبارزاتی کلاسیک و توأم با خشونت انقلابی، در دهههای اخیر وارد کنشهای اجتماعی و ادبیات سیاسی شده است؛ اگرچه در بنیانهای فکری آزادیخواهی و لیبرالیسم کلاسیک، حق شورش و دفاع مشروع، رکن چهارم اندیشههای لیبرالی جان لاک- در کنار حق جان و مال و آزادی- است، با این حال روشمند ساختن آن و انتظام فکری و عملی حق شورش به شیوه نوین، در سالهای اخیر به میدان آمده است.
در فرهنگ سیاسی ایران، طرح مبارزه مدنی و کنشهای بیخشونت نخستین بار توسط زندهیاد داریوش همایون عنوان شد. شاهزاده رضا پهلوی هم از ابتدای فعالیتهای سیاسی خویش، بر شیوههای مسالمتآمیز تأکید داشته و به کار گرفتن خشونت انقلابی را در گذار از جمهوری اسلامی ناکارآمد دانسته و با آگاهی که از تحولات فرهنگ سیاسی به دست آوردهاند، همواره بر روشهای مدنی در فعالیتهای سیاسی اهتمام داشتند. چنانکه ایشان در دوران گذار بر به کار گرفتن روشهای مسالمتآمیز و بیخشونت توصیه دارند- و فضل تقدم طرح این مفهوم همراه با مصادیق آن مربوط و منصوب به ایشان است- برای آینده ایران هم سیستم اجرایی روادار و مبتنی بر قانون و پایبندی به آزادیهای اجتماعی و سیاسی و امنیت سرمایه شخصی و حراست از منفعت ملی را در دستور کار خویش قرار دادهاند. به تعبیر جان لاک «بزرگترین هنر حکومت در این است تا وضعیتی ایجاد کند که بر اساس آن انسانها این حق را پیدا کنند که با عرق جبین بر زمین سلطه یابند و بر وسعت اراضی دایر بیفزایند. و شاه خردمند کسی است که قوانین آزادی را به گونهای به تصویب رساند که ضمن حمایت و تشویق انسانهای کوشنده و منصف از امنیت آنها در مقابل اعمال قدرت و خشونتهای احتمالی آینده که دیر یا زود از طریق همسایگان داخلی و خارجی متوجه آنان خواهد شد، دفاع کند.»
همانطور که اشاره شد، فرهنگ و کنش سیاسی در دوران گذار و انتقال از نظام فاشیسم مذهبی به دولت دمکراتیک، با به کار گرفتن روشهای مدنی در فعالیتهای بیخشونت و مسالمتآمیز جای میگیرند؛ طرفه آن که فعالیتهای جهانی در اطلاعرسانی از جنایتهای رژیم جمهوری اسلامی- استفاده از ابزارهای تجاری و دیپلماتیک برای اعمال محدودیتهای بینالمللی برای گردش سرمایه تروریستی رژیم- برپایی تجمعات همگانی و مسالمتآمیز در کشورهای مختلف و همراهی با مجامع حقوق بشری، از نمودهای عمدهای هستند که منش مدنی و کنش مسالمتآمیز فعالین در دوران گذار را به عرصه میآورند.
روشهای مسالمتآمیز و بیخشونت در اعتراضات ملت ایران در شهرهای مختلف کشور هم محوریت دارد؛ تجمعات صنفی و معیشتی که با تغییر نظام سیاسی درهم آمیختهاند، نمونههایی از به کار گرفتن رفتارهای بیخشونت و مدنی به شمار میروند؛ با این حال نباید فراموش کرد که مقابله با آمران و عاملان خشن و ضدبشری رژیم جمهوری اسلامی، تنها در مراحلی از مقابله با آنان به صورت مسالمتآمیز و بیخشونت انجام میشود. درواقع با تهی شدن حاکمیت دینی از مشروعیت مردمی و اصرار آن بر تحمیل اقتدار سیاسی- اقتصادی و فرهنگی و نادیده گرفتن حق طبیعی و اجتماعی شهروندان، ملت میتواند بر شورش ملی اقدام و با اعمال حق عمومی خویش، رژیم تا بن دندان مسلح را سرنگون و حاکمیت مردمی و ملی را برقرار سازد؛ جان لاک از نظریهپردازان اولیه حق شورش ملی بر این نظر است که «اگر یک سلسله اعمال نشان دهد که حکومت منحرف شده است، چگونه انسان میتواند خود را قانع کند که سکوت اختیار کند و برای نجات خود تلاش نکند؟ آیا بعد از اینکه فهمید ناخدا قصد دارد او و سایر همراهان او را به بازار بردهها عرضه کند، باز هم میتواند به او اعتقاد داشته باشد؟ لذا وقتی فهمید که به کدام مسیر هدایت میشود، در کشتی او شورش میکند و با ساز و برگ و نفرات محدودی که دارد، در صورتی که آب و هوا و دیگر شرایط اقتضا کند، ناخدا را مجبور میکند تا در جریان باد مخالف، کشتی را به سمت دیگری هدایت کند.»
مبارزه مدنى (بجز اعتصابات سراسرى )
در جمهـورى اسلامى خواب و رویا است ??
تا زمانی که امنیت ملی را پس نگرفته باشیم ، مبارزه مدنی در مقابل حکومت تبهکار مافیائی کانی بالیست اسلامیست استالنیسم فقط یک نمایش تبلیغاتی برای ادرس غلط دادن است ، مثل اینکه مبارزان مشروطه خواه به مردم اعلامیه میدادند و برای مبارزه با تبهکاری های رژیم قاجار از انان میخواستتند برای رهائی از فلاکت و فقر و بدبختی و ظلم مبارزه مدنی کنند ، و ستار خان و باقر خان و سردار اسعد هم به بی بی سی و صادق اینترنشنال و صدای درخشش میرفتند و با بهنود و نگهدار و سروش و مهاجرانی و محسن کلاشینکف و کلاغ نجفی برای راه کار مبارزه مدنی به گفتگوی ۴۰ ساله تا ۴۰ سال دوم همانگونه که خامنه ای گفت ادامه میدادند . اخر یکی نیست از این بزرگان و عاقلان و مدعیان هدایت ملت بپرسد ، ایا اصولا این حکومت حتی یک سر سوزن از مدنیت چیزی میفهمد ، تا بتوان با او از راه مبارزات مدنی خواسته های اجتماعی ملت را طلب کرد ، اگر حتی یک نمونه در مدت ۴۰ سال گذشته سراغ دارید لطفا بگوئید ، انوقت من تمام حرفها و نظراتم را پس میگیرم .