قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بامداد جمعه ۱۳ دیماه ۱۳۹۸ (۳ ژانویه ۲۰۲۰)، در حمله پهپادی ارتش آمریکا در حوالی فرودگاه بغداد کشته شد.
برخی از او به عنوان یکی از پرقدرتترین چهرههای نظام جمهوری اسلامی در دوران رهبری علی خامنهای نام میبرند و معتقدند که «دست راست خامنهای بود». صحت این ادعا را میشود از نشستن قاسم سلیمانی کنار صندلی رهبر جمهوری اسلامی در مراسم نوحهخوانی و عزاداری تا اعطای نشان «ذوالفقار» به عنوان عالیترین نشان نظامی در جمهوری اسلامی به او دریافت.
اشکهایی که رهبر جمهوری اسلامی بر سر تابوت او میریخت میزان علاقهی خامنهای به «حاج قاسم» را بیشتر آشکار میکرد به ویژه آنکه خامنهی از نظر امنیتی نیز وی را معتمدی برای حفظ خانوادهی خود و پسرش «آقامجتبی» میدانست. حذف او چنان برای خامنهای و نظام و وفادارانش گران تمام شد که در سختترین شرایط بینالمللی و اقتصادی از «انتقام سخت» و گرفتن تقاص خون سلیمانی شعار دادند و به قول معروف پیه همه دردسرها و پیامدهای آن را نیز به تنشان مالیدند.
یقه گرفتن از احمدینژادیها و میلیونها یورو پول که ناپدید شد!
قاسم سلیمانی جعبه سیاه سپاه قدس و «جبهه مقاومت» بود. در اسفند سال ۹۶ محمود احمدینژاد در نامهای به قاسم سلیمانی از سکوت او در مورد پرونده حمید بقایی انتقاد میکند و میگوید، کاملاً آماده است «مراودات کاری» بین خود و سلیمانی را منتشر نماید. احمدینژاد در این نامه یک آدرس میدهد و مینویسد: «برای مقابله با ظلم در سوریه و دیگر مناطق، فداکاریها کردهاید، جای این سوال باقی است که چرا با سکوت خود در برابر ظلم بزرگی که در کشور خودتان و به نام شما در جریان است، مشارکت میکنید؟… لازم است آمادگی کامل خود را برای تبیین مراودات کاری بین خود و شما که در نامه مورخ ۲۱ دی ۹۶ نیز از آن یاد کردهام، اعلام نمایم.»
سلیمانی در مقابل این تهدید سکوت کرد.
سلیمانی و حلقه کرمان
حمید بقایی معاون پیشین احمدینژاد در ماجرای اتهام اختلاس سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و همچنین ۵۹۰ هزار دلار در پولی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «برای امور مربوط به کشورهای آفریقایی» و «رودساز گیت» (۱۰۰میلیارد دلار پول ناپدید شده از صندوق ذخیره ارزی) به پر و پای قاسم سلیمانی پیچید و به زندان افتاد و آب خنک خورد، در نهایت سر از بیمارستان اعصاب و روان در آورد. سلیمانی روی احمدینژاد را زمین زد و واسطهی آزادی بقایی نشد اما در مقابل وقتی اطلاعات سپاه پاسداران یقه مهدی جهانگیری برادر فاسد اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی را گرفت و به اتهام اختلاس او را به زندان انداخت سلیمانی واسطه شد.
در سال ۹۶ قوه قضائیه برای آزادی موقت مهدی جهانگیری وثیقه ۶ هزار میلیارد تومانی صادر کرد که با لابی سنگین سلیمانی به هزار میلیارد تومان کاهش یافت و او آزاد شد. سلیمانی اهل کرمان بود و با دو برادر جهانگیریها که در جنگ ایران و عراق کشته شدند همرزم بود و همین مسئله رشتهی وصل «حلقه کرمان» و سپاه قدس شد.
اسحاق جهانگیری بعد از کشته شدن سلیمانی در وصف او در دلنوشتهای مینویسد «برایم هم برادر بود و هم تکیهگاه»!
