جمشید عنبرستانی – نزد صاحبان قدرت و پول و ثروت، زورگویی و زورگیری به اشکال گوناگون مانند شبکهها و دستجات مافیایی، کارگردان و تهیهکننده سرشناس فیلم در سوء استفاده جنسی از هنرپیشگان زن و… انگار یک فرایند عادی و معمولی به شمار میرود. دولتها و کشورهای قدرتمند نیز از این قاعده مستثنا نیستند. از دورانی که بسیاری کشورها و ملتها تحت سلطه و اشغال استعمارگران قلدر و تاراجگر اروپایی بودند تا به امروز که کشور ابرقدرتی مانند آمریکا که در همه نقاط این کره خاکی حضور گسترده نظامی و اقتصادی دارد و هر کشور یا دولت و گروهی که منافعاش را مورد تهدید قرار دهد با تحریم اقتصادی و یا به کار گرفتن قدرت نظامی که همان تعبیر زورگویی و زورگیریست به مجازات میرساند. حکومت اراذل و اوباش جمهوری اسلامی هم که از سلف لاتها و باجگیران و شیادان مذهبی هستند، با استفاده کامل از امکانات و منابع گسترده نفت و گاز و ثروت کشور و ملت، با قلدری و به کار گرفتن نیروی نظامی و هزینه کردن میلیاردها دلار از کیسه ملت به فقر و نکبت گرفتار آمده ایران، برای تثبیت نفوذ خود در برخی کشورهای منطقه، به منظور گسترش امپراتوری مافیایی مذهبی حکومت خود که ویرانیهای گسترده و کشتار صدهاهزار انسان بیگناه و آوارگی میلیونها نفر را به دنبال داشته، با تهدید کردن دولتها و مخالفان خود به عملیات ایذائی و تروریستی، به زورگویی و زورگیری مبادرت میکنند.
حکومت ایران فروش ملایان برای گسترش چتر حمایتی خود مقابل آمریکا، پای روسیه را به مکانهایی که همواره آرزویش را در سرداشته باز کرد و با واگذار کردن و اهدای آب و خاک کشور به روسیه و چین و باز گذاشتن دست اروپاییهای مفتخور برای سورچرانی اقتصادی و استفاده ارزان از نفت و گاز و معادن کشور، توانست به کمک این دولتها یک دیوار مستحکم دفاعی برای امنیت حکومت خود مقابل حملات و اقدامات ایذایی احتمالی آمریکا ایجاد کند.
مهندسان سازندهی حکومت ملایان و فروش آن به ملت ایران، کشورهای اروپایی و آمریکا بودند و تولید این کالای بنجل و بیکیفیت به نام جمهوری اسلامی، کلاه گشادی بود که اروپاییان و خاصه انگلیس به سر آمریکا گذاشتند. ماندگاری چهل ساله حکومت ملایان به خاطر قدرت نظامی و موشکی و تروریستی و سرکوبگر آن نیست، بلکه جنگ و جدالیست که برای آینده ایران و جابجایی قدرت و حاکمیت در کشور، میان دولت کنونی آمریکا از یکسو و اروپا، روسیه و چین از سوی دیگر که حاضر به ترک کردن خوان نعمتی که جمهوری اسلامی برای آنان پهن کرده نیستند، برقرار است و این کشمکشها مانع اضمحلال این حکومت بی سر و پا و دزد و چپاولگر شده است.
قاسم سلیمانی پاسدار جنایتکار و بیرحمی بود که با تبلیغات گسترده در رسانههای معتبر خارجی و اروپایی، از او چهرهای غیرواقعی ساختند و او را همردیف ژنرالهای قدرتمند جهانی به خورد افکار عمومی دادند.
در آبانماه بیش از هزار جوان و نوجوان ایرانی توسط همکاران و ایادی تحت فرمان قاسم سلیمانی به خاک و خون کشیده شدند و رسانههای ژنرالساز غربی با بیاهمیتی از این جنایت علیه بشریت که حاجقاسم سلیمانی و یارانش مرتکب شدند به سادگی گذشتند.
