«انتقام سخت» با دستان لرزان و جیب خالی

یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸ برابر با ۰۵ ژانویه ۲۰۲۰


امیر امیری – با هلاکت قاسم سلیمانی رژیم ملایان بازوی نظامی و تروریستی برونمرزی خود را از دست داد و جمهوری‌ اسلامی را شکننده و ناتوان‌تر از آنچه بود خواهد کرد و دست و پا زدن‌های رژیم برای جلوگیری از فروپاشی‌اش افزایش خواهد یافت.

قاسم سلیمانی البته در اندازه‌های یک ژنرال نبود، ولی با دمیدن باد در آستین‌اش خواستند از او رستم دستان بسازند، حتی وی را تا سزار و ناپلئون هم بالا کشیدند، ولی او هیچکدام نبود، حتی در مقیاس یک ژنرال معمولی هم نبود؛ نه دانش وسیع نظامی لازم را دارا بود و نه وسعت و عمق راهبردی یک سرباز جنگ را. او در بهترین حالت همان حاج قاسم یا آنگونه که ماله کشان نظام می‌گویند «سردار عارف» بود، جنایتکاری که دستش به خون هزارهزار انسان بی‌گناه آلوده و رسم‌اش سرکوب هزاران نفر از مخالفان بود.

موفقیت‌هایش در به آتش کشیدن منطقه از یکسو به سبب نبود یک نیروی قاطع و استوار در برابرش بود و از سوی دیگر پول و منابع مالی فراوانی که در اختیار تروریست‌های آدمکش قرار می‌داد.

با القاب‌سازی نه از یک تروریست و تیرخلاص‌زن ژنرال به وجود می‌آید و نه از یک بالارونده دیوار سفارت و بازجو و شکنجه‌گر، دیپلمات. ما در رژیم آخوند- پاسدار- ماله‌کش همانقدر ژنرال داریم که دیپلمات. منزلت ژنرال‌ها و دیپلمات‌ها در قلعه حیوانات جمهوری‌ اسلامی همانقدر ارزش دارد که حیثیت «شرف اهل قلم»اش اعتبار، که از پس یک تحلیل در حد دانش‌آموزان دبیرستانی بر نمی‌آید.

حاج‌قاسم در بهترین حالت یک هماهنگ کننده گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی بود که تمکین و تبعیت آنان را بیشتر با منابع مالی و نظامی و وعده حوریان بهشتی در کشور اشغال شده‌ای به نام ایران به دست می‌آورد.

برابر دانستن او با امنیت که پژواک‌اش در شعار «عوضش امنیت داریم» بازتاب داشت و ورد زبان هنربندان فرومایه و بی‌هنر شده بود، به اقدامات او ربطی نداشت و عوامل دیگری در آن دخیل و موثر  بودند که مهم‌ترین آنها از یکسو عدم حضور قاطعانه آمریکا در منطقه و سپردن آن به اروپاییان سوداگر و از سوی دیگر میدانداری چپ شیک ضدآمریکایی در اروپا بود. اروپاییان نشان دادند که در به آشوب کشاندن کشورها از خبره‌ترین‌ها هسنتد و الحق راه پدران دزدان دریایی خویش را به بهترین روش فرا گرفته‌اند.

بد نیست که طوطیان «عوضش امنیت داریم» بدانند که همین «سردار خون‌ها» و سردارانی از این دست بودند که در جبهه‌های جنگ «کفر علیه باطل» شکست پشت شکست نصیب ایران کردند و هزاران تن از سربازان ایران را به کشتن دادند. و اگر صدام حسین هنوز زنده و در قدرت بود «عمق استراتژیک» (نام دیگر آشوب) در کشورهای منطقه پیشکش‌تان، ما هنوز درگیر بر قرار کردن امنیت در مرزهای جنوبی و غربی کشورمان بودیم، تازه اگر به ما تعلق داشت.

سیاست «عمق استراتژیک» نشان داد که نظام اسلامی درک محدودی از سیاست و بازی‌های جهانی دارد. بیرون کشیدن پای رژیم اسلامی در حمله به سفارت آمریکا در بغداد با یک «ما نبودیم و آنها غلط می‌کنند» دیگر مانند چهل سال گذشته عملی نیست. و آمریکای ترامپ دیگر اجازه هجوم به سفارتخانه‌هایش مانند سال ۱۹۷۹ را به هیچ کشوری نخواهد داد.