با این همه به جرأت میتوان گفت در میان تمام کارگزاران جمهوری اسلامی و حامیان نظام هیچکس به اندازه سلیمانی محبوب وابستگان و دلبستگان نظام نبود چنانکه حتی اصلاحطلبان منتقد خامنهای و شماری از قشرهای مردم که گویا مخالف رهبر جمهوری اسلامی و خود نظام هستند نیز وی را متفاوت از دیگر مقامات نظام میدیدند.
او فراتر از مرزهای ایران هم وابستگان زیادی داشت. از بشار اسد رئیس جمهور دیکتاتور سوریه و حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان و اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس گرفته تا ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی که همراهش کشته شد و شبهنظامیان عراقی و یمنی و آفریقایی. احتمالا در بین مقامهای نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی کمتر کسی به اندازه او با ولادیمیر پوتین ملاقات کرده است. سلیمانی از دید جمهوری اسلامی و حامیانش فرمانده «جبهه مقاومت» و «سردار اسلام و ایران اسلامی» و از دید مخالفانش «تروریست درجه یک جهان»، «جنایتکار» و «هیولا» بود.
در مورد مذاکره مستقیم و غیرمستقیم سلیمانی با آمریکاییها نیز گزارش و نقل قول کم نیست. حسین امیرعبداللهیان دستیار ویژه علی لاریجانی در امور بینالملل ۲۹ دیماه، در دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه نشست بررسی «ابعاد سیاسی و راهبردی پیامدهای ترور سلیمانی» میگوید قاسم سلیمانی از طرف علی خامنهای مسئول مذاکره با آمریکاییها در عراق بود!
کشته شدن قاسم سلیمانی ابعاد و زوایای پنهان و مبهم زیادی دارد. محمد کوثری جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله سپاه روز ۱۸ دیماه در اظهاراتی گفت «دشمنان قاسم سلیمانی را مدتهای زیاد زیر نظر داشتند و وی به سوریه و لبنان رفته بود و زمانی که به عراق رسید ترور شد و در حال بررسی است که نفوذیها چه کسانی هستند.»
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی رئیس «فراکسیون مستقلین مجلس» با استناد به اظهارات یک مقام آگاه در اطلاعات سپاه پاسداران درباره حضور عوامل نفوذی در مجموعه تیم حفاظت سلیمانی خبر داد و گفت این مسئله در حال بررسی و شناسایی است.
در روزنامه کیهان تهران نیز روز ۲۹ دی، محمد ایمانی از نویسندگان این روزنامهی وابسته به «بیت رهبری» در سرمقالهای با عنوان «مهندسی قدرت در مکتب سلیمانی» به تعریف و تمجید از سلیمانی و سپاه پرداخته و به کسانی اشاره کرده است که در جریان کشته شدن سلیمانی در داخل کشور «از پشت خنجر زدند». ولی او نیز نوشته است که مقدمات شناسایی و شلیک چگونه فراهم شد، هنوز معلوم نیست.
آمریکا بارها فرصت ترور سلیمانی را داشته اما شرایط به چه نحوی پیش میرفته که حذف سلیمانی از تحولات مربوط به ایران و خاورمیانه در این تاریخ ضروری شد؟ این اقدام تا چه اندازه به رویدادهای داخلی ایران مربوط است و آیا حذف او معادلهها و تصمیمات رژیم را تغییر خواهد داد؟
سلیمانی و مریدانش اصلیترین مانع در برابر موافقان داخلی مذاکره با دولت ترامپ بودند. به ویژه آنکه ترامپ اصرار دارد در «توافق جدید» علاوه بر ممنوعیت دائمی فعالیتهای اتمی از سوی جمهوری اسلامی مسائل موشکی و منطقهای بر اساس «۱۲ شرط» گنجانده شود و این یعنی عقب زدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از معادلات منطقه. اکنون با حذف او این احتمال که شرایط مذاکره فراهم شود کم نیست.
