یک پهپاد آمریکایی که به دستور دونالد ترامپ، رئیس جمهور این کشور به پرواز درآمده بود، در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بغداد، اتومبیلی را هدف قرار داد که یکی از سرنشینان آن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.
خبری که مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی بسیاری از کشورهای منطقه و غرب را از خواب بیدار کرد. اولین واکنش دونالد ترامپ به تأیید خبر کشته شدن فرمانده سپاه قدس، انتشار پرچم آمریکا در حساب کاربری توئیترش بود. بنیامین نتانیاهو که در سفری رسمی در آتن بود نیز بلافاصله به کشورش بازگشت. بسیاری از کشورها بلافاصله از شهروندان خود خواستند عراق را ترک کنند. در بسیاری از وزارتهای خارجه کشورهای اروپایی نیز بلافاصله جلسات اضطراری برگزار شد.
تنش بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده آمریکا جدید نیست، ولی گویا «صبر استراتژیک» کاخ سفید به پایان رسیده است. در روزهای گذشته سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هشدا داده بود که صبر را نباید با ضعف اشتباه گرفت. بحران جدید با بمباران دو پایگاه «کتائب حزبالله» در عراق آغاز شد. این گروه شبهنظامی که رهبرش جعفر جمال ابراهیمی ملقب به ابومهدی المهندس نیز همراه قاسم سلیمانی کشته شد، در حقیقت شاخه عراقی سپاه قدس بود. ابومهدی المهندس قبل از تاسیس «کتائب حزبالله» در سال ۲۰۰۷ میلادی، به عنوان مشاور سپاه قدس با قاسم سلیمانی همکاری داشت. دوستی قاسم سلیمانی با فرمانده «کتائب حزبالله» به زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق باز میگردد.
شبهنظامیان عراقی به بمباران پایگاههایشان توسط آمریکا که درواقع پاسخی به حملات ایذایی آنها بود، با حمله به ساختمان سفارت آمریکا در منطقه سبز بغداد واکنش نشان دادند. حملهای که چون قطره آبی لیوان صبر دونالد ترامپ را لبریز کرد و به قیمت جان فرمانده سپاه قدس و تنی چند از فرماندهان این سپاه و شبهنظامیان عراقی تمام شد.
تهدید نیمبند به انتقام
اگر از بیانیههای رسمی و ابراز نظرهای لحظهای مقامات دولتی و سیاسی منطقهای و بینالمللی بگذریم، پرسشی که در ساعات پس از کشته شدن سلیمانی در بسیاری از پایتختهای دنیا مطرح شد، ابعاد و ماهیت واکنش جمهوری اسلامی به از دست دادن مهره اصلی خود در خاورمیانه است. علی خامنهای در پیامی به مناسبت کشته شدن قاسم سلیمانی صحبت از «انتقام سخت» کرد. در همین پیام ولی این انتقام را به نوعی به «دلبستگان مقاومت» واگذار میکند. حسامالدین آشنا از جمله مشاورین حسن روحانی، آمریکا را متهم به «زیر پا گذاشتن خط قرمز» میکند بدون اینکه از عواقب آن چیزی بگوید. محمدجواد ظریف نیز در توییتر خود مینویسد که «آمریکا مسئول تمامی عواقب این ماجراجویی رذیلانه است.» او نیز اشارهای به این «عواقب» نمیکند. جالب این است که در بیانیه رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز صحبتی از اقدامات تلافیجویانه و انتقامگیری نمیشود، بلکه آمده است که این حمله «بر خلاف نیت و غایت» به باز شدن جبهههای جدیدی علیه آمریکا و اسرائیل در منطقه و جهان خواهد انجامید.
بسیاری معتقدند که جمهوری اسلامی در موقعیت کنونی نمیخواهد بطور رسمی وارد جنگی حتا نیابتی با آمریکا بشود، بلکه هرگونه واکنش به کشته شدن قاسم سلیمانی را می خواهد به «محور مقاومت» و احتمالا گروههای تروریستی واگذار کند و آنها «جبهههای جدید» را علیه آمریکا و اسرائیل بگشایند. جمهوری اسلامی در این روزها در چند جبهه داخلی و خارجی درگیر است و قادر به گشودن جبهه دیگری نیست، به ویژه اگر گشودن چنین جبهه جدیدی محتاج به تمرکز در خارج از مرزها باشد. خیزش آبان و نارضایی در داخل کشور به حدی افزایش یافتهِ و همچنان رو به افزایش است، که توان هرگونه تمرکز بر بحرانهای خارج از مرز را از جمهوری اسلامی سلب کرده است. البته اقداملات تروریستی، آنهم توسط گروههای غیرایرانی ولی وابسته به جمهوری اسلامی میتواند در دستور کار قرار گیرد. در همین رابطه است که نیروهای امنیتی غربی و عربی در این ساعات سخت نگران هستند. دولت فرانسه از شهروندانش نه تنها در عراق، بلکه در دیگر کشورهای منطقه، از جمله اسرائیل و پادشاهی سعودی خواست مراقب باشند.
