تقریبا ده سال پیش از انقلاب اسلامی، از سال ۱۳۴۸ سینمای ایران یک جشنوارهی غیردولتی به نام «سپاس» داشت که با همکاری وزارت فرهنگ و هنر وقت برگزار میشد و جوایزی نیز به همین نام به هنرمندان فیلمهای تولید داخلی اعطا میشد. یک جشنواره دیگر هم از سال ۱۳۵۱ با پشتیبانی دفتر شهبانو فرح با نام «جشنواره بینالمللی فیلم تهران» آغاز به کار کرد که فیلمهای ایرانی و خارجی در آن شرکت داشتند.
هر دو این رویدادهای هنری با وقوع جمهوری اسلامی در ایران متوقف شدند و پس از چهار سال یک مراسم حکومتی به نام «جشنواره فجر» به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی که به نام «دهه فجر» توسط حکومت برگزار میشود جای آنها را گرفت. «جشنواره»ای که با توجه به دامنهی سانسور آثار هنری اعم از سینمایی و غیرسینمایی در ایران و همچنین تیغ حذف بر گلوی آثار خارجی، هرگز نتوانست در عرصه جهانی که سهل است، حتا در کشورهای منطقه و یا مسلماننشین نیز اعتباری پیدا کند!
وقتی با گذشت زمان، سینما هم به تصرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و به یکی از مراکز پولشویی و زد و بندهای مافیایی تبدیل شد، آن تتمهای هم که از اعتبار سینما در داخل باقی مانده بود دود شد و هوا رفت.
اعتبار هنر به استقلال و آزادی بیان آن است!
همزمان با حذف هنرمندان پیش از انقلاب و همچنین هنرمندان مستقل از صحنهی فرهنگ و هنر و انباشت پولهای کثیف در عرصهی سینما که دستمزدهای نجومی افرادی را تأمین میکرد که در جامعه به «هنربند» و «سلبریتیهای حکومتی» معروف شدهاند و حضور تکراری آنها سبب شد که این جشنوارهی بیمایه و ضدهنری به یک کلیشهی سالانه کاهش پیدا کند، این مراسم حکومتی جولانگه افرادی شد که در نبود آزادی هنر، جایی برای خودنمایی و ثروتاندوزی یافتهاند.
در عرصهی سیاست جهانی نیز، توجه جشنوارههای بینالمللی که جوایز حسابگرانه به برخی از فیلمهای این سینمای وابسته میدادند، از آن برگشت و مدتهاست که هیچ فیلمی از جمهوری اسلامی راهی به جشنوارهها پیدا نمیکند تا به کلکسیون جوایز سینمایی نظام چیزی اضافه کند!
در شرایطی که این هنرمندان زیر پرچم «سیاسی نبودن» هر بار موقع انتخابات استصوابی با انگشتان رنگی به تبلیغ برای مراسم رأیگیری میپرداختند، ابعاد شلیک موشک به پرواز۷۵۲ هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حوالی تهران و برجای گذاشتن ۱۷۶ کشته از کشورهای مختلف چنان گسترده است که هیچکس نمیتوانست به بهانهی «سیاسی نبودن» آن را نادیده بگیرد!
اکنون، کمی مانده به برگزاری مراسم حکومتی «دهه فجر» تحریم جشنوارههای آن چنان گسترده شده که برگزارکنندگان دولتی و «هنربندان» به تلاش افتادهاند که آن را با چه کسانی برگزار کنند!
اما دیگر برگزار شدن یا نشدن «فجر» هیچ اهمیتی ندارد. آنچه اهمیت دارد این است که خشم و انزجار مردم از سیاستهای نظام و موشکپرانیها و خرابکاریهای آن در داخل و خارج کشور به حدی رسیده که «فجر» بیرمقتر از هر سال در برابر چشم همگان رنگ میبازد.
الاهه بقراط
امروز ، ایران اینتر نشنال لندن نشین ، از فرزندان ایت اشیطان بی بی سی ، برای خشنودی رژیم اخوندی ، خبر پیروز مندانه بازگشت مجدد تعدادی از گروهای سینمائی و تئاتر که قبلا اعلام عدم حضور در جشنواره « دهه زجر » به علت جنایت علیه بشریت رژیم اخوندی کرده بودند را به حضور شریف امت ساندیس نشان ما همه قاسم رینگو اسلام هستیم ، پخش کرد .
