به یاد بیژن پیرنیا، نخستین گوینده رادیویی کودک جهان

چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ برابر با ۲۵ دسامبر ۲۰۱۹


نسلی از ایرانیان که شش دهه از عمر را پشت سر گذاشته و برخی از مرز هفتاد عبور کرده‌اند، خاطره روزگار کودکی و نوجوانی را با خویش زمزمه می‌کنند که این خاطره با یک نام عجین است: «آقا بیژن»!

بیژن پیرنیا که با نام «آقا بیژن» نسلی از ایرانیان دوران کودکی و جوانی خود را صبح‌ها با صدای او در رادیو بسر برده‌اند

این نسل بامدادان را با صدای «آقا بیژن» شروع می‌کرد که با اعتماد به نفس بچه‌های ایران را به زندگی فرا می‌خواند و نیز عصرانه را با برنامه پنج و سه دقیقه و صدای خانم فروزنده اربابی و ناصر خدایار و پس از او مانی، وقت را خوش می‌گذراند. شب‌هنگام با برنامه قصه‌های شب و لالایی ویگن به خواب خوش می‌رفت  و بامدادان جمعه نیز با «شما و رادیو» روز تعطیل را به خوشی پشت سر می‌گذاشت؛ و چه سال‌هایی بود، و چه ساعت‌هایی بود؛ در همین سال‌ها بود که برنامه «گلها» موسیقی ماندگار ایران را به رخ می‌کشید و داود پیرنیا با دستمایه‌ای غنی و پربار عرفان ایرانی را با صدای سازها و صدای خواننده‌های زن و مرد در می‌آمیخت و به همراه امواج به چهارسوی فلات افتخارآمیز می‌فرستاد و به راستی چه سال‌هایی بود، چه سال‌هایی بود. سال‌هایی که مرد قابل و مدیری به نام نصرت‌الله معینیان ظرفیت‌های فرهنگی و انسانی را به کار گرفته بود تا صدای رادیو را به اعماق خاک پاک ایران رسوخ دهد و به راستی چه سال‌هایی بود و چه سال‌هایی؛ و انگار که خواب و رؤیا بود و تمام شد و حالا یکی از همان صداها که نشانه‌ای به یادماندنی از آن سال‌هاست به خاموشی  گراییده است.

صدای «آقا بیژن» که بزرگ و بزرگتر شده بود به عنوان یک حقوقدان برجسته مثل همه پیرنیاها از اهالی فهم و ادراک بود و باری چنانکه روزگار طلایی دهه چهل و پنجاه ایران به پایان رسید و یکی از نشانه‌های آن سال‌های رویایی نیز به پایان رسید و دریغا… دریغ…

در زیر نگاهی کوتاه داریم از منصوره پیرنیا به زندگینامه بیژن پیرنیا یا «آقا بیژن»  که نسلی از ایرانیان که اینک از مرز هفتاد سالگی عبور کرده‌اند صدای او را همچنان در گوش دارند.
[حسین سرفراز]

*****

بیژن پیرنیا «آقا بیژن» سخنور، حقوقدان ومدافع حق و حقوق کودکان در ایران و نخستین گوینده برنامه‌های رادیویی کودک در جهان در سن هفتاد و پنج سالگی بر اثرسکته قلبی درگذشت.

«آقا بیژن» نوه میرزاحسن پیرنیا (مشیرالدوله) و فرزند اخترالملوک پیرنیا (قراگزلو) و داود پیرنیا در پانزدهم آذرماهماه ۱۳۲۳ دربیمارستان نجمیه تهران متولد شد. وی در هفت سالگی مادر را از دست داد و در ده سالگی به عنوان جوان‌ترین گوینده رادیویی به جمع همکاران رادیو ایران پیوست و مجری و گرداننده نخستین برنامه کودک رادیو در ایران و جهان شد.

«آقا بیژن» با اجرای برنامه‌های صبحگاهی خود که با مارش «آیدا» اثر معروف جوزپه وردی، آغاز می‌شد، تحول شگرفی در رفتار والدین و جامعه در برخورد با کودک و احیای حقوق اجتماعی آنان در ایران به وجود آورد.

«آقا بیژن» در برنامه کودک در آگاه‌ ساختن خانواده‌های ایرانی به حقوق کودکان سهم بسزایی داشت و در برنامه‌های خود ضمن تاکید بر اینکه «کودک شخصیت دارد» خواستار آن بود که جامعه کودک و شخصیت کودک را دریابد زیرا که فرزند تنها متعلق به خانواده نیست بلکه «کودک یک سرمایه ملی» است.

برنامه کودک رادیو ایران به ابتکار داود پیرنیا مبتکر برنامه «گلها» پدر «آقا بیژن» و به سردبیری برادرش داریوش پیرنیا و صدابرداری آقای «محنک» آغاز شد و به مدت نه سال با مشاوره حقوقدانی چون دکتر منوچهر معین افشار ادامه یافت.

