از ویرانشهر به ایرانشهر

پنج شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸ برابر با ۱۹ دسامبر ۲۰۱۹


امیر امیری – با همه دست و پا زدن‌های جمهوری اسلامی برای عادی نشان دادن وضعیت نظامش، بیشتر غیرعادی بودن موقعیت کنونی‌اش نمایان می‌گردد. فرقه تبهکار و وابستگان مفت‏خوارش هنوز گیج و منگ از ضربه‌ای که خورده‌اند در حال تلوتلو خوردن هستند و تعادل‌شان را از دست داده‌اند.

بازگشت به حالت پیشین دیگر غیرممکن شده و تا ضربه نهایی فاصله‌ای باقی نمانده است.

سرتاسر وجود محنوس رژیم نکبت اسلامی را اکنون بیم و هراس فرا گرفته و همه کوشش‌ها برای جلوگیری از آن بی‌نتیجه خواهد بود. رژیمی‌ که همیشه با رعب و وحشت حکومت کرده اکنون باید تا چندی که به عمر منحوس‌اش باقی‌ مانده در خوف و تشویش و پریشانی بسر برد. نابسامانی همه وجود او را تحت تأثیر قرار داده و فکر و روح نظام را درگیر آن کرده است. به همین سبب از پس انجام خیلی از کارها بر نمی‌آید و روبرو شدن با خیلی از موقعیت‌ها دیگر برایش آسان نیست. ما اکنون با حکومتی ناک‌اوت شده روبرو هستیم که با آنکه هنوز بر روی پاهای لرزانش ایستاده است ولی با حرکت و خیزش بعدی ضربه فنی و پایان آن اعلام خواهد شد.

ناآگاهی از جزئیات رویدادها و اطلاع نداشتن از موضوعاتی که از کنترلش خارج شده و دیگر نمی‌تواند بر آنها دخل و تصرفی داشته باشد باعث تشویش و اضطرابش شده است. همین که نمی‌داند خیزش بعدی در چه زمانی و در چه ابعادی رخ خواهد داد، وحشت‌اش را چند برابر کرده است. ترس باعث ایجاد عدم اعتماد به نفس رژیم شده و میزان اضطرابش از حد معمول بالاتر آمده است. نگرانی مداوم و مستمر از وقوع مجدد رخدادهای اخیر آرامش را از رژیم گرفته و جای خود را به آشفتگی و پریشانی ذهنی داده است. و در این شرایط او بیشتر واهمه دارد و این خودش مهم‌ترین انگیزه برای موفقیت‌های آینده ملت ایران است.

چنین که پیداست سیاست جمهوری اسلامی بر این تصور و توهم غلط استوار است که گویا می‌تواند با سرکوب و کشتار بحران عمیق ملی را مهار کند و بر موج اعتراضات سرپوش بگذارد، یا آنگونه که خود باور دارد «غائله» را تمام شده بداند. تا جایی که با اقدامات پیشگیرانه‌ای که تا کنون به منظور انحراف افکار عمومی انجام شده باز هم نتوانسته است ابتکار عمل را در دست بگیرد.

پیش کشیدن انتخابات طویله‌ای که مجلس‌اش می‌نامند و اعلام شرکت در آن از سوی سلبریتی‌های سیاسی فرومایه، باز هم نه تنها راهگشا نبوده بلکه دکانی به نام انتخابات در چهارچوب جمهوری اسلامی را برای همیشه تخته کرد و این نیز مانع از اعتلای مجدد جنبش‌های اعتراضی نخواهد شد. این شیوه‌های سرگرم کردن مردم که ادامه حیات را برای جمهوری اسلامی میسر می‌کرد، تنها در شرایطی کارآیی داشت که بی‌تفاوتی سیاسی میان مردم حکمفرما بود، واکنش سیاسی مهمی‌ از سوی مردم در برابر جنایات رژیم رخ نمی‌داد، سطح مبارزه و نارضایتی مردم در آن اندازه نبود که رژیم را به چالش بکشد و حاکمیت می‌توانست مردم را در فضاهای انتخاباتی ناگزیر به انتخاب گزینه‌های پیش رو میان دو شرّ یا «بد و بدتر» قرار دهد. در همین راستا امضای بیانیه‌ای توسط ۷۷ نفر از استمرارطلبان که تقلید ناشیانه‌ای از منشور ۷۷ واسلاو هاول، روشنفکر و هنرمند شریف چکسلواکی، و یارانش است، نتوانست گره‌ای را باز کند. پذیرفتن بعدی مسئولیت نوشتن این بیانیه‌ هم از سوی یکی از بانیان و ادامه دهندگان وضع اسفناک موجود کشور، باز نتوانست بازتابی داشته باشد و دردی را دوا کند زیرا زمانه دیگر آن نیست که بود.