هچنین تبلیغ ، سخن معاون رئیس جمهور تبهکار اسلامی ، اخوند حسن چاخان روحانی ،
جناب ربیعی شکنجه گر وزرات اطلاعات ، در مورد اینکه مخلفان اعراضات ابان باید در انتخابات نمایشی ۴۰ ساله به زور و کتک هم که شده شرکت داشته باشند .
خجالت هم خوب چیزه .
برای قاسم سلیمانی بی بی سی و فرزندانش ، هنوز تا چله اش برنامه دارید ،
ولی برای سرنگون کردن هواپیما و کشته شدن ۱۷۶ مسافر بی گناه ، خبر مهم جنایت علیه بشریت رژیم که عمدا باشلیک موشهکای سپاه پاسداران انجام شد را ، بیرون از تیتر خبر و تفسیر میبرید ،
تا افکار بیننده گان را منحرف و به جهت سمت ، برجام برای ادامه غارت و مفت بری و پولشوئی و انتخابات نمایشی ۴۰ ساله ادامه سرکوب و کشتار مخفی و علنی و دزدی و غارت مشترک اخوندی و سپاهی ، با اتحادیه پولشوئی اروپا و حزب دموکرات امریکا شاید بتواند ادامه داشته باشد . ما ایرانیان خواستار و منتظر دیدن حکم ، ( محکومیت ،، جنایت علیه بشریت « رژیم جمهوری اسلامی » در ، شورای امنیت سازمان ملل توسط جامعه ، سکولار دموکرات غربی هستیم .
اکنون، کمی مانده به برگزاری مراسم حکومتی « دهه زجر » تحریم جشنوارههای آن چنان گسترده شده که برگزارکنندگان دولتی و «هنربندان» به تلاش افتادهاند که آن را با چه کسانی برگزار کنند !
. . . . . . .
چه کسانی بهتر از ، نمیرالمومنین جنتی پوشکی ، یا ، سید محمد خاتمی ، ابدارچی خندان اسلامی ، یا مکارم شیرزای شکر فروش ، یا یزدی لاستیک دنا ، یا هادی غفاری جوراب استرلایت ، یا مصباح یزدی ، انجمن حجتیه مدرسه حقانی نشان ، یا حسن چاخان روحانی ، یا مم جواد ظریف ، گماشته جان کری جان . یا اصلا ، مسعود بهنود عارف نشان ، فرخ و ملیحه فدای نشان ، مهاجرانی و سروش دباغ نشان و محسن کلاشینکف مخمل نشان . فکر کنم همین یه مشت دیوانه پریشان احوال پالرموئی به اضافه ،
شخص شاخص حضرت ایت الشیطان ، سیدعلی گدا خامنه ای و چهل دزد مافیای روسی انگلیسی اتحادیه پولشوئی و مفت بری اروپا .
برای سیرک همیشگی « دهه زجر » که با فیلم یزدگر سوم ،بهرام بیضائی و دایره مینا ، بردار ، مسعود کیمائی این جشنواره منحوس متولد شد کافیه .
ما ایرانیان خواستار و منتظر دیدن حکم ، ( محکومیت ،، جنایت علیه بشریت « رژیم جمهوری اسلامی » در ، شورای امنیت سازمان ملل توسط جامعه ، مدعی سکولار دموکرات غربی هستیم .
این است شعار متحد سراسری ایرانیان در همه شهرهای ایران برای براندازی رژیم جمهوری اسلامی .
تا دنیا بداند ، ما ایرانیان چه میخواهیم .
( جمهوری اسلامی ، نمی خواهیم ، نمی خواهیم . )
( حکومت ، مشروطه ، حق مسلم ماست ، حق مسلم ماست . )
( رضا شاه ، روحت شاد . )
برقرار باد حکومت سکولار دموکرات مشروطه شاهنشاهی پهلوی ایرانساز .
واقعیت را نمیتوان بهتر از این در یک نوشتار کوتاه
بیان کرد. مثل تمام نوشته های شما فوق العاده عالی بود