احمد نقیبزاده استاد دانشگاه تهران و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی پیشنهاد «تنشزدایی با آمریکا» را مطرح کرده است. آمریکا نیز پس از حذف سلیمانی برای مذاکره پیام فرستاد و در جریان اطلاعرسانی سپاه پاسداران به آمریکا برای پرتاب موشک به پایگاه «عینالاسد» از طریق سفارت سوئیس و دولت عراق و دیگر کشورها بین تهران و واشنگتن پیام رد و بدل شد.
اکنون این پرسش قابل طرح است که آیا ممکن است علی خامنهای یا اطرافیان او در جریان ترور سلیمانی بوده باشند؟ آیا در جریان آخرین سفر سلیمانی به بغداد نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی به وی در مورد خطرات این سفر هشدار داده بودند؟
انگیزههای شخصی نیز در معادلات سیاسی نقش، و گاه مهم، بازی میکنند. این احتمال که حذف سلیمانی برای جمهوری اسلامی یا دستکم جریانی در نظام منفعت داشته است دور از ذهن نیست. موقعیتی که خود جمهوری اسلامی برای سلیمانی فراهم کرده بود، میتوانست برای خامنهای و اطرافیان او خطرناک باشد. فرمانده سپاه قدس چه بسا تنها کسی بود که میتوانست نقطه اتصال هر دو جریان سیاسی درون حکومت و هواداران هر دو جناح باشد. شاید بخشی از «مخالفان» را نیز میشد با پتانسیل او جذب کرد.
سلیمانی آنقدر قد کشیده بود که حتی دیده میشد در تصمیمگیریهای کلان مملکتی از جمله در سیاست خارجی دخالت دارد. چنانکه ظریف هفتم اسفند سال ۱۳۹۷ به دلیل همین دخالتها در صفحه اینستاگرام خود استعفا داد و در نهایت با دلجویی قاسم سلیمانی استعفایش را پس گرفت و برگشت. یک هفته بعد یعنی ۱۴ اسفند ۹۷ خامنهای به سلیمانی «نشان ذوالفقار» اعطا کرد و در همان مراسم در جمع نظامیان بلندپایه ارتش و سپاه پاسداران به خواست سلیمانی برای او دعا کرد که به «شهادت» برسد!
خامنهای وقتی بر تابوت سلیمانی و ابومهدی المهندس «نماز میّت» میخواند برای خودش نیز طلب «شهادت» کرد: «الحقنا بهم وارزقنا شهاده فی سبیلک یا مولای؛ و ما را به آنها ملحق کن و شهادت در راه خودت را روزی ما بفرما ای مولای من…»
از مسئولان نظام نیز برخی میگویند هدف آمریکا از کشتن سلیمانی کشاندن جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره است و تعدادی دیگر این ترور را مرتبط با مسائل داخلی در آمریکا میدانند و میگویند ترامپ برای تغییر فضای عمومی آمریکا برای تبلیغات انتخاباتی خود، سلیمانی را حذف کرد.
۱۴ دیماه روزنامه کیهان تهران تهدید کرد «از امروز به بعد هر مقام و مسئولی که بخواهد از آمادگی برای مذاکره با آمریکا تحت هر عنوانی سخن بگوید، از نظر ملت ایران نه تنها حماقت بلکه خیانت آشکار به خون شهید سلیمانی و منافع ملی کشور و ملتهای منطقه تلقی میشود و مستوجب محاکمه و مجازات خواهد بود.»
این احتمال که درون حکومت عدهای به دنبال آن بوده باشند که با حذف سلیمانی به عنوان فرمانده نظامی «محور مقاومت» خامنهای را برای عقبنشینی تحت فشار قرار دهند کم نیست. چه بسا افراد و یا جریانی درون نظام بستر حذف او را فراهم کرده و حتی در طراحی عملیات کشتن سلیمانی همکاری داشتهاند.
در این میان، شرایط نشان میدهد اگر گروهی با انگیزه هموار شدن مذاکره با آمریکا، سلیمانی را زیر تیغ فرستادند تا کنون چندان موفق نبودهاند زیرا از یکسو بیشتر از گذشته زیر فشار نظامیها و حزباللهیها قرار گرفتهاند و از سوی دیگر آمریکا با قرار دادن چندین سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست تحریمها، هیچ علامتی در این زمینه نشان نداده است.