اینک اما روحیه مبارزاتی مردم تغییر کرده و از حالت منفعل و ساخت و پاخت به صورت تکلیف و رسالت و آشتی‌ناپذیر درآمده است، دوران بی‌تفاوتی و سیاست زد و بند به پایان رسیده است. همراه شدن با اعتراضات درون حکومتی مانند سال‌های ۷۸ و ۸۸ و حرکت پشت خندق اصلاحات دروغین و در محدوده شعارهای سازشکارانه، جای خود را به پیکار رو در رو و به چالش گرفتن مستقیم رژیم در همه ابعاد آن داده است. شعارها براندازانه، ساختارشکنانه و آشتی‌ناپذیر شده‌اند و مبارزه و اعتراضات شکل سیاسی به خود گرفته است، هرچند که جرقه اعتراضات در رابطه با مسائل معیشتی زده شود. جمهوری اسلامی برای فرو نشاندن مبارزه مردم و حفظ  قدرت استمرارطلبان و رانتخواران و مهار اعتراضات باز هم به خشونت هولناک و چه بسا بیشتر روی خواهد آورد، اما با تشدید و افزایش سرکوب‌ها و کشتارها نه تنها بحران‌ها عمیق‌تر و بحران‌های تازه‌ای متولد می‌شوند، بلکه انگیزه‌ای برای به حرکت درآمدن مردم در ابعاد وسیع و میلیونی خواهد شد که نیرومندتر و شجاعانه‌تر از گذشته خواهد بود. نه سنگر خیابان را باید از دست داد و نه موتور جنبش را باید خاموش نگه داشت؛ آنها را باید حفظ کرد و گسترش داد و برای کاهش هزینه باید پاسخ خشونت را داد.

گاندی‌های وطنی بهتر است که انتخاب شیوه مبارزه را به مردم و جوانانی که در میدان مبارزه هستند و از جانشان مایه می‌گذارند، واگذارند و از چند هزار کیلومتری با تحلیل‌های آبکی نسخه تسلیم نپیچند. این نسخه‌پیچی را ملت یکبار در سال ۵۷ تجربه کرد و تا به امروز در حال پس دادن تاوان آن است. در هر جای جهان اینگونه افراد اکنون بازنشسته شده بودند، ولی از آنجا که ما همیشه کاتولیک‌تر از پاپ هستیم، نسخه‌پیچان فلاکت هنوز به عنوان «کارشناس» جواز بلاهت صادر می‌کنند.

مسئله مردم اینک با بود و نبودشان به عنوان یک ملت پیوند خورده است و روحیه پیکار نه تنها دارای هویت ملی‌گرایی و ملت‌خواهی گشته و تقویت و ارتقا یافته، بلکه رزمجویانه شده است. مسئله رهبری که پیوسته از دی ماه ۹۶ آهسته سنگ‌تراشی می‌شد در حرکت بعدی قطعاً و بی‌تردید نمایان‌تر و مشخص‌تر خواهد شد زیرا نیاز و ضرورت به ثمر رسیدن و پیروزی انقلاب برجسته و آشکار نمودن چهره رهبری است.

اقتدار رژیم فاسد و چپاولگر و ضد ملی و ایرانی در میان ملت و مردم از میان رفته و در هم شکسته شده است و تاکتیک‌های فجیع و وحشیانه رژیم ننگین برای جلوگیری از اعتراضات مردم کارزار پیکار و مبارزه را افزایش داده و خواهد داد. مسئله «نه می‌بخشم و نه فراموش می‌کنم» برجسته‌تر و مطرح تر از هر زمان دیگری گشته و اکنون حس انتقام بر آن افزون شده است.

تیغه‌‏ی سرکوب هنوز موجود ولی کارآیی آن هر روز محدودتر و بُرایی آن کُندتر می‌شود زیرا ترس و وحشت مردم فرو ریخته است. اگر زمانی حکومت آخوند- پاسدار از قدرت خود گستاخ و مغرور بود، امروز از شجاعت و نیرومندی مردم و حضور آنها در خیابان‌‏ها بیمناک و هراسیده شده‏ و مزدوران و جیره‌خواران خارج کشوریش زودتر از همه قالب تهی کرده‌اند و بیشتر ترس‏‌شان هم البته از دیر رسیدن مواجب و نعمت‌های ذهنی و امکانات عینی است.

ما راه دیگری جز سرنگونی جمهوری اسلامی در برابر نداریم. بحران‌ها و تشنج‌ها در جامعه امروز ایران محصول تضادهایی‌ست که رژیم نکبت به وجود آورده است و آنقدر زیاد و در هم پیچیده هستند که راه حل آنها نه از جمهوری اسلامی و جناح‌های مختلف آن بر می‌آید و نه با ابزارهای نا کارآمد موجود قابل اجرا.  سرمنشأ همه مشکلات و قطبی شدن جامعه سیاست‌های شکست‌خورده و ضد ایرانی نظام اسلامی است که کشور را چهل سال است در باتلاقی از دشواری‌ها و تضادها قرار داده. پیش‌شرط هرگونه تغییر و دگرگونی و تحولی برای حل این بحران‌ها، نفی کامل جمهوری ننگین اسلامی است.

