«خونین‌ترین دستور» که بی‌پاسخ نخواهد ماند

چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ برابر با ۲۵ دسامبر ۲۰۱۹


امیر امیری – با آشکار شدن ۱۵۰۰ تن کشته از هموطنانمان تنها در طول دو سه روز به دستور مستقیم ضحاک زمانه، خامنه‌ای، با اسم رمز «هر کاری لازم باشد انجام دهید» بر اساس گزارشی از رویترز، مبارزه ملت ایران وارد مرحله‌ای شده که دیگر در آن صلح  وجود ندارد. در این جنگ ملی یا پیروزی از آن «قدیمی و تاریخی‌ترین ملت جهان» خواهد بود با ادا کردن رسالت‌اش در برابر صد نسل پر افتخار این مرز و بوم و واگذاری این امانت به نسل‌های آینده، یا شکست در مقابل حکومتی چهل ساله و یادگار قادسیه. این رقم البته بسیار بیش از تعدای است که سازمان عفو بین‌الملل و همچنین آمریکا منتشر و اعلام کرده بودند. رقم اعلام شده از سوی رویترز حتی فراتر از تعداد کشته‌های عملیات شکست خورده‌ی کربلای ۴ و دستپخت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پر مدعا ولی تو خالی در جنگ با عراق است. در آن عملیات تعداد کشته‌ها نزدیک به ۱۰۰۰ تن اعلام شد.

با آنکه رویترز در گزارش ویژه خود رقم اعلام شده را  از قول «سه منبع نزدیک به حلقه نزدیکان» و «یک مقام چهارم»  آورده است، با این حال تعداد جانباختگان بایستی بسیار بیش از این رقم باشد. ما باید خود را برای «بدترین»ها آماده کنیم. از «بدترین» حکومت ایران و جهان از این خبرها تا پایانش بسیار خواهیم شنید. اگر ۱۵۰۰ تن را مبنا قرار دهیم و به ازای هر کشته دو مجروح در نظر گیریم و رقم ۱۰۰۰۰ بازداشتی را بدان اضافه کنیم ابعاد هولناک آن بیشتر نمایان می‌گردد.

اکنون می‌توان به منظور و محتوای سخنان صادق زیباکلام که «حاضر است برای جلوگیری از سقوط نظام، اسلحه به دست بگیرد» و  حرف محسن مخملباف که  «اگر قرار است پادشاهی بازگردد و پسر شاه بیاد منم می‌شوم محسن چریک و جلوش می‌ایستم» بهتر پی‌برد.

ما با حکومتی سر و کار داریم که جنگ و ویرانی اولویتش بوده و هست و صلح‌اش تنها آتش‌بس موقتی است برای نبردهای بعدی. ما اکنون با یک قتل عام در ابعاد ملی و نسل‌کشی روبرو هستیم؛ با رژیمی که خشونت خود را عریان‌تر به نمایش می‌گذارد؛ رژیمی که سال‌ها به این شیوه بر مردم حکومت کرده‌ به سادگی نمی‌تواند تغییر روش دهد و به گونه دیگری برای فرو نشاندن مبارزه و خشم مردم متوسل گردد.

پس، تنها راهی که حکومت آخوند- پاسدار برای حفظ و بقای جمهوری ننگین‌اش در برابر خود دارد، ادامه دیکتاتوری خونین به روال چهل سال گذشته و تشدید سرکوب و بگیر و به بند و کشتار است.

اما این کشتارها و اقدامات سرکوبگرانه نه تنها هیچ ثمره و سودی برای رژیم نداشته و نخواهد داشت بلکه فرجامی به کلی معکوس پدید آورده است. یعنی درست همان چیزی که در شرایط کنونی روند سرنگونی رژیم را سریع‌تر و شیب براندازی را تندتر و انتقامجویانه‌تر می‌کند. ازاین رو، حکومت آخوند- پاسدار در این مرحله نه تنها قادر به تغییر جهت سرنگونی و سیر تکاملی و پختگی  جنبش مردمی را نخواهد داشت، بلکه براندازیش را چنان خونین می‌کند که امتداد آن چندین کشور با حضور ماله‌کشان آن را در بر می‌گیرد و آیندگان از آن به عنوان زبانزد یاد خواهند کرد.

