بهروز خسروزاده کارشناس علوم سیاسی از سال ۱۹۸۵ در آلمان زندگی میکند و سالهاست که در انستیتو تحقیقات سیاسی دانشگاه گوتینگن آلمان درس میدهد. او که تحقیقات خود را روی روند دموکراتیزه کردن و جامعه مدنی در خاورمیانه و ایران متمرکز کرده در مصاحبهای با پایگاه اینترنتی web.de ضمن تحلیل شرایط ایران پس از ناآرامیهای آبان۹۸، کشورهای اروپایی را به دلیل سکوت در برابر سرکوبهای خونین در ایران به شدت مورد انتقاد قرار داده است.
-آرامش به ایران باز نمیگردد. در ماه نوامبر هزاران تن در سراسر کشور به خیابانها آمدند. مسئولان ایرانی این اعتراضات را به گونهای خونبار سرکوب کردند. بر اساس گزارش سازمان عفو بینالملل بیش از ۳۰۰ تن کشته شدهاند. نیروهای امنیتی هنوز هم شهروندانی را که در تظاهرات شرکت داشتند دستگیر میکنند. چه چیزی این اعتراضها را شعلهور کرد؟
-برانگیزنده اعتراضها سه برابر شدن ناگهانی نرخ بنزین در میانه ماه نوامبر بود. ملاها سالهاست روی بشکه باروت نشستهاند. در جهان کشور دیگری وجود ندارد که در مقایسه با امکانات بالقوه عظیم خود مثل منابع طبیعی و سرمایه انسانی تا این حد فقیر باشد. سخنگوی دولت، علی ربیعی، به تازگی توضیح داد که ۶۰میلیون ایرانی دسترسی به تغذیه کافی ندارند و نیازمند کمک دولتی هستند. این هفتاد درصد جمعیت را تشکیل میدهد. به گفته صندوق بینالمللی پول، اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۹ میلادی ۹.۵ درصد رشد منفی خواهد داشت. آمار (رسمی) بیکاران به حدود ۱۷ درصد رسیده است. هر دو در سطح خاورمیانه یک رکورد منفی هستند.
-مشکلات اقتصادی تا چه حد عمیق است؟
-طبعا تحریمهای آمریکا تاثیر زیادی بر اقتصاد ایران دارد. چنین تحریمهای سنگینی نه در جریان اعتراضات سراسری دو سال پیش وجود داشت و نه در جریان جنبش سبز در سال ۲۰۰۹٫ اما مشکلات پیش از هر چیز دارای طبیعت ساختاری هستند. سرچشمه مشکلات را باید نزد ملاها و هواداران نزدیک آنها جستجو کرد که از ۴۰ سال پیش ثروت اندوزی میکنند. اقتصاد آقازادهها، فساد، سوء مدیریت و تاثیر عمیق دگمهای مذهبی و ایدئولوژیک در سطح رهبری حکومت رد پای عمیقی بر جای گذاشتهاند.
-با وجود خطر شدید سرکوب در سراسر کشور مردم به خیابان ریختند. چرا این اعتراضها در اروپا بسیار کمتر از مثلا شیلی یا هنگکنگ جدی گرفته شد؟
-بر پایه آمارهای رسمی، اعتراضها ۲۹ استان از ۳۱ استان ایران را در بر گرفت. اما چنین نیست که مثل هنگکنگ و شیلی یا لبنان و عراق دهها یا صدهاهزار تن در شهرها به خیابان ریخته باشند. برخلاف این کشورها، در ایران هنوز ترس قویتر از خشم است. مردم از خشونت بی حد و مرز نیروهای امنیتی خبر دارند.
