بخشی از کارگران شاغل در بخش تعمیرات «پتروشیمی اروند» در ماهشهر در روزهای گذشته در اعتراض به نحوه اجرای طبقهبندی مشاغل و شیوه پرداخت حقوق خود اعتصاب کردند. کارگران «پتروشیمی رازی» در ماهشهر نیز نسبت به ناهمخوانی درآمد ناچیزی که نامنظم و با تأخیر دریافت میکنند به هزینه سنگین مخارج زندگی در این شهر اعتراض دارند.
شماری از کارگران شاغل در بخش تعمیرات «پتروشیمی اروند» که تعداد آنها حدود ۸۰۰ نفر است به نحوه اجرای طرح طبقهبندی مشاغل در این شرکت و همچنین کسر چندین قسط وام و بیمه تکمیلی به صورت یکجا معترض بوده از ابتدای هفته جاری اعتصاب کردند.
مهمترین علت اعتصاب سه روزه این کارگران اجرا نشدن «حق تخصص در تطبیق مشاغل» است که اجرای آن در ارتباط با «طرح طبقهبندی مشاغل» در محیطهای کارگاهی ضروری است، اعتراض دارند و میگویند که حق تخصص باید مانند سایر شرکتهای «هلدینگ خلیج فارس» در این شرکت هم اجرا شود.
از سوی دیگر کارگرانی که در پتروشیمیهای ماهشهر و منطقه آزاد بندر شاهپور (امام خمینی) شاغل هستند نسبت به اختلاف شدید میان میزان درآمد و هزینه زندگی در ماهشهر شکایت دارند. کارگران شاغل در این منطقه صنعتی میگویند برای اینکه کارگران بتوانند هزینه معیشت خانوادههای خود را تأمین کنند باید درآمدی بیش از ۷ میلیون تومان داشته باشند.
علی ساجدینژاد فعال کارگری شرکت پتروشیمی رازی واقع در ماهشهر معتقد است که ۷ میلیون تومان کفِ حقوقی است که یک خانواده کارگری برای زندگی نیاز دارد. کارگری که بخواهد کمی زندگی راحتتری داشته باشد؛ گاهی تفریحاتی برای خانواده مهیا کند و پساندازی برای خرید مسکن داشته باشد، با دستمزد ۷ میلیون تومانی هم نمیتواند سَر کند.
علی ساجدینژاد که با خبرگزاری ایلنا گفتگو کرده است گفته کارگران در پتروشیمی ماهشهر روزانه حدود ۱۲ ساعت کار میکنند و اکثراً تعطیلات آخر هفته را هم مجبور هستند سر کار حاضر شوند و در عمل نه وقتی برای استراحت دارند و نه وقتی برای اینکه کنار خانوادههایشان باشند.
بسیاری از نیروهای شاغل در پتروشیمی رازی مانند دیگر کارگران و کارمندان، استخدام رسمی نیستند و به صورت پیمانی بر سر کار حاضرند. اکنون به گفته این فعال کارگری فرزندان کارگری که با قراردادهای پیمانی شاغل هستند از مزایایی چون ۸۰ درصد تخفیف شهریه مدرسه برخوردار نیستند و هزینه زندگی این خانوادهها سنگینتر از کارگران رسمی است. این در حالیست که طی سالهای گذشته نه تنها حقوق کارگران با تأخیر پرداخت میشود بلکه پاداشهای کارگران نیز حذف شده است.
ساجدینژاد با اشاره به اعتصاب کارگران که از ۱۰ روز پیش آغاز شده گفته است: «چندی پیش ۲۵۰ اتوبوس و مینیبوس در مجموعه ماهشهر اعتصاب کردند. آنها با سرمایه خودشان، اتوبوس و مینیبوس تهیه میکنند و ماهیانه ۳ و نیم میلیون تومان دریافتی دارند. از پول بنزین تا تعمیر خودرو و استهلاک و خرید لوازم یدکی خودرو را خودشان میپردازند.»
این فعال کارگری در توصیف شرایط زندگی کارگران شاغل در پتروشیمی رازی گفته که «چندین خانه در ماهشهر به شما نشان خواهم داد که در یک شهر کوچک با چه وضعیت اسفبار غیربهداشتی زندگی میکنند. واقعاً خانوادههایی را میبینیم که پول ندارند، نان شب خودشان را داشته باشند. همین الان با اینکه کارگران به زور دستشان به دهانشان میرسد، مجبور میشوند صندوقهایی بگذارند و به همدیگر کمک کنند؛ چرا که کارگران پیمانکاری در گرفتن وام از شرکت نیز باید از هفتخوان بگذرند. وقتی وضعیت کارگران صنعتی که بالاخره کنار یکدیگر هستند و میتوانند به نوعی برای افزایش دستمزد مطالبهگری کنند، اینطور است، بیکاران چه باید بکنند؟»
علی ساجدینژاد به زندگی دیگر ساکنان ماهشهر نیز اشاره کرده و گفته که بسیاری از جوانان در این شهر بیکارند و تعداد افراد بیکار را حدود ۱۸ هزار عنوان کرده است. او گفته که حاشیهنشینی در این شهرستان افزایش یافته است و در دو کیلومتری پتروشیمیها خانوادههای زیادی در کپر زندگی میکنند.