اکنون که جنبش براندازانه انقلابی گام هویتی خود را پشت سر می‌گذارد، ما به زودی وارد مرحله شتاب روند سرنگونی رژیم خواهیم شد. این روند به عرصه مقابله مستقیم‌تر با رژیم اسلامی تبدیل خواهد شد که شماره معکوس سرنگونی رژیم را به بار می‌آورد و مردم را استوارتر و پایدارتر می‌سازد. برای در هم شکستن مقاومت جمهوری‌ ننگین اسلامی و اوباش سرکوبگرش با مردم در خیابان‌ها باید از هم‌اکنون برای پیوند اعتصابات عمومی با اعتراضات و تظاهرات‌های مردمی برنامه‌ریزی و سازماندهی کرد. خیزش بعدی انقلاب، اتمام حجت و پایان جمهوری ننگین اسلامی خواهد بود.

ما در حال عبور از دوران ویرانشهر یا دیستوپیا (Dystopia) هستیم و دگرگونی‌هایی که از راه خواهند رسید از گونه‌ی هزاره‌ها هستند، هزاره‌هایی که برای ایرانزمین همیشه دورانساز بوده‌اند، در ابعاد نوزایی ملی و بازیابی هویتی، بسیار فراتر و بزرگتر از جنبش‌های ملی و انقلاب مشروطه، حتی خود مشروطه در این نوزایی ملی کامل و تکمیل خواهد گشت. دگرگونی‌هایی که تصورش برای برخی در خیال هم نمی‌گنجد. در این مسیر شاید برای مدتی کوتاه وارد مرحله پریشانی و درهم برهم (Chaos) شویم، از آن نباید ترسید زیرا این مرحله پیش‌زمینه نظم بعدی خواهد بود. باید پابرجا بود و استوار ماند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=180175

یک دیدگاه

  1. صبایوت .

    چرا ۴۰ سال تمام ، مبارزات مسالمت امیز مردم ، از بی قانونی که با پیروزی انقلاب خمینیسم و با تبعیض مذهبی مثل به تمام کشور چسبیده و شب و روز مثل جان و مال و روح و زندگی و خون مردم را چون ضحهاک میخوره ، و مردم ایران از اول با این بی قانونی مخالف بودند و به خیا بان میریزند به نتیجه مطلوب نمیرسه ؟ چرا همیشه بادستگیری و سرکوب و کشتار خیابانی مواجه میشه ، مثل ۱- کشتار معترضان خمینیسم سال ۱۳۶۰ میدان فردوسی و خیابان شاه رضا . ۲ – کشتار کوی دانشگاه توسط دزد و قاتل چاق و چله قالیباف ، که استرالیا و مالزی و کانادا شب و روز منتظر شنیدن خبر حادثه برای او و هاپولی کردن چندین میلیارد دلار سرمایه دزدیده شده این احمق وطن فروش که بچه های دانشگاه را کشتار کرد . ۳ – جنبش رای من کو ، و سرکوب و کشتار مردم با جرم ، خس و خاشاک ، توسط خاتم الانبیا و احمدی نژاد . ۴ – جنبش دی ۹۶ – دروغ میگن امریکاست دشمن ما همینجاست : دیگه تمومه ماجرا . با سرکوب و کشتار مردم که شعار رضا شاه روحت شاد می خوانند توسط بخش سرکوب دولت حسن روحانی تمام شد ، وباعث شکاف در سپاه بسیج و نیرو های سرکوب شد . ۵ – جنبش بنزین بهانه است ، کل نظام نشانه است ، این مرتبه زیر فشار کمر شکن اقتصادی تحریمهای دونالد ترامپ و بمباران بیشمار سپاه قدس در سوریه و عراق ، – قاسم سلیمانی همراه با مشاور روسی و شخص علی خامنه ای ، در صفحه بزرگ تلویزونی مثل عملیات ، اوباما برای کشتن بن لادن ، در بیت رهبری کشتار ملت ایران را با ورد چندین ده هزار نفر ادمکشان حشعدالشعبی و حزب الله لبنان عراق و فاطمیون زینبون ،افغانی و پاکستانی ، در شرق و غرب و جنوب ایران مثل ماهشهر و اهواز و کرمانشاه سنندج با لباس نیروی ضد شورش و نیرو انتظامی با ماسک و نقاب کشتند . در تهران و مرکز هم نیروهای نظامی سپاه و شهربانی چی های اصلاح طلب مثل زیبا کلام که میگفت اگر سرنگونی رژیم باشد کلاشینکف بدست خواهد گرفت و شلیک خواهد کرد ، با کشتاری مثل شهریار فعلا جمع و جور کردن و رئیس قوه قضائیه هم مشغول قد قد کردن . اصولا هر ادم عاقلی حتی دست جمعی بدونه تاکتیک و سلاح به مناطقی از جنگلهای افریقا که با گروهی درنده جون کفتار و شیر و پلنگ روبرو میشود پا نمیگذارد ، گرد هم ائی در خیابانها برای تجمع اعتراضی و بدونه وسیله ( دفاع از خود ) در مقابل درندگان وحشی انسان نما کفتار صفت ، باید استراتژی و تاکتیک مبارزان و براندازان خیابانی باشد . جاوید ایران .

Comments are closed.