چندی پیش یک برنامه ویژه موسیقی در تالار «کادوگان» لندن برگذار شد که دو تن از شرکتکنندگان در این برنامه برادرانِ رستمی، بودند. مهدی و ادیب رستمی تا حال چندین کنسرت در لندن اجرا کردهاند. مهدی تکنواز تار و سهتار و ادیب نوازنده کمانچه و تنبک است. برادران رستمیاهل کرمانشاه هستند. مهدی رستمی در دانشگاه تهران رشته نوازندگی با ساز تخصصی تار و سهتار را به پایان رسانده است. ادیب رستمی نوازنده چیرهدست کمانچه و تنبک است که در لندن مدیریت صنعت موسیقی خوانده است. در برنامه «کادوگان» مهدی با سهتار و ادیب با کمانچه و تنبک هنرنمایی کردند. اشکان لایق هم نوازنده پیانو بود. کیهان لندن با این دو برادر در مورد این کنسرت مزبور و موسیقی تلفیقی گفتگو کرده است.
برنامه آن شب شامل موسیقی از کشورهای سوییس، انگلیس، ایران، اسپانیا و روسیه و آمریکا بود. قطعات عبارت بودند از اثری از نیک برتش آهنگساز سوییسی با عنوان «مودیول۵»، «آواز فرشته» اثر جان تَونر، «تمپوس سوزناک» اثر فرخزاد لایق آهنگساز ایرانی، «دایرههایِ ملودی» از ادیب و مهدی رستمی، «سویل» اثر ایساک آلبنیتز، آوازهایی از سه آهنگساز اسپانیایی از جمله خوان رودریگو، «کوارتت زهی سهتایی» اثر استیو رایش و بالاخره «الِژی و پولکا» از شوستاکویچ. در آخر برنامه ٨ نوازنده با همراهی خوانندهی سوپرانو، پاتریشیا روزاریو یک لالایی کُردی با تنظیم مهدی رستمی و گابریل کارینگتون را اجرا کردند.
کیهان لندن: در مورد برنامه ١۶ ژانویه برای خوانندگان ما بگویید.
مهدی رستمی: قطعاتی که برای اجرا در کنسرت تالار کادوگان انتحاب شده بود، با وجود خاستگاه ملی متفاوت، دارای حال و هوای موسیقاییِ مشترک بودند.
-یعنی از موسیقی تلفیقی متمایز بودند؟
مهدی رستمی: بله ولی البته در آخر برنامه نوعی موسیقی تلفیقی هم اجرا شد. موسیقی ترکیبی یک بُعد بداههنوازی دارد و معمولاً از قبل مشخص نیست و بیشتر با خلاّقیت بداههنوازان شکل میگیرد. ولی تفاوت در اینجا آن بود که موسیقی از قبل مشخص شده بود. به این صورت که با تنظیم من و آقای کارینگتون، ابتدا ادیب قطعهای یک دقیقهای را شروع کرد و بعد کوارتت زهی، گیتار و پیانو با همراهی صدای سوپرانویِ خانم پاتریشیا آن را ادامه و گسترش دادند و کاملاً فضا را گرفتند و تکامل دادند. این قطعه برآمده از موسیقی لالایی کردی بود.
– آیا شما هم فکر میکنید که موسیقی یک زبان بینالمللی است و هنرمندان از ملل و فرهنگهای مختلف میتوانند به آسانی با همدیگر دیالوگ برقرار کنند؟ آیا موسیقی تلفیقی میتواند در تفاهم بینالمللی نقش مؤثری ایفا کند؟
مهدی رستمی: موسیقی در تفاوت با هنرهای دیگر به انتزاع محض بسیار نزدیک میشود و در نتیجه میتواند برای برقراری دیالوگ مورد بهرهبرداری قرار گیرد. یک زمانی راوی شانکار به عنوان موسیقیدان بزرگ هندی و شرقی با یهودی منوهین به عنوان یک نوازندهی برجستهی ویولن موسیقی کلاسیک غربی میآیند و با هم مینشینند و به یک زبان مشترک میرسند و موسیقی بینظیری ارائه میدهند. تازه این در زمانیست که با توجه به درجهی کمتر جهانی شدن چنین گامهایی خیلی کمتر از الان برداشته میشد در حالی که اکنون چنین کارهایی بیشتر روتین شده و مداوم دارد اتفاق میافتد. در همه جای دنیا موزیسینها دنبال چنین کارهایی هستند بهخصوص تلفیق و همآمیزی موسیقی شرقی و غربی.