در نخستین برنامه‌های کودک «آقا بیژن» به همراهی دکتر عبدالحسین علی‌ آبادی دادستان کل کشور پشت میکروفن قرار می‌گرفت و دادستان تنبیه‌های بدنی رایج در مدارس را اعلام جرم قلمداد کرده  هرگونه ضرب و شتم کودکان را در مدارس مورد سرزنش و نکوهش قرار می‌داد. این مهم در پی تنبیهات بدنی رایج در مدارس در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی انجام می‌شد که بطور مثال در مدرسه‌ای در کرمان به مرگ کودکی با ضربات زنجیر منجر شده بود. «آقا بیژن» ضمن برنامه‌های خود از مردم می‌خواست که حقوق کودک را محترم شمرده و به کودک احترام بگذارند. در پی پخش پیام‌های «آقا بیژن» از رادیو ایران، وزارت فرهنگ طی بخشنامه‌ای مدیران مدارس را موظف کرد که هنگام پخش سرود صبحگاهی، برنامه کودک رادیو ایران نیز از بلندگوی مدارس پخش شود و در زمانی که تلویزیون باعث کاهش استقبال از برنامه‌ی رادیویی شده بود، داریوش پیرنیا برادر بزرگتر «آقا بیژن»، پس از پیوستن دکتر منوچهر معین افشار به برنامه کودک، رادیو ایران برنامه‌های «آقا بیژن» را در تلویزیون ثابت ادامه داد و این حرکت تاریخی آغاز نهضتی در اداره امور آموزش و پرورش کودکان در ایران شد و در پی آن مجلات دختران و پسران وابسته به مؤسسه اطلاعات، کیهان بچه‌ها وابسته به مؤسه کیهان، وبرنامه‌های تلویزیونی مخصوص کودک در تلویزیون و برنامه گردهمایی‌های بزرگ هنری کودکان در سینما رویال و تخت جمشید به سرپرستی داریوش پیرنیا به وجود آمد و در پی آن کانون‌های پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مراکز حمایت کودکان تاسیس شد. به قولی بچه‌ها نیز «آدم» شمرده شدند.

مدت برنامه‌های «آقا بیژن» در روزهای اول پخش برنامه پنج دقیقه و سپس به مدت پانزده دقیقه ادامه یافت. زمان پخش برنامه نیز هوشمندانه تعیین شده بود زیرا ساعت هفت و پانزده دقیقه تا هفت و سی دقیقه صبح بود بدین منظور که نوجوانان و خردسالان هنگام آماده شدن برای رفتن به مدارس کمی‌ با حقوق اجتماعی خود آشنا شوند.

«آقا بیژن» از همان دوران کودکی شخصیتی توانا و پر جرأت و مسلط بر فکر و اندیشه خود داشت و پایبند به حقوق انسان‌ها بود. وی تحصیلات خود را در دبستان و دبیرستان قائم مقام و یمینی شریف به پایان رساند و سپس زیر نظر پدر به آموختن مبانی حقوق ایران پرداخت و به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه ملی ایران ادامه داد.

بیژن پیرنیا پس از پایان تحصیلات در اداره حقوقی بانک مرکزی ایران مشغول کار شد و معاونت دفتر حقوقی و سپس ریاست دفتر حقوقی بانک مرکزی از وظایف اداری او بود و همزمان سرپرستی اداره مبارزه با ارز قاچاق و کنترل آن را عهده‌دار شد. بیژن پیرنیا یا «آقا بیژن» پس ازسی سال خدمت در بانک مرکزی بازنشسته شد و در نوشهر در باغچه‌ای ویلایی و با صفا به باغبانی گل‌ها پرداخت. وی اخیرا در ساخت دو مستند یمینی شریف و مستند «باغبان گل‌ها»، فیلمی‌ درباره پدرش داود پیرنیا، حضور داشته است.

بیژن پیرنیا پس از چند سال مبارزه با سرطان و بیماری‌های قلبی روز ۲۳ آذرماه ۱۳۹۸ خورشیدی در بیمارستان «عرفان نیایش» تهران چشم از جهان فرو بست.

از «آقا بیژن» و  وصلت او با ثریا انتصاری سه فرزند به نام‌های پرگل پیرنیا، پوریا پیرنیا و پارسا پیرنیا، و دونوه به نام‌های مارتیا پیرنیا و دانیال پیرنیا باقی مانده است

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۳ / معدل امتیاز: ۳٫۷

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=180753

2 دیدگاه‌

  1. بنده نام ندارم...

    در آن سالهای دور, بیخیال اینکه نوه فلان و فرزند فلان بود, با صدا و گفتارش محو نقشهای زیبای دنیای کودکانه خود بودیم… چند سالی گذشت تا در روزگار جوانی, زمختی این الدوله و آن السلطنه را بر تاروپود ساختار نخ نمای مناسبات فرسوده اجتماعی ردیابی کنیم… بماند… کودکانه بخواب, بیژن… یادت هماره با ما…

  2. پیمان جها ن بین

    روزی غمناک ، حس میکنم پاره ای از قلب من دیروز مرد، آقا بیژن صدای ما بود ، قدرت دست و بازوی ما ، من همیشه فکر میکردم آقا بیژن ، با همان صدای مهربان ، پیام آور امید ،در همان سن و سال در دره ای سبز و پر گل زندگی میکند .
    یادش بخیر ، روح پاکش شاد .

Comments are closed.