کشته شدن قاسم سلیمانی و تعدادی از فرماندهان گروه شبهنظامیحشد الشعبی درفرودگاه بغداد، که با حمله پهپادهای ارتش آمریکا و به فرمان مستقیم رئیس جمهور این کشور صورت گرفت، رویدادی بود در پی تشدید تنشهای یک هفته گذشته در عراق که با حمله موشکی گروه کتائب حزبالله به پایگاهی در کرکوک و کشته شدن یک پیمانکار آمریکایی آغاز شد و سپس منجر به حمله همین گروه وابسته به جمهوری اسلامی به سفارت آمریکا در بغداد و تخریب بخشهایی از سفارت گردید. رئیس جمهوری آمریکا قبلا از پاسخگویی جدی به این حملات سخن گفته بود.
تردیدی نیست که این رویدادها میتواند تنش در منطقه خاورمیانه را وارد مرحله خطرناک جدیدی کند و به خشونتهای بیشتری بیانجامد که پیامدهای منفی آن متوجه ملتهای دو کشور عراق و ایران خواهد بود. شورای مدیریت گذار پیش از این به کرات در مورد سیاستهای نابخردانه و آتشافروزانه جمهوری اسلامیدر خاورمیانه که سالها است با هدف شیعهگستری صلح منطقه را به خطر انداخته هشدار داده است. سیاستهایی که عراق را به عنوان بخشی از «عمق استراتژیک» خود دانسته و نهادهای سیاسی و نظامی و اطلاعاتی این کشور را با دخالت سپاه قدس به فرماندهی قاسم سلیمانی، به آلت دست و ابزار پیشبرد سیاست منطقهای خود تبدیل کرده است.
اما هر دو ملت آگاه ایران وعراق در فرصتهای متعدد به ویژه طی ماههای اخیر، اعتراض خود را به سیاست مداخلهگرانه جمهوری اسلامی در عراق که جز تشدید خشونت و فساد و به هرز بردن توان اقتصادی دو کشور سودی نداشته اعلام کرده و خواهان انحلال گروههای شبهنظامی وابسته به سپاه پاسداران و بازگشت نیروهای ایران به داخل کشور شدهاند.
خیزش مسالتآمیز و ضدحکومتی مردم ایران در آبان ماه امسال، به بهانه افزایش ناگهانی قیمت بنزین و بحران عمیق ناشی از سرکوب وحشیانه و کشتار سبعانه مردم بیدفاع و پیامدهای ناشی از آن و نیز همزمانی این وقایع با اعتراضات گسترده مردمی در عراق علیه دخالت و نفوذ جمهوری اسلامی، تبدیل به یک نقطه عطف شد.
این رویدادها علی خامنهای را به این نتیجه رساند که بازی در شرایط «نه جنگ و نه مذاکره»، به خط پایان خود رسیده و ادامه آن در صحنه داخلی منجر به نارضایتی و تنفر عمیق عمومی از او و همه دست اندرکاران جمهوری اسلامی و در سطح منطقهای باعث از دست رفتن بیشتر نفوذ عوامل او شده است. به همین دلیل افزایش تنش در منطقه با هدف فرافکنی بحران داخلی در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفت.
به این ترتیب رهبر جمهوری اسلامی برای گذار ازخط قرمز جنگهای نیابتی که تا آن هنگام عدم تعرض به منافع مستقیم آمریکا در عین ضربه زدن به منافع متحدینش در منطقه بود، ابتدا با موافقت با حمله موشکی نیروهای نیابتی به قرارگاه نظامی آمریکا و سپس یورش به سفارت این کشور در عراق درحقیقت خواست سطح این جنگها را تا ایجاد تنشهای مستقیم با آمریکا بالا ببرد. این یک تغییر سیاست استراتژیک از سوی او بود و دونالد ترامپ نیز در ادامه هشدار قبلی خود دست به اقدام زد.
همانگونه که خامنهای نتوانسته بود وسعت مخالفت مردم و تنفر و نارضایی آنان را هنگام موافقت با افزایش قیمت بنزین حدس بزند، در این تصمیم غلط جدید نیز نتوانسته بود عمق نفوذ اطلاعاتی آمریکا درسپاه و گروههای منطقهای وابسته به نیروی قدس را دریابد و اقدام متقابل را پیشبینی کند.
عمق نارضایتی و تنفر مردم ایران از شخص خامنهای و جمهوری اسلامی، چیزی نبود که از دید ناظران کاخ سفید نیز پنهان بماند. به نظر میرسد آنها نیز به این نتیجه رسیدند که دوران مماشات با حاکمیتی که بدون تغییر در سیاست خارجی خود، در عرض چند روز حتی مردم کشور خود را در چنین ابعاد وسیعی قتل عام میکند به پایان رسیده و مذاکره توجیهی عقلانی و سیاسی ندارد.