رژیم آخوندی پس از کشتن قاسم سلیمانی بسیار دستپاچه شده و تصور نمی‌کرد که «حاج‌قاسم»اش را به هلاکت برسانند هر چند تمام شواهد عکس آن را نشان می‌داد. وضع جمهوری‌ اسلامی در منطقه خراب و موقعیت‌اش بسیار لرزان است و با از بین رفتن فرمانده سپاه قدس این بی‌ثباتی و سستی رو به افزایش است. به همین جهت برای جلوگیری از ریزش‌های سریع داخلی و منطقه‌ای، اسماعیل قاآنی را در عرض چند ساعت به عنوان فرمانده جدید نیروی قدس سپاه معرفی کردند. رسانه‌ای کردن حضور رهبر فرقه تبهکار، علی خامنه‌ای، در جلسه شورای عالی امنیت ملی و تصمیم‌ به «انتقام سخت» در همین راستاست.

با کشته شدن حاج‌قاسم همچنین چند موضوع روشن و آشکار گشت. نخست اینکه ما با دو دسته ماله‌کش در خارج از کشور روبرو هستیم؛ یکی علنی و بی‌پروا و دیگری خفتگان که اینک بابت جیره‌ای که می‌گیرند در حال نشان دادن خود و انجام وظیفه هستند. علت نمایان شدن این خفتگان بی‌مایه روبرو شدن رژیم ملایان با کمبود نیرو است. این افراد در فضای مجازی چنان خود را رسوا کردند که در عرض ۲۴ساعت بسیاری به حذف آنان از لیست دنبال‌کنندگان خود در شبکه‌های مجازی پرداختند.

دوم، اشتباه کارشناسان با تحلیل‌های آبکی‌شان درباره ترامپ و آمریکا بود. بسیاری از این  کارشناسان که از پس دو جمله ساده زبان فارسی بر نمی‌آیند رئیس جمهوری‌ کنونی آمریکا را بازرگان و تاجری می‌دانستند که اهل معامله است و نه جنگ، و ایالات متحده را محتاط‌تر از آن می‌دانستند که وارد بازی جنگ تمام‌عیار شود و شاهد مدعا و اعتبار تحلیل‌هایشان را عدم پاسخگویی آمریکا به حمله جمهوری‌ اسلامی به تانکرهای نفتی در دریای عمان، حمله هوایی به تأسیسات نفتی عربستان، سرنگون کردن یک فروند پهپاد در حریم آب‌های بین‌المللی و توقیف نفتکش انگلیسی توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، می‌دانستند.

سوم، کسانی از ایرانیان خواسته‌اند که در مرثیه‌ قاسم سلیمانی به عنوان یک ژنرال ایرانی شرکت جویند و یکی‌شان، مفعول فیضیه قم، کار را بدانجا رسانده که کسانی که چنین نکنند را بی‌شناسنامه نام نهاده است. اگر بنا بر سوگواری باشد باید برای ژنرال‌ها و سپهبد‌های راستین ایران زمین به سوگ نشست که ناجوانمردانه توسط  قاسم سلیمانی‌ها و  ژنرال‌های قلابی به جوخه‌ی آتش و تیر سپرده شدند، اما حاضر نبودند برای در قدرت ماندن هموطنان خود را به گلوله ببندند.

ما بارها در ماتم سربازان و سرداران راستین وطن بدون وابستگی آنان به یگان‌های مختلف نظامی در سوگ نشستیم و اشک ریختیم و انتقام‌شان را در خط مقدم می‌گرفتیم و افتخار می‌کردیم که وجود ما فرصت گذراندن کلاس هنرپیشگی را در امنیت شهرها به کسانی که خواهران خود می‌پنداشتیم مهیا خواهد کرد، ولی نمی‌دانستیم که این بی‌هنران روزی سپاس خود را با انگشتان بنفش و زرد و سبز و دایره گرفتن بر روی صندوق رأی ادا خواهند کرد.

