بیش از ۵ هزار و ۹۰۰ از پرندگان مهاجر زمستانی در پناهگاه حیات وحش میانکاله به طرز مشکوکی جان سپردهاند. این میزان پرنده تنها در طول ۴ روز و در وسعت دو هکتار جمعآوری شده و هنوز ۸ هکتار از این تالاب بینالمللی پاکسازی نشده و مشخص نیست ابعاد این فاجعه زیست محیطی تا چه اندازه است.
کارشناسان محیط زیست مسمومیت عمدی این پرندگان را به دلایلی چون تالابخواری، شکار غیرقانونی و تخلیه پسابهای نیروگاههای اطراف این تالاب عنوان میکنند، احتمالی که سازمانهای محیط زیستی آن را تأیید نکردهاند.

آنگونه که حسینعلی ابراهیمی کارنامی مدیرکل حفاظت محیط زیست مازندران اعلام کرده، در چهارمین روز پالایش تالاب میانکاله، تنها در وسعت دو هکتار از این تالاب، «۴۱۰۰ لاشه پرندگان مهاجر» جمعآوری و دفن بهداشتی شدند که با احتساب تلفات چند روز گذشته این میزان به عدد «۵۹۵۰» پرنده رسیده است.
نزدیک به شش هزار پرنده، تنها در وسعت دو هکتار از ۱۰ هکتار این تالاب شمارش شده و هنوز ۸ هکتار دیگر بررسی و شمارش نشده و مشخص نیست ابعاد این فاجعه محیطزیستی تا چه حد وسیعتر از این باشد.
کارشناسان محیط زیست مسمومیت عمدی این پرندگان را به دلایلی چون تالابخواری، شکار غیرقانونی و تخلیه پسابهای نیروگاههای اطراف این تالاب عنوان میکنند، احتمالاتی که مقامات سازمانهای محیط زیستی و دامپزشکی آن را تأیید نکردهاند.
در حال حاضر تالاب میانکاله در قرنطینهی خبری قرار گرفته و به عکاسان و خبرنگاران اجازه ورود به محدوده تالاب داده نمیشود.
سازمان حفاظت محیط زیست که همواره و بهخصوص در دوره جدید مدیریت این سازمان علاقه فراوانی به صدور قانونی پروانه شکار همین اندک حیات وحش که در کشور باقی مانده دارد، به توصیه کارشناسان در ابتدای فصل پاییز مبنی بر شیوع آنفولانزای فوق حاد پرندگان توجهی نکرده و نسبت به صدور پروانه شکار پرندگان وحشی در بسیاری از استانها از جمله مازندران اقدام نموده است.
با مشاهده تلفات پرندگان مهاجر در میانکاله، مسئولان محیط زیست مازنداران اعلام کردهاند شکار پرندگان وحشی در شرق این استان ممنوع است.
واضح است که این اقدام در جهت ممنوعیت شکار پرندگان وحشی کاملا نمایشی و بیفایده است چراکه نمیتوان مانع شکارچیانی شد که به حساب دولت پول واریز و پروانه قانونی شکار دریافت کردهاند.
طبق گزارش مقامات سازمان دامپزشکی کشور، بالاترین آمار مرگ و میر پرندگان مهاجر مربوط به «فلامینگوها»، «چنگرها»، «گیلانشاه»، «اردک سرحنایی»، «کشیم بزرگ خوتکا» و «مرغابی» است که به گفتهی این مقام سازمان دامپزشکی، «چنگرها» با مرگ ۶۰۰ قطعه بیش از دیگر گونههای پرندگان از بین رفتهاند.
علیصفر ماکنعلی معاون بهداشتی و پیشگیری سازمان دامپزشکی کشور گفته است، «بیشترین تعداد تلفات مربوط به فلامینگوها، چنگرها و گیلانشاه بوده که چنگرها با ۶۰۰ قطعه تلفات رتبه اول را در این زمینه داشتند.»
مسئولان جمهوری اسلامی باید دورهی زبان فارسی ببینند! pic.twitter.com/r1nOr1dcYa
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) January 27, 2020
هنوز سازمان دامپزشکی کشور علت تلفات پرندگان در این منطقه حفاظتشده را اعلام نکرده و گروهی از دامپزشکان سازمان حفاظت محیط زیست در حال بررسی علت یا علل آن در این منطقه هستند.