رهبر جمهوری اسلامی اکنون رهبر درمانده و مستاصلی است که هر روز امکانات بیشتری را از دست میدهد و قصد دارد با گزینههای خطرناکتر و محدودتری به بهای کشاندن فاجعهآمیز کشور ما به درگیریهای نظامی، آخرین مهرههای این بازی در شُرف مات شدن را جابجا کند.
اما ملت آگاه و هوشیار ایران همواره مخالفت خود را با جنگ و سیاستهای تنشافروزانه اعلام کرده و همواره پیامآور صلح و پشتیبان مصمم حل مناقشات داخلی و خارجی از طریق مذاکره بوده است. پیامی که متاسفانه هیچگاه گوش شنوایی در حاکمیت جمهوری اسلامی نیافته است.
ما تردیدی نداریم که اکنون نیز مردم ایران در دام تبلیغات گمراه کننده حکومت نخواهند افتاد و دلیلی برای تخاصم و درگیری با آمریکا و تن دادن به تحمیل جنگ تازهای در خاورمیانه از سوی رژیمی که یک بی نظمی سرکوبگر و فاسد است نخواهند یافت. هیچ جنگی با جمهوری اسلامیجنگ مردم ما نیست و ملیگرایی ایرانیان در این مقطع حساس تاریخی همچنان اعلام برائت از سیاستهای جنگافروزانه در منطقه و در سطح بینالمللی و صلح و دوستی با همه ملتها و کشورهای جهان است.
دبیرخانه مرکزی شورای مدیریت گذار
۱۳ دی ماه ۱۳۹۸
۳ ژانویه ۲۰۲۰
همانند حداکثر هموطنانم به سقوط خلافت خامنه ایمان دارم . شوربختانه ..جمهوری خامنه ای بخشی از مردم را با خوراک به اصطلاح دینی از یک طرف و خوراک مالی از طرف دیگر تحمیق کرده. این گروه تازه به رفاه و قدرت رسیده با شدت و بیرحمانه از حکومت دفاع خواهد کرد. تعداد این ها را می توان به ۱۵ تا ۲۰ درصد تخمین زد. اداره این گروه و جلوگیری از خونریزی در روز های خطیر براندازی خلافت خامنه ای بسیار حساس است. محمد رضا شاه از خونریزی متنفر بود اما خامنه ای برای ورود به بهشت ! از هیچگونه خونریزی جلوگیری نخواهد کرد..درست برعکس… تنها راه جلوگیری از خونریزی نابود کردن تمام سرگردانان بیت و بزرگان سپاه می باشد. اهورا نگهدار میهن ما باشد.
خواست ایالات متحده ، تعویض نظام سیاسی اسلامیست جهادی غاصب بر ایران میباشد ، تا منطقه و ایران به ارامش قبلی که در زمان حکومت سکولار شاهنشاهی پهلوی برقرار بود برسد .
در نهایت ، رژیم اخوندی ۲ راه به اجبار پیش رو دارد ، و انهم باخت ، باخت ، برایش میباشد ، چه جنگ و یا چه مذاکره .
اخرین هشدار پرزیدنت جرج دبلیو بوش را به صدام حسین بیاد داریم ، یکماه قبل از حمله نهائی برای سرنگونی صدام ، جورج بوش به او پیام فرستاد ، که صدام و خانواده او میتوانند عراق را ترک کنند و به هرکجای دنیا خواستند میتوانند بروند ، ولی صدام دیکتاتور دیوانه مثل قذافی نپذیرفت و جنگ با امریکا را انتخاب کرد .
نتیجه ، به مدت یک هفته رژیم صدام سقوط کرد . همان رژیمی که حکومت اخوندی و پاسدارانش ظرف مدت ۸ سال نتوانستن شکستش بدهند . حالا با امریکا چگونه میخواهند بجنگند ؟
هشدار به ارتشیان و نیروهای مسلح کشور ، تمام پادگانها و مراکز نظامی ایران زیر هدف موشکهای کروز و بمب افکنهای ب ۵۲ و جنگندهای مدرن نیرو هوائی امریکا قرار دارد ، به خودتان و خانواده و ملت و نجات کشور ایران فکر کنید ، به ملت بپیوندید . اما خامنه ای ، پیام ترامپ برای فرار خود و خانواده اش را با تضمین قبول کرده ، و برای وفاداری مذاکره پشت پرده ، ابتدا ۲ گروگان امریکائی را ازاد کرد و شماره پراوز و شماره مخصوص تلفن مستقیم قاسم سلیمانی با خامنه ای را که فقط قاسم سلیمانی داشت را برای اطمینان ۱۰۰ ٪ به امریکائی ها داد ، تا از شر مانع مذاکرات ایران و امریکا خلاص شود .