تاثیر انگیزههای مالی در لو دادن سلیمانی
در شهریور ۱۳۹۸ (سپتامبر ۲۰۱۹)، وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد برای کسانی که کمک کنند عملیات مالی سپاه پاسداران و نیروی قدس متوقف شود و در باره تروریستها اطلاعات بدهند ۱۵ میلیون دلار پاداش در نظر گرفته است.
برایان هوک در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته بود، «این پیشنهاد به برنامه حقوقی وزارت خارجه سپرده شد که افراد را تشویق میکند تا در همکاری با آمریکا، تروریستها را پای میز عدالت بکشانند و از گسترش اعمال تروریستی در سطح جهان جلوگیری کنند.»
این مقام وزارت خارجه آمریکا توضیح داد، «پاداش برای عدالت مبلغ بیش از ۱۵ میلیون دلار برای بیش از ۱۰۰ نفر تعیین شده و به کسانی پرداخت میشود که اطلاعات آنها از اعمال تروریستی جلوگیری کند یا افرادی را به پای میز عدالت بیاورد.» شعار این برنامه نیز «تروریستها را متوقف کنید و جان انسانها را نجات دهید» اعلام شد. «پاداش برای عدالت» برنامهای است که دولت آمریکا از سه دههی پیش در چارچوب «مبارزه علیه تروریسم» راهاندازی کرده است.
این پول میتواند عامل وسوسه خوبی برای لو دادن سلیمانی و دیگران باشد ضمن اینکه او در شرایطی کشته شد که به گفته دونالد ترامپ شواهدی در دست است که وی برای عملیات خرابکارانه علیه سفارتخانههای آمریکا در منطقه نقشه کشیده بود و احتمالا با عوامل مختلفی برای پیاده کردن نقشههای خود در ارتباط بوده است. چنانکه او را عامل اصلی حمله حشدالشعبی به سفارت آمریکا در «منطقه سبز» بغداد میدانند.
سلیمانی کمتر از دو ماه پس از کشته شدن ابوبکر البغدادی رهبر داعش کشته شد. بنابراین اینکه حذف او مرتبط با کارزار خاورمیانهای آمریکا برای مقابله با تروریسم بوده منطقی است. مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در یکی از آخرین سخنانش گفته «رژیم ایران عامل اصلی تروریسم و خرابکاری در منطقه است و مثل سرطان تمام دنیا را گرفته است.»
برایان هوک سرپرست گروه ویژه ایران در وزارت امور خارجه آمریکا به اسماعیل قاآنی جانشین قاسم سلیمانی هشدار داده است چنانچه همان سیاست قاسم سلیمانی را در پیش گیرد به سرنوشتی مشابه او دچار خواهد شد.
روزنامه عکاظ چاپ عربستان مهرماه ۱۳۹۴ از قاسم سلیمانی به عنوان «سر افعی» یاد کرده بود. آیا اسماعیل قاآنی میتواند به اندازه سلیمانی در پیشبرد ماموریتهای سپاه قدس برای رژیم ایران موفق باشد؟ ولی آیا عملکرد سلیمانی به ویژه در یکی دو سال اخیر اصلا موفق بوده است؟! دهها حمله نیروی هوایی ارتش اسرائیل به مقر سپاه قدس در سوریه و عراق و حملات پهپادی آمریکاییها به مراکز وابسته به نیروی های سپاه قدس در عراق عملا بخش عمده فعالیتهای برونمرزی سپاه در این دو کشور با تلفات جانی و خسارات مالی به شکست کشانده بود.