کارشناسان مستقل محیط زیست مسمومیت عمدی این پرندگان را محتمل میدانند و پساب صنعتی نیروگاه نکا و کارخانه پتروشیمی میانکاله را عامل سمی شدن آب این تالاب عنوان میکنند. نیروگاه نکا سالهاست با استفاده از مازوت و آلوده کردن صدها هزار هکتار زمین و هوای منطقه، باعث صدمات جبرانناپذیری به اکوسیستم میانکاله شده است.
این در حالیست که علیصفر ماکنعلی معاون بهداشتی و پیشگیری سازمان دامپزشکی کشور میگوید، «احتمال دارد این پرندهها با سم بوتولیسم» مسموم شده باشند.» که «منشأ این سم ریشه گیاهانی است که در مرداب هستند و پوسیدهاند.»
به گفتهی وی، بر اساس نمونهبرداریها و آزمایشهای انجام شده موردی از ابتلاء به آنفولانزای فوق حاد پرندگان در این منطقه مشاهده نشده است.

او گفته، روند مرگ پرندگان مهاجر در روزهای اخیر به شکل چشمگیری کاهش پیدا کرده است.
درحالیکه کارشناسان و حامیان حیاتوحش سالهاست از فعالیت گستردهی شکارچیان در تالاب میانکاله و خرید و فروش این پرندگان در فریدونکنار انتقاد میکردند، اما تازه حالا با مرگ مشکوک هزاران پرنده است که دستور تعطیلی این بازار آنهم فقط تا «اطلاعثانوی» صادر شده است.
سازمان محیط زیست مازندران همچنین از شهروندان خواسته است تا «جهت حفظ سلامت خود از خرید و مصرف هرگونه لاشه پرندگان وحشی خودداری نمایند.»
نفوذی های شارلان غرق در پول و خون ایرانی برای جلوگیری از ورود توریسم و جلوگیری از آزادی اشان در ترور و جلوگیری از غارتگری و پولشویی اشان نه تنها هواپیماها را خراب می کنند بلکه عامدانه به تخریب محیط زیست ایران ادامه می دهند و برای ایجاد وحشت دست و پای آفتابه دزد می برند و دزدعمامه دار-کش را در ملاعام اعدام می کنند.
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و اختصاص سهیمه های گوناگون بعضی از وزیران بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و وزرای علوم بیشترین سهمیه ها را با هزاران دوز و کلک از پزشکی دور کرده و به رشته های دندانپزشکی،داروسازی و دامپزشکی فرستادن با این کلک که همه اینها مدرک دکترا به شما می دهند و از مزایای آن بهرمند می شوید و رشته پزشکی را به خودی های شان اختصاص دادند وگرنه تا الان ایران پر از پزشک می شد عده ای از غیر سهمیه ای ها هم با رفتن به هند و فیلیپین و ایتالیا و اوکراین و روسیه و ارمنستان و ترکیه و مجارستان و…….با پرداخت شهریه های نجومی به دلار و یورو و سوغاتی بردن قالیچه و…….وارد رشته های دندانپزشکی بیشتر از همه و بعد داروسازی شده و بعد از یک یا ۲ سال تحصیل در آنجا و دادن رشوه های میلیاردی یا استفاده از سهمیه هیئت های علمی والدین شان به رشته های دندانپزشکی و پزشکی و داروسازی و تک و توک سایر رشته ها دانشگاههای دولتی داخل کشور منتقل شده و فارغ التحصیل شدند و از سوی دیگر دانشگاه آزاد هم کرور کرور فارغ التحصیل بیرون داده که با استفاده از رانت پست های بالای ادراری را اشغال کرده و امروز آنان هستند که خط مشی بهداشت و درمان ایران را تعیین می نمایند در شرایطی که مسئولین دولتی باید از بین باسوادترین فارغ التحصیلان هر رشته انتخاب شوند نه بیسوادترین و رانتی ها.مشکل این کشور در تمام تخصص ها اول همین است که باعث غافلگیری سازمان هواشناسی ، وزارت نیرو و شهرداری ها در هنگام سیل و برف و باران،وزارت بهداشت و درمان سردرگم وقتی که از روستایی ۲۰۰۰ نفری حدود ۱۰۰ نفر مبتلا به ایدز و وزارت کشاورزی تسلیم محض در برابر مگس مدیترانه ای و ملخ و ……سازمان محیط زیست مات و مبهوت در برابر کاهش شدید آمار یوز آسیایی و دستگیری فعالان محیط زیست و دامپزشکی گیج و وامانده در برابر مرگ ناگهانی چند هزار پرنده مهاجر و اعلام اینکه با ارسال نمونه پرندگان مرده به اروپا باید ۱-۲ هفته منتظر پاسخ آنان بنشینیم و سازمان هواپیمایی کشوری لال و ساکت در برابرنقص فنی و خطر سقوط سه هواپیما و فاجعه مرگ بیش از ۲۰۰ مسافر در یک روز و در نهایت اعلام اینکه اجازه اظهار نظر نداریم و……..