– چیزی که از این ترکیب بین موسیقیهای ملی زاده میشود آیا میتواند با بخشهای بزرگتری از شنوندگان ارتباط برقرار کند؟
ادیب رستمی: این داستان ترکیب و همآمیزی بین موسیقیها همیشه بوده است. سفر کردن انسانها از ملل و فرهنگهای دیگر به جاهایِ مختلف به جهت کنجکاوی انسانها و عطش آنها برای دانستن همیشه بوده است. در این زمانه جهانی شدن هم که این بیشتر مطرح شده است. ما در شهرهای بزرگِ دنیا به راستی در یک محیط چندفرهنگی زندگی میکنیم. در همین شهر لندن انواع و اقسام رستورانها از کشورهای مختلف وجود دارد. مردم بسیار کنجکاو هستند که اطلاعاتی در مورد زندگی و آداب و سنن و فرهنگ و غذاهای ملتهای دیگر کسب کنند. موسیقی ترکیبی هم در چنین بستری اتفاق میافتد. ولی باید خیلی مواظب بود زیرا به دلیل جذابیتهایی که این کار دارد اکنون کمی به صورت مُد در آمده. یعنی یک موزیسین از یک طرف دنیا و دیگری از آنسوی دنیا میآیند مینشینند و فیالبداهه قطعاتی مینوازند. واقعیت آن است که اکثر چنین پروژههایی خیلی هم از نظر موسیقیایی موفق نیستند و موسیقی خلّاق تولید نمیشود. غیر از راوی شانکار با یهودی منوهین و پروژهای که یویو ما با شرکت از جمله کیهان کلهر شروع کرده، بقیه چندان موفق نبودهاند زیرا کار این گروهها، پروژههای درازمدت و فکرشده بود و از نظر فکری نوازندگان بهم نزدیک شده بودند. در این پروژهها کیهان کلهر دیگر تکنواز موسیقی ایرانی نیست. یعنی اینها از موسیقی ملی خودشان فاصله گرفتهاند و به یک زبان مشترک جدید رسیدهاند. کسانی هم میتوانند این کار را خوب انجام دهند که موسیقی ملی خوشان را خوب بشناسند و علاقه و خلاقیت لازم را داشته باشند. ولی در اکثر موارد در این پروژهها اتفاق ویژه و جدیدی نمیافتد. این کار سختی است و زمان زیادی میطلبد. ولی باید گفت که البته این نوع موسیقی طیف شنونده شما را خیلی گستردهتر میکند.
این اتفاق در همین کنسرت ما هم افتاد. یعنی شنوندگانی به برنامه ما آمدند که اگر فقط برنامه موسیقی ایرانی میداشتیم نمیآمدند. حالا هم این احتمال زیاد است که اگرما در آینده کنسرت موسیقی ایرانی داشته باشیم آنها به برنامه ما بیایند.
– آیا میتوان گفت مللی که همسایه و از نظر فرهنگی نزدیک بهم هستند تلفیق موسیقیشان بهتر و خلاقتر جواب میدهد؟ با توجه به اینکه سازهای بسیاری از این ملل همریشه هستند. مثلا آیا تلفیق موسیقی ایرانی، آذربایجانی، ترکیهای و ارمنی بهتر جواب نمیدهد؟
مهدی رستمی: ما در ایران موسیقی شهری داریم که ریشهی درباری دارد. موسیقیدانهای بزرگ ما در عصر قاجار پیدا شدند و رپرتوار موسیقی ایرانی از همان زمان شکل گرفته است. تدوین و تنظیم ردیف و دستگاههای موسیقی ایرانی از دربار قاجار میآید. ما موسیقی روستایی و موسیقی فولکوریک داریم که کاملاً عرصه دیگری است.
این کار بسیار سادهای است که موزیسینهایی که از دو فرهنگ نزدیک میآیند و حتی اگر ایده خاصی هم نداشته باشند با توجه به ریشههای مشترک بتوانند فرآیند سادهتری در خلق موسیقی داشته باشند. برای نمونه قطعه معروف «ساری گَلین» بین ترکها، ارمنیها و ایرانیها مشترک است. این البته خطراتی نیز از نظر غنی شدن دنیای شنونده دارد یعنی این امکان وجود دارد که وقتی این آدمها کنار یکدیگر موسیقی بنوازند دیگر درگیر ایجاد فرم نباشند و نتیجهی این همکاری و همنوازی هیچ کار خلاقی نباشد. در حالی که وقتی راوی شانکار و یهودی منوهین و کیهان کلهر در کنار یویو ما موسیقی خلق میکنند یک اتفاق جدیدی میافتد و زبان موسیقایی جدیدی که نه کلاسیک غربی است و نه هندی و نه ایرانی خلق میشود. در حالی که در صورت اول معمولاً شنونده میآید که نوستالژی خود را گوش کند و نیاز دارد که این را از موزیسین بشنود. در اینگونه از اجراها اتفاق خاصی نمیافتد و تجربهی خاصی صورت نمیگیرد.
بگذارید این را نیز اضافه کنم که کُردها معمولاً تغییر را دوست دارند، ماجراجو هستند و ذات یاغیگری به معنای مثبت آن دارند. کردها به استقبال خطر و گام برداشتن در سرزمینهای ناآشنا میروند و این جسارت در موسیقی آنها تبلور مییابد. بالاخره وقتی شما در چنین بستری زندگی میکنید و بزرگ میشوید بر جهانبینی هنرمند هم تاثیر میگذارد و در کار خلاق شما بازتاب مییابد. این البته خطرات خودش را هم دارد یعنی میتواند به شیفتگی برای معروفیت و مطرح شدن و دوری از خلاقیت منجر شود.
ادیب رستمی: این را هم بگویم که آلات موسیقی تنها وسیله و ابزار هستند. این آهنگساز و نوازنده است که اثر را خلق میکند. کسانی که با توجه به خصوصیاتِ آلات موسیقی ایرانی از محدودیتهای آنها گلهمندند و امکان همنوازی با آلات موسیقی کلاسیک غربی را نمیبینند در واقع محدودیت ذهنی خودشان را آشکار میکنند و نه محدودیت سازهای و موسیقی ایرانی را. این صحبت هست که هنوز سازهای ایرانی از نظر فنآوری راهی طولانی در پیش دارند و به تکامل نرسیدهاند. ولی ما فکر میکنیم که هنوز از ظرفیتهای سازهایِ موسیقی ایرانی استفاده بهینه و بجا نشده است.
ادا و اطوار در آوردن نشان با احساس بودن نیست، اتفاقا برعکس. در ضمن تماشاچی به درستی متوجه هست که روی صحنه چه کسی با صداقت کار می کنه. با درود