در چندین مورد تنها ساعاتی پس از انتقال تجهیزات و مهمات و نیرو توسط هواپیماهای مسافربری از ایران به سوریه، بمبارانهای اسرائیل شروع میشد و هر چه را جمهوری اسلامی رِشته بود، پنبه میکرد. شبهنظامیان مستقر در عراق که مامور سرکوب اعتراضات مردمی در این کشور بودند نیز ضربات سختی از مردم خوردند. دو کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در نجف و کربلا و دفاتر و مراکز وابسته به حشدالشعبی و حزبالله بارها به آتش کشیده شد و جوانان معترض علیه دخالتهای رژیم ایران و همچنین حکومت فرقهای شعار داده و عکسهای خامنهای و سلیمانی و همچنین پرچم جمهوری اسلامی را پاره کرده و آتش زدند. سرکوب تظاهرات در عراق، به توصیهی همین قاسم سلیمانی، درست مانند تظاهرات آبان ۹۸ در ایران، گرچه خونین بود اما خیزش مردم این کشور را متوقف نکرده است.
یسرائیل کاتز وزیر خارجه اسرائیل شهریور ۱۳۹۸ گفته بود کشورش قبل از هر چیز، «زدن قاسم سلیمانی» را در دستور کار قرار داده زیرا به گفته او، رژیم «ایران سر افعی است و قاسم سلیمانی فرمانده شاخه قدس سپاه، دندانهای این افعی است».
با نگاهی به مجموعهی این شرایط، گذشته از آنکه اسماعیل قاآنی برای رهبری جمهوری اسلامی و «جریان مقاومت» چه از نظر معتمد بودن و چه از نظر تجربیات نظامی و تروریستی در قد و قامت قاسم سلیمانی نیست، به نظر میرسد انجام ماموریتهایی که سلیمانی به ویژه در چند ماه اخیر نتوانست با سربلندی به انجام برساند و در پایان نیز جان خود را، در پروندهای مبهم، بر سر آنها از دست داد، برای کسی در قد و قواره قاآنی اساسا غیرممکن است.
پیش از کشتن قاسم سلیمانی در کانال تلویزیونی آلمانZDF Info که تنها فیلم های مستند نشان می دهد۰ در فیلم مستندی به نام Der Schattengeneral -Irans gefährlichster Feldherr =(سایه خطرناک ترین ژنرال ایران)که برای قاسم سلیمانی ساخته بودنند یک افسر اطلاعاتی سابق اسرائیل که دیدگاه خود را بیان می کردگفت که: این جنایتکار جنگی در لیست کشتن قرار گرفته۰ درست سه ماه پیش بود و میشد حدس زد که مرگ او نزدیک است۰ سلیمانی در این فیلم با آن گویش کرمانی خود می گفت:” برای من شاخ و شانه می کشید? نیروی قدس حریف شماست! من حریف شما هستم!” انگاری که فرشته مرگ عزرائیل یا همان ملک الموت به او گفته بود که عمرش به پایان رسیده۰ ولی اندکی امید داشت چون دوش به دوش آمریکایی ها با داعش جنگیده بود و فکر می کرد که آمریکا اورا نمی کشد۰ زمانیکه حمله به برج های دوقلو در نیویورک شد(۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ )و آمریکا می خواست طالبان را در افغانستان از بین ببرد۰ سلیمانی حاضر بود با آمریکا همکاری کند ولی چون آقای جورج بوش رئیس جمهوری آمریکا جمهوری اسلامی را در لیست محور شر قرار داد از اینکار چشم پوشی کرد.
