مجید محمدی – به دلیل ماهیت تروریستی ایدئولوژی اسلامگرایی شیعه همیشه خطر ترور شهروندان ناهمرنگ ایرانی در داخل و خارج کشور وجود دارد. به این ماهیت هم مواد روی کاغذ شهادت میدهند و هم چهل سال تجربه و مشاهده. برای تبیین تداوم این شرایط و خطری که جان ایرانیان مخالف را تهدید میکند به دوازده ملاحظهی عمومیاشاره میکنم.
۱.جمهوری اسلامی در شرایطی دشوار است. بحرانهای مالی و اقتصادی و منطقهای دارند یک به یک رژیم را عاصی میکنند. رژیم نه در داخل چشمانداز روشنی دارد و نه در منطقه. سخنان آشفتهی علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ نمونهی بارزی از این آشفتگی است. جمهوری اسلامی نشان داده در شرایطی که احساس ضعف میکند خطرناکتر میشود. کشتار سال ۶۷ در ضعیفترین وضعیت رژیم در شرایط جنگی انجام شد. از این جهت احتمال حملات تروریستی رژیم علیه مخالفان و دشمنان موهوم غربیاش افزایش یافته است. در تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۱۹ دو ایرانی که برای رژیم به جمعآوری اطلاعات علیه اعضای مجاهدین خلق مشغول بودهاند جرم خود را پذیرفتند و محکوم شدند. جمعآوری اطلاعات از مخالفان معمولا مقدمهی عملیات تروریستی است.
۲.سرکوب مخالفان و منتقدان در داخل کشور در سالهای اخیر نه تنها کاهش نیافته بلکه شدت گرفته است. گزارشهای نهادهای حقوق بشری مثل سازمان عفو بینالملل این تشدید را تایید میکنند؛ دیدگاههایی مثل اینکه «انشاءالله گربه است» یا «تا این حد پیش نمیروند» یا «به صلاحشان نیست» اصولا با هویت و تجربهی جمهوری اسلامی تطابق ندارند. از این حکومت هرچه که بگویید و تصور کنید بر میآید؛ هنگامی که مقامات از فرد یا موقعیتی احساس خطر کنند دست به اقدام میزنند.
۳.حملات تروریستی رژیم بر خلاف سالهای دههی نود خورشیدی دیگر به مخالفانی که قبلا به عملیات مسلحانه دست زدهاند یا مشی مبارزهی مسلحانه دارند محدود نخواهد شد. مخالفان از هر جنس و ایدئولوژی و سیاستی میتوانند در این مرحله هدف قرار بگیرند. مرگ مشکوک حسن حیدری شاعر اهوازی تحت بازداشت (خواه به دلیل بیتوجهی به بیماری وی و خواه به دلیل مسموم کردن) که مورد اعتراض گروههایی در اهواز قرار گرفت یا مرگ مرعان خموئی در زندان اورمیه نمونههایی از هدف قرار دادن افرادی است که حکومت به دنبال خلاصی از دست آنها و همچنین ارعاب بقیه است.
۴.در میان ایرانیانی که به ویژه در دوران اوباما به کشورهای غربی مهاجرت کردهاند تعداد قابل توجهی از نیروهای امنیتی و سپاهی سابق یا «هنوز در خدمت» وجود دارند که هم به کسب اطلاعات مشغولاند و هم ممکن است در شرایطی دست به اقدامات تروریستی بزنند. هر یک از ایرانیان در سالهای اخیر با خانوادههایی که مانند حزباللهیها در ایران زندگی میکنند اما در نیویورک و کالیفرنیا ساکناند برخورد کردهاند؛ مجالس روضهخوانی و برگزاری مراسم محرم در آمریکای شمالی و اروپا مکانهای مناسبی برای جذب نیرو (به ویژه از میان عراقیها، لبنانیها، افغانیها و پاکستانیهای شیعه) توسط جمهوری اسلامی بوده و هستند؛ در کشورهایی که جمهوری اسلامی دیپلمات یا حقوقبگیر رسمیدارد آنها فعالانه در اینگونه مراسم حضور پیدا میکنند.
۵.سیاست مرزهای باز چپها در اروپا و امریکا به تروریستهای اسلامگرا این امکان را داده که بدون ثبت اطلاعات وارد این جوامع شده باشند. همچنین سیاست «شهرهای امن برای مهاجران» که در برخی از ایالات یا شهرهای آمریکا جاری بوده به این افراد امکان میدهد که حتی در صورت تخلف از کشور اخراج نشوند؛ جمهوری اسلامی از قوانین کشورهای غربی در محافظت از حقوق افراد بیشترین سوء استفاده را میکند.