-واکنش اروپا و آلمان در برابر این خشونت بیمرز را چگونه ارزیابی میکنید؟
-اروپا بُزدل و هوچی است و هنوز هم به چرخه اصلاحطلب- اصولگرا در ایران باور دارد. موضع دولت آلمان این است: اگر ما از رئیس جمهور روحانی پشتیبانی نکنیم تندروها به قدرت میرسند! این مسخره است! در مورد تهدید معترضان و افترا بستن به آنها روحانی از همه بدتر است! او تظاهرکنندگان مسالمتجو را اراذل و اوباش و آشوبگرانی نامید که از خارج هدایت میشوند. غرب باید بالاخره بفهمد که دیکتاتوری مذهبی بر گمراهی و حقهبازی متکی است.
-واکنش مناسب به نظر شما چه میتوانست باشد؟
-اتحادیه اروپا خیلی دیر واکنش نشان داد. همچنین دولت آلمان. هایکو ماس وزیر خارجه این کشور رفتار رژیم ایران را برای نخستین بار روز ۱۲ دسامبر، آنهم پس از طرح پرسش یک نماینده ایرانیتبار در مجلس فدرال، به شدت محکوم کرد. کشورهای عضو اتحادیه اروپا به عنوان مثال میتوانستند سفیران ایران را احضار کنند. از آنجا که رژیم ایران رفتارهای خود را همواره تکرار میکند، میشد تشکیل یک نشست ویژه سازمان ملل را درخواست کرد. اتحادیه اروپا و به ویژه آلمان باید فکر کنند که چگونه میتوانند از طریق همکاری با ایالات متحده آمریکا با برنامههایی مثل قطع اینترنت مقابله کنند و به ایرانیها یاری برسانند. «گفتگوی انتقادی» که از سی سال پیش در دوران وزارت خارجه کلاوس کینکل آغاز شد هیچ ثمری نداشت. وضعیت حقوق بشر در دوران روحانی به اصطلاح اصلاحطلب حتی بدتر شده است.
-آیا آلمان با توجه به منافع اقتصادی خود در رابطه با ایران در میان دو سنگ آسیاب گیر کرده؟
-در این اواخر صادرات آلمان به ایران ۲میلیارد و ۷۰۰میلیون یورو و واردات آن از ایران ۴۴۰میلیون یورو بوده است. این ارقام چندان بالا نیستند. در حالی که ایران در شرایط عادی میتواند برای آلمان یک بازار مالی بزرگ باشد. دولت آلمان از بیثبات شدن ایران میترسد. من هم نمیدانم که آیا ایران پس از سقوط ملاها آنطور که بسیاری از ناظران میترسند، به سرنوشتی شبیه سوریه یا عراق دچار خواهد شد. اما واقعیت این است: اتحادیه اروپا و آلمان از ملاهایی پشتیبانی میکنند که مسبب بیثباتی خاورمیانه هستند. اکثریت تظاهرکنندگان در تهران، بیروت و شهرهای عراق نه آمریکا یا اسرائیل و عربستان سعودی را بلکه جمهوری اسلامی ایران را لعنت میکنند. اروپا ثبات بیثباتی را تقویت میکند!
-خود ایرانیها سیاست خارجی کشورشان را چگونه میبینند؟
-بسیاری از اینکه میلیاردها دلار آمریکایی خرج بشار اسد و حزبالله و حشدالشعبی عراق و سایر تروریستهای شبهنظامی میشود و خودشان هر روز فقیرتر میشوند، خسته شدهاند. آنها همچنین از اینکه چنین هزینه سنگینی صرف برنامه هستهای شود که با توجه به منابع غنی انرژی در کشور اصولا ضرورتی ندارد، سیر شدهاند. این رفتار در شعارهای معترضان آشکار است. آنها شعارهایی مانند «مرگ بر دیکتاتور»، «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» و «پول نفت چی شده، خرج فلسطین شده» میدهند.