این فعال کارگری افزوده که «ماهشهر حدود ۳۰ پتروشیمی دارد و بخش مهمی از اقتصاد ایران را در برمیگیرد. این شهر ۸ ماه گرما دارد. ماهشهریها ماهی شهرشان را نمیتوانند بخورند. آلودگی پتروشیمیها به خور خلیج فارس سرایت کرده و مردم باید ماهی را از مناطق دیگر بخرند. آب آشامیدنی درستی نداریم. در برخی شهرکها و مناطق مردم واقعاً در فقر زندگی میکنند.»
بر اساس گزارشها تبعیض میان کارگران رسمی و کارگرانی که در شرکتهای پیمانکاری که بخشی از کار پتروشیمی را بر عهده دارند در ماهشهر ریشهدارد است. سال گذشته نیز اعتراضاتی نسبت به حقوق و مزایای دریافتی حقوق کارگران پیمانی پتروشیمی رازی که زیر مجموعه سه شرکت پیمانکاری فناندیش، فارس FCP و نیروگاههای خوزستان کار میکنند، نسبت به کارگران رسمی منتشر شده بود.
کارگران شاغل در شرکتهای پیمانکاری سال گذشته گفته بودند که حقوق آنها یک چهارم کارگران رسمی است و مزایایی از جمله بدی آب و هوا، کمک هزینهی رفاهی، تخفیف در شهریه مدرسه فرزندان و مرخصی را که کارگران رسمی میگیرند دریافت نمیکنند.
کجا تا به حالا نام سعید سلطانپور را شنیده بودی. کار شما یا ماستمالی است یا اینکه شما هم از گذشته خود و اشتباهاتتان شرم دارید. کیهان قبل از انقلاب روی موج سوار شد وآب به آسیاب آخوندها کم نریخت. خوب است که این مواضع روشن شود. همکاری کورکورانه اپوزیسیون ره به ترکستان میبرد. من بیکار که نیستم. جایی دیگر این حرفها را روشنتر عنوان خواهم کرد.
بیهوده نیست که حتی جوانها میگویند ما را برگردانید به چهل سال قبل، یعنی روابط قبل از انقلاب. سعید سلطانپور طرفدار جنگ مسلحانه بر علیه رژیم شاهنشاهی بود، با دانجشجویان نمایش خیابانی اجرا میکرد بنام، عباس آقا کارگر کارخانه ایران ناسیونال، روابط کاری را غیر قابل تحمل میدانست. خوشحال بودند که شاه در ایران نبود. کجا هستید که حد اقل شرایط کار را به قبل از انقلاب را برگردانید. کارگران آن رژیم را میخواهند و روشنفکرها جمهوری به ما هدیه کردند. بسیاری هنوز هم خواب هستند و آسیب شناسی انها رژیم گذشته را مقصر میداند، چونکه مذهبی ها آزاد بودند و مسجد داشتند. آنهایی که ادعای تحلیل دیالکتیکی از پدیده های اجتماعی و سیاسی داشتند چرا جلوی نیروهای ارتجاع سیاه مذهبی نایستادند و بدتر اینکه با آنها اتحاد کردند. قشر عام محصل، دانشجو و کارمند هم به سفارش روشنفکرها ماه ها اعتراض کردند تا آخوندها رهبری را بعد از عاشورای سال ۱۳۵۷ بدست گرفتند. از آقای میلانی تا چریکهای قبلی برایشان دربه همان پاشنه می چرخد. کنترل کشورهای آزاد غربی همین امروز هم بدست روشنفکرهای قلم بدست است آنها درصد کمی از مردم هستندف درست مانند ایران قبل از ۱۳۵۷٫
همه قراردادها با جینی هاست و در شرایط مختلف مثل عید شون …گرمای طاقت فرسا و …..ایرانی نگون بخت باید بیگاری بکشد و شکرخداکند ـ اینست روزگار ارانی که در سرزمین خودش در اسارت نه خود بلکه زن و فرزندانش و آبرو و عزتش قیرت و شرفش …… اینست روزگارما بعد ۱۴۰۰ سال حقه و دروغ …جه خونهاییکه در هچوم اعراب از زنان و کودکان این آب و خاک مورد تجاوز و خرید و فروش قرار گرفتند در جالیکه مردانشان جلو جشمانشان به فچیع ترین اشکال قتل عام میشدند شهرها ویران کتابها سوزانده و مراکز علم و دانش هم طعمه حریق شدند…امروز همان روزها را تداعی میکنند با نوع آبگرید شده اش .