نیمهی پُرِ لیوان
برخی از تحلیلگران غربی کشته شدن قاسم سلیمانی را نیمهی پُرِ لیوان میدانند. این تحلیلگران معتقدند که از دست دادن طراح اصلی سیاستهای منطقهای میتواند جمهوری اسلامی را حتا وادار به عقبنشینی کند و راه را برای گشودن باب مذاکره با آمریکا بگشاید. پیامهایی که جمعه گذشته بین دو دولت با وساطت سفارت سوئیس در تهران، که حافظ منافع آمریکا در جمهوری اسلامی است، رد و بدل شدند میتوانند در همین رابطه باشند، اگرچه هنوز اطلاعی از محتوای آنها در دست نیست. نباید فراموش کرد که سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی، فعالیتهای نیروی قدس و دخالتها در کشورهای همسایه که قاسم سلیمانی طراح و مجری آن بود، یکی از مهمترین نگرانیهای آمریکا، کشورهای اروپایی و همسایگان ایران بوده و هست. هرگونه تغییری در این ارتباط میتواند نوعی تنشزدایی به حساب آید و مورد استقبال غرب و متحدیناش در منطقه قرار گیرد.
از جانب دیگر مشکل به نظر میآید که اسماعیل قاآنی، جانشین قاسم سلیمانی، بتواند در کوتاهمدت به وضعیت سردرگم کنونی سر و سامان ببخشد. شبکه ارتباطی که قاسم سلیمانی توانسته بود در کشورهای منطقه ایجاد کند تنها سازمانی نبودند و در بسیاری موارد مبتنی بر روابط شخصی فرمانده سپاه قدس با فرماندهانِ حتا میانی گروههای تروریستی و شبهنظامی بود. روابطی که اسماعیل قاآنی نخواهد توانست در کوتاه مدت احیا کند. البته جانشین قاسم سلیمانی از «کاریزما»ی او نیز برخوردار نیست و این مسئله را نمیتوان از نظر دور داشت.
قاسم سلیمانی را قربانی کردند؟
مسئله دیگری که در این ساعات توجه نیروهای امنیتی و سازمانهای اطلاعاتی غرب و منطقه را به خود جلب کرده است، لو رفتن اطلاعات سفر قاسم سلیمانی به بغداد است. چه کسانی جزئیات ورود فرمانده سپاه قدس به بغداد را در اختیار نیروهای اطلاعاتی آمریکا قرار دادند؟ آیا این منابع ایرانی بودند یا از درون حشدالشعبی به بیرون درز کرده؟ در هر صورت، چه ایرانی و چه عراقی، نشان از ریزش و «نفوذ» دارد. در یک سال گذشته چند ده نفر از مامورین امنیتی سپاه و وزارت اطلاعات به اتهام جاسوسی برای آمریکا و اسرائیل بازداشت شدهاند. البته برخی معتقدند که برخی از جناحهای درون حکومت قاسم سلیمانی را مانعی جدی برای خروج از وضعیت بحرانی کنونی میدانستند و در همین راستا ممکن است وی را برای نجات نظام و خروج از موقعیت سخت کنونی قربانی کرده باشند.
کشته شدن قاسم سلیمانی در هر صورت تحولی در منطقه و در روابط جمهوری اسلامی با آمریکا ایجاد خواهد کرد. جنگ اعلام نشده بین تهران و واشنگتن میتواند به درگیری علنی منتهی شود، اما در عین حال ممکن است شبح دائمی این جنگ را دور کرده و علی خامنهای را وادار به نوشیدن نه جام بلکه خمرهای از زهر کند. در این صورت میتوان از موفقیت استراتژی فشارهای حداکثری دونالد ترامپ صحبت کرد که بدون جنگی مستقیم و فراگیر توانست جمهوری اسلامی را وادار به عقبنشینی کند. از دست رفتن «عمق استراتژیک» جمهوری اسلامی که با خیزش مردم عراق و لبنان به شدت کاهش یافت و حالا با کشته شدن قاسم سلیمانی کاملا در حال نابودیست، به بحران درونی نظام نیز دامن خواهد زد و ریزش لایههایی از حکومت را تسهیل خواهد کرد.
سال ۲۰۲۰ میلادی که تازه چند روز پیش آغاز شد، میتواند آبستن تحولات مثبتی برای ایران و منطقه باشد.