-آلمان، بریتانیا و فرانسه به تازگی جمهوری اسلامی را متهم کردهاند که همچنان سرگرم توسعه سیستم موشکی قادر به حمل کلاهک اتمی است. آیا اصولا جلوگیری از این تلاش عملی است؟
-این درست است که زرادخانه موشکی جمهوری اسلامی ایران ابعاد خطرناکی یافته. این موضوع باید حتما در دستور کار مذاکرات قرار داده شود. علاوه بر این باید روسیه و چین را مجاب کرد که فشار بیشتری بر حکومت ایران وارد کنند. همچنین پشتیبانیهای نظامی باید قطع شود. توسعه برنامه موشکی ایران بر سیستمهای روسیه، چین و کره شمالی متکی است. هدف باید مذاکرات تکمیلی معامله اتمی باشد. جمهوری اسلامی ایران باید مجبور به این کار شود. پیمان تکمیلی جدید باید در کنار برنامه اتمی بدون قید و شرط، سیستم موشکی و سهم ایران در بیثبات کردن منطقه از طریق پشتیبانی شبهنظامیان تروریست را هم در نظر بگیرد. با توافقنامه اتمی فعلی جمهوری اسلامی از سال ۲۰۲۵ اجازه دارد غنیسازی اورانیوم را توسعه دهد!
-آمریکا اخیرا تحریمهای تازهای علیه جمهوری اسلامی ایران به اجرا گذاشته، اما باز هم تحریمها بر غیرنظامیان تاثیر میگذارند. بدیل این اقدام چه میتواند باشد؟ اصولا جایگزینی برای تحریم وجود دارد؟
-مراکز اقتصادی مهم و بزرگ ایران از جمله بنیادهایی که تحت کنترل آیتالله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی هستند، صدها شرکت پوششی و وابسته را در بر میگیرند. بخش اعظم اقتصاد ایران از اقتصاد در سایه تشکیل شده. مافیای اقتصادی در ایران قدرتمند است. گرانیگاه این شرکتهای پوششی بخش واردات و صادرات است. به این دلیل تحریمها هم بر زندگی ایرانیها تاثیر میگذارند و هم بر رژیم، البته در مورد دومی سختتر. از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ که تحریمهای گسترده اعمال میشدند، مردم ایران گرسنگی نکشیدند، اما رژیم مجبور به تغییر موضع شد. رژیم ایران تنها زبان زور را میفهمد. این تجربه ما از ۴۰ سال گذشته است.
*منبع: وبسایت Web.de
*ترجمه و تنظیم: جواد طالعی
روز ۱۴آذر برایان هوک در کنفرانس مطبوعاتی در رابطه با کشتار قیام کنندگان در ماهشهر گفت:
«در تاریخ ۱۶ نوامبر (۲۵آبان)، اعتراضات در سراسر کشور گسترش یافت. در ماهشهر شهری واقع در جنوب غرب ایران، شماری از تظاهر کنندگان مسیر را بستند. وزارت خارجه ویدیوهایی دریافت کرده است که بعد از آن چه اتفاقی افتاد. سپاه پاسداران بدون هشدار به روی معترضین شلیک کرد و چندین نفر را کشتند.
بسیاری از معترضین به سمت نیزارهای نزدیک آنجا فرار کردند. سپاه پاسداران آنها را تعقیب و ردیابی کرد و آنها را با تیربارهایی که روی کامیون سوار شده بودند، محاصره کرد. سپس آنها معترضین را به رگبار بستند. در میان صدای شلیک تیربارها، فریادهای قربانیان قابل شنیدن است.
فقط در این حادثه، رژیم تا ۱۰۰ نفر از ایرانیان را به قتل رساند و شاید هم بیشتر. وقتی تیراندازی تمام شد، رژیم جسدها را بار کامیونها کرد. ما هنوز نمی دانیم که این اجساد به کجا منتقل شدهاند».
وقتى ر جمهـور المان به مناسبت انقلاب سیاه اسلامى
پیام تبریک میدهـد
معلومه که داستان چیست ??هـمکارى با فرقه اشغالگر اسلامى