آقای امیر طاهری روزنامه نگار برجسته که من در کنار دیگر روزنامه نگاران کیهان لندن به عنوان معدود روزنامه نگاران حرفه ای در این وانفسای عصر اینترنت که همه را نویسنده و صاحب نظر در هر امری از پزشکی تا سیاست و …کرده میخوانم در مصاحبه ای تعریف قشنگی از واقعیت وجودی این سلیمانی داشت که به سبب حرفه ای بودن ایشان در کار خبر و دنبال کردن دقیق قضایا جالب بود . ایشان میگفتند من هم اگر بیست و دو میلیارد دلار نقد را هر بار با چمدان و بدون بازرسی و حساب کتاب پس دادن با چمدان اینور و انور میبردم و در اختیار این گروه و ان گروه تروریستی قرار میدادم به معروفیت سلیمانی میرسیدم مضاف اینکه سلیمانی اولا ازفرماندهان جزء جنگ ایران و عراق بود و با ۴ فرمانده دیگر سپاه از جمله رضائی به سبب ضعف مورد خشم خمینی هم بود و باز هم تاکید میکنند حضور ایشان در جبهه جنگ ایران و عراق بسیار کم و در جبهه داعش هم بعد از پیروزی متحدین با گرفتن یک عکس یادگاری همراه بوده . ( نقل به مضمون ) . در مورد ادعای اینجانب در مورد حرفه ای بودن و درک خبر و تحلیل موقعیت حال حاضر خبرنگاران هم بهتر است خواننده نگاه کوتاهی به هذیان های به اصطلا ح کارشناسانه آقای زید آبادی و گنجی و بهنود بیاندازد و آنرا با همین تحلیل جدید خانم بقراط با عنوان {{ داعش شیعه قبل و بعد از تسلیحات اتمی و موشکی }} مقایسه کند و لازم هم هست بداند که نامبردگان در آزادی کامل و با برخورداری از کمک های فراوان مراکز مالی دولت های غربی مینویسند . در مورد سلیمان زمزمه هایی هم هست از پرداخت ۵ میلیون دلار برای تبلیغ و معروف کردن ایشان در مجله معروف آمریکایی که من هم چون سندیت ندارم به ان اشاره نمیکنم شاید روزی انهم افشا شود .
پاسدار حسن عباسی:
«شیوه پول درآوردن سپاه چه جوریه؟ سپاه یک جاسوس میگیره (جیسون رضائیان). (آمریکا) گفت تو رو خدا بدش، (گفتیم نه پولش را بده) یک میلیارد و ۷۰۰میلیون دلار میگیره دولت تا این جاسوس را تحویل بده.
لذا با یک جاسوس ! گرفتن یک میلیارد دو میلیاردی که دولت میخواد بده به سپاه (درمیاره) حالا شهید سپاه یعنی قاسم سلیمانی را که میزنند دولت سه میلیارد دلار فقط از خونبهای قاسم درآمد خالص از قطر داشته!».
هیچ چیزی ندارد ، یا مثلا سرنگونی هواپیما ، دروغگویی ۳ روزه، تروریست بودن سلیمانی ، کشتار معترضین و ۱۵۰۰ نفر اخیر، باج خواهی در مقابل گروگان گیری، زندانی کردن فرزندان ملت ، تاراج اموال مردم ، بی توجهی به سیل زدگان سیستان و بلوچستان و تامین مارس سوریه ، تاراج اموال ملت و باج به لجن نصرالله اجنبی لبنان ،
واگذاری دریای خزر به روسیه باج دادن خلیج فارس به چین کشتار سال ۶۷ کشتن مخالفان در دنیا !!! ای تف به گور پدر خامنه ای و شیعه مسخره من درآوردی
در آن جعبه چیز سیاهتری است؟
https://news.gooya.com/2020/01/post-34566.phpشبکه خبری سیانان میگوید خانم اولنا مالاخووا، ۳۸ ساله، یکی از قربانیان سرنگونی هواپیمای اوکراینی در ایران، رئیس دو شرکت بود که یک گزارش سازمان ملل متحد آنها را با نقض تحریم های تسلیحاتی این سازمان علیه لیبی مرتبط می کرد.
https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=199165ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
عزیزان من ، ببینید کی گفتم ، آخرش می فهمید که دو متحد جنایت در سوریه ، پوتین و خامنه ای، در زدن این هواپیما دست داشته ا ند .