۶.توان تروریستی جمهوری اسلامی بالاست. شبکهای که جمهوری اسلامی در چهل گذشته ساخته دست نخورده باقی مانده است. جمهوری اسلامی بعد از قضیه میکونوس در استفاده از این شبکه بسیار محتاط بوده است. گروههایی شبیه به داعش یا القاعده به دلیل درگیری مستقیم و عملیات تروریستی متوالی مورد حملهی سازمانهای ضد تروریستی غربی قرار گرفته و نیروی زیادی از دست دادهاند. اما جمهوری اسلامی مانند تدریجی عمل کردن در داخل در اجرای شریعت و تدریجی عمل کردن در برساختن میلیشیا در خاورمیانه در عملیات تروریستی در کشورهای غربی نیز رهیافت تدریجی و محتاطانه داشته است.
۷.شبکههای تروریستی در استفاده از فنآوری به ویژه فنآوری اطلاعات پیشرفت داشتهاند. جمهوری اسلامی در این زمینه سرمایهگذاری قابل توجهی کرده است. از این جهت اطلاعات کمتر شهروندی از تجاوز نیروهای ارتش سایبری در امان است. این واقعیت منتقدان و مخالفان را آسیبپذیرتر میکند.
۸.همیشه افرادی در انواع جمعیتها خواه در خاورمیانه یا در اروپا و آمریکا برای استخدام و جذب وجود دارند. همیشه عوامل شخصی، اجتماعی، گروهی و سیاسی برای جذب وجود دارند و سپاه قدس و دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی بر آنها واقف هستند. زندانها و مدارس مذهبی مراکز خوبی برای جذب هستند. در جوامع آزاد غربی امکان افشای عملیات تروریستی جمهوری اسلامی وجود دارد اما امکان عملیات آنها نیز بدون دادن هزینه اندک نیست چنانکه در موارد بسیاری انجام شده و مرتکبان از قانون گریختهاند.
۹.سیل عظیم مهاجرت راه را هم برای گرفتن شهروندی اروپا برای عوامل جمهوری اسلامی و هم وجود نیروهای مسلمان برای جذب در شبکههای تروریستی باز کرد. جمهوری اسلامی در این زمینه همیشه آمادهی سرمایهگذاری بوده است. مدارس مذهبی و مساجد جمهوری اسلامی بیشترین همّ و غم را در جذب فرزندان شیعیان افغانستانی، لبنانی، عراقی و پاکستانی در کشورهای غربی دارند.
۱۰.حملات تروریستی داعش و نیز جمهوری اسلامی در اروپا نشان میدهد که دستگاههای امنیتی کشورهای اروپایی حفرههای بسیاری دارند که راه را برای عملیات بیشتر هموار میکند. موارد تهدید تروریستی آنقدر افزایش یافته که این دستگاهها زیر بار تهدیدهای اسلامگرایان در حال خفگی هستند. هیچ ایرانی مخالفی نمیتواند به این دستگاهها در پیشگیری عملیات تروریستی کاملا اعتماد کند.
۱۱.در دهههای هشتاد و نود میلادی جمهوری اسلامی تنها حزبالله لبنان را برای انجام کارهای پر دردسر و کثیف خود داشت. در سال ۲۰۲۰ شیعیان عراقی، افغانستانی، پاکستانی، و شهروندان سوری و یمنی به راحتی برای سپاه قدس قابل استخدام هستند تا عملیات مورد نظر خود را انجام دهند.
۱۲.شهروندان مسئول ایرانی میتوانند با گزارش هر گونه تهدید یا رفتارهای غیرعادی به پلیس محلی، هم خود و هم دیگر ایرانیان را در سپر دفاعی قرار دهند. هرگونه حساسیت معقول میتواند جان ایرانیان را در برابر هیولای نظام تروریستی جمهوری اسلامی مصون بدارد. در مقابل، هرگونه بیتوجهی به مخاطرات جمهوری اسلامی آنها را در معرض خطر قرار میدهد.