قاسم سلیمانی را خطرناکتر از بن لادن رهبر پیشین گروه تروریستی القاعده میدانند و با وجود اینکه این شخص و مزدوران تحت فرمانش صدها نظامی آمریکایی را در عراق و لبنان و دیگر نقاط جهان کشته و زخمی کردهاند چرا آمریکاییها او را تا پیش از کشته شدنش طی این سالها دستگیر نکردند و یا به مجازات نرساندند؟ تا اینکه چند روز پیش به بهانه حملات راکتی مزدوران قاسم سلیمانی در عراق به یک پایگاه که باعث کشته شدن یک غیرنظامی آمریکایی شد مقامات نظامی و امنیتی آمریکا به دستور ترامپ به حذف فیزیکی او اقدام کردند. قاسم سلیمانی مانند بن لادن و البغدادی زندگی مخفی نداشت و همواره در مثلث سه کشور سوریه، لبنان وعراق بطور آشکار در تردد بود.
قاسم سلیمانی و دار و دستهاش نیروی مخربی بودند که با تهدید کردن کشورها و جنگافروزی و تخریب در منطقه نفتخیز و ثروتمند خاورمیانه، در آمریکا تولید کار و ثروت میکردند و کارتلهای نفتی و تسلیحاتی نیز بیشترین منفعت را حاصل کردند خاصه کارتلهای تسلیحاتی که سفارشات چند صد میلیارد دلاری تولید انواع و اقسام تسلیحات زمینی، هوایی و دریایی را از کشورهای عربی منطقه دریافت کردهاند.
آیا کشته شدن پاسدار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط نیروهای آمریکایی، عزم و اراده دولت آمریکا را برای به زیر کشیدن حکومت ملایان بدون در نظر گرفتن خطوط قرمز قدرتهای حامی جمهوری اسلامی را نشان میدهد؟
آمریکاییها پی بردند که تحریمها و وضعیت اسفبار اقتصادی، باعث شورش همگانی مردم ایران علیه حکومت آخوندها نشد و اروپاییها و دیگر قدرتها نیز زیر میزی تا حدی که حکومت فرو نپاشد به ملایان کمک میرسانند و با توجه به باز شدن پای روسیه با همیاری حکومت ملایان به آبهای گرم و تاسیس پایگاههای نظامی و دریایی دراین منطقه استراتژیک توسط روسها و تلاش برای زنده نگاهداشتن این رویای محقق شده، یک گره کور و کلاف سر در گم و وضعیت بغرنجی را در منطقه به وجود آورده که تنها با اضمحلال و نابودی جمهوری اسلامی این مشکلات پیچیده حل خواهند شد و به دنبال آن تمام گروههای تروریستی و شبهنظامی وابسته به جمهوری اسلامی نیز به فروپاشی و انحلال دچار خواهند شد. با سر کار آمدن حکومتهای ملی و مردمی در ایران، عراق، سوریه و لبنان، روسها با درخواست کشورهای منطقه و حمایت آمریکا از خواسته این دولتها مجبور به ترک منطقه و آبهای گرم خواهد شد.
اما این دگرگونیها همراه با جنگی خواهد بود که نابودی زیرساختهای اقتصادی و حیاتی کشور را به دنبال خواهد داشت و تاسیسات نفتی و اقتصادی کشورهای عربی نیز متحمل خسارات سنگینی توسط حکومت ملایان پیش از شکست و فروپاشی خواهند شد. کشور و مردم آمریکا روزگاران خوش اقتصادی را در زمان بازسازی کشورهای منطقه و ایران شاهد خواهند بود.
ناقوس مرگ حکومت ملایان با کشته شدن پاسدار قاسم سلیمانی که تصویر عریان حکومت جنایتکار و چپاولگر آخوندی و ژنرال قدرتمند رسانههای معتبر اروپایی بود در حال نزدیک شدن و شنیده شدن است.
جنگ که تا قبل از کشته شدن قاسم سلیمانی و تغییر بازی شطرنج سیاسی، برای حکومت آخوندها نعمت شمرده میشد اکنون به کابوسی که پایانش را نشانه گرفته تبدیل شده است.
با قسمتهایی از مقاله شما موافق نیستم. جمهوری اسلامی رو با اروپا و آمریکا نمیشه مقایسه کرد، این کلی گویی درست نیست. فقط یه دلیل میگم برای طولان نشدن نوشته ام: جمهوری اسلامی به فکر منافع ایران نیست برخلاف بقول شما اروپا و آمریکا که به فکر منافع کشورهای خودشون هستند.
در ضمن این ساده انگاریه که بگیم جمهوری اسلامی رو اروپا و آمریکا و انگلیس به مردم ایران غالب کردند.