بزدلان دستگاه‌های سرکوب جمهوری اسلامی تصور می‌کردند که در آستانه ۵ دی ماه و احتمال گسترش مبارزات، زمان مناسبی‌ست که در ادامه اقدامات سرکوبگرانه پیشین، تعداد جانباختگان اعلام شود، تا همه حساب کار خودشان را بکنند و بدانند که رژیم اسلامی با بی‌رحمی تمام برخورد خواهد کرد و بدین طریق مردم را مرعوب سازند. اما در پی اعلام این خبر آنچه رخ داد، خلاف آن چیزی بود که رژیم می‌پنداشت. یعنی وحشیانه‌ترین اقداماتی که ظاهرا قرار بود فضای رعب و وحشت را حاکم سازد، برعکس فضای مبارزاتی و همبستگی‌ها را تقویت کرد و موج وسیعی از اعتراض و مبارزه نسبت به این جنایت در داخل و خارج از ایران شکل گرفت.

بازداشت اعضای خانواده پویا بختیاری گوشه‌ای از اجزای بهم پیوسته و اقدامات وحشیانه و روش‌های سرکوبگرانه رژیم برای حاکم کردن فضای رعب و وحشت است که نظام برای رویارویی با رشد اعتراضات و مبارزات مردم ایران به مرحله اجرا درآورده است. در همین رابطه همزمان با بازداشت خانواده پویا بختیاری به منظور «جلوگیری از تداوم پروژه کشته‌سازی» به خانه چند تن از جانباختگان اعتراضات سراسری حمله شده است.

فرستادن «نه زن- نه مرد»هایی مانند نگار مرتضوی، فرناز فصیحی، نجمه بزرگمهر، عسل راد  و تحفه‌هایی از این دست به میدان برای به زیر سؤال بردن اعتراضات مردمی و کم‌رنگ کردن  ‎جنایت‌های جمهوری اسلامی در آبان‌ماه و نادرست شمردن تعداد جانباختگان در همین راستاست.

یکی از همین «نه زن- نه مرد»های فرومایه که بازیچه دست این و آن است کار را پیشتر بدانجا رسانده بود که آمار وحشتناک بیش از ۱۰۰۰ کشته‌ را زیر سؤال برده بود و اکنون برای ۱۵۰۰ کشته اعتراضات آبان به دنبال منابع «مستقل» می‌گردد. دم زدن کسی از مستقل که وابستگی جسمی و اعتیاد روحی‌اش به فرقه تبهکار انگیزه زنده ماندنش است از طنزهای تلخ روزگار ماست. دیگری منکر حضور زنان در اعتراضات آبان و کشته شدن بیش از ۴۰۰ تن از آنان شده است. احتمالاً جنبه‌های مردانه این «نه زن- نه مرد» بر سویه زنانه‌اش غلبه دارد. بدنام‌ترین‌شان بهای بنزین را حتی با افزایش ۳۰۰ درصدی، باز هم پایین‌تر از سایر کشورها می‌داند و مسؤل مشکلات اقتصادی را آمریکا قلمداد می‌کند و منکر تلفات بالای هزار نفری است و گزارش آن را کار گروه‌های سیاسی معدود خارج از کشور می‌داند. اینها همان کسانی هستند که مانند مسعود بهنودها، مهاجرانی‌ها، فرخ نگهدارها، ملیحه محمدی‌ها و یک دوجین مجیزگوی دیگر مردم را به رأی دادن تشویق می‌کردند.

اما این نادان‌ها متوجه نیستند که اعتراضات و مخالفت‏ها علنی‌تر و خیابانی‌تر، و مشکلات جامعه‏  بحرانی‌تر و توفانی‌تر از آن چیزی شده است که چشم‏انداز درازمدتی برای ادامه‏ بقای رژیم   آخوند- پاسدار  قابل تصور باشد. آن چیزی که در جریان است و این بی‌مایگان و معلوم‌الحال‌ها توانایی مشاهده و شناخت آن را ندارند، نه یک کنش جمعی بلکه یک جنبش اجتماعی بسیار نیرومند است که انقلاب نام دارد. همه چیز به تار مویی بند است و  رژیم آدمکش اسلامی با سرکوب وحشیانه و کشتار مردم ایران و حتی با قطع کردن اینترنت و راه‌های ارتباطی و با همه تلاش برای  جلوگیری از گرد هم آمدن مردم در خیابان‏ها برای بازستانی مطالبات خویش باز هم قادر به کنترل انقلاب مردم نخواهد شد.

دوران ادامه حکومت جمهوری اسلامی سپری شده و به پایان رسیده است. بحران‌های اجتماعی و اقتصادی و مطالبات سیاسی مردم را دیگر نمی‌توان نادیده انگاشت و به عقب انداخت. حل این بحران‌های عمیق فقط با سرنگونی جمهوری اسلامی ممکن خواهد شد و راه دیگری وجود ندارد.