احمد رأفت
وضع «نه جنگ ، نه صلح» وضع مورد پسند همهٔ حکومتهای دیکتاتوری وابزارمؤثرتحمیل اطاعت مطلق شهروندان ازحکومت به بهانهٔ جلوگیری از «خرابکاری های دشمنان» خارجی و«عمّال مزدور» داخلی آنهاست. با اینحال درچنین وضع نه جنگ نه صلح ، حکومت همهٔ نابسامانی های زندگی مردم را نتیجهٔ خرابکاریهای «دشمن» قلمداد میکند
ازروزیکه ملایان شیعی حکومت را با توسل به تزویر ودروغ درایران بدست آورده اند همین وضع «نه جنگ ، نه صلح» را پیش گرفته ودشمنان خیالی از آمریکا واسرائیل ساخته اند که هزینهٔ آنرا مردم ایران میپردازند.
الآن نگرانی اصلی بنده از جانب دموکرات های گلوبالیست به رهبری میدانی پلوسی و ارشادات پشت پرده باراک الحسین الاوباما است!شکی نیست اگر دونالد کبیر در دسامبر ۲۰۲۰ برای چهارسال آتی کلیددار کاخ سفید بشه شیشه عمر غول جمهوری ضداسلامی خامنه ای بدست مردم معترض و برافروخته در داخل تحت حمایت های هوشمندانه دولت پرزیدنت ترامپ یقینا متلاشی میشه و تفکر مارکسیست اسلامی شورشیان ۵۷ تا ابد در مدفن تاریخ جای خواهد گرفت!
خلیفه اردوغان اولین ریس جمهور که کشته شدن قاسم سلیمانی را به روحانی تسلیت گفت!
وی عملا با حمایت نکردن از نیروهای ایتلاف و کردها ؛ از ابوالبکر بغدادی حمایت کرده بود !
آخوندها و پاسدارهای موشک پران دنبال سوراخ موش میگردند!
بعداز کشته شدن بن بلا و ابوابکر بغدادی ؛ نیروهایشان نیز نابود شدند.
به امید اینکه نیروهای تروریستی مستمری بگیر از سلیمانی نیز فروبپاشند و مردم ایران و منطقه از شر چماقداران و زور گویان بظاهر اسلامی راحت شوند.
اگه این مقاله احتمال جنگ رو یک مثلاً آمریکایی یا اروپایی مینوشت میگفتم که خب چیزی از ایران نمیدونه و نمیدونه که بلوف جنگ رو ملاها برای مصرف داخلی و احتمالاً خارجی استفاده میکنن. اما شما که ایرانی هستین باید بهتر بدونین که هیچ وقت کار به یک جنگ تمام عیار تبدیل نمیشه و فوقش میان چهار تا موشک میزنن به پایگاه آمریکایی ها و شاید هم اسرائیل. همین
دیگه تیتر “تشدید جنگ” چیه باز؟
در جمع بندی رجز خوانی ها و سخنرانی های عوامل حکومت در داخل کشور میتوان اینگونه برداشت نمود که :
به احتمال زیاد ملاها و پاسدارها تن به جنگ مستقیم و رودر رو با امریکا نخواهند داد بلکه با جنگهای پارتیزانی و ایضایی و غیر مستقیم توسط عوامل و شاخه های سپاه قدس در عراق به جنگ نیابتی دست خواهند زد و به ( نه – ۹)پایگاه نظامی امریکا در عراق و سفارت خانه این کشور حمله و انها را هر شب و به طور متناوب موشک باران و خمپاره اندازی خواهند کرد تا بالاخره امریکا را خسته و مجبور به ترک عراق کند !!!!
و شاید هم در صورت ادامه این وضعیت ، ترامپ پایگاه های سپاه در داخل کشور را بمباران کند تا انها دست از این شیطنت خود برداشته و به این وضعیت خاتمه دهند !
قاسم رامبو اسلامى بدرک واصل شده
حال باید به قیام هـاى مردمى توجه کرد و براندازى اشغالگران
یکی از شروط ۱۲ گانه آمریکا برای مذاکره با ایران، کنار گذاشتن سیاست های توسعه طلبانه منطقه ای بود. بدون کنار رفتن قاسم سلیمانی اصولا چنین چیزی امکان نداشت چرا که این فرد به هیولای فرانکشتاینی تبدیل شده بود که از ارباب خودش هم دیگر اطاعت نمی کرد.
اتفاقا داستان به قربانگاه رفتن سلیمانی خیلی هم ساده طراحی شده بود:
ابتدا یک آمریکایی به طرز مشکوکی کشته شد
بعد آمریکا به طرز بی سابقه ای به نیروهای ایرانی و عراقی حمله کرد
حالا زمان آن بود که قاسم سلیمانی برای بررسی میدانی اوضاع وارد عراق شود. کاری که احتمالا بارها در شرایط اضطراری انجام می داده است
اطلاعات ورود از طرف بالاترین مقامات جمهوری اسلامی در اختیار آمریکا قرار می گیرد تا قاسم سلیمانی کشته شود
هم اکنون راه برای محقق شدن یکی از مهمترین شروط آمریکا برای مذاکره باز شده است!