در شرایط کنونی که چگونگی نگاه حکومت ها و نیزمردم جهان به ایران خیلی مهم و تاثیرگذار تلقی میشود و جمهوری اسلامی هم فعالانه و به شکل گستردهای به دنبال توجیه رفتار خودو نیز ساختن چهره ای جهانی مثبت از خود میباشد حالا چه از راه تبلیغ برای باوراندن شرکت ده ها میلیونی مردم در مراسم مرگ قاسم سلیمانی به طوری که میتواند به بخش قابل ملاحظهای از مردم و حکومت ها بباوراند که قاسم سلیمانی جنایتکار برای ایرانیان قهرمانی بوده است و یا حتی از بسیج مزدورانش برای کامنت گذاری ها مثلا در پای توئیت های پرزیدنت ترامپ و جریان سازی به نفع مظلومیت یا حقانیت خود که چه مزدورانی سایبری و چه گروه هایی مثل نایاک در این کامنت گذاری ها فعالانه شرکت دارند و یا حتی نوشتن مقالاتی در نشریات معتبر جهان مثل نوشته های آرزو اقبالی در وال استریت جورنال و یا…/ پرسش من این است که چرا مقالاتی از این دست در رسانه های جهانی منتشر نمیشوند تا گواهی و توضیحی بر شرایط وحشتناکی که جمهوری اسلامی برای مردم ایران ساخته با خبر شوند
روزنامهنگار بازداشت شده از سوی سپاه: درتهران همه احساس میکنند اسیرند!
«من حضور صدها چشم الکترونیکی را حس میکردم. دوستانه ترین چهرههایی که هر روز به من صبح بخیر میگفتند، ممکن بود چهرههای خبرچینها باشند. در تهران وضعیت به این شکل است، همه احساس میکنند، اسیر شده اند.»
در روزنامه بریتانیایی «دی اکونومیست» در شماره چهارشنبه ۲۹ ژانویه آن، منتشر شده، نیکلاس پلهام، روزنامهنگار بریتانیایی که برای این مجله مطلب مینوشت، فاش کرد، به مدت هفت هفته در ایران، بدون وارد شدن رسمی هر گونه اتهام و برغم داشتن گذرنامه معتبر قانونی، بازداشت شده بود!.
اقدامی عجیب … و بی دلیل. مأموران اطلاعات سپاه، پلهام را در روزی که قرار بود از کشور خارج شود، بازداشت کردند . «مطمئنا،ً آزادی کاملی نداشتم. من خود را وادار به رعایت انضباطی درونی نسبت به رژیم کرده وتبدیل به زندانبان وناظر خود شدم و از عواقب بروز هرگونه خطایی، آگاهی داشتم.»
من نمیتوانستم از ایران خارج شوم. در تهران وضعیت به این شکل است، راههایی باز شده و دیگر جادهها بسته میشوند. همه این احساس دارند که اسیر شده اند.»
این مشکل نهایتا با پرداخت جریمه دویست دلاری بخاطر پایان صلاحیت گذرنامهاش، پایان گرفت!.
حامد اسماعیلیون، نویسنده و دندانپزشک مقیم کانادا، که همسرش پریسا اقبالیان و :دخترش ریرا را در پرواز ۷۵۲ اوکراین از دست داد:
اما پریسا جان! نگذاشتم به پیکر پاک تو و دخترمان ریرا اهانت شود. نگذاشتم عمامهبهسرهای فرصتطلب و ژنرالهای جانی با دک و پزِ قرون وسطاییشان بر پیکرت نماز بخوانند.
نگذاشتم عزاداران حرفهای، سیاهپوشانِ مادرزاد، مطربان گورخانه و مکبرانِ بدصدا دور شما حلقه بزنند. نگذاشتم تو را بر شانههایشان بگیرند در سلفیهایشان ظاهر شوی کثافتِ مغزشان مشام تو را بیازارد و وهنِ کارناوالِ حقیرشان تو و ریرا را از من ناامید کند.
نگذاشتم آن پرچم را بر تابوت شما دراز کنند نگذاشتم پلاکاردی بزنند نگذاشتم به حریم شما وارد شوند
نگذاشتم در آن گورهای بینام و نشان که برایت در نظر گرفتهاند در قطعهی شهدا تو را و ریرا را دفن کنند سنگ قبر شهید بر مزارت بنشانند و روزی هم در آینده آن سنگ قبر را بشکنند.
جمهوری اسلامی شبیه به مشت زنی است که به خود بمبی متصل کرده است. حریف را به نبردی ناجوانمردانه دعوت میکند اما در حد و قواره آن حریف نیست. اما در عین حال این تهدید را هم میکند که اگر قرار باشد صورتش زیر رگبار مشتهای حریف له شود، کلید بمب را خواهد کشید تا هر دو به جهنم بروند.