اکنون که خامنه‌ای و رژیم‌اش مرتکب جنایت علیه بشریت شده‌اند مسؤلیت ایرانیان خارج از کشور باید علاوه بر تظاهرات و تجمعات اعتراضى و شمع روشن کردن و هشتگ زدن،  به شکل عملی و ملموس‌تری تغییر یابد. اینکه هنوز  فرومایگان و متوسط‌الحالان  آزادانه در حال جولان دادن و میدانداری هستند از ناکارآمدی ماست. شناسایی و  افشاگری و  معرفى دریوزگان بی‌مقدار و مردم‌فروشان و نوکران ارباب قدرت و حامیان و مدافعان پنهان ملاها و رژیم جنایتکارشان بدون هیچ ملاحظه‌اى می‌تواند از جمله کارهاى سودمند ایرانیان خارج از کشور باشد.

انقلاب مشروطه، چنانکه انقلاب کنونی مردم، جنبشی  به دور از خشونت بود. ولی آنها آنقدر شرف و غیرت داشتند که با تشکیل «کمیته مجازات» اجازه ندادند که مستبدین و مشروعه‌خواهان هر غلطی که خواستند انجام دهند.

حال که شجاع‌ترین فرزندان ایران را ناجوانمردانه کشته‌اند، لازم است که امروز نیز اجازه هر کاری را به  مفتخواران استمرارطلب خارج‌نشین ندهیم که با هر ماله‌کشی چنگی بر صورت مردم بزرگ ایران بکشند و هر غلطی که خواستند انجام دهند.

هر جنبشی در برابر رژیم آدمکشان اسلامی اگر تنها بر حرکت و خیزش‌های بی‌خشونت استوار باشد محکوم به شکست است. انقلاب‌ها و جنبش‌های مدنی و خشونت پرهیز تنها در برابر حکومت‌های بسیار متمدن‌‌تر در مقایسه با رژیم  آخوند- پاسدار- ماله‌کش توانستند پیروز شوند. در مقابل حکومتی که یک «هر کاری لازم باشد انجام دهید»ش به ۱۵۰۰ کشته و ۱۰۰۰۰ بازداشتی و احتمالاً بیش از ۳۰۰۰ تن زخمی می‌انجامد، صحبت از عدم خشونت سخن گزاف و یاوه‌ای است.

سقوط جمهوری‌اسلامی بر خلاف پیروزی شیرین و آسان‌اش که نصیب فرقه تبهکار شد، بسیار تلخ و دردناک و خشن خواهد بود. من بدون هیچ فروتنی و باکی انتقام را شیرین می‌دانم؛ انتقام از مزدوران فرقه تبهکار برون‌سپاری شده و ماله‌کشان و انگل‌های خارج کشوری چه بسا شیرین‌تر.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=180794

3 دیدگاه‌

  1. سیامک

    “من بدون هیچ فروتنی و باکی انتقام را شیرین میدانم”آفرین به روراستی نویسنده گرامی…خیلی ها همین اعتقاد رو دارن ولی میترسن به تندروی متهم بشن…کسی که مخالفه بگه که چه کنیم؟وقتی پاسدار رذل مسقیم شلیک میکنه به قصد کشت؟بهش گل بدیم؟وای به حال آخوند و پاسدار و هر کسی کوچکترین نقشی در جنایات ۴۰ ساله داشته…

  2. سودابه

    مسئلهٔ ایران وجود «افراد»ی با نامهای خمینی یا خامنه ای نیست ، دیدیم که وقتی خمینی رفت جایش را فرد دیگری ازهمان قماش بنام خامنه ای گرفت. مسئلهٔ ۱۴۰۰ سالهٔ ایران وجود یک ایدئولوژی دینی « بیگانه » وتبهکارپروری بنام «اسلام» است که درسرزمین پاک وکهنسال ما ریشه دوانده ، میوه های زهرآگینش را دردرازای تاریخ سیاه « اسلامی» بخورد ما داده و این مردم سرافراز وپیشتازدانش وبینش باستانی را بخاک سیاه نشانده است .
    بگفتهٔ فردوسی بزرگ :
    درختی که تلخ است وی را سرشت
    گرش برنشانی به باغ بهشت
    وازجوی خلدش بهنگام آب
    به بیخ انگبین ریزی وشهد ناب
    سرانجام گوهر بکار آورد
    همان میوهٔ تلخ بار آورد
    تا وقتی که اسلام ودست پروردگانش ازخاک پاک این سرزمین اهورائی ریشه کن نشده همین خون ها خاک کشورمان را سرخ خواهد کرد وهمین شیون مادران داغدارفضای شهرهای مارا پرخواهد نمود.

  3. ١٣

    تمام زنان و مردان جمهـورى ا (دشمن داخلى )
    هـمان پرستو هـا و شاپرک هـاى رژیم هـستند ??
    که براى پول حاضر به هـر کارى هـستند
    این افراد باید شناسایی شده و اقدامات لازم صورت گیرى ✌?

Comments are closed.