۱) چرا لاوروف همان نسخه مسخره سپاه را تکرار کرد ؟ و گردن امریکا انداخت ؟
۲) این هواپیما اوکراینی است ، هواپیما بوئینگ امریکایی است ( از نظر پوتین اوکراین باید هواپیما های روسی بخرد ، نه امریکایی)
۳) مسافران ان طبقه متوسط ، ضد خامنه ای و نظامهای استبدادی روسی ، دارای تابعیت دوگانه ( انهم از کانادا که اصلا در بازیهای ملاها مثل مارکسیست های روسی مستقر در اروپا ، وارد نمی شوند ، برای ملاها لابی نمی کنند ) ، کانادا یک دولت لیبرال دارد که هر از گاهی با روسیه و چین سرشاخ می شود ، با سلطان جنایت کار سعودی عشق جدید پوتین هم سر شاخ است ، در سازمان ملل در مورد حقوق بشر موی دماغ رژیم های ضد بشری است که پوتین به انها علاقه ویژه دارد .
در ان جعبه سیاه ، تمام سیاهی های امپریالیسم روسیه و کلوپ جنایت کاران فاسد پوتین نهفته است . ملاها می خواستند انرا تحویل دهند چون نمی دانستند که چنین خطری برای روسیه ممکن است داشته باشد ، اما روزی که لاوروف امد بیرون و از انها و داستان مزخرفشان دفاع کرد ، به انها گفت جعبه را ندهید ، ما پشت شما هستیم . به همین دلیل سخنگوی زیباروی وزارت خارجه روسیه ( که بالاترین سطحی است که یک زن می تواند در روسیه به ان برسد ) امد و به برایان هوک که در برابر تهدیدات پوشالی جانشین کودتاگر روسی سپاه ، قصاب مردم ایران ، سوریه ، یمن و عراق به او یاد اور شد که خرجش یک چرخش بهپاد است ، هشدار داد و انرا محکوم کرد .
گفته میشود تعیین جانشین خامنه ای بیمار ، به یکی از معضلات و درگیری ها و مشکلات حساس رژیم تبدیل شده است .
ملایان در طی این سالها بر روی دو فرد سرمایه گذاری سنگینی را انجام داده اند تا بتوانند در زمان لازم یکی از انها را به جانشینی سید علی گدا منسوب کنند . این دو شخص ، یکی از روحانیت و دیگری از سپاه پاسداران بوده است .
فرد انتخابی از سپاه ، شخص قاسم سلیمانی بود و علیرغم جنایات فراوان وی در خارج از کشور ، انها توانسته بودند که در بعد داخلی ، وجهه موجهی را از او ساخته و این مورد در مراسم تشیع جنازه او به عینه قابل مشاهده بود که ، امریکایی ها پیش دستی کرده و کاری با کردند که به تلافی بمب های جاده ایش و حمله به سفارتخانه اشان در عراق ، تکه بزرگ از بدنش ، گوشش باشد و کار او را یکسره و تمام کردند !
فرد دیگر از میان آخوندها ، سید ابراهیم ریسی ، رییس جنایتکار قوه قضاییه است که کشتار و هولوکاست تابستان سال ۱۳۶۷ یکی از موارد اتهامی سنگین اوست . علیرغم سرمایه گذاری سنگین حکومت بر روی او ، اما در این زمینه نتیجه عکس گرفته و هر چه در مورد او بیشتر تبلیغ میشود ، تنفر اکثر مردم نسبت به او بیشتر میگردد و این امر از مشکلات عدیده و عمده حکومت شده است !
در این موقعیت انچه که بیشتر باعث نجات حکومت ملاها در این شرایط سخت و سردرگم شده است ، تنها یک مورد است و ان اینکه مردم مخالف داخل کشور از خود میپرسند ، در فردای سقوط حکومت ملاها چه بر سر ایران و ما خواهد امد ؟ زیرا هیچ الترناتیو مشخص و برنامه مشخص و تعیین تکلیف روشنی از پس این اتفاق برای کشور معلوم نیست و اپوزیسیون نسبت به رفع این مشکل اساسی خود را به خواب اصحاب کهف زده است ؟!!!
و ملاها و پاسدارها و حکومتیان حاکم بر ایران هیچ نگرانی از این بابت ندارند و انها معتقدند که خدا هم برای جانشینی ما ، آلترناتیو ندارد !!
به نظر شما مدعی مخالف :
به حال مردم گرفتار داخل کشور ، باید خندید یا گریست ؟
به نظر من این بهترین مقیاس است