نمایش ابتذال و خودفروشی ماله‌کشان اکنون به جایی رسیده است که دهن‌کجی به ملت و پنجه کشیدن به روی مردم  را با پوشیدن لباس سیاه عزا و بغض در گلو برای هلاکت ژنرال خونریزشان به پستی رسانده‌اند و انگار نه انگار که همین چند هفته پیش یاران سردار محبوشان ۱۵۰۰ تن را حیدر حیدر گویان ناجوانمردانه کشتند و صدای این مفتخواران استمرارطلب حتی در حد همدردی با مادران جانباختگان در نیامد.

رژیم ملایان تمام کوشش خود را خواهد کرد که با مرگ قاسم سلیمانی کشتار خونین آبان‌ماه را در حاشیه قرار دهد ولی موفق نخواهد شد، زیرا شکاف میان مردم و نظام چنان گسترده و بحران‌ها چنان ژرف و ریشه‌ای هستند که نه تنها به این آسانی قابل مرتفع شدن نیستند، بلکه عمیق‌تر و خطرناک‌تر خواهند شد. حتی با مراسم تشییع چیزی که از پیکر سلیمانی باقی مانده در چندین شهر گره کور رژیم ننگین ملایان گشوده نخواهد شد. این مراسم پیش پا افناده که تنها در حکومت‌‏های دیکتاتور و خونریز برگزار می‌گردد، شاید چند روزی تسکینی برای دل‌های بیمناک و وحشت‌زده باشد، ولی به زودی واقعیت‌های تلخ روزمره بر جهان‌های بدیل خیالی غلبه خواهد کرد و شرایط انفجاری جامعه خود را به صورت اعتراضات مردم نشان خواهد داد.

با هلاکت قاسم سلیمانی نماد شکست‌ناپذیری و  قدرت رژیم در هم شکسته است. چهره ماله‌کشان با عزاداری علنی و پوشش سیاه مشخص و آشکارتر شده است، سطح چالش افزایش خواهد یافت و جنگ نیابتی می‌رود که جای خود را به رویارویی مستقیم دهد.  اینکه «انتقام سخت» رژیم بزدل ملایان در چه زمانی و در چه ابعادی خواهد بود برای براندازان نباید مهم باشد، از آن تنها بایستی در امر سرنگونی‌ بهره‌ گرفت.

هر عملیاتی علیه ایالات متحده با پاسخ کوبنده آمریکای ترامپ رویرو خواهد شد. اگر مستقیم باشد توان نظامی رژیم در عرض ۴۸ ساعت و اقتصاد رانتی و فاسدش در ۱۲ ساعت در هم شکسته خواهد شد. سوداگران اقتصادی درجه چندم هم به تندی هرگونه معامله‌ای را به حالت تعلیق در خواهند آورد.

اگر «انتقام سخت» نیابتی باشد باز هم شکست به همراه دارد و به زودی به درگیری رو در رو خواهد انجامید زیرا آمریکا اعلام کرده است که هر عملیات نیابتی را به پای جمهوری‌ اسلامی خواهد نوشت.

علاوه بر این پای بسیاری از کشورها به این نبردها کشیده می‌شود که یقیناً به سود آمریکا و به زیان رژیم خواهد بود. بهتر است که رژیم در حال سقوط تراوش‌های یک ذهن بیمار را با راهکارهای استراتژیست یکی نپندارد و دچار خطای محاسبه نگردند زیرا ممکن است که «وداع شکوه»شان تبدیل به وداع ابدی گردد و ماله‌کشان‌شان را برای همیشه سیاهپوش کنند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=181862

4 دیدگاه‌

  1. شهرام

    بسیار عالی ، با محتوا و سلیس ، تحلیلی واقعی و منطقی ارائه شده

  2. Farhoud

    بهترین تحلیلی بود که پس از سالیان دراز خواندم.
    چقدر واقع بینانه.
    بخود میبالم چنین هموطنی دارم.

  3. بهرام

    هزاران درود و افرین به نویسنده این مقاله

  4. آریا

    درود بر شما و قلمتان که شرافت روزنامه نگاری را جاودانه کرد. بسیار زیبا و مختصر درد همه میهن پرستان ایران را به تصویر کشیده اید. جاودان باد نامتان. شیرین باد کامتان.

Comments are closed.