شادروان دکتر مصباح زاده پدر کیهان ،برای اولین بار چشم های مرا برای دیدن و قدردانی از طبیعت باز کرد . من ،شاید یکی از جوان ترین خبرنگاران کیهان ورزشی در یک روز گرم تابستان در دفتر مرحوم صمد دوستدار نماینده کیهان در شیراز بودم که دکتر مصباح زاده را برای اولین مرتبه ملاقات کردم . دکتر مصباح زاده با پیراهن سفید و کراوات خاکستری گره نخورده و باز . همسر ایشان یکی دو دقیقه بعد به ما پیوستند . موقر و خنده رو و مهربان ، تمام روز همه او را خانم دکتر صدا میزدند
آقای دوستدار راننده جیپ خاکستری کیهان بود و دکتر مصباح زاده و خانم دکتر در پشت نشسته بودند و خودشان را با نسخه ای از روزنامه کیهان باد میزدند .
من مثل همیشه که همسفر آقای دوستدار بودم فکر میکردم برای صدمین مرتبه عازم تخت جمشید هستیم ولی شنیدن نام دریاچه نمک برایم غیر قابل انتظار بود .
دریاچه نمک ،شور آب تنها و فراموش شده غمگین و تنهای کویری خشک در جنوب خاک آلوده شیراز !
من که اجازه صحبت نداشتم که به آنها بگویم ،در آنجا بوده ام و دیده ام و پدرم که همیشه بدنبال شکار گوزن های تنبل و درمانده بود مرا چند بار در کودکی به آنجا برده بود .
با کمال تعجب اینبار مکالمه و مباحثه آن روز ما در مورد حافظ و سعدی و داریوش کبیر و اوامر شاهانه نبود ،تنها از آب و دریاچه و دشتها ی سبز و خالی کنار جاده و رودخانه هائی که شیرین بودند و بیگناه به دریاچه نمک می ریختند.
دکتر مصباح زاده وقتی از کنار مزارع سبز می گذشتیم گفت :چه احتیاجی است گندم از خارج وارد کنیم و خانم دکتر گفت : خر از قبرس ! همه خند یدیم، آقای دوستدار گفت : دکتر از پاکستان ،فقط من خندیدم ، دکتر من اهل پاکستان بود .
در کنار دریاچه دکتر مصباح زاده ایستاد ،عینک سیاهش را از روی چشم برداشت و مثل اینکه عزیزی را بعد از سالها ملاقات می کند خندید و گفت :در تهران می پرسم چرا مهمان سرای جهانگردی را در اینجا نساختید ، گلهای وحشی را ببینید ،من عاشق گلهای آفتاب گردانم ،تصور کنید رنگ و حالت این دریاچه را در طلوع و غروب ، خدای من اینهمه زیبائی!
من که فقط مثل یک کله چشم دار ، خام و بی تجربه به او نگاه میکردم ،آقای دوستدار از دریاچه عکس میگرفت . خانم دکتر به آهستگی در کنار دریاچه قدم میزد و با دست به گوشه و کنار دریا چه اشاره میکرد ،من داشتم در کلاس درس این دو عزیز و آگاه درس عشق به طبیعت ،زیبائی طبیعت و چقدر حتی این